خطبه های نماز جمعه93/05/10

 

بسمه تعالی

مشروح خطبه‏ های نماز جمعه

 

حضرت آیت الله حسینی بوشهری

 

مورخ 93/05/10                                                   خطبه شماره 87

 

 

 

خطبه اول

السلام علیک یا حجة الله؛ السلام علیک یا بقیة الله فی ارضه؛ السلام علی المهدی الذی وعد الله عزّ و جلّ أن یملأ به الارض قسطاً و عدلاً کما ملأت ظلماً و جوراً

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله نحمده و نستعینه و نستغفره و نستهدیه و نؤمن به و نتوکل علیه و نعوذ بالله من شرور انفسنا و من سیئات اعمالنا و نشهد أن لا اله الا الله وحده لا شریک له و نصلّی و نسلّم علی حبیبه و نجیبه و خیرته فی خلقه حافظ سرّه و مبلّغِ رسالاته بشیر نعمته و نذیر نقمته سیدنا و نبینا حبیب اله العالمین ابی القاسم محمّد (ص) و علی آله الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین الهداة المهدیین و اللعن دائم علی اعدائهم اجمعین من الآن الی قیام یوم الدین آمین یا رب العالمین.

عباد الله أوصیکم و نفسی بتقوی الله؛

قال مولانا امیرالمؤمنین(ع): «أُوصِيكُمْ‏ عِبَادَ اللَّهِ‏ بِتَقْوَى‏ اللَّهِ‏ وَ كَثْرَةِ ذِكْرِ الْمَوْتِ وَ الزُّهْدِ فِي الدُّنْيَا الَّتِي لَمْ يَتَمَتَّعْ بِهَا مَنْ كَانَ فِيهَا قَبْلَكُمْ وَ لَنْ تَبْقَى لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدِكُمْ وَ سَبِيلُكُمْ فِيهَا سَبِيلُ الْمَاضِينَ»[1]؛

بندگان خدا خودم و شما را به تقوی الهی سفارش می‏کنم. وجود مقدس امیر المومنان علی(ع) می‏فرماید بندگان خدا شما را تقوی سفارش می‏کنم و شما را سفارش می‏کنم که زیاد و فراوان به یاد مرگ باشید و نسبت به دنیا وابسته نباشید و بی رغبتی نسبت به دنیا نشان بدهید چون این دنیا با کسی وفا نکرد و با کسی وفا نمی‏کند. کسانی که قبل از شما بودند از این دنیا سودی نجستند و کسانی که بعد از شما خواهند آمد این دنیا برای آنها جاودانه نخواهد بود . مطمئن باشید که راه شما راه گذشتگان است. از زمان هبوط آدم تا  کنون صلحا انبیاء اولیا و بزرگان همه آمدند و سرانجام دعوت حق را لبیک گفتند. روزی به ما هم می‏رسد پس چه بهتر که تا فرصت داریم و در این دنیا زندگی می‏کنیم به وظایفمان آن طور که خدا دستور داده و انبیاء الهی و کتب آسمانیش برای ما تعیین وظیفه گردند .بر اساس آن عمل کنیم.

سیره نبی گرامی اسلام (ص) و اهل بیت (ع)

حفظ مرزهای الهی

در خطبه اول سخن پیرامون سیره نورانی نبی گرامی اسلام(ص) و اهل بیت عصمت و طهارت(ع) بود رسدیم به این بخش که ببینیم از منظر قرآن و کلمات نورانی پیامبر و اهل بیت در رابطه با حفظ مرزهای الهی چه نکاتی وجود دارد.

توضیح دادیم که یکی از مسائلی که بر عهده ما نهاده شده این است که نسبت به قوانین الهی، نسبت به احکام الهی خطوط قرمز وجود دارد و ما اجازه نداریم از این خطوط قرمز تعدی کنیم. حریم احکام الهی را حفظ کنیم.

لکن سؤالی در اینجا پیش آمد و آن سؤال این بود که چه می‏شود یک انسان مرزشکن قانون شکن می‏شود و از حدود مرزهای الهی عبور می‏کند. تجاوز می‏کند در باتلاق گناه گرفتار می‏شود. ما عوامل متعددی در این زمینه برشمردیم تا رسیدیم به این سؤال و آن سؤال این بود که اگر کسی دامنش به گناه آلوده شد و در باتلاق گناه افتاد چه کند که از این منجلاب رهایی پیدا کرده و به فطرتش برگردد و دیگر سراغ گناه نرود؟

پاسخی که در خطبه گذشته دادیم این نکته بود که توجه به آثار و پیامدهای گناه، بزرگترین عامل برای بازگشت انسان به سمت فطرت و خداشناسی است چون بشر دارای حب ذات است؛ منافع برای انسان خیلی مهم است چه منافع دنیوی و چه منافع اخروی حتی نسبت به منافع زودگذر هم تأمل و توجه دارد تا چه رسد به منافع بلند مدت.

گفتیم اگر بشر توجه به این نکات کند و بداند که اولاً گناه، ظلم به نفس است و ثانیاً با رفتن به سراغ گناه و آلوده شدن به آن یک سلسله مصائب دنیوی به سراغ انسان می‏آید و ابتلائاتی در همین دنیا به خاطر گناه سراغ او می‏آید و نکته سومی که مطرح کردم این بود که ممکن است ما همان گونه که مبتلا به گناهیم اعمال نیکی هم انجام بدهیم ولی اگر توجه به این اثر و پیامد گناه داشته باشیم که گناه سوزاننده ریشه اعمال نیک ماست، این باعث می‏شود که ما دست از گناه برداریم.

امروز هم به چند عامل به صورت کوتاه اشاره خواهد شد که می‏تواند نقش بازدارندگی از ارتکاب گناه داشته باشد یعنی هم باعث شود که انسان سراغ گناه نرود و هم باعث می‏شود اگر انسان مرتکب گناه شد، عقب نشینی کرده و برگردد.

عامل چهارم: اثر گناه در دید و درک انسان

اولین مسئله‏ای که در آیات قرآن و روایات نورانی اهل بیت به آن اشاره شده این مسئله دقیق است که گناه موجب می‏شود که حس تشخیص، درک و دید انسان تحت تأثیر قرار بگیرد؛ آدمهایی که مبتلا به گناهند، همراه با روح و روانشان تأثیر گذار در روح روان آنهاست. قرآن می‏فرماید: چشم، قلب، گوششان بسته می‏شود. با واژهای مختلفی قرآن کریم یاد می‏‏کند:

«صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لا يَرْجِعُونَ»[2]

اینها گوش دارند نمی‏شنود. زبان دارند ولی لالند. چشم دارند ولی نمی‏بینند. لایرجعون آن چنان پرده و حجابی جلوی دیدگان آنها گرفته شده که راه بازگشت ندارند.

در آیه دیگری قرآن می‏فرماید: «خَتَمَ اللَّهُ عَلى‏ قُلُوبِهِمْ وَ عَلى‏ سَمْعِهِمْ وَ عَلى‏ أَبْصارِهِمْ غِشاوَةٌ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظيمٌ»[3]؛ چشمی که خداوند به آنها عنایت کرده که آیات الهی را مشاهده کند، نمی‏بیند، گوشی که خدای متعال به انسان عنایت کرده که سخنان حق را بشنود، نمی‏شنود و قلبی را که به وسیله آن باید حقایق را حقایق عالم هستی را درک کند، درک نمی‏کند. اینها واقعیت‏هایی بود که در زندگی ما وجود دارد. گناه این آثار منفی را دارد و متأسفانه نه فرد فردمان نه جامعه به آثار منفی آن در جامعه توجه نمی‏کنیم.

نکته دوم گناه اگر در زندگی انسان راه پیدا کرد موجب یأس و نومیدی انسان می‏شود و این نکته خیلی مهم است. دیده‏اید عده‏ای جنایتی انجام می‏دهند و بعد از آن جنایتی بزرگ‏تر و سنگین‏تر. چون یک نوع حالت یأس از خدا و رحمت خدا در پرتو گناه به انسان دست می‏دهد. می‏گوید آب که از سر گذشت چه یک نی، چه صد نی. و در نتیجه مبتلا به جنایتی دیگر و مرتکب گناه بالاتر می‏شود.

تعبیراتی که در کلمات نورانی اهل بیت وجود دارد که اشاره به این نکته است. امام سجاد زین العابدین(ع) می‏فرماید: «وَ الذُّنُوبُ الَّتِي تَقْطَعُ الرَّجَاءَ الْيَأْسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ وَ الثِّقَةُ بِغَيْرِ اللَّهِ‏ وَ التَّكْذِيبُ بِوَعْدِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلّ»[4]؛ گناهانی که موجب نا امیدی انسان در زندگی می‏شود اتکال به غیر خداست اعتماد به غیر خداست و تکذیب وعده‏های خداست؛ معاد را و قیامت را باور ندارد. گناه از این بالاتر. آدمهایی که به این شکل باشند حالت ناامیدی در زندگی پیدا می‏کنند. در تاریخ هم جریانات مفصلی وجود دارد. در این زمینه افرادی که به نقطه صفر رسیدند. افرادی که دیگه قطع امید از رحمت خدا کردند. این هم یک نکته‏ای است که در زندگی افراد وجود دارد.

و نکته سوم گناه موجب خاری و ذلت و تضعیف شخصیت انسان می‏شود. آدمهای گناه مردم با دید دیگری به آنها نگاه می‏کنند. در بازار مسلمانان آدمهایی که عادت به دروغ دارند کسی با آنها معامله نمی‏کند. افت شخصیت پیدا می‏کنند. در یک مجمعی که وارد می‏شوند مردم با یک دید تحقی آمیزی به آنها نگاه می‏کنند.

قرآن هم به همین نکته اشاره می‏کند. می‏فرماید: «سَيُصيبُ الَّذينَ أَجْرَمُوا صَغارٌ عِنْدَ اللَّهِ»[5]؛ کسانی که مرتکب گناه شده‏اند اینها کوچک می‏شوند پیش خدا نا چیز می‏شنود بی ارزش می‏شوند. شخصیتشان را پیش خدا از دست می‏دهند. پیش مردم هم از دست می‏دهند. اگر انسان توجه به آثار گناه بکند طبعاً هیچ کس نمی‏خواهد تحقیر بشود شخصیتش. کلامی‏امیر المؤمنان (ع) در اینجا دارند. می‏فرمایند: «مَنْ‏ تَلَذَّذَ بِمَعَاصِي اللَّهِ أَكْسَبَتْهُ ذُلّاً»[6]؛ کسانی که در پرتو گناهانشان احساس لذت می‏کنند، دروغ می‏گویند که احساس لذت می‏کنند. غیبت می‏کنند احساس لذت می‏کنند. اصلا اگر یک روزشان بدون دروغ و غیبت سپری بشود چیزی را گویا از دست می‏دهند. امیر المؤمنین (ع) می‏فرمایند: کسانی که از این طرف اساس به خاطر انجام گناه لذت می‏کنند، از آن طرف خدای متعال ذلّت و نکبت و خواری است برای آنها می‏فرستد. اینها آثاری است که اگر روانشناسانه به قضایا برخورد کینیم، می‏بینیم که آثار گناه این شکلی است.

و آخرین نکته‏ای که می‏خواهم عرض بکنم گناه موجب محرومیت انسان از نعمت‏های الهی می‏شود خیلی‏ها گاهی غرق در نعمتند، یک مرتبه می‏بینی که ناتوان شده‏اند و دستشان به سوی این و آن دراز  شده. امام صادق (ع) سرّ آن را بیان می‏کند. تعبیر امام صادق (ع) این است می‏فرماید: «مَا أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَى عَبْدٍ نِعْمَةً فَسَلَبَهَا إِيَّاهُ حَتَّى يُذْنِبَ ذَنْباً يَسْتَحِقُ‏ بِذَلِكَ‏ السَّلْب‏»[7]؛

یعنی اینگونه نیست که خدا به انسان نعمتی بدهد و بعد از او بگیرد مگر اینکه مرتکب گناهی بشود که مستحق سلب نعمت است. یعنی اگر انسان مستحق سلب گناه شد مستحق سلب نعمت می‏شود. در روایات تعبیرات عجیبی دارد. می‏گوید گناه موجب کوتاهی عمی‏انسان است. در روایات می‏گوید گاهی عجل انسان نرسیده ولی چون چندین گناه از انسان سر می‏زند این گناه یک ایست در زندگی انسان می‏دهد. و عمر انسان را کوتاه می‏کند.

تعبیر نورانی امام صادق (ع) فرمود: «مَنْ يَمُوتُ بِالذُّنُوبِ أَكْثَرُ مِمَّنْ‏ يَمُوتُ‏ بِالْآجَال‏»؛ کسانی که عمر طبیعیشان به پایان نرسیده ولی به خاطر گناه می‏بینیم می‏میرند. در سن جوانی می‏میرند در سن میان سالی هنوز خیلی امید به آنها بوده که بمانند. اما آنهایی که دستشان در خیر و خوبی و احسان است اینها بیش از آنچه که انسان تصور می‏کند می‏ماند «وَ مَنْ يَعِيشُ بِالْإِحْسَانِ أَكْثَرُ مِمَّنْ يَعِيشُ بِالْأَعْمَار»[8]؛ کسانی که دستشان به خیرات است و کار خیر انجام می‏دهند. در جامعه خوش نامند، اینها بیش از آن عمر طبیعیشان زنده می‏مانند.

دعاهای پایانی خطبه اول

«إِنَ‏ اللَّهَ‏ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ‏ وَ الْإِحْسانِ وَ إيتاءِ ذِي الْقُرْبى‏ وَ يَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ وَ الْبَغْيِ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُون‏»[9].

پروردگارا ما در رابطه با انجام توبه از گناه موفق بدار؛ پروردگارا در فرج مولایمان تعجیل فرما؛ پروردگار در این ایام و لیالی متبرکه دعاهایمان، مناجاتمان و اشک و آه ما را از ما بپذیر؛ شر شیطان و نفس اماره را از ما دور بگردان؛ پروردگارا به امام راحلمان و مراجع گذشتمون روح و ریحان عنایت بفرما؛ به رهبر فرزانه انقلابمان و مراجع بزرگوارمان عزت و سلامت عنایت بفرما؛ به خانواده مکرم شهیدانمان صبر و اجر کرامت بفرما؛ به رزمندگانمان نصرت، به جانبازانمان سلامت،  به آزادگانمان عزت، به بانوان مان عفت، به عالمانمان توفیق عمل، به بازاریان مان و اصنافمان، انصاف به جوانمان غیرت دینی عنایت بفرما؛ پروردگارا از تو می‏طلبیم شر ستمگران و ستم کاران وا دشمنان اسلام را به خود آنان برگردان.

إنّ احسن الحدیث و ابلغ الموعظة کتاب الله العزیز

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ‏

«إِنَّا أَعْطَيْناكَ الْكَوْثَرَ * فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَ انْحَرْ * إِنَّ شانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ»

 

 

خطبه دوم

السلام علیک یا بنت رسول الله السلام علیک یا بنت ولی الله السلام علیک یا اخت ولی الله السلام علیک یا فاطمة یا بنت موسی بن جعفر اشفعی لنا فی الجنة فإنّ لک عند الله شأناً من الشأن

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین بارئ الخلائق اجمعین ثم الصلاة و السلام علی سیدنا و نبینا حبیب اله العالمین، ابی القاسم محمد (ص) و علی آله الطیبین الطاهرین، اللهم صلّ و سلم علی مولانا امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب و علی فاطمة الزهراء سیدة نساء العالمین و علی الحسن و الحسین سیدی الشباب اهل الجنة و علی علی بن الحسین زین العابدین و امام العارفین و علی محمد بن علی الباقر و علی جعفر بن محمد الصادق و علی موسی بن جعفر الکاظم و علی علی ابن موسی الرضا المرتضی و علی محمد بن علی الجواد و علی علی بن محمد الهادی و علی الحسن بن علی الزکیّ العسکری و علی الحجة القائم المهدی. حججک علی عبادک و امنائک فی بلادک، بهم نتولی و من اعدائهم نتبرئُ الی یوم القیامة.

