درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: فصلٌ في موجبات الوضوء و نواقضه تاریخ: 10 اردیبهشت 1396 موضوع جزئی: الربع: النوم مصادف با: 3 شعبان 1438 سال تحصیلی: 96- 95 جلسه:81 |
«الحمدلله رب العالمين و صليالله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»
جهت چهارم: عدهای گفتهاند که خواب، ناقض وضو نیست، بلکه خواب کاشف از ناقض دیگری است، یعنی چیز دیگری، مثل حدث، ناقض وضوست که از رهگذر خواب به وجود میآید.
این عده برای مدعای خود به روایات ذیل استناد کرده و گفتهاند که از این روایات استفاده میشود که خواب، ناقض وضو نیست، بلکه کاشف از ناقضیت چیز دیگر است:
روایت اول: عَنْ أَبِي الصَّبَّاحِ الْكِنَانِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ يَخْفِقُ وَ هُوَ فِي الصَّلَاةِ؛ فَقَالَ: «إِنْ كَانَ لَا يَحْفَظُ حَدَثاً مِنْهُ إِنْ كَانَ فَعَلَيْهِ الْوُضُوءُ وَ إِعَادَةُ الصَّلَاةِ وَ إِنْ كَانَ يَسْتَيْقِنُ أَنَّهُ لَمْ يُحْدِثْ فَلَيْسَ عَلَيْهِ وُضُوءٌ وَ لَا إِعَادَةٌ»[1].
ابی الصباح کنانی گفته است که از امام صادق (ع) درباره شخصی که در حال نماز خواندن چُرت میزند، سؤال کردم؛ حضرت (ع) فرمود که اگر چُرت آن شخص به گونهای است که اگر حدثی عارض شود، نتواند آن را نگه دارد در این صورت باید وضو بگیرد و نمازش را دوباره بخواند، ولی اگر یقین دارد که حدثی عارض نشده است، لازم نیست وضو بگیرد و نمازش را اعاده کند.
گفتهاند که از روایت مذکور، استفاده میشود که خواب، ناقض وضو نیست، بلکه خواب، کاشف از ناقضیت حدث است.
روایت دوم: عَنِ الْفَضْلِ عَنِ الرِّضَا (ع) قَالَ: «إِنَّمَا وَجَبَ الْوُضُوءُ مِمَّا خَرَجَ مِنَ الطَّرَفَيْنِ خَاصَّةً وَ مِنَ النَّوْمِ دُونَ سَائِرِ الْأَشْيَاءِ لِأَنَّ الطَّرَفَيْنِ هُمَا طَرِيقُ النَّجَاسَةِ»؛ إِلَى أَنْ قَالَ: «وَ أَمَّا النَّوْمُ فَإِنَّ النَّائِمَ إِذَا غَلَبَ عَلَيْهِ النَّوْمُ يُفْتَحُ كُلُّ شَيْءٍ مِنْهُ وَ اسْتَرْخَى فَكَانَ أَغْلَبُ الْأَشْيَاءِ عَلَيْهِ فِيمَا يَخْرُجُ مِنْهُ الرِّيحَ فَوَجَبَ عَلَيْهِ الْوُضُوءُ لِهَذِهِ الْعِلَّةِ»[2].
فضل بن شاذان از امام رضا (ع) نقل کرده است که حضرت (ع) فرمود که وضو در صورتی واجب میشود که چیزی از انسان خارج شود و همچنین، وضو به خاطر خواب واجب میشود. بعد حضرت (ع) فرمود که اگر خواب بر شخص غلبه کند، راه هر چیزی که متعلق به اوست باز میشود [، یعنی اختیاری از خود ندارد] و سُست میشود، پس همه چیز بر او غلبه میکند تا اینکه باد از او خارج میشود که در این صورت وضو بر او واجب میشود.
از این روایت، نیز استفاده میشود که خواب، به تنهایی ناقض وضو نیست، بلکه خواب، کاشف از ناقضیت حدث است.
لکن به نظر میرسد که خودِ خواب، ناقض وضوست و دلیل آن نیز روایاتی است که در این باره وارد شده است که روایت ذیل از آن جمله است:
عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْأَشْعَرِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: «لَا يَنْقُضُ الْوُضُوءَ إِلَّا حَدَثٌ وَ النَّوْمُ حَدَثٌ»[3].
روایت صحیحه مذکور، صریح در این است که خواب، ناقض وضوست.
پاسخ از دو روایت مذکور
اولاً: بر فرض که روایات مذکور صحیح باشند و استناد به آنها تمام باشد، نمیتوانند در مقابل روایاتی که بر ناقضیت خواب دلالت دارند، بایستند.
