فصلٌ في موجبات الوضوء و نواقضه 96/02/16

درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته)

موضوع کلی: فصلٌ في موجبات الوضوء و نواقضه                                                        تاریخ: 16 اردیبهشت 1396

موضوع جزئی:  چیزهایی که ناقض وضو نیستند                                                   مصادف با: 9 شعبان 1438

سال تحصیلی: 96- 95                                                                                                     جلسه:84

                                                                                                    

«الحمدلله رب العالمين و صلي‌الله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»

بحث در مسأله 464 بود، عرض شد که به نظر مرحوم سید (ره) چرکی که از مخرج بول یا مخرج غائط خارج می‎شود، ناقض وضو نیست، همچنین، خونی که از مخرج بول یا غائط خارج می‎شود، ناقض وضو نیست مگر اینکه شخص علم داشته باشد که بولش یا غائطش تبدیل به خون شده است [که در این صورت خون خارج شده، حکم بول و غائط را خواهد داشت]، همچنین، مَذی، وَذی و وَدی ناقض وضو نیستند. مَذی، آبی است که بعد از ملاعبه و بازی خارج می‎شود، وَذی، آبی است که بعد از خروج مَنی، خارج می‎شود و وَدی، آبی است که بعد از خروج بول، خارج می‎شود.

دلیل حکم مذکور، این است که ادله نواقض، محصور در مواردی شش‎گانه‎ای است که قبلاً ذکر شد بنابراین، از حصر نواقض در ضمن ادله، این نکته به دست می‎آید که هیچ کدام از موارد مذکور در مسأله 464 از نواقض وضو محسوب نمی‎شوند.

«مَذی»

آیا آبی که بعد از ملاعبه از انسان خارج می‎شود [مَذی]، ناقض وضو است یا ناقض وضو نیست؟

در این رابطه عمده فقها روایاتی را در این زمینه مطرح کرده‎اند و بعد در مقام جمع بین این روایات برآمده‎اند. گفته‎اند که در رابطه با مَذی، چهار دسته روایت وارد شده است:

روایات دسته اول: روایاتی که می‎گویند که مَذی، مطلقا ناقض وضو نیست.

عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: «إِنْ سَالَ مِنْ ذَكَرِكَ شَيْ‌ءٌ مِنْ مَذْيٍ أَوْ وَدْيٍ وَ أَنْتَ فِي الصَّلَاةِ فَلَا تَغْسِلْهُ وَ لَا تَقْطَعْ لَهُ الصَّلَاةَ وَ لَا تَنْقُضْ لَهُ الْوُضُوءَ وَ إِنْ بَلَغَ عَقِبَيْكَ فَإِنَّمَا ذَلِكَ بِمَنْزِلَةِ النُّخَامَةِ...»[1].

زراره در این روایت حسنه از امام صادق (ع) نقل کرده است که حضرت (ع) فرموده است که اگر در حالی که نماز می‎خوانی از آلت ذکوریتت چیزی از قبیل مَذی یا وَدی خارج شد، لازم نیست که آن را بشویی و نباید به خاطر خروج آن شیء نمازت را بشکنی و وضویت را به خاطر آن نقض نکند؛ هرچند که آن مَذی یا وَدی به پشت تو نیز سرایت کند زیرا آن مَذی یا وَدی به منزله اخلاط سر و سینه است...

روایت مذکور به اطلاقش بر این دلالت دارد که مَذی، ناقض وضو نیست مطلقا.

روایات دسته دوم: روایاتی که می‎گویند که مَذی، مطلقا ناقض وضو است.

روایت اول: عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ بْنِ بَزِيعٍ؛ قَالَ: سَأَلْتُ الرِّضَا (ع) عَنِ الْمَذْيِ؛ فَأَمَرَنِي بِالْوُضُوءِ مِنْهُ، ثُمَّ أَعَدْتُ عَلَيْهِ فِي سَنَةٍ أُخْرَى؛ فَأَمَرَنِي بِالْوُضُوءِ مِنْهُ وَ قَالَ: «إِنَّ عَلِيّاً (ع) أَمَرَ الْمِقْدَادَ بْنَ الْأَسْوَدِ أَنْ يَسْأَلَ النَّبِيَّ (ص) وَ اسْتَحْيَا أَنْ يَسْأَلَهُ فَقَالَ فِيهِ: الْوُضُوءُ» قُلْت:ُ وَ إِنْ لَمْ أَتَوَضَّأْ؛ قَالَ: «لَا بَأْسَ»[2].

محمد بن اسماعیل بن بزیع گفته است که از امام رضا (ع) در رابطه با مذی سؤال کردم، پس حضرت (ع) من را امر کرد که [در صورتی که مَذی از من خارج شد] وضو بگیرم، سال بعد نیز همین سؤال را پرسیدم، حضرت (ع) من را به وضو امر کرد و فرمود که امیرالمؤمنین علی (ع) به مقداد امر کرد که از پیامبر (ص) سؤال کند و مقداد حیا کرد که از پیامبر (ص) سؤال کند، حضرت (ع) فرمود که در رابطه با مَذی، باید وضو گرفت، راوی می‎گوید که گفتم که اگر وضو نگیرم، حضرت (ع) فرمود که اشکالی ندارد.

روایت دوم: عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَقْطِينٍ؛ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ (ع) عَنِ الرَّجُلِ يُمْذِي وَ هُوَ فِي الصَّلَاةِ مِنْ شَهْوَةٍ أَوْ مِنْ غَيْرِ شَهْوَةٍ؛ قَال:َ «الْمَذْيُ مِنْهُ الْوُضُوءُ»[3].

یعقوب بن یقطین در این روایت صحیحه از امام رضا (ع) درباره مردی که در حال نماز با شهوت یا بدون شهوت، مَذی از او خارج می‎شود، سؤال کرده است؛ حضرت (ع) فرموده است که باید وضو بگیرد.

دو روایت مذکور بر این دلالت دارند که مَذی ناقض وضو است مطلقا.   

روایات دسته سوم: روایات که تفصیل داده‎اند بین اینکه اگر مَذی خارج شده از روی شهوت باشد، ناقض وضو است، ولی اگر از روی شهوت خارج نشده باشد، ناقض وضو نیست.

عَنْ أَبِي بَصِيرٍ؛ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع): الْمَذْيُ يَخْرُجُ مِنَ الرَّجُلِ؛ قَالَ: «أَحُدُّ لَكَ فِيهِ حَدّاً» قَالَ: قُلْتُ: نَعَمْ جُعِلْتُ فِدَاكَ، قَال:َ فَقَالَ: «إِنْ خَرَجَ مِنْكَ عَلَى شَهْوَةٍ فَتَوَضَّأْ وَ إِنْ خَرَجَ مِنْكَ عَلَى غَيْرِ ذَلِكَ فَلَيْسَ عَلَيْكَ فِيهِ وُضُوءٌ»[4].

ابی بصیر در این روایت گفته است که به امام صادق (ع) گفتم که مَذی از شخصی خارج می‎شود، حضرت (ع) فرمود که حدّش را برایت مشخص کنم؟ [بگویم که تکلیف چیست]، گفتم که بله! جانم به قربانت، حضرت (ع) فرمود که اگر مَذی با شهوت از تو خارج شود، باید وضو بگیری، ولی اگر با شهوت از تو خارج نشود، لازم نیست وضو بگیری.

روایات دسته چهارم: روایاتی که بر عدم ناقضیت مَذیی که با شهوت خارج می‎شود، دلالت دارد.

روایت اول: عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ غَيْرِ وَاحِدٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع)؛ قَالَ: «لَيْسَ فِي الْمَذْيِ مِنَ الشَّهْوَةِ وَ لَا مِنَ الْإِنْعَاظِ وَ لَا مِنَ الْقُبْلَةِ وَ لَا مِنْ مَسِّ الْفَرْجِ وَ لَا مِنَ الْمُضَاجَعَةِ وُضُوءٌ وَ لَا يُغْسَلُ مِنْهُ الثَّوْبُ وَ لَا الْجَسَدُ»[5].

ابن ابی عمیر از امام صادق (ع) نقل کرده است که حضرت (ع) فرموده است که در مَذی از روی شهوت، در نعوظ، در بوسیدن، در مس کردن فرج و در همبستر شدن وضو نیست [، یعنی لازم نیست که شخص وضو بگیرد] و لازم نیست که شخص لباس و بدنش را بشوید.

نکته: تعبیر «غیر واحد من اصحابنا» نشان دهنده این است که عده قابل توجه از اصحاب یا لا اقل عده‎ای از ثقات این روایت را نقل کرده‎اند و این خود، دلیل بر صحت روایت مذکور است. بنابراین، این روایت از مسلمات محسوب می‎شود و مثل سایر مراسیل ابن ابی عمیر نیست؛ هرچند که در رابطه با مراسیل منقول از ابن ابی عمیر گفته شده است که مراسیل ایشان مثل مسانید ایشان حجت است.

روایت دوم: عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ فِي كِتَابِ الْمَشِيخَةِ عَنْ عُمَرَ بْنِ يَزِيدَ؛ قَالَ: اغْتَسَلْتُ يَوْمَ الْجُمُعَةِ بِالْمَدِينَةِ وَ لَبِسْتُ أَثْوَابِي وَ تَطَيَّبْتُ فَمَرَّتْ بِي وَصِيفَةٌ فَفَخَّذْتُ لَهَا فَأَمْذَيْتُ أَنَا وَ أَمْنَتْ هِيَ فَدَخَلَنِي مِنْ ذَلِكَ ضِيقٌ؛ فَسَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) عَنْ ذَلِكَ؛ فَقَالَ: «لَيْسَ عَلَيْكَ وُضُوءٌ وَ لَا عَلَيْهَا غُسْلٌ»[6].