عباد الله اوصیکم و نفسی بتقوی الله؛

عَنْ أَبِي الْحَسَنِ مُوسَى ع قَالَ: «كَانَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ (ع) يُوصِي أَصْحَابَهُ وَ يَقُولُ أُوصِيكُمْ بِتَقْوَى اللَّهِ فَإِنَّهَا غِبْطَةُ الطَّالِبِ الرَّاجِي وَ ثِقَةُ الْهَارِبِ اللَّاجِي»[10]؛

 بندگان خدا خودم و شما را به تقوی الهی سفارش می‏کنم. وجود مقدس امام موسی کاظم علیه الصلاة و السلام می‏فرماید: امیرالمؤمنین(ع) این چنین بود که پیوسته به اصحابش سفارش به تقوی می‏کرد و بعد تقوی را این گونه توصیف می‏کرد و می‏فرمود: «فَإِنَّهَا غِبْطَةُ الطَّالِبِ الرَّاجِي وَ ثِقَةُ الْهَارِبِ اللَّاجِي» تقوی مایه امیدواری است تقوی پناهگاه آدمهای فراری است. آدمهایی که پناهگاهی ندارند جایی ندارند ملجأ و پناهگاهشان تقوی است آدمهایی که می‏خواهند به خدا دل ببندند و از عنایات الهی برخوردار شوند این تقوی منشأیی برای امید انهاست. امیدواریم در زندگیمان خدا عنایت کند این توفیق را نصیب ما کند که این گوهر گرانبها را در جای جای زندگیمان داشته باشیم.

بیان مناسبات

در خطبه دوم به بیان مناسبت‏ها و نکاتی اشاره می‏کنم:

ماه رمضان برای خواهران گذشت امسال ماه رمضان بسیار خوبی داشتیم در عین حال که طاقت فرسا بود با حالت روزه ای که داشتیم اما عبادات و اعمال مردم ما زبان زد بود. شبهای قدر با آن زیبایی برگزار شد. خیلی‏ها توفیق پیدا کردند با خدا آشتی کنند. خوشا به حالتان و خوشا با حال آنها امیدوارم این آشتی بماند. دشمنان و نفس اماره باز بین ما و خدا دشمنی ایجاد نکند. همچنان مشمول محبت پروردگار باشیم.

حضور معنا داری امسال در راهپیمایی روز قدس داشتیم. انصافاً معنادار بود و نشانه عشق مردم ما به دفاع از مظلوم و مبارزه با ظالم. شرایط شرایط سختی بود. تابستان بود، گرما بود ولی این مردم موقعی که عاشق می‏شوند علاقه‏مند می‏شوند براساس تکلیف و وظیفه دیگر در زندگی آنها گرما معنا ندارد. اینها آمدند جنایات رژیم صهیونیستی کودک کش را محکوم کنند. اینها آمدند به فلسطینی‏ها و فرزندان مظلوم و کودکان خردسال آنها بگویند در این دنیای پر غوغایی که دشمنان همه بسیج شدند برای کشتن شما ملت ایران اسلامی ‏ما سرزنده و بعد از سی و پنج سال از پیروزی انقلاب همچنان روی شعارهایی که توسط امام برای این ملت انتخاب شده پابرجاست و از همین جا ما می‏دانیم آن پیر بزرگ ما امام رضوان الله علیه چقدر خوب پیش بینی می‏کرد چقدر خوب این رژیم را شناخته بود آن روز فرمود اگر هر کدام از مسلمان‏ها ظرف آبی روی سرآنها بریزند آب آنها را خواهد برد. و امروز ما معتقدیم اگر مسلمان‏ها متحد شوند متحد شوند، کمک نکند چراغ سبز به دشمن نشان ندهند سکوت معنادار نکنند این اسرائیل شصت و پنج سال که نه، شش روز دوام نخواهد آورد.

تا آخرین لحظاتی که برای آمدن به خدمت شما آماده می‏شدم در عین حال که از ساعت هشت صبح امروز با موافقت فلسطینی‏ها و رژیم اشغالگر سازمان ملل امریکایی‏ها بنا بوده آتش بس هفتاد و دو ساعته‏ای برقرار بشود بلا فاصله رژیم اشغالگر نقض کرد و عدد هزار چهارصد و پنجاه شهید تبدیل شد به هزار و پانصد شهید. این اوج فاجعه. من چند نکته در اینجا مطرح می‏کنم اولین نکته این است که باید از طریق تمام مجامع بین المللی این جنایت محکوم شود. هم مباشرین هم دستور دهندگان و هم حامیان آنهایی که سینه چاک می‏کنند از لیبرال دموکراسی و حقوق بشر سخن می‏گویند حقیقتاً لیبرال دموکراسی و حقوق بشر رنگ باخته است.