ثانیاً: روایت اول نمیتواند مدعا را ثابت کند زیرا مفهوم روایت اول، این نیست که اگر شخص نسبت به خروج حدث در حالی که خواب بوده است، علم داشته باشد، وضویش باطل میشود تا گفته شود که خودِ خواب به تنهایی ناقض وضو نیست، بلکه خواب کاشف از ناقضیت حدث است، بلکه روایت مذکور، در صدد بیان مرتبهای مراتب خفقه است و تفصیل بین آن مراتب است، به این صورت که اگر خفقه در مرتبهای است که اگر حدثی از شخص خارج شود، متوجه میشود و میتواند از آن جلوگیری کند، در این صورت وضویش باطل نمیشود، یعنی این خواب، موجب بطلان وضو نمیشود چون شخص به خواب عمیق نرفته است، بلکه چُرت زده است و هنوز هشیار است بر خلاف موردی که خفقه در مرتبهای باشد که اگر حدثی از شخص خارج شود، متوجه نمیشود و نمیتواند از آن جلوگیری کند که در این صورت وضویش باطل میشود.
بنابراین، این روایت در صدد بیان مرتبه مقدمی خواب است که همان خفقه است؛ به این معنی که اگر شخص به خواب عمیق نرفته باشد، وضویش باطل نمیشود. لذا حدث به عنوان حدث، موضوعیت ندارد، بلکه آنچه موضوعیت دارد توجه و عدم توجه شخص در حال خفقه است. پس حدث معیار برای صدق خوابیدن و نخوابیدن است و منظور این نیست که حدث، به عنوان حدث ناقض وضو است و خواب، ناقض وضو نیست و فقط جنبه کاشفیت از ناقضیت حدث دارد. پس روایت در صدد بیان ناقضیت خواب است و میخواهد بگوید که کدام مرتبه از خواب، ناقض وضو است و کدام مرتبه از خواب، ناقض وضو نیست و حدث، معیار است برای اینکه کدام خواب، ناقض وضو است و کدام خواب ناقض وضو نیست، به این نحو که اگر شخص خواب باشد و متوجه خروج حدث شود و بتواند از خروج آن جلوگیری کند، چنین خوابی، ناقض وضو نیست، ولی اگر خواب شخص به قدر عمیق باشد که متوجه خروج حدث نشود و نتواند از خروج آن جلوگیری کند، چنین خوابی، ناقض وضو است.
ثالثاً: روایت دوم نیز نمیتواند مدعا را ثابت کند چون امام رضا (ع) در این روایت در مقام بیان حکمت است- حکمت بر خلاف علت، شیوع ندارد و نیاز نیست که حکمت در همه موارد وجود داشته باشد، بلکه وجود حکمت در چند مورد نیز کفایت میکند بر خلاف علت که باید شیوع داشته باشد و در همه موارد وجود داشته باشد تا حکم دایر مدار آن قرار گیرد- و حضرت (ع) که فرموده است که اگر خواب بر شخص غلبه کند، راه هر چیزی که متعلق به اوست باز میشود [، یعنی اختیاری از خود ندارد] و سُست میشود، پس همه چیز بر او غلبه میکند تا اینکه باد از او خارج میشود که در این صورت وضو بر او واجب میشود، میخواهد حکمت نوم را بیان کند لذا بر فرض اینکه شخص بخوابد و حدثی نیز از او سر نزند باز هم این خواب، ناقض وضو خواهد بود بنابراین، خروج حدث علت ناقضیت خواب نیست تا گفته شود که اگر حدثی از شخص صادر نشود، خواب او ناقض وضو نخواهد بود، بلکه خروج حدث حکمت ناقضیت خواب است لذا اگر حدثی نیز سر نزند باز هم خواب، ناقض وضو خواهد بود.
کما اینکه در رابطه با وجوب غُسل میت در بعضی از روایات آمده است که زمانی که روح از بدن انسان خارج میشود نطفهای که انسان از آن آفریده شده است از دهان یا از دو چشم خارج میشود [، یعنی در واقع گویا منی از انسان خارج میشود] لذا غُسل واجب میشود، پس وجوب غُسل میت طبق این روایات، به خاطر خروج منی است، البته وجوب غُسل میت دایر مدار خروج منی نیست و اگر منی نیز خارج نشود، غُسل میت واجب است و لذا بعد از موت شخص، بلافاصله به کفن و دفن میت میپردازند و صبر نمیکنند تا یقین به خروج منی از میت حاصل شود.
همچنین، در باب طلاق آمده است که زن باید عده طلاق نگه دارد و فلسفه آن را حفظ نسب و جلوگیری از اختلاط میاه ذکر کردهاند چون ممکن است که منی شوهر قبلی، به رحم زن داخل شده باشد و بعد از طلاق نیز اگر عده نگه ندارد ممکن است که منی شوهر جدید نیز به رحم زن داخل شود و اختلاط میاه به وجود آید، حال اگر زنی عقیم باشد و اصلاً بچهدار نشود با اینکه مسأله اختلاط میاه پیش نمیآید باز هم باید عده طلاق نگه دارد.
بنابراین، در مانحنفیه نیز خروج حدث، علت برای ناقضیت خواب نیست، بلکه حکمت آن است لذا اگر شخص خوابید و حدثی نیز از او صادر نشد، باز هم خواب، ناقض وضو خواهد بود و شخص باید دوباره وضو بگیرد.
«والحمدلله رب العالمین»