حسن بن محبوب از عمر بن زید نقل کرده است که او گفت که روز جمعه غُسل کردم و لباس‎هایم را پوشیدم و خودم را معطر کردم، پس کنیز جوانی بر من گذشت، پس دست بر ران او گذاشتم، پس آبی از من خارج شد، او نیز انزال کرد [آبی از او خارج شد]، پس خود را در تنگنای عجیبی داخل کردم [، کنایه از اینکه چه وضعی برای خود ایجاد کردم]، پس از امام صادق (ع) در این رابطه سؤال کردم، حضرت (ع) فرمود که لازم نیست وضو بگیری و آن کنیز نیز لازم نیست که غُسل کند.

روایت مذکور، به صراحت دلالت بر این دارد که خروج مَذی از روی شهوت موجب نقض وضو نمی‎شود.

کیفیت جمع بین دسته اول و دوم از روایات

بین دسته اول و دسته دوم از روایات ذکر شده معارضه کامل وجود دارد و نسبت بین این دو دسته از روایات تباین است چون دسته اول از روایات بر این دلالت دارند که مَذی، مطلقا ناقض وضو نیست، ولی دسته دوم از روایات بر این دلالت دارند که مَذی، مطلقا ناقض وضو است. گفته شده است که دسته اول از روایات به خاطر ویژگی‎های ذیل بر دسته دوم روایات مقدم می‎شوند؛

اول: شهرت فتوایی، بنابراین، نفس شهرت از مرجّحات است.

دوم: روایات دسته اول با روایاتی که نواقض را به موارد خاص [بول، غائط، باد معده، خواب، چیزی که عقل را زایل کند، استحاضه، جنابت]  محصور می‎دانند، موافقند، یعنی مَذی جز نواقض ذکر نشده است.

سوم: روایات دسته اول با عامّه مخالفند چون عامّه مَذی را ناقض وضو می‎دانند، ولی این روایات، مَذی را ناقض نمی‎دانند و نفس مخالفت با عامّه از مرجّحات است.

به علاوه اینکه روایات دسته اول صریحند، ولی روایات دسته دوم ظاهرند و در دوران امر بین نص و ظاهر، نص بر ظاهر مقدم می‎شود. دلیل بر نص بودن روایات دسته اول این است که این روایات علاوه بر اینکه حکم را بیان کرده‎اند علت حکم را نیز بیان کرده است [و گفته است که علت عدم ناقضیت مَذی این است که مَذی به منزله اخلاط سر و سینه است] بر خلاف روایات دسته دوم که تعلیلی در کنار حکم نیامده است. کما اینکه در روایات مشابه روایت مذکور در دسته اول، علت عدم ناقضیت مَذی را این دانسته‎اند که مَذی به منزله بزاق و اخلاط سر و سینه است که دو روایت ذیل از آن جمله‎اند:

روایت اول: عَنْ بُرَيْدِ بْنِ مُعَاوِيَةَ؛ قَالَ: سَأَلْتُ أَحَدَهُمَا (ع) عَنِ الْمَذْيِ؛ فَقَالَ: «لَا يَنْقُضُ الْوُضُوءَ وَ لَا يُغْسَلُ مِنْهُ ثَوْبٌ وَ لَا جَسَدٌ إِنَّمَا هُوَ بِمَنْزِلَةِ الْمُخَاطِ وَ الْبُصَاقِ»[7].

روایت دوم: عَنْ زَيْدٍ الشَّحَّامِ؛ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع): الْمَذْيُ يَنْقُضُ الْوُضُوءَ؛ قَالَ: «لَا وَ لَا يُغْسَلُ مِنْهُ الثَّوْبُ وَ لَا الْجَسَدُ؛ إِنَّمَا هُوَ بِمَنْزِلَةِ الْبُزَاقِ وَ الْمُخَاطِ»[8].

اما دسته دوم از روایات علاوه بر اینکه ظاهر است، ذیلی دارد [قُلْت:ُ وَ إِنْ لَمْ أَتَوَضَّأْ؛ قَالَ: «لَا بَأْسَ»]  که عده‎ای این ذیل را قرینه بر استحباب دانسته‎اند و گفته‎اند که مَذی ناقض وضو نیست ولی مستحب است که کسی که مذی از او خارج شده است، وضو بگیرد.

بنابراین، در جمع بین دسته اول و دسته دوم از روایات، نتیجه این شد که دسته اول روایات بر دسته دوم روایات مقدم می‎شوند لذا مَذی ناقض وضو نیست.

«والحمدلله رب العالمین»



[1]. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج1، کتاب الطهارة، ابواب نواقض الوضوء، باب12، ص276، ح2.

[2]. همان، ص279، ح9.

[3]. همان، ص281، ح16.

[4]. همان، ص279، ح10.

[5]. همان، باب9، ص270، ح2.

[6]. همان، باب 12، ص280، ح13.  

[7]. همان، ص276، ح1.

[8]. همان، ص278، ح5.

Please publish modules in offcanvas position.