باسمه تعالی متن سخنرانی حضرت آیت الله سید هاشم حسینی بوشهری«دامت برکاته» موضوع: لزوم آموزش قرآن تاریخ: 95/05/27 مکان: قم،سالن مجتمع فرهنگي شاه سيد علي
|
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم، الحمدلله رب العالمین بارئ الخلائق اجمعین، باعث الأنبیاء والمرسلین، ثم الصلاة والسلام علی سیدنا و نبینا حبیب اله العالمین، ابیالقاسم محمد(ص)، وعلی آله الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین الهداة المهدیین واللعن الدائم علی اعدائهم اجمعین من الآن.
قال الله العظیم: «قَدْ جَاءَتْکُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَ شِفَاءٌ لِمَا فِي الصُّدُورِ وَ هُدًى وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ»
قبل از آغاز سخن مناسبت خجسته این ایام را یعنی میلاد با سعادت امام رئوف ثامن الحجج حضرت علی بن موسی الرضا(ع) را خدمت شما رهروان راه قرآن و اهل بیت خاضعانه و متواضعانه تبریک و تهنیت عرض میکنم، از برادر پر تلاش و خستگی ناپذیرمان مدیر محترم اداره اوقاف استان قم، جناب حجت الاسلام والمسلمین حاج آقای حسینی مقدم و همکاران عزیز و بزرگوارشان به خاطر برپایی چنین همایشهای قرآن به سهم خودم تقدیر و تشکر میکنم و برای ایشان و همکارانشان و مربیان قرآنی و حافظان قرآن آرزوی توفیق و عزت و سربلندی دارم، خدای متعال در آیات مختلف قرآن از سبحان با واژگان بسیار زیبایی توصیف کرده است، اصلاً قرآن چیست؟ ویژگی قرآن چگونه است؟ دارای چه اوصافی است قرآن؟ من فقط به همین آیه بسنده میکنم و دامنه بحث را سعی میکنم کوتاه کنم. چهار توصیف از قرآن در این آیه ذکر شده، اولین وصف، وصف موعظه بودن قرآن است، دومین وصف قرآن «شِفَاءٌ لِمَا فِي الصُّدُورِ»؛ داروی دردهاست، ویژگی سوم قرآن نقش هدایتی دارد برای جامعه بشری و نقش دیگری که قرآن در این جا برای او بیان شده رحمت است، یعنی انسانی که موعظه قرآنی را بشنود و با این موعظه قرآنی پالایش و پاکسازی روحی شود و شفا پیدا کند و مشمول هدایت پروردگار گردد، این انسان در پایان راه در سرای جاودانی و حتی در دنیا مشمول رحمت واسعه پروردگار است. پس رحمت الهی شامل هدایت یافتگان است، هدایت یافتگان کسانی هستند که از دارو و شفای قرآنی بهره بردهاند و کسانی از شفای قرآنی بهره میبرند که تحت تاثیر موعظه قرآن قرار گرفته باشند، چه ارتباط جالبی بین این چهار ویژگی که در این آیه بیان شده ذکر شده است، از موعظه آغاز میکند و نتیجه به پایان کار کسی که تحت تاثیر موعظه است، در پایان کار با طی آن مراحل مشمول رحمت پروردگار عالم است، این نکته بسیار جالبی است، در روایات ما از قرآن به عنوان موعظه یاد شده از آن جمله این کلام نورانی امیرمومنان علی(ع) است، دقت بفرمایید با چند توصیف از این جمله توصیف به موعظه بودن قرآن، ان احسن القصص، یعنی قرآن دنبال بهترین داستان است. خیلی کتاب داستان ما داریم ولی موقعی که خدا بفرماید احسن القصص معلوم میشود که بقیه داستانها که ساخته و پرداخته دست بشر است به پای این داستان برتر و بلند نمیرسد، احسن القصص، این ویژگی اول قرآن در کلام نورانی حضرت است؛ و ابلغ الموعظه، بلیغترین و زیباترین موعظه است این قرآن؛ و انفع التذکر و سودمندترین پند است قرآن و سودمندترین یادآوری کننده است این قرآن، انسانها را تکان میدهد، یادآوری میکند، توجه میدهد، خوشا به حال عزیزان نوجوانمان، خوشا به حال حافظان قرآن، خواهران و برادرانمان، طلاب عزیزمان و همه اقشاری که سر این سفره نشستهاند به برکت فضایی که دوستان عزیز ما در اداره کل اوقاف فراهم آوردند حقیقتاً سر سفره احسن القصص، سر سفره ابلغ الموعظه، سر سفره تعبیر امیرالمومنین انفع التذکر، ان احسن القصص و ابلغ الموعظه وانفع التذکر کتاب الله عزوجل، این ویژگیها در اینجا بیان شده، دوستان عزیز هم در اینجا سوال میکنند که موعظه یعنی چه؟ تعبیری که در این رابطه بیان شده یعنی تذکر دادن نیکیها و خوبیها به افراد که توام با رقت قلب است، یعنی یک نوع آرامشی در کلام گوینده وجود دارد، دلهای آماده را نرم میکند برای شنیدن و تحت تاثیر قرار گرفتن. من چند نکته و جریان تاریخی عرض بکنم، بعضی مربوط به دوران معاصر ماست و بعضی هم مربوط به گذشته است، کسی داریم به نام اسمعی، میگوید من در مسجد بصره مشغول عبادت بودم، دیدم عربی سوار بر شتر با کمان و نیزه و تیر و امثال ذلک میگوید آمد جلوی مسجد از من سوال کرد که یا اخی العرب؟ کجا هستی؟ گفتم که بیت رب. چه میکنی؟ گفتم که کلام رب را طبابت میکنم، میگوید به من گفت ممکن است بخشی از این آیات و کلمات پروردگارت را بخوانی، میگوید من مشغول خواندن سوره ذاریات بودم و «وَ فِي الْأَرْضِ آيَاتٌ لِلْمُوقِنِينَ * وَ فِي أَنْفُسِکُمْ أَ فَلاَ تُبْصِرُونَ * وَ فِي السَّمَاءِ رِزْقُکُمْ وَ مَا تُوعَدُونَ * فَوَ رَبِّ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ مِثْلَ مَا أَنَّکُمْ تَنْطِقُونَ»[1] در این کره زمین نشانههایی برای اهل یقین است، «وَ فِي أَنْفُسِکُمْ»، در وجود شما هم آیات و نشانههایی است، «أَ فَلاَ تُبْصِرُونَ»، چرا توجه و دقت نمیکنید؟ «وَ فِي السَّمَاءِ رِزْقُکُمْ وَ مَا تُوعَدُونَ»، در آسمان هم روزی شماست و آنچه به شما وعده داده میشود، «فَوَ رَبِّ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ»، به خدای آسمان و زمین، «إِنَّهُ لَحَقٌّ مِثْلَ مَا أَنَّکُمْ تَنْطِقُونَ»، چطور سخن گفتن و حرف زدن شما یک واقعیت است، ذات کبریایی حق تعالی هم به عنوان یک حقیقت و واقعیت است، میگوید من این آیات را که خواندم گفت راست میگویی اینها در قرآن است، گفتم بله در قرآن است، سورهای است به نام ذاریات، گفت عجب روزیدهنده خداست؟ میخواهم بگویم معجزه قرآنی چقدر اثر میگذارد، گفت اینها موعظه قرآنی است، سخن قرآن است؟ گفتم بله، گفت از شتر آمد پایین به من گفت این شتر را از طرف من نهر کن و گوشت آن را بین فقرا تقسیم کن چون خدا روزی رساننده است، این فقرا روزیشان باید از این شتر من تامین بشود و من هم میروم دنبال کارم و خدا روزی رسان است «وَ فِي السَّمَاءِ رِزْقُکُمْ وَ مَا تُوعَدُونَ»، میگوید این عرب راه افتاد و با همین تیر و کمان و شتر هم سپرد و ما هم نهر کردیم و گوشتش را هم بین فقرا تقسیم کردیم، میگوید ایام حج پیش آمد، دیدند یک آدم لاغر اندامی دور خانه خدا در حال طواف است، میگوید من تا به چهره او نگاه کردم و او به چهره من نگاه کرد، هم من او را شناختم و هم او مرا شناخت، گفت یا اخی العرب تو همان هستی که در مسجد بصره آن آیات را خواندی، گفتم بله، گفت یک بار دیگر آن آیات را بخوان، شروع کردم کنار خانه خدا «وَ فِي الْأَرْضِ آيَاتٌ لِلْمُوقِنِينَ * وَ فِي أَنْفُسِکُمْ أَ فَلاَ تُبْصِرُونَ * وَ فِي السَّمَاءِ رِزْقُکُمْ وَ مَا تُوعَدُونَ * فَوَ رَبِّ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ مِثْلَ مَا أَنَّکُمْ تَنْطِقُونَ»؛ یک مرتبه برگشت و گفت اینها چه کار کردند که خدا ناگزیر شده قسم یاد کند «فَوَ رَبِّ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ مِثْلَ مَا أَنَّکُمْ تَنْطِقُونَ»، اینها چقدر انسانهای ناسپاسی هستند که خدا را وادار کردند که سوگند و قسم یاد کند، میگوید یک مرتبه من متوجه شدم کنار خانه خدا دراز کشید و روی زمین افتاد، میگوید رفتم بر بالینش آخرین لحظات زندگیاش بود و همانجا تحت تاثیر قرآن و موعظه قرآن در کنار خانه خدا جان به جان آفرین تسلیم گفت، این یک نکته.
نکته دوم مرحوم آیت الله العظمی اراکی رضوان خدا بر او باد ایشان جریانی را از موسس حوزه علمیه قم، مرحوم آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری(ره) نقل میکند، میگوید حاج شیخ فرمود که ما پای منبر مرحوم حاج شیخ جعفر شوشتری بودیم، میگوید یک مرتبه شیخ مشغول صحبت، صحبتهایش را قطع کرد، گفت میخواهم شما را امتحان کنم، میگفت ما هم پای منبر، حاج شیخ پای منبر، حاج شیخ جعفر شوشتری میگوید من میخواهم شما را امتحان کنم، گفتم خدایا این حاج شیخ چه میخواهد بکند امروز، میگوید یک مرتبه گفت من میخواهم آیات نخست سوره انفال را بخوانم، این آیات سوره انفال ببینیم تاثیری در وجود شما ایجاد میکند، یا تاثیری در وجود شما ایجاد نمیکند، میگوید گفتیم خدایا پناه میبریم به تو ببینیم چه میخواهد بکند، این آیه را خواند: «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذَا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَ إِذَا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آيَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِيمَاناً»[2] میگوید خیلی برای من سخت آمد و ترسیدم خدایا این شیخ میخواهد ما را امتحان کند که آیا این آیات قرآن در ما اثر میکند یا نه؟ میگوید دیدم نه! این جملات و آیات «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذَا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ» موقعی که یاد خدا میشود دلشان ترسناک میشود، «وَ إِذَا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آيَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِيمَاناً» میگوید من احساس کردم یک انقلابی در وجود من شیخ ایجاد شد، شکر خدا کردم که از عهده این امتحان حاج شیخ جعفر شوشتری سربلند بیرون آمدم. در یک جلسه دیگری حاج شیخ جعفر شوشتری - دوستان طلبه و فاضل من میدانند حتی آن کتابشان که راجع به ذکر مصیبت آل الله هم هست از یک ویژگیهای خاصی برخوردار است که در سایر کتبی که به مقتل و اینها پرداختند این ویژگی کمتر به چشم میخورد- مجسم کردند حادثه عاشورا و فضایل و ویژگیهای آنجا را ، میگوید یک مرتبه مرحوم حاج شیخ جعفر شوشتری -میخواهم بگویم نقش معجزه بودن قرآن و پیامهای قرآنی که بر دلها اثر میگذارد -این آیه را خواند: «تا فردای قیامت به ما گفته میشود: «وَ امْتَازُوا الْيَوْمَ أَيُّهَا الْمُجْرِمُونَ»[3] میگوید تا این جمله را گفت که «وَ امْتَازُوا الْيَوْمَ أَيُّهَا الْمُجْرِمُونَ» صف و مسیرتان را جدا کنید، راهتان را جدا کنید میگوید تا این جمله را حاج شیخ بالای منبر فرمود، جلسه موعظه تبدیل شد به جلسه عزا؛ فردی نبود در این جلسه، جز فریاد و ضجه که از او بلند میشد، این ویژگی موعظه قرآنی و پندهای قرآنی است، «يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَتْکُمْ مَوْعِظَةٌ»،[4] من میخواهم چه بگویم از این جمله؟ نوجوان قرآنی حافظ 3، 5، 7 و بیشتر و کمتر جز قرآن، اولین چیزی که برایتان مهم است این است که موقعی که این آیات قرآن را میخوانید همزمان کنید با فهم معانی این آیات قرآن، تنها الفاظ نباشد، موقعی که این جمله، جمله آیات قرآن، آیه آیه آیات قرآن را از بر میکنید با آن مفاهیم و معانی باشد که اولین تاثیر در وجود خودتان بگذارد، یک نوجوانی که در عنفوان نوجوانی تحت تاثیر موعظههای قرآن است این بیمه شده است تا آخر عمر، این نوجوان دیگر سراغ گناه نمیرود، این نوجوان سراغ برنامههایی که با شأن یک انسان مسلمان سازگاری ندارد نمیرود، چه خواهر و چه برادر، این ویژگی اول قرآن که در این آیه بیان شده قرآن موعظه است، ویژگی دوم قرآن شفاست، همین تعبیر را نگاه کنید: «مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَ شِفَاءٌ لِمَا فِي الصُّدُورِ» تعبیری امیرمومنان دارد خیلی جالب است، شفا غیر از این بیماریهای جسمی است که ما میرویم قرص و دارو میخوریم، نه بیماریهای روحی ما خیلی بالاتر از بیماریهای جسمی ماست، امیرالمومنین میفرماید: اینکه خدا میفرماید قرآن شفاست میدانید یعنی چه؟ میگوییم نه؛ میفرماید: «ان فیه شفاعاً من اکبر الداع» شفا؛ در قرآن از بزرگترین بیماریها و «هُوَ الْكُفْرُ وَ النِّفَاقُ وَ الْغَيُّ وَ الضَّلَال»[5] انسان در پرتو قرآن و شفای قرآن سراغ کفر نمیرود، سراغ نفاق نمیرود، انسانهای منافق بهره از داروی شفابخش قرآن نبردهاند، سراغ گمراهی و تباهی و امسال ذلک نمیرود، شفا یعنی آن پاکسازی درونی به تعبیری تخلیه باطل، آن رذائل میروند و لذا زمینه هدایت که گام سوم است فراهم میشود. نکته جالبی که من میخواهم در اینجا عرض بکنم این است که در داروهای معمولی دیدهاید جعبه دارو را که باز میکنیم آنکه بالای سر آن شیشه دارو هست یا قرصهایی که آنجا هست یک کاغذی است که در حقیقت معرفی آن داروست، در آنجا فواید آن دارو را ذکر میکند، مثلاً شما رماتیسم دارید چه میکند و چه میکند ولی یک هشداری هم پایین آن دارد که درست است برای این گونه ناراحتیها شفاست اما آثار جانبی و ضرر هم دارد، این داروهایی است که ما در این دنیا مصرف میکنیم، گاهی اتفاق افتاده شخص به داروخانه مراجعه کرده، دارو گرفته سردردش خوب شده ولی یک جای دیگرش عوارض این دارو دامنگیر او شده، اما در کلام نورانی معصوم(ع) تعبیر جالبی وجود دارد و آن تعبیر امیرالمومنین این است که «شفاءٌ لا تخشی اسقامه»[6] تفاوت شفای قرآن با شفای داروهای دیگر این است که داروهای دیگر خطر بیماریهای دیگر هم کنار آن وجود دارد اما شفای قرآن «لا تخشی اسقامه» یعنی خطر ضررها و زیانها و بیماریهای دیگر کنار این شفای قرآنی وجود ندارد، خالص خالص در محضر قرآن انسان شفا پیدا میکند و ویژگی سوم نقش هدایتگری قرآن است که خیلی جالب است، چهار نوع هدایت ما در رابطه با هدایتگری قرآن داریم، یک جا قرآن میگوید: «هدی للناس» برای همه مردم، یک جا میفرماید: «هدی للمتقین» یک جا میفرماید: «هدی ورحمة وبشری للمسلمین» یک جا هم میفرماید: «هدی ورحمة للمومنین» همه خصوصیات را شامل میشود، نوع هدایتها فرق میکند، انسان متقی از آن هدایت همه انسانها برخوردار شده ولی هدایت متقین یک هدایت ویژهای است.
آخرین سخن بحث رحمت قرآنی است که در پرتو موعظه قرآنی است که انسان مشمول رحمتهای واسعه خداوند فردای قیامت میشود؛ حالا سوال این است که امروز وظیفه ما چیست؟ اولین وظیفه این است که قرآن را بشناسیم، آموزش ببینیم قرآن را، کلمات قرآن را بدانیم، دومین کاری که باید انجام داد و کار درستی است قرائت قرآن است، صرف یاد گرفتن کافی نیست، در خانهمان مرتب قرآن تلاوت کنیم، من یک بار در این محضر گفتم الان هم عرض میکنم در روایات ما وارد شده، خواهران و برادران و عزیزان روحانی ما، همانطور که ستارگان آسمان برای اهل زمین در شب تاریک چشمک میزنند و ما از نور آنها استفاده میکنیم، خانهای که در آن تلاوت قرآن شود برای اهل آسمان مثل ستارگان آسمان چشمک میزنند و روشنایی میبخشد، خوشا به حال کسانی که صبحشان با قرآن آغاز میشود، شبشان با قرآن آغاز میشود و پایان پیدا میکند، اینها لطفی است که خدای متعال شامل حال اینها کرده، امام سجاد(ع) میفرماید: «اگر بین المشرق والمغرب» تمام انسانها، تمام موجودات بمیرند و من با قرآن باشم احساس وحشت نمیکنم. این کلام امام سجاد(ع) است. «لو مات بين المشرق و المغرب، لما استوحشت بعد أن يكون القرآن»[7]. لذا یکی از آدابی که در اسلام وارد شده برای مادرها و پدرها این هست که در کنار اینکه برای بچهشان اسم انتخاب میکنند، «یعلم القرآن» به بچهشان هم قرآن یاد بدهند، در گذشتهها خیلی مقید بودند خانوادهها، متاسفانه کمی ضعیف شده تصور خانوادههایی که در این مدارس بچهها قرآن یاد میگیرند ولی متاسفانه گاهی اتفاق افتاده دوره دبستان پشت سر، دوره راهنمایی حالا قبل هم بود پشت سر، دوره دبیرستان پشت سر، دوره دانشگاه پشت سر، این بچهای که باید در سن 5-6 سالگی قرآن یاد میگرفت در سطح دانشگاه هم که میرسد هنوز با واژهها و الفاظ قرآن آشنا نیست، لذا یکی از کارهای مهم پدران و مادران آشنا کردن بچهها با قرآن است و یکی از کارها که امروز این جلسه آبرومند به خاطر آن برگزار شده مسئله حفظ قرآن است، یک روایت بخوانم، روایت بسیار جالبی است، وجود مقدس امام صادق(ع) تعبیر جالبی دارند میفرمایند: «حافظان قرآن کسانی که با قرآن حشر و نشر دارند و آشنایی با قرآن دارند اینها فردای قیامت با فرشتگان الهی محشور میشوند» منتهی دو قید دارد، الحافظون والعاملون، کسانی که حافظ قرآن هستند و عمل به قرآن میکنند اینها فردای قیامت با فرشتگان الهی محشور میشوند. من واقعاً به سهم خودم تشکر میکنم. گزارش بسیار خوبی برادر عزیزمان ارائه دادند، فرمودند پارسال 5000 نفر ثبت نام کننده داشتیم، امسال 7000 نفر ثبت نام کننده و سال به سال انشاءالله این کار جدیتر پیگیری بشود تا ما به آن هدف و نظری که رهبر عزیز و فرزانه انقلابمان داشتند نائل بشویم، الان بعضی از این کشورهای آفریقایی، بعضی از این کشورهای عربی واقعاً مسئله حفظ قرآن یک امر عادی است در خانوادهها، خیلی عادی است، حالا ما الان برایمان جلوه میکند که اگر بچهمان 2-3 جزء قرآن داشته باشد، آنها چون ساز و کار و برنامهشان از اول برای حفظ قرآن است کمتر خانوادهای انسان پیدا میکند که حافظ قرآن نباشد، انشاءالله به همت اوقاف و عزیزانمان در اداره کل اوقاف و سازمان اوقاف و امور خیریه در قم به عنوان حرم اهل بیت(ع) و عش آل محمد(ص) به عنوان پیشرو و پیش کسوت و جلودار این کار انشاءالله دنبال کنند و پیامی به سراسر کشور از قم منتشر و منتقل بشود که چه نشستهاید که فرزندان قمی، نونهالان و نوجوانان قمی، دختران و پسران با قرآن این کتاب الهی و آسمانی نه تنها آشنا هستند در قرائت بلکه حافظان و عاملان قرآن هستند، به امید موفقیت و سربلندی که خدای متعال رابطه ما را با قرآن، رابطه ما را با عترت که پیامبر فرمود: «انی تارکم فیکم الثقلین، کتاب الله وعترتی» همچنان پیوسته و مستدام بماند. والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته.