فصلٌ في الوضوءات المستحبة 96/08/13

درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته)

موضوع کلی: فصلٌ في الوضوءات المستحبة                                                      تاریخ: 13 آبان 1396

موضوع جزئی: اقسام وضوی مستحب                                                                                    مصادف با: 15 صفر 1439

سال تحصیلی: 98- 97                                                                                                        جلسه: 19

 

 

 

 

 

 

مرحوم سید (ره) در ادامه مسأله 487 نوشته است: «نعم، لو انكشف الخطأ بأن كان محدثاً بالأصغر فلم يكن وضوؤه تجديديّاً و لا مجامعاً للأكبر رجعا إلى الأوّل و قوي القول بالصحّة و إباحة جميع الغايات به إذا كان قاصداً لامتثال الأمر الواقعي المتوجّه إليه في ذلك الحال بالوضوء و إن اعتقد أنّه الأمر بالتجديدي منه مثلًا، فيكون من باب الخطأ في التطبيق و تكون تلك الغاية مقصودة له على نحو الداعي لا التقييد، بحيث لو كان الأمر الواقعي على خلاف ما اعتقده لم يتوضّأ، أمّا لو كان على نحو التقييد كذلك ففي صحّته حينئذ إشكال»[1]‌.

به نظر مرحوم سید (ره)، اگر کشف خطا شود، یعنی اگر شخص با گمان اینکه وضو دارد، دوباره وضوی تجدیدی گرفت، ولی مشخص شد که محدث به حدث اصغر بوده است و طهارت نداشته است [تا بخواهد وضوی تجدیدی بگیرد]، در این صورت وضویی را که گرفته است، وضوی تجدیدی نیست، بلکه وضوی قسم اول [وضو در حال حدث اصغر] خواهد بود. همچنین اگر شخص برای رفع کراهت در حال حدث اکبر وضو گرفته باشد، ولی بعداً مشخص شود که اصلاً حدث اکبری از او سر نزده است، بلکه آنچه از او سر زده است حدث اصغر بوده است، در این صورت نیز وضویی که گرفته است وضوی قسم اول [وضو در حال حدث اصغر] محسوب خواهد شد و در هر دو صورت [کشف خطا نسبت به وضوی قسم دوم و قسم سوم] بعد از کشف خطا، وضویی که شخص گرفته است از قسم اول محسوب خواهد شد و رافع حدث اصغر خواهد بود و قول به صحت این وضو، قوی است و وضویی که شخص گرفته است، درست است و انجام تمام غایاتی که مشروط به وضویند، با این وضو جایز خواهد بود.

البته قول به صحت وضوی مذکور و جواز انجام غایاتی که مشروط به طهارتند، در صورتی است که وضو گیرنده امتثال امر واقعی را که متوجه اوست، قصد کرده باشد [، یعنی اگر وضوی تجدیدی متوجه اوست، همان را قصد کند و اگر حدث اصغر متوجه اوست، رفع حدث اصغر را قصد کند و اگر حدث اکبر متوجه اوست، رفع کراهت را قصد کند]؛ هرچند که به حسب ظاهر معتقد است که آن وضویی که گرفته است، مثلاً وضوی تجدیدی است و این از باب خطای در تطبیق است و آن غایتی [تجدید وضو] که به خاطر آن وضو گرفته است، عنوان داعی داشته باشد و عنوان تقیید نداشته باشد چرا که اگر عنوان تقیید داشت و امتثال واقعی غیر از تجدید [که اعتقاد وضو گیرنده است،] باشد، شخص انگیزه‎ای برای وضو گرفتن نمی‎داشت و وضو نمی‎گرفت لذا اگر عنوان تقیید داشته باشد، صحت وضوی مذکور، مورد اشکال است لذا اثری بر آن مترتب نخواهد شد.  

پس صحت وضویی که مشخص شده است که نسبت به آن، خطا رُخ داده است [، یعنی فکر می‎کرده است که طهارت دارد و به قصد وضوی تجدیدی وضو گرفته است و یا فکر می‎کرده است که محدث به حدث اکبر است و به قصد رفع کراهت، وضو گرفته است ولی بعداً مشخص شده است که محدث به حدث اصغر بوده است] و ترتب غایات مشروط به طهارت بر آن، در صورتی است که:

اولاً؛ شخص هنگام وضو قصد امتثال امر واقعی را داشته باشد؛ هرچند که از باب اشتباه در تطبیق، وضوی تجدیدی یا وضوی در حال حدث اکبر را قصد کرده باشد.

ثانیاً؛ وضوی تجدیدی با وضوی در حال حدث اکبر برای وضو گیرنده به عنوان داعی مطرح باشد، یعنی انگیزه‎اش از وضو، تجدید وضو یا رفع کراهت باشد ولی در واقع همان امثتال واقعی مورد نظر وضو گیرنده است، پس وضوی تجدیدی یا وضوی در حال حدث اکبر، انگیزه و داعی وضو گیرنده است نه اینکه آن وضو حتماً به قید تجدیدی یا حدث اکبر مقید شده باشد.

