فصلٌ فی مستحبات التخلّی و مکروهاته 96/01/21

درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته)

موضوع کلی: فصلٌ فی مستحبات التخلّی و مکروهاته                                                     تاریخ: 21 فروردین 1396

موضوع جزئی: مکروهات تخلّی                                                                        مصادف با: 12 رجب 1438

سال تحصیلی: 96- 95                                                                                                     جلسه: 73

                                                                                           

          «الحمدلله رب العالمين و صلي‌الله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»

مرحوم سید (ره) در ادامه نوشته است: «و أمّا المكروهات: فهي استقبال الشمس و القمر بالبول و الغائط و ترتفع بستر فرجه و لو بيده أو دخوله في بناء أو وراء حائط و استقبال الريح بالبول، بل بالغائط أيضاً و الجلوس في الشوارع أو المشارع أو منزل القافلة أو دروب المساجد أو الدور أو تحت الأشجار المثمرة و لو في غير أوان الثمر و البول قائماً و في الحمّام و على الأرض الصلبة و في ثقوب الحشرات و في الماء، خصوصاً الراكد و خصوصاً في الليل و التطميح بالبول، أي البول في الهواء و الأكل و الشرب حال التخلّي، بل في بيت الخلاء مطلقاً و الاستنجاء باليمين و باليسار إذا كان عليه خاتم فيه اسم اللّه و طول المكث في بيت الخلاء و التخلّي على قبور المؤمنين إذا لم يكن هتكاً و إلّا كان حراماً و استصحاب الدرهم البيض، بل مطلقاً إذا كان عليه اسم اللّه أو محترم آخر إلّا أن يكون مستوراً و الكلام في غير الضرورة إلّا بذكر اللّه أو آية الكرسي أو حكاية الأذان أو تسميت العاطس»[1].

مکروهات تخلّی

اول: «استقبال الشمس و القمر بالبول و الغائط»؛ تخلّی کردن به سمت خورشید و ماه، مکروه است.

دلیل حکم مذکور، روایت ذیل است:

روایت اول: عَنِ السَّكُونِيِّ عَنْ جَعْفَرٍ (ع) عَنْ أَبِيهِ (ع) عَنْ آبَائِهِ (ع)؛ قَالَ: «نَهَى رَسُولُ اللَّهِ (ص) أَنْ يَسْتَقْبِلَ الرَّجُلُ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ بِفَرْجِهِ وَ هُوَ يَبُولُ»[2]؛ سکونی از امام صادق (ع) نقل کرده است که حضرت (ع) فرمود که رسول اکرم (ص) از اینکه عورت شخص در حالی که بول می‎کند، رو به خورشید و ماه باشد، نهی کرد.

روایت دوم: وَ قَالَ (ص): «لَا تَسْتَقْبِلُوا الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ بِبَوْلٍ وَ لَا غَائِطٍ فَإِنَّهُمَا آيَتَانِ مِنْ آيَاتِ اللَّهِ‌»[3].

روایت مذکور، در کتاب عوالی اللئالی آمده است که در رابطه با آن گفته شده است: «خَلطَ غَثَّهُ بسَمینِهِ»؛ چاق و لاغر را با هم مخلوط کرده است؛ کنایه از اینکه روایات ضعیف و صحیح در این کتاب زیاد آمده است.

روایات مذکور، در رابطه با کراهت تخلّی رو به خورشید و ماه است و به کراهت پشت به خورشید و ماه تخلّی کردن، در این روایات اشاره‎ای نشده است، اما در رابطه با ماه روایاتی وارد شده است که در آن روایات هم از رو به ماه تخلّی کردن، نهی شده است و هم از پشت به ماه تخلّی کردن، نهی شده است که روایت ذیل از آن جلمه است:

مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ قَالَ: وَ فِي خَبَرٍ آخَرَ: «لَا تَسْتَقْبِلِ الْهِلَالَ وَ لَا تَسْتَدْبِرْهُ يَعْنِي فِي التَّخَلِّي»[4].

مرحوم سید (ره) نوشته است: «و ترتفع بستر فرجه و لو بيده أو دخوله في بناء أو وراء حائط»[5]؛ کراهت تخلّی به سمت خورشید و ماه با پوشاندن عورتش برطرف می‎شود؛ هرچند که عورتش را با دستش بپوشاند یا در ساختمانی قرار بگیرد و تخلّی کند یا پشت دیواری قرار بگیرد و تخلّی کند.