چکار دارید می‏کنید ذاقه مهماتش را که در اسرائیل گذاشته برای روز مبادا برای کمک به اسرائیل گفته باز کنید و هر کمکی که اسرائیل می‏خواهد از این امکانات استفاده کند برای سرکوب مردم فلسطین. امریکا این است  ادعای حقوق بشر؟! سازمان ملل تبدیل شده به سازمان بعض الدول. حتی سازمان دول نیست سازمان ملل نیست. سازمان بعض الدول است و هر چه آنها دیکته کنند.

شما از صفحه تلویزیون دیدید که نماینده سازمان ملل با صدای بلند گریه می‏کرد یعنی کار به کجا رسیده که آنهایی که قاعدتاً می‏گویند ما بی طرفیم در جنگ. ولی دیدند اوج فاجعه به کجا رسیده. این جهان را تکان می‏دهد. چه اتفاقی افتاده این دیگر فلسطینی نیست. این کودک فلسطینی پدر و مادر فلسطینی نیست که این همه فریاد می‏کشد گریه می‏کند. اعلام کرده‏اند تعداد زیادی از مدارسی که در آنجا مربوط به سازمان ملل بوده در عین حال که کد داده‏اند موقعیت جغرافیایی مدرسه را به صهیونیست‏ها گفته‏اند که آنجا را نزنید همان جا را اتفاقاً زدند. پارک کودکان را می‏زنید، چه می‏کنید؟ بیمارستانها رامی‏زنید چه می‏کنید؟ من از این بعضی از این کشورهای عربی تعجب می‏کنم. گویا در مقام تسویه حساب با فلسطینی‏ها هستند در مقام تسویه حساب با این بچه‏ها هستند. بعضی از این خاخام‏های صهیونیست رسماً آمده‏اند اعلام کرده‏اند تا می‏توانید کودکان را بکشید.

اما در مقابل مقاومت مردم فلسطین زبانزد است گفته‏اند اگر بیش از این هم بر ما فشار بیاورند زن و مردمان خواهیم ایستاد. خانواده‏هایی که دیگر هیچ چیزی برایشان باقی نمانده ولی می‏گویند ما می‏ایستیم فداکارانه. می‏گویند محاصره ما را بردارید و بعد آتش بس اعلام کنید متأسفانه بعضی از کشورهای اسلامی چه بگویم کشورهای عربی چه بگویم به نفع اسرائیل طرح صلح ارائه می‏دهند! جمهوری اسلامی اعلام می‏کند کمک‏های انسان دوستانه ما اجازه بدهید به غزه رسانده بشود می‏گویند اجازه نمی‏دهیم. من نمی‏دانم اینها تغییر ماهیت داده‏اند، تغییر هویت داده‏اند. حالا اگر رگ عربی و اسلامی ندارید، انسان که هستید؟ چرا این طوری برخورد می‏کنید همین دیشب بوده یا امروز انبارهای مربوط به مواد غذایی که گاهی کمکی بوده برای مردم فلسطین باز هم اسرائیل آمده آنجا را هم نشانه کرده و زده. یعنی این مردم را بی پناه آب نداشته باشند. برق نداشته باشند. بیمارستان نداشته باشند و یک مرگ دسته جمعی اتفاق افتاده باشد. چه اتفاقی در دنیا دارد اتفاق می‏افتد؟ اینها تاریخ بعداً قضاوت خواهد کرد. فریاد زنان فلسطینی را تاریخ بعداً ثبت خواهد کرد. امریکا در همین شرایط دارد کمک می‏کند و چراغ سبز نشان می‏دهد و از همه اینها رنج بارتر این است که به جای اینکه اسرائیلی‏ها را محکوم کنند، فلسطینی‏ها را محکوم می‏کنند. یک سری امکانات اولیه در اختیار اینهاست.

موشک‏هایی که در اختیار اینهاست که البته توانسته خواب خوش را از اسرائیلی‏ها بگیرد و همه به پناهگاه رفته‏اند. فرودگاهها به حالت نیمه تعطیل در آمده الحمدلله اما اساساً قابل مقایسه با امکانات نیست.

نکته دیگر راجع به عراق عرض بکنم که همه یک زنجیره است. در فلسطین اسرائیل مستقیماً آدم می‏کشد در عراق توسط مزدورانش شیعه را می‏کشد، سنی را می‏کشد، مسیحی را آواره می‏کند و سرمی‏برد. یعنی دقیقاً دو جبهه باز کرده‏اند علیه امت اسلامی. من نمی‏دانم چرا کشورهایی پول و امکانات می‏دهند تا داعش رشد کند. تروریست رشد کند البته ألیس صبحُ بقریب ألیس صبحُ بقریب. ما إن شاء الله شاهد خواهیم بود این تروریست‏هایی که توسط این کشورهای به ظاهر اسلامی، بسیج شده‏اند تجهیز شده‏اند روزی بلای جان آنها خواهد بود. این روزها سالگرد تخریب قبور ائمه بقیع است. غمی جانکاه ولی شما موقعی که نگاه می‏کنید این مجموعه و این طائفه روزی به کربلا حمله می‏کنند مرقد مطهر حسین ابن علی (ع) را آن چنان ویران می‏کنند. امروز هم در موصل هنوز نتوانسته‏اند و إن شاء الله نخواهند توانست.

در موصل هر جایگاهی و نام پیامبری و نام از ولی از اولیای الهی بوده یا تخریب کرده‏اند یا دارند طراحی می‏کنند برای تخریب. اینهایی که به آنها پناه دادند و دو دستی میدان را برایشان باز کردند حالا ببینند. جوانهاشان را می‏گیرند برای سربازی به سوریه فرستادند و دخترانشان را به آن شکل. اینها موقعی که توجه نمی‏کنند که با دین خدا و آرمان‏های دینی شوخی کردند بلای جان خودشان خواهد شد. امروز خیلی از کسانی که طرفدار اینها بودند امروز یک شوک عجیبی به آنها وارد شده که چه اتفاقی می‏خواهد بیفتد. امروز داعش چکار می‏خواهد بکند؟!

و نکته آخرهم عرض بکنم این روزها سالگرد شهادت روحانی شهید مرحوم آیت الله شیخ فضل الله نوری است. یک نشانه حضور پررنگ روحانیت در عرصه‏های مختلف است که جانش را فدا می‏کند اما زیر بار ظلم نمی‏رود. زیر بار پرچم کفر نمی‏رود. گفتند بیا سفارتخانه به تو پناه می‏دهیم گفت هرگز! گفتند پرچم روس را بر بالای خانه بزن گفت هرگز! گفتند تو را می‏کشم گفت به خاطر اسلام این جان ناقابل را تقدیم می‏کنم. روحانیت در همیشه تاریخ برای حفظ این دین فدا شده تا دین بماند.

دعای پایانی خطبه دوم

«رَبَّنا آتِنا فِي الدُّنْيا حَسَنَةً وَ فِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ النَّار»[11]

پروردگارا به عظمت و جلالت تو را سوگند می‏دهیم در فرج مولامان تعجیل بفرما؛ روح بلند اماممان عالیست اعلی بگردان؛ به مراجع گذشتمان روح و ریحان عنایت بفرما؛ به رهبر فرزانه انقلابمان و مراجع بزرگوارمان عزت عنایت بفرما؛ به خانواده مکرم شهیدانمان صبر و اجر کرامت بفرما؛ پروردگارا مشکلات مردم ما را، مشکل بیکاری و گرانی را خودت برطرف بفرما.

إنّ أحسن الحدیث و ابلغ الموعظة کتاب العزیز

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

«قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ (1) اللَّهُ الصَّمَدُ (2) لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ (3) وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً أَحَدٌ (4)»

صدق الله العلیُّ العظیم



[1]. من لا يحضره الفقيه، ج‏1، ص 518، حدیث1484.

[2]. «البقرة»: 18.

[3]. «البقرة»: 7.

[4]. معاني الأخبار، النص، ص 271.

[5]. «الانعام»: 124.

[6]. عيون الحكم و المواعظ (لليثي)، ص 436، حدیث 7543.

[7]. الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏2، ص 274.

[8]. الأمالي (للطوسي)، النص، ص 305.

[9]. «النحل»: 90.

[10]. الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏8، ص 17.

[11]. «البقرة»: 201.

Please publish modules in offcanvas position.