حضرت آیت الله حسینی بوشهری«دامت برکاته» استاد سطوح عالی حوزه علمیه قم در ابتدای درس اخلاق و تفسیر خود با بیان نکات اخلاقی فرمودند:روایت اول: قال مولینا و مقتدینا الإمام الجواد (ع): «مَنِ اسْتَغْنَى بِاللَّهِ افْتَقَرَ النَّاسُ إِلَيْهِ وَ مَنِ اتَّقَى اللَّهَ أَحَبَّهُ النَّاسُ وَ إِنْ كَرِهُوا»[1].
امام جواد (ع) در روایت مذکور، فرموده است که هر کس كه خود را به وسیله خداوند بینیاز بداند، مردم محتاج او خواهند شد و هر کس كه تقوای الهی را پیشه خود كند خواه ناخواه، مورد محبّت مردم قرار میگیرد، هرچند که مردم خودشان اهل تقوا نباشند.
بین «إستَغنَی عَنِ الله أو مِن الله» با «إستَغنَی بِالله» فرق است؛ معنای استغناء بالله این است که انسان به خاطر خداوند متعال خود را بینیاز بداند، یعنی بگوید که چون خدا را دارم، بینیازم ولی گاهی اوقات انسان اصلاً کاری با خدا ندارد و خود را از خدا بینیاز میداند و میگوید که خودم همه نیازهایم را برآورده میکنم و به کسی نیاز ندارم.
انسانهای مغرور و متکبر جزء کسانی هستند که خود را از خداوند متعال بینیاز میدانند و خدا را فراموش میکنند و خداوند نیز آنان را فراموش میکند، چنان که در قرآن فرموده است: «قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِي أَعْمَى وَ قَدْ كُنْتُ بَصِيراً* قَالَ كَذلِكَ أَتَتْكَ آيَاتُنَا فَنَسِيتَهَا وَ كَذلِكَ الْيَوْمَ تُنْسَى»[2]؛ مىگويد: «پروردگارا! چرا نابينا محشورم كردى؟! من كه بينا بودم!»* مىفرمايد: «آن گونه كه آيات من براى تو آمد و تو آنها را فراموش كردى؛ امروز نيز تو فراموش خواهى شد!».
نقل شده است که شخص باربری در تبریز بود، مشاهده کرد که بچهای در حال افتادن از پشت بام است، تا این صحنه را دید به او گفت که بمان، دیدند که بچه بین زمین و آسمان معلّق ماند و او بچه را گرفت و زمین گذاشت، به او گفتند که چگونه این کار را انجام دادی و به این مقام رسیدهای؟ گفت که من بندهای از بندگان خدا هستم که عمری بندگی خدا را کردهام و هر چه خدا فرموده است، انجام دادهام و آنچه از آن نهی کرده است را ترک کردهام، اکنون نیز من چیزی از خدا خواستم و خدا نیز خواستهام را برآورده کرد.
امام جواد (ع) در ذیل روایت مذکورِ در ابتدای سخن، فرموده است که کسی که تقوای الهی پیشه کند مردم، حتی کسانی که خودشان اهل تقوا نباشند او را دوست خواهند داشت. خداوند متعال محبّت انسانهای متّقی و پرهیزگار را در دلهای مردم قرار میدهد و فرموده است: «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدّاً»[3]؛ مسلّماً كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام دادهاند، خداوند رحمان محبّتى براى آنان در دلها قرار مىدهد!
نمونه بارز این گونه افراد در عصر حاضر، شهید قاسم سلیمانی (ره) است که خداوند محبّت او را در دلهای مردم قرار داده است.
روایتی که عرض شد، دو پیام دارد؛ اول، اینکه خود را بینیاز از خدا ندانیم که اگر خود را بینیاز از خدا ندانیم و به درگاه الهی برویم، مردم به ما احساس نیاز خواهند کرد و پیام دوم، اینکه تقوای الهی پیشه کنیم که اگر انسان تقوا داشته باشد، مردم او را دوست خواهند داشت، حتی کسانی که خودشان تقوا نداشته باشند.
روایت دوم: قال مولینا و مقتدینا الإمام الجواد (ع): «لَنْ يَسْتَكْمِلَ الْعَبْدُ حَقِيقَةَ الْإِيمَانِ حَتَّى يُؤْثِرَ دِينَهُ عَلَى شَهْوَتِهِ وَ لَنْ يَهْلِكَ حَتَّى يُؤْثِرَ شَهْوَتَهُ عَلَى دِينِه»[4].
امام جواد (ع) در روایت مذکور، فرموده است که بنده هرگز حقيقتِ ايمان را به كمال نمىرساند مگر آنگاه كه دينش را بر هوس خود ترجيح دهد و هرگز به هلاكت نمیرسد، مگر زمانى كه هوس خود را بر دينش ترجيح دهد.
دین اسلام چارچوبهایی را برای انسان تعیین کرده است و یک سِری بایدها و نبایدها دارد که انسان باید نسبت به آنها پایبند باشد و اگر سعادت را میخواهد باید دینش را بر هوا و هوسش ترجیح بدهد.
همواره بین هوسها و دین جدال است، اگر انسان به سمت هوا و هوسهایش برود چیزی جز هلاکت نصیبش نخواهد شد و اگر دین را بر هوا و هوسش ترجیح دهد به سعادت خواهد رسید لذا باید از خداوند متعال بخواهیم که اگر امر ما بین برگزیدن دنیا و آخرت دایر شد، به ما توفیق بدهد که دین را بر دنیا ترجیح بدهیم و دین را انتخاب کنیم. البته باید توجه شود که دنیا به خودی خود مذموم نیست، چرا که دنیایی که زمینه رسیدن انسان به آخرت را فراهم آورد نه تنها مذموم نیست، بلکه بسیار ممدوح است، کما اینکه پیامبر اکرم (ص) فرموده است: «الدُّنْيَا مَزْرَعَةُ الْآخِرَة»[5]؛ دنیا مزرعه آخرت است، پس انسان باید سعی کند که دنیا را وسیله رسیدن به آخرت قرار دهد.
دیدگاهها
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا