موارد وجوب وضو 96/06/13

درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته)

موضوع کلی: فصلٌ في غايات الوضوءات الواجبة و غير الواجبة                          تاریخ: 13 شهریور 1396

موضوع جزئی:  موارد وجوب وضو                                                             مصادف با: 13 ذی‎الحجه 1438

سال تحصیلی: 97- 96                                                                                               جلسه: 1

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مرحوم سید (ره) در ادامه مواردی که موجب وجوب وضو می‎شوند، نوشته است: «و يجب أيضاً لمسّ كتابة القرآن إن وجب بالنذر، أو لوقوعه في موضع يجب إخراجه منه، أو لتطهيره إذا صار متنجّساً و توقّف الإخراج أو التطهير على مس كتابته و لم يكن التأخير بمقدار الوضوء موجباً لهتك حرمته و إلّا وجبت المبادرةُ من دون الوضوء»[1].

به نظر مرحوم سید (ره) یکی از مواردی که وضو به خاطر آن واجب می‎شود، مس نوشته‎های قرآن است که به واسطه نذر، واجب شده باشد، یا اینکه قرآن در جایی افتاده باشد [، مثل مستراح] که خارج نمودن آن واجب باشد، یا اینکه قرآن، نجس شده باشد و شخص بخواهد آن را تطهیر کند و اخراج قرآن یا تطهیر آن، بر مس کردن نوشته‎های آن متوقف باشد و تأخیر به مقداری که شخص وضو بگیرد، موجب هتک حرمت قرآن نگردد [که در این صورت واجب است شخص، نخست وضو بگیرد و سپس نسبت به اخراج یا تطهیر قرآن اقدام کند]، ولی اگر تأخیر به اندازه وضو گرفتن باعث هتک حرمت قرآن شود، واجب است که شخص بدون اینکه وضو بگیرد نسبت به اخراج یا تطهیر قرآن مبادرت ورزد.

دلیل وجوب وضو برای مس کتابت قرآن

ادله‎ای بر حرمت مس کتابت قرآن، بدون وضو اقامه شده است که ادله ذیل از آن جمله‎اند:

اولاً: مشهور بین متقدمین و متأخیرین، این است که مس کتابت قرآن، بدون وضو حرام است.

ثانیاً: بر حرمت مس کتابت قرآن، بدون وضو، ادعای اجماع شده است؛

صاحب جواهر (ره) فرموده است: «لا يجوز للمحدث أي غير المتطهر شرعا مس كتابة القرآن كما في الخلاف و التهذيب و ظاهر الفقيه و عن الكافي و أحكام الراوندي و ابن سعيد و اختاره في النافع و المنتهى و المختلف و القواعد و الإرشاد و الذكرى و الدروس و التنقيح و جامع المقاصد و غيرها من كتب متأخري المتأخرين، بل هو المشهور نقلا و تحصيلا، بل في الخلاف الإجماع عليه، كما عن ظاهر التبيان و مجمع البيان خلافا للشيخ في المبسوط على ما نقل عنه، و عن ابني إدريس و البراج من الحكم بالكراهة»[2].

صاحب جواهر (ره) در کلام مذکور، فرموده است که مشهور بین فقها این است که مس کتابت قرآن، بدون وضو جایز نیست و در کتاب خلاف [شیخ طوسی (ره)] بر این مسأله ادعای اجماع شده است، کما اینکه از ظاهر تبیان و مجمع البیان نیز استفاده می‎شود که حرمت مس کتابت قرآن، بدون وضو، اجماعی است؛ هرچند که شیخ طوسی (ره) در کتاب مبسوط، ابن ادریس (ره) در کتاب سرائر و قاضی ابن برّاج (ره) در کتاب مهذّب گفته‎اند که مس کتابت قرآن، بدون وضو حرام نیست، بلکه مکروه است.

بنابراین، مشهور نزد فقها این است که وضو برای مس کتابت قرآن، واجب است و لازمه آن، این است که مس کتابت قرآن برای کسی که وضو ندارد حرام است.

ثالثاً: کتاب خدا نیز بر حرمت مس کتابت قرآن، بدون وضو، دلالت دارد؛

«لا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ»[3]؛ و جز پاكان نمى‌توانند به آن [قرآن] دست زنند.

گفته‎اند که از این آیه استفاده می‎شود که فقط کسانی می‎توانند قرآن را مس کنند که وضو داشته باشند و دارای طهارت باشند. مقصود از «یَمَسُّهُ»، تماس داشتن با قرآن است؛ چه آن تماس با دست باشد و چه با سایر اعضای بدن باشد.