ثالثاً؛ وضو عنوان تقیید داشته باشد، لکن قید به عنوان وحدت مطلوب، مراد نباشد، بلکه قید به عنوان تعدد مطلوب، مراد باشد که در این صورت چون یکی از مطلوب‎های وضو گیرنده وضوی تجدیدی یا وضو در حال حدث اکبر است لذا اگر مطلوب دیگری، مثل وضو برای رفع حدث اصغر محقق شود، آن وضو صحیح خواهد بود و اثر بر آن مترتب خواهد شد.  

پس گاهی وضو، عنوان داعی پیدا می‎کند و گاهی عنوان تقیید پیدا می‎کند و بین این دو فرق است زیرا اگر وضو، عنوان داعی داشته باشد وضویی که شخص به قصد تجدید یا رفع کراهت در حال حدث اکبر گرفته است و بعداً کشف خطا شود و مشخص شود که شخص محدث به حدث اصغر بوده است، صحیح خواهد بود و انجام تمام غایاتی که مشروط به طهارتند با آن وضو جایز خواهد بود، ولی اگر وضو، عنوان تقیید داشته باشد، وضویی که کشف خطا شده است، صحیح نخواهد بود و انجام غایات مشروط به طهارت با آن وضو جایز نخواهد بود چون «ما وَقَعَ لَم یُقصَد و ما قُصِدَ لم یَقَع».

آیت الله خویی (ره) فرموده است: اگر وضو، عنوان تقیید داشته باشد، ولی تقیید به عنوان وحدت مطلوب، مراد نباشد، بلکه تقیید به عنوان تعدد مطلوب، مراد باشد، در این صورت یکی از مطلوب‎های وضو گیرنده این است که وضویی که گرفته است قید تجدیدی یا حدث اکبر داشته باشد لذا اگر مطلوب دیگری محقق شود، یعنی معلوم شود که وضویی که گرفته است رافع حدث اصغر است، در این صورت وضویی را که گرفته است و کشف خطا شده است، صحیح است و اثر بر آن مترتب می‎شود لذا انجام غایات مشروط به طهارت، با آن وضو جایز خواهد بود.

مثال ذیل مسأله مورد بحث را روشن‎تر می‎کند:

انسانی وارد مسجد می‎شود و قصد دارد به کسی که در محراب نماز ایستاده است، اقتدا کند و تصور می‎کند که نام آن شخص، «زید» است لذا نیت می‎کند که نمازش را به امامت شخصی که نامش «زید» است بخواند، ولی بعد از اینکه نماز تمام شد، معلوم می‎شود که شخص مذکور، «عمرو» بوده است، در این صورت نمازی که شخص به جماعت و با اقتدای به شخص مذکور خوانده است، صحیح است چون قصد واقعی او این بوده است که به آن شخص اقتدا کند و قصدش این نبوده است که چون «زید» است، به او اقتدا کند، بلکه قصدش اقتدا به فرد مذکور بوده است و گمان کرده است که او «زید» است. مانحن‎فیه نیز از همین قبیل است، یعنی قصد واقعی وضو گیرنده این بوده است که امر مولی را امتثال کند ولی به گمان اینکه طهارت دارد، وضوی تجدیدی گرفته است و یا به گمان اینکه حدث اکبر دارد، برای رفع کراهت وضو گرفته است، لکن بعداً فهمیده است که حدث اصغر داشته است لذا وضویی که گرفته است صحیح است و غایاتی را که مشروط به طهارت است، می‎تواند با آن وضو انجام دهد.

آیت الله خویی (ره) فرموده است که حتی اگر شخص علی نحو التقیید وضو گرفت و آن تقیید نیز از باب تعدد مطلوب نباشد، وضویی که گرفته است، صحیح است و اثر بر آن مترتب می‎شود چون وضو عبارت از نیت تقرب به خداوند، دو شستن و دو مسح می‎باشد لذا وقتی شخص آن را انجام داد؛ هرچند که آن وضو را به عنوان تجدید یا حدث اکبر مقید کرده باشد، قصد او نقشی در تغییر هویت وضو ندارد. وضو امتثال امر الهی است و با نیت قرب به خداوند و شستن صورت و دستها و مسح سر و پاها در خارج محقق می‎شود و قصد وضو گیرنده در تغییر هویت وضو نقشی ندارد[2].

«الحمدلله رب العالمین»



[1]. سید محمدکاظم، طباطبایی یزدی، العروة الوثقی، ج1، ص196.

[2]. سید ابوالقاسم، موسوی خویی، التنقیح فی شرح العروة الوثقی، ج4، ص28 و 29.

Please publish modules in offcanvas position.