دلیل حکم مذکور، بعضی از روایات از جمله روایت ذیل است:

روایت اول: وَ بِإِسْنَادِهِ فِي حَدِيثِ الْمَنَاهِي، قَالَ: «وَ نَهَى أَنْ يَبُولَ الرَّجُلُ وَ فَرْجُهُ بَادٍ لِلشَّمْسِ أَوِ الْقَمَرِ»[6]؛ رسول اکرم (ص) از بول کردن در حالی که عورت شخص در مقابل خورشید و ماه آشکار باشد، نهی کرده است.

روایت دوم: عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ يَحْيَى الْكَاهِلِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع)؛ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): «لَا يَبُولَنَّ أَحَدُكُمْ وَ فَرْجُهُ بَادٍ لِلْقَمَرِ يَسْتَقْبِلُ بِهِ»[7]؛ رسول اکرم (ص) فرموده است که در حالی که عورت شما به سمت ماه آشکار است، بول نکنید.

سؤال: چرا از نهی وارد شده در دو روایت مذکور، حرمت استفاده نشده است، بلکه این دو روایت بر کراهت حمل شده است؟

پاسخ: از اینکه تخلّی به سمت خورشید و ماه کثیر الإبتلاء بوده است و روایات مذکور نیز در مرئی و منظر اصحاب بوده است، ولی با این حال، هیچ کدام از اصحاب حرمت را از این روایات استفاده نکرده‎اند و بزرگان از علما نیز حرمت را از این روایات استفاده نکرده‎اند، فهمیده می‎شود که نهی در این روایات به معنای حرمت نیست.

مرحوم سید (ره) فرموده است که کراهت تخلّی به سمت خورشید و ماه در صورتی است که عورت آشکار باشد لذا اگر شخص عورتش را بپوشاند و در مقابل خورشید و ماه آشکار نباشد، تخلّی به سمت خورشید و ماه اشکال ندارد.

اشکال آیت الله خویی (ره) به مرحوم سید (ره)

آیت الله خویی (ره) فرموده است که راه حل مرحوم سید (ره) برای رفع کراهت تخلّی کردن به سمت خورشید و ماه، درست نیست چون اخبار ناهیه به دو روایت مذکور که در آنها از واژه «بَادٍ لِلشَّمْسِ أَوِ الْقَمَرِ» استفاده شده است، اختصاص ندارند، یعنی نوع روایات وارد شده، کلمه «بادٍ» ندارد تا گفته شود که این کلمه به معنای آشکار بودن عورت در حال تخلّی به سمت خورشید و ماه است لذا اگر عورت پوشانده شود، کراهت رفع می‎شود، بلکه روایات دیگری وجود دارد که نهی از تخلّی به رو به خورشید و ماه بودن، تعلق گرفته است و سخنی از «بادٍ» به معنای آشکار بودن عورت در مقابل خورشید و ماه، نیست لذا نتیجه این است که نفس استقبال به سمت خورشید و ماه در هنگام تخلّی مکروه است؛ نه آشکار بودن عورت در مقابل خورشید و ماه در هنگام تخلّی کردن لذا پوشاندن عورت کراهت را رفع نمی‎کند.

پاسخ از اشکال آیت الله خویی (ره)

با توجه به اینکه قاعده این است که روایت مطلق بر مقید حمل می‎شود، نتیجه این است که روایاتی که در آنها از مطلق تخلّی به سمت خورشید و ماه نهی شده است، بر روایاتی که در آنها کلمه «بادٍ» به کار رفته است، حمل می‎شوند. بنابراین، کلام مرحوم سید (ره) مبنی بر اینکه آنچه مکروه است، آشکار بودن عورت به سمت خورشید و ماه در هنگام تخلّی است، صحیح است لذا مطلق تخلّی به سمت خورشید و ماه مکروه نیست، بلکه اگر عورت آشکارا به سمت خورشید و ماه باشد، تخلّی کردن مکروه است لذا همان‎طور که مرحوم سید (ره) فرمود، اگر شخص عورت خود را در هنگام تخلّی با دست و امثال آن بپوشاند، تخلّی به سمت خورشید و ماه کراهت نخواهد داشت.

