درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: فصل فی الحیض تاریخ: 9 آبان 1402 موضوع جزئی: اجتماع حیض با شیر دادن و حمل مصادف با: 15 ربیع الثانی 1445 سال تحصیلی: 1403-1402 جلسه: 15 |
خلاصه جلسه گذشته
در جلسه گذشته به تفصیل سوم که از طرف صاحب حدائق (ره) مطرح شده است، اشاره شد. در ادامه اشکال مرحوم آیت الله خویی (ره) بر کلام صاحب حدائق (ره) ذکر شد و عرض شد که مرحوم آیت الله خویی (ره) فرموده است که صحیح این است که زن باردار با سایر زنان تفاوتی ندارد بنابراین، خونی که زن باردار در ایام عادتش میبیند [همانند خونی که سایر زنان در ایام عادتشان میبینند] محکوم به حیضیّت است، اعم از اینکه صفات حیض را داشته باشد یا صفات حیض را نداشته باشد زیرا روایاتی که صاحب حدائق (ره) به آنها تمسک کرده است و از اطلاق آن روایات خواسته برای مدعای خود (تفصیل بین خونی که زن باردار میبیند و صفات حیض را دارد که محکوم به حیضیّت است و بین خونی که صفات حیض را ندارد که حیض نیست، چه در ایام عادتش ببیند و چه در غیر ایام عادتش ببیند) استفاده کند، معارض دارد و آن معارض، روایاتی است که بر حیض بودن خونی که زن باردار در ایام عادتش میبیند دلالت دارد مطلقا، اعم از آنکه آن خون، صفات حیض را داشته باشد یا صفات حیض را نداشته باشد.
روایات ذیل از جمله روایاتی است که آیت الله خویی (ره) به آنها استناد کرده است؛
روایت اول: عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنِ اَلْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ جَمِيعاً عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْحَجَّاجِ؛ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ عَنِ الْحُبْلَى تَرَى الدَّمَ وَ هِيَ حَامِلٌ كَمَا كَانَتْ تَرَى قَبْلَ ذَلِكَ فِي كُلِّ شَهْرٍ هَلْ تَتْرُكُ الصَّلاَةَ؟ قَالَ: «تَتْرُكُ الصَّلاَةَ إِذَا دَامَ»[1] .
از اطلاق این روایت استفاده میشود که خونی که زن باردار در ایام عادتش میبیند حیض است، چه صفات حیض را داشته باشد و چه صفات حیض را نداشته باشد چون سؤال راوی در مورد خونی که زن باردار در ایام عادتش میبیند مطلق است و اصلاً به اوصاف خون اشارهای نکرده است لذا نسبت به صفات خون حیض و عدم آن اطلاق دارد در نتیجه، اگر زن باردار در ایام عادتش خونی ببیند آن خون، محکوم به حیضیّت است، چه اوصاف حیض را داشته باشد و چه اوصاف حیض را نداشته باشد و پاسخ امام (ع) نیز مطلق است و بین اینکه آن خون اوصاف حیض را داشته باشد و اوصاف حیض را نداشته باشد تفصیل نداده است.
در سند روایت مذکور، تحویل سند صورت گرفته است و این روایت مشتمل بر دو سند یا بیشتر است که این دو سند بر هم عطف شدهاند و در یک جا جمع شدهاند و دو سند به یک سند تبدیل شدهاند. دلیل این تحویل سند، اختصار بوده است یعنی علما به جهت اختصار دو سند را در کنار هم گذاشتهاند و یک مضمون را القاء کردهاند؛
سند اول، عبارت است از؛ مُحَمَّدبنِ یَعقُوب عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنِ اَلْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْحَجَّاجِ.
سند دوم، عبارت است از؛ مَحَمَّدبنِ یَعقُوب عن مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْحَجَّاجِ.
نکته: تحویل سند موجب اضرار به سند نمیشود، بلکه موجب اتقان سند میشود.
طبق هر دو سندی که ذکر شد، روایت مذکور، صحیحه است. البته شیخ طوسی (ره) از طریق سوم نیز این روایت را بیان کرده است که آن طریق نیز صحیحه است [رواه الشیخ بإسناده عن الحسین بن سعید اهوازی عن صفوان عن عبد الرحمنبن الحجّاج[2]]. پس این روایت از نظر سند مشکلی ندارد.
روایت دوم: صحیحه حسینبن نعیم صحّاف: عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ اَلْحُسَيْنِ بْنِ نُعَيْمٍ الصَّحَّافِ؛ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ إِنَّ أُمَّ وَلَدِي تَرَى الدَّمَ وَ هِيَ حَامِلٌ كَيْفَ تَصْنَعُ بِالصَّلاَةِ، قَالَ: فَقَالَ لِي: «إِذَا رَأَتِ الْحَامِلُ الدَّمَ بَعْدَ مَا يَمْضِي عِشْرُونَ يَوْماً مِنَ الْوَقْتِ الَّذِي كَانَتْ تَرَى فِيهِ الدَّمَ مِنَ الشَّهْرِ الَّذِي كَانَتْ تَقْعُدُ فِيهِ فَإِنَّ ذَلِكَ لَيْسَ مِنَ الرَّحِمِ وَ لاَ مِنَ الطَّمْثِ فَلْتَتَوَضَّأْ وَ تَحْتَشِي بِكُرْسُفٍ وَ تُصَلِّي وَ إِذَا رَأَتِ الْحَامِلُ الدَّمَ قَبْلَ الْوَقْتِ الَّذِي كَانَتْ تَرَى فِيهِ الدَّمَ بِقَلِيلٍ أَوْ فِي الْوَقْتِ مِنْ ذَلِكَ الشَّهْرِ فَإِنَّهُ مِنَ الْحَيْضَةِ فَلْتُمْسِكْ عَنِ الصَّلاَةِ عَدَدَ أَيَّامِهَا الَّتِي كَانَتْ تَقْعُدُ فِي حَيْضِهَا فَإِنِ انْقَطَعَ عَنْهَا الدَّمُ قَبْلَ ذَلِكَ فَلْتَغْتَسِلْ وَ لْتُصَل»[3].