اشکال

استدلال به آیه مذکور در فرضی درست است که نکات ذیل ثابت گردد، لذا اگر نکات ذیل ثابت نشوند، نمی‎توان برای حرمت مس قرآن، بدون وضو، به آیه مذکور استناد کرد؛

اولاً: باید ثابت شود که مقصود از «یَمَسُّه»، تماس داشتن ظاهری با قرآن است؛

ثانیاً: باید مقصود از «مطهَّرون» نیز معنای ظاهری آن، یعنی طهارت ظاهری و وضو باشد یا لاأقل اگر «مَسّ» به معنای تماس ظاهری نباشد، گفته شود که «مَس» یک معنای اعمی دارد که تماس ظاهری، یکی از مصادیق آن است و مصداق دیگر آن، این است که منظور از «لا یمَسُّه»، این است که شخص دقایق و ظرایف قرآن را درک نمی‎کند و به کُنه آیات الهی پی نمی‎برد، که اگر منظور این باشد که شخص دقایق و ظرایف قرآن را درک نمی‎کند، در این صورت معنای ظاهریِ «مطهَّرون»، مراد نخواهد بود، بلکه عصمت و پاکی از هر نوع رجس و پلیدی، منظور از «مطهَّرون»، خواهد بود.

ثالثاً: ضمیر «هاء» در «لا یمَسُّه» نیز باید به قرآن برگردد.

پس اولاً؛ «مَس» باید به معنای مَس ظاهری باشد، ثانیاً؛ «مطهَّرون» نیز باید به معنای طهارت ظاهری باشد و ثالثاً؛ ضمیر «هاء» در «لا یمَسُّه» نیز باید به قرآن برگردد.

عده‎ای گفته‎اند که ضمیر «هاء» در «لا یَمَسُّه» به قرآن برنمی‎گردد، بلکه ضمیر «هاء» به کتاب مکنون در لوح محفوظ برمی‎گردد که در این صورت قطعاً، «مطهَّرون» به معنای طهارت ظاهری نخواهد بود، بلکه به معنای عصمت و پاکی از رجس و پلیدی خواهد بود.

ممکن است گفته شود که ضمیر «هاء» در «لا یَمَسُّه» به قرآن برمی‎گردد و دلیل آن، آیه‎ای است که بعد از آیه مذکور، آمده است: «تَنْزِيلٌ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِينَ»[4]؛ آن [قرآن] از سوى پروردگار عالميان نازل شده است.

ان قلت: با توجه به این آیه مشخص می‎شود که منظور از قرآن، همین قرآن ظاهری و کتاب مکتوب است که بین دو جلد قرار گرفته است و کتاب مکنون در لوح محفوظ، مراد نیست چون کتاب مکنون در لوح محفوظ، بر پیامبر (ص) نازل نشده است، بلکه کتاب مکتوب بر پیامبر (ص) نازل شده است.

قلنا: اشکال مذکور، در صورتی وارد است که آیه شریفه «تَنْزِيلٌ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِينَ» قبل از آیه شریفه «لا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ» باشد که در این صورت مقصود از ضمیر «هاء» در «لا یَمَسُّه» به قرآن مکتوب که بر پیامبر (ص) نازل شده است بر خواهد گشت، ولی با توجه به اینکه آیه «تَنْزِيلٌ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِينَ» بعد از آیه «لا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ»، آمده است و قبل از آیه شریفه «لا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ»، آیه «فِي كِتَابٍ مَكْنُونٍ»[5]، آمده است، مشخص می‎شود که ضمیر «هاء» در «لا یَمَسُّه» به کتاب مکنون بر می‎گردد.

البته به نظر می‎رسد که ذکر آیه «تَنْزِيلٌ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِينَ» بعد از آیه «لا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ»، قرینه است بر اینک کتاب مکنون، همان کتاب مکتوب است که بر پیامبر (ص) نازل شده است لذا ضمیر «هاء» به کتاب مکتوب و قرآن ظاهری بر می‎گردد.

بنابراین، آن‎گونه که در تقریرات آیت الله حکیم (ره) و آیت الله خویی (ره) و سایر بزرگان آمده است، آیه «لا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ» نمی‎تواند دلیل بر حرمت مَس کتابت قرآن باشد.  

بعضی گفته‎اند که روایتی، ذیل آیه «لا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ» آمده است که بر این دلالت دارد که ضمیر «هاء» در «لا یمَسُّه» به مصحف و قرآن مکتوب بر می‎گردد؛

عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ عَبْدِ الْحَمِيدِ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ (ع)؛ قَالَ: «الْمُصْحَفُ لَا تَمَسَّهُ عَلَى غَيْرِ طُهْرٍ وَ لَا جُنُباً وَ لَا تَمَسَّ خَيْطَهُ وَ لَا تُعَلِّقْهُ؛ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى يَقُولُ: "لا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ"»[6].

بحث جلسه آینده: ان‎شاءالله در جلسه آینده، روایت مذکور، بررسی خواهد شد.

«والحمدلله رب العالمین»

 



[1]. سید محمدکاظم، طباطبایی یزدی، العروة الوثقی، ج1، ص187.

[2]. محمدحسن، نجفی (صاحب جواهر)، جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام، ج2، ص314.

[3]. «الواقعة»: 79.

[4]. همان: 80.

[5]. همان: 78 .

[6]. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج1، کتاب الطهارة، ابواب الوضوء، باب12، ص384، ح3.

Please publish modules in offcanvas position.