دوم: «و استقبال الريح بالبول، بل بالغائط أيضاً»؛ همچنین، تخلّی کردن به سمت باد، مکروه است.

دلیل حکم مذکور، روایات ذیل است:

روایت اول: عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى وَ أَحْمَدَ بْنِ إِدْرِيسَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عَبْدِ الْحَمِيدِ بْنِ أَبِي الْعَلَاءِ أَوْ غَيْرِهِ رَفَعَهُ؛ قَالَ: سُئِلَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ (ع) مَا حَدُّ الْغَائِطِ؟ قَالَ: «لَا تَسْتَقْبِلِ الْقِبْلَةَ وَ لَا تَسْتَدْبِرْهَا وَ لَا تَسْتَقْبِلِ الرِّيحَ وَ لَا تَسْتَدْبِرْهَا»[8].

روایت دوم: الْبِحَارُ، عَنْ الْعِلَلِ لِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ الْقُمِّيِّ؛ قَالَ: «وَ لَا يُسْتَقْبَلُ الرِّيحُ لِعِلَّتَيْنِ إِحْدَاهُمَا أَنَّ الرِّيحَ تَرُدُّ الْبَوْلَ فَتُصِيبُ الثَّوْبَ وَ رُبَّمَا لَمْ يَعْلَمِ الرَّجُلُ ذَلِكَ أَوْ لَمْ يَجِدْ مَا يَغْسِلُهُ وَ الْعِلَّةُ الثَّانِيَةُ أَنَّ مَعَ الرِّيحِ مَلَكاً فَلَا يُسْتَقْبَلُ بِالْعَوْرَةِ[9]

در روایت مرفوعه مذکور، آمده است که به دو علت بول و غائط رو به روی باد انجام نشود؛ علت اول این است که باد، بول را برمی‎گرداند و بول به لباس اصابت می‎کند و چه بسا شخص به اصابت بول به لباس علم نداشته باشد یا اگر به اصابت بول به لباس علم پیدا کند، چیزی که با آن لباسش را بشوید، پیدا نکند؛ علت دوم این است که همراه باد، ملکی است لذا نباید عورت را رو به روی باد قرار داد [زیرا باعث می‎شود که فرشته رو به روی عورت قرار گیرد].

نکته: مرحوم سید (ره) فقط کراهت رو به باد بول کردن را مطرح کرده است؛ در صورتی که در روایت مذکور، از بول کردن، در حالتی که عورت پشت به باد باشد نیز نهی شده است.    

سوم: «و الجلوس في الشوارع»؛ تخلّی کردن در راه‎ها [یی که بن بستند،] مکروه است.

مستند حکم مذکور، روایات ذیلند:

روایت اول: عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ زَيْدٍ عَنِ الصَّادِقِ (ع) عَنْ أَبِيهِ (ع) عَنْ آبَائِهِ (ع) عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ (ع) فِي حَدِيثِ الْمَنَاهِي؛ قَالَ: «نَهَى رَسُولُ اللَّهِ (ص) أَنْ يَبُولَ أَحَدٌ تَحْتَ شَجَرَةٍ مُثْمِرَةٍ أَوْ عَلَى قَارِعَةِ الطَّرِيقِ»[10].

پیامبر (ص) از بول کردن زیر درختی که میوه می‎دهد یا در شاهراه که محل رفت و آمد است، نهی کرده است.

روایت دوم: عَنْ عَاصِمِ بْنِ حُمَيْدٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع)؛ قَالَ: قَالَ رَجُلٌ لِعَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ (ع): أَيْنَ يَتَوَضَّأُ الْغُرَبَاءُ؟ قَالَ: «يَتَّقِي شُطُوطَ الْأَنْهَارِ وَ الطُّرُقَ النَّافِذَةَ...»[11].

در روایت مذکور، آمده است که شخصی از امام سجاد (ع) سؤال کرد که غربا [که جایی ندارند] در کجا وضو بگیرند [و مقدمات وضو، مثل تخلّی را کجا انجام دهند]؟ حضرت (ع) فرمود که از رودخانه‎ها و راه‎های بن بست پرهیز کنند.     