کلام امام (ع) که فرموده است: «وَ إِذَا رَأَتِ الْحَامِلُ الدَّمَ قَبْلَ الْوَقْتِ الَّذِي كَانَتْ تَرَى فِيهِ الدَّمَ بِقَلِيلٍ أَوْ فِي الْوَقْتِ مِنْ ذَلِكَ الشَّهْرِ فَإِنَّهُ مِنَ الْحَيْضَةِ فَلْتُمْسِكْ عَنِ الصَّلاَةِ عَدَدَ أَيَّامِهَا الَّتِي كَانَتْ تَقْعُدُ فِي حَيْضِهَا فَإِنِ انْقَطَعَ عَنْهَا الدَّمُ قَبْلَ ذَلِكَ فَلْتَغْتَسِلْ وَ لْتُصَل» بر این دلالت دارد که ملاک برای حکم به حیضیّت یا عدم حیضیّت خونی که زن باردار میبیند این است که آن خون را در ایام عادتش ببیند یا در غیر ایام عادتش که اگر در ایام عادتش ببیند، حیض است و اگر در غیر ایام عادتش ببیند، حیض نیست و صفات خون دخالتی در حکم به حیضیّت و عدم آن ندارد.
روایت مذکور، سنداً و دلالةً مشکلی ندارد و همه رُواتی که در سند روایت مذکور، قرار گرفتهاند امامی و ثقهاند و لذا سند این روایت مشکلی ندارد و این روایت، صحیحه است.
دلالت این روایت نیز بر مدعا (عدم دخالت اوصاف در حکم به حیضیّت یا عدم حیضیّت خونی که زن باردار میبیند) تمام است و از اطلاق این روایت استفاده میشود که اوصاف، نقشی در حکم به حیضیّت خون ندارد، بلکه آنچه ملاک است، این است که خونی که زن باردار میبیند در ایام عادتش باشد یا در ایام عادتش نباشد که اگر در ایام عادتش باشد حیض است، هرچند که صفات حیض را نداشته باشد.
روایت سوم: مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَن بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنِ اَلْعَلاَءِ الْقَلاَّءِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَحَدِهِمَا عَلَيْهِمَا السَّلاَمُ؛ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْحُبْلَى تَرَى الدَّمَ كَمَا كَانَتْ تَرَى أَيَّامَ حَيْضِهَا مُسْتَقِيماً فِي كُلِّ شَهْرٍ، قَالَ: «تُمْسِكُ عَنِ الصَّلاَةِ كَمَا كَانَتْ تَصْنَعُ فِي حَيْضِهَا فَإِذَا طَهُرَتْ صَلَّتْ»[4].
سند روایت مذکور، مشکلی ندارد و افرادی که در سند این روایت واقع شدهاند امامی و ثقه میباشند لذا سند این روایت صحیحه است.
دلالت این روایت نیز تمام است و این روایت نیز نسبت به بیان اوصاف اطلاق دارد و بر این دلالت دارد که اگر زن باردار خونی ببیند که در ایام عادتش باشد، محکوم به حیضیّت است مطلقا، چه صفات حیض را داشته باشد و چه صفات حیض را نداشته باشد و صفات در حکم به حیضیّت دخالتی ندارد.
روایت چهارم: مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ اَلْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيد عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى عَنْ سَمَاعَةَ؛ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ امْرَأَةٍ رَأَتِ الدَّمَ فِي الْحَبَلِ، قَالَ: «تَقْعُدُ أَيَّامَهَا الَّتِي كَانَتْ تَحِيضُ فَإِذَا زَادَ الدَّمُ عَلَى الْأَيَّامِ الَّتِي كَانَتْ تَقْعُدُ اسْتَظْهَرَتْ بِثَلاَثَةِ أَيَّامٍ ثُمَّ هِيَ مُسْتَحَاضَةٌ»[5].
روایت مذکور نیز بر این دلالت دارد که ملاک برای حکم به حیضیّت یا عدم حیضیّت خونی که زن باردار میبیند، این است که آن خون در ایام عادتش دیده شود یا در غیر ایام عادت که اگر در ایام عادتش باشد، حیض است، هرچند که صفات حیض را نداشته باشد.
سند این روایت نیز صحیحه است و رُوات مذکورِ در سند امامی و ثقهاند و دلالت این روایت نیز بر مدعا تمام است.
«الحمدلله رب العالمین»
[1]. حر عاملی، محمدبن حسن، وسائل الشیعة، ج2، کتاب الطهارة، ابواب الحیض، باب30، ص330، ح2.
[2]. شیخ طوسی، محمدبن حسن، تهذیب الاحکام، ج1، ص386.
[3]. حر عاملی، محمدبن حسن، وسائل الشیعة، ج2، کتاب الطهارة، ابواب الحیض، باب30، ص330، ح3.
[4]. همان، ص331، ح7.
[5]. همان، ص332، ح11.