همان‎طور که قبلاً نیز گفته شد، اینکه نهی در روایات مذکور، بر کراهت حمل می‎شود و بر حرمت حمل نمی‎شود، به این خاطر است که روایات مذکور، در مرئی و منظر اصحاب بوده است، ولی با این حال، هیچ کدام از اصحاب حرمت را از این روایات استفاده نکردهاند و بزرگان از علما نیز حرمت را از این روایات استفاده نکردهاند.

البته از تعبیرات شیخ مفید (ره) و شیخ صدوق (ره)، عدم جواز بول کردن استفاده می‎شود، لکن معلوم نیست که مراد از این عدم جواز، حرمت است یا کراهت است.

چهارم: «أو المشارع»؛ تخلّی کردن در آبشخور [محل برداشتن آب] مکروه است.

مستند حکم مذکور، روایات ذیلند:

روایت اول: عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ رَفَعَهُ؛ قَالَ: خَرَجَ أَبُو حَنِيفَةَ مِنْ عِنْدِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) وَ أَبُو الْحَسَنِ مُوسَى (ع) قَائِمٌ وَ هُوَ غُلَامٌ فَقَالَ لَهُ أَبُو حَنِيفَة:َ يَا غُلَامُ أَيْنَ يَضَعُ الْغَرِيبُ بِبَلَدِكُمْ؟ فَقَالَ: «اجْتَنِبْ أَفْنِيَةَ الْمَسَاجِدِ وَ شُطُوطَ الْأَنْهَارِ وَ مَسَاقِطَ الثِّمَارِ وَ مَنَازِلَ النُّزَّالِ..»[12].

‌علی بن ابراهیم در روایت مرفوعه مذکور، گفته است که ابو حنیفه از نزد امام صادق (ع) خارج شد و امام کاظم (ع) که در سن جوانی بود، ایستاده بود؛ ابو حنیفه به امام کاظم (ع) گفت که کسی که در شهر شما غریب است و جایی را ندارد، برای دستشویی کجا می‎‎رود؟ امام کاظم (ع) فرمود که از دستشویی در درب مساجد، محل برداشتن آب، محل ریختن میوه‎ها و منزل [استراحت‎گاه] کسانی که فرود می‎آیند [قافله‎ها]، خودداری کن.

روایت دوم: عَنِ السَّكُونِيِّ عَنْ جَعْفَرٍ (ع) عَنْ أَبِيهِ (ع) عَنْ آبَائِهِ (ع)؛ قَالَ: «نَهَى رَسُولُ اللَّهِ (ص) أَنْ يُتَغَوَّطَ عَلَى شَفِيرِ بِئْرِ مَاءٍ يُسْتَعْذَبُ مِنْهَا أَوْ نَهَرٍ يُسْتَعْذَبُ أَوْ تَحْتَ شَجَرَةٍ فِيهَا ثَمَرَتُهَا»[13].

رسول اکرم (ص) در روایت مذکور، از تخلّی کردن در کنار چاه یا رودخانه‎ای که آب شیرین از آن برداشت می‎شود، نهی کرده است. همچنین، او (ص) از تخلی کردن زیر درختی که میوه‎های آن درخت زیر آن می‎ریزد، نهی کرده است.  

پنجم: «أو منزل القافلة»؛ تخلّی کردن در محل نزول قافله‎ای که می‎خواهند در آنجا استراحت کنند، مکروه است.

مستند حکم مذکور نیز روایت مرفوعه علی بن ابراهیم است که ذکر آن گذشت.

ششم: «أو دروب المساجد»؛ تخلّی کردن در درب مساجد، مکروه است.

مستند حکم مذکور نیز همان مرفوعه علی بن ابراهیم است.

هفتم: «أو الدور»؛ تخلّی کردن در درب خانه‎ها، مکروه است.

عَنْ عَاصِمِ بْنِ حُمَيْدٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع)؛ قَالَ: قَالَ رَجُلٌ لِعَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ (ع): أَيْنَ يَتَوَضَّأُ الْغُرَبَاءُ؟ قَالَ: «يَتَّقِي شُطُوطَ الْأَنْهَارِ وَ الطُّرُقَ النَّافِذَةَ وَ تَحْتَ الْأَشْجَارِ الْمُثْمِرَةِ وَ مَوَاضِعَ اللَّعْنِ»؛ فَقِيلَ لَهُ: وَ أَيْنَ مَوَاضِعُ اللَّعْنِ؟ قَالَ: «أَبْوَابُ الدُّورِ».[14]

هشتم: «أو تحت الأشجار المثمرة و لو في غير أوان الثمر»؛ تخلّی کردن زیر درختانی که میوه دارند نیز کراهت دارد هرچند میوه نداشته باشند.

مستند حکم مذکور، روایت ذیل است:

عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ زَيْدٍ عَنِ الصَّادِقِ (ع) عَنْ أَبِيهِ (ع) عَنْ آبَائِهِ (ع) عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ (ع) فِي حَدِيثِ الْمَنَاهِي؛ قَالَ: «نَهَى رَسُولُ اللَّهِ (ص) أَنْ يَبُولَ أَحَدٌ تَحْتَ شَجَرَةٍ مُثْمِرَةٍ أَوْ عَلَى قَارِعَةِ الطَّرِيقِ»[15].

پیامبر (ص) از بول کردن زیر درختی که میوه می‎دهد یا در شاهراه که محل رفت و آمد است، نهی کرده است.

سؤال: آیا کراهت تخلّی در زیر درختانی که میوه می‎دهند، مربوط به زمانی است که میوه داشته باشند یا اگر میوه نیز نداشته باشند، تخلّی زیر این درختان کراهت دارد؟

پاسخ: آنچه با حکمت می‎سازد، این است که کراهت مربوط به موردی است که درخت میوه داشته باشد که میوه آن می‎ریزد و آن را جمع می‎کنند و از آن استفاده می‎کنند که در این صورت، کراهت دارد شخص زیر آن درخت تخلّی کند، لکن بعضی گفته‎اند که «اشجار مثمرة» اعم از این است که درخت در حال میوه دادن باشد یا اینکه میوه ندهد.

نهم: «و البول قائماً»؛ بول کردن در حال ایستادن نیز کراهت دارد.

مستند حکم مذکور، روایت ذیل است:

عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (ع)؛ قَالَ: «مَنْ تَخَلَّى عَلَى قَبْرٍ أَوْ بَالَ قَائِماً أَوْ بَالَ فِي مَاءٍ قَائِمٍ أَوْ مَشَى فِي حِذَاءٍ وَاحِدٍ أَوْ شَرِبَ قَائِماً أَوْ خَلَا فِي بَيْتٍ وَحْدَهُ وَ بَاتَ عَلَى غَمَرٍ فَأَصَابَهُ شَيْ‌ءٌ مِنَ الشَّيْطَانِ لَمْ يَدَعْهُ إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ...»[16].

امام باقر (ع) در روایت صحیحه مذکور، فرموده است که کسی که بر روی قبر تخلّی کند یا ایستاده بول کند یا ایستاده در آب بول کند... و از سوی شیطان چیزی به او برسد، او را وانگذارد مگر اینکه خدا بخواهد.

شاید منظور از شیطان در این روایت، بیماری و ویروس و امثال آن باشد.

«والحمدلله رب العالمین»



[1]. سید محمدکاظم، طباطبایی یزدی، العروة الوثقی، ج1، ص179.

[2]. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج1، کتاب الطهارة، ابواب احکام الخلوة، باب25، ص342، ح1.  

[3].  محمد بن على،‌ احسايى ابن ابى جمهور، عوالي(غوالي) اللئالي العزيزية‌، ج2، ص189.

[4]. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج1، کتاب الطهارة، ابواب احکام الخلوة، باب25، ص342، ح3؛ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج1، ص26.

[5]. سید محمدکاظم، طباطبایی یزدی، العروة الوثقی، ج1، ص179.  

[6]. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج1، کتاب الطهارة، ابواب احکام الخلوة، باب25، ص343، ح4.

[7]. همان، ص342، ح2.

[8]. همان، باب2، ص302، ح6.

[9]. محدث نوری، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج1، کتاب الطهارة، ابواب احکام الخلوة، باب2، ص246، ح2.

[10]. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج1، کتاب الطهارة، ابواب احکام الخلوة، باب15، ص328، ح10.

[11]. همان، ص324، ح1.

[12]. همان، ص324 و 325، ح2.

[13]. همان، ح3.

[14]. همان، ص324، ح1.

[15]. همان، ص328، ح10.

[16]. همان، باب16، ص329، ح1.

Please publish modules in offcanvas position.