درس تفسیر حضرت آیتالله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: تفسیر سوره «بقره» تاریخ: 18 آبان 1401 موضوع جزئی: تفسیر آیه97-96 مصادف با: 14 ربیع الثانی 1444 سال تحصیلی: 1402-1401 جلسه: 216 |
ادامه تفسیر آیه96: «وَ لَتَجِدَنَّهُمْ أَحْرَصَ النَّاسِ عَلَى حَيَاةٍ وَ مِنَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا يَوَدُّ أَحَدُهُمْ لَوْ يُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَةٍ وَ مَا هُوَ بِمُزَحْزِحِهِ مِنَ الْعَذَابِ أَنْ يُعَمَّرَ وَ اللَّهُ بَصِيرٌ بِمَا يَعْمَلُونَ»[1]؛ و آنها را حريصترين مردم- حتى حريصتر از مشركان- بر زندگى (اين دنيا و اندوختن ثروت) خواهى يافت؛ (تا آنجا) كه هر يك از آنها آرزو دارد هزار سال عمر به او داده شود! در حالى كه اين عمر طولانى، او را از كيفر (الهى) باز نخواهد داشت و خداوند به اعمال آنها بيناست.
یهودیان، عمر طولانی را از خدا تقاضا داشتند، لکن خداوند متعال فرموده است که طولانی بودن عمر، آنان را از کیفر الهی باز نخواهد داشت. پس طولانی بودن عمر، هُنر نیست، بلکه هنر این است که انسان بتواند از عمر خود درست استفاده کند.
عرض شد که عمر به معنای آبادانی است و زنده بودن بدن انسان به خاطر روح اوست و زمانی که روح برود، آبادانی بدن و کالبد نیز از بین خواهد رفت. گاهی عمر انسان کوتاه است، لکن همین عمر کوتاه برکات زیادی دارد، کما اینکه طبق نقل مشهور حضرت صدیقه طاهره؛ فاطمه زهرا (س) هجده سال بیشتر عمر نکرد، اما تمام لحظات زندگی آن بزرگوار در راه کمال و سرتاسر پر از نور و خیر و برکت بود. نقل شده است که روزی رسول اکرم (ص) از امیرالمؤمنین (ع) درباره حضرت زهرا (س) سؤال کرد، آن حضرت (ع) در پاسخ عرض کرد: «نِعْمَ الْعَوْنُ عَلَى طَاعَةِ اللَّه»[2]؛ خوب همراهی برای طاعت و بندگی خداوند متعال است، آن حضرت (ص) همین سؤال را از دخترش حضرت صدیقه طاهره (س) پرسید، ایشان در پاسخ پدر عرض کرد: «خَیرُ بَعلٍ»[3]؛ [علی (ع)] خوب شوهری است.
وقتی امیرالمؤمنین (ع) از حضرت زهرا (س) خواستگاری کرد، رسول اکرم (ص) نظر حضرت فاطمه (س) را پرسید، ایشان عرض کرد که اگر خدا به این امر رضایت دارد من نیز راضیام، این چیزی جز بندگی محض در برابر پروردگار نیست و حاکی از پربرکت بودن عمر کوتاه آن بانوی گرامی است.
امیرالمؤمنین (ع) فرموده است: «بَقِيَّةُ عُمُرِ الْمُؤْمِنِ لَا قِيمَةَ لَهَا يُدْرِكُ بِهَا مَا قَدْ فَاتَ وَ يُحْيِي مَا مَات»[4]؛ باقیمانده عمر انسان مؤمن قیمت ندارد [، یعنی نمیتوان برای آن ارزشگذاری کرد]، مؤمن با باقیمانده عمر خود، آنچه را از دست داده است جبران و تدارک میکند [، یعنی گذشته خود را جبران میکند] و آنچه که مرده است را زنده میکند [، یعنی آینده را إحیا میکند].
امام صادق (ع) فرموده است: «إِنْ أُجِّلْتَ فِي عُمُرِكَ يَوْمَيْنِ فَاجْعَلْ أَحَدَهُمَا لِأَدَبِكَ لِتَسْتَعِينَ بِهِ عَلَى يَوْمِ مَوْتِك»[5]؛ اگر از عمرت دو روز باقى مانده باشد، يكى از آن دو روز را براى ادب (دانشِ) خود صرف كن تا براى روز مردنت از آن كمك بگيرى.
خداوند متعال در ذیل آیه مورد بحث (آیه96 بقره) فرموده است: «وَ اللَّهُ بَصِيرٌ بِمَا يَعْمَلُونَ»؛ خداوند به اعمال آنها (بنیاسرائیل) بيناست.
بصیر بودن خداوند متعال، همان علم الهی است، پس منظور از اینکه گفته میشود که خداوند بصیر است، این است که خداوند عالِم است بنابراین، بصیر بودن، علمی است که همراه با احاطه و اشراف باشد.
تفسیر آیه 97: «قُلْ مَنْ كَانَ عَدُوّاً لِجِبْرِيلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلَى قَلْبِكَ بِإِذْنِ اللَّهِ مُصَدِّقاً لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ وَ هُدًى وَ بُشْرَى لِلْمُؤْمِنِينَ»[6]؛ [آنها مىگويند: «چون فرشتهاى كه وحى را بر تو نازل مىكند، جبرئيل است و ما با جبرئيل دشمن هستيم، به تو ايمان نمىآوريم!»] بگو: «كسى كه دشمن جبرئيل باشد [در حقيقت دشمن خداست] چرا كه او به فرمان خدا، قرآن را بر قلب تو نازل كرده است؛ در حالى كه كتب آسمانى پيشين را تصديق مىكند و هدايت و بشارت است براى مؤمنان».
در روایتی وارد شده است که شخصی خدمت پیامبر اکرم (ص) آمد و گفت که نام مَلکی که بر تو نازل میشود، چیست؟ آن حضرت (ص) فرمود که نامش جبرئیل است، او گفت که اگر آن مَلَکی که بر تو نازل میشود، میکائیل بود به تو ایمان میآوردم چون میکائیل مأمور فراهم کردن آسایش است ولی جبرئیل بساط ما را بر هم زده است.
واژه «عدو» از ریشه «عدو» به معنای ناهمگونی و تجاوز و تعدّی به حدود و حقوق دیگران است.
واژه «جبریل» [جبرئیل و جبرائیل نیز گفته شده است] عبرانی یا سریانی است و در زبان عبری به معنای عبدالله است. «جبرئیل» از دو واژه «جبر» و «ئیل» تشکیل شده است که «جبر» به معنای عبد و «ئیل» به معنای الله است.
در مجمع البحرین اینگونه آمده است: «"جبرئيل" هو اسم ملك من ملائكة الله، يقال: هو جبر أضيف إلى إيل اسم من أسماء الله تعالى بغير العربية و فيه لغات جبرئيل يهمز و لا يهمز و جبريل بالكسر و جبريل مقصور و جبرين»[7].
در کتابی به نام قاموسِ (لغتنامه) کتاب مقدّس در رابطه با واژه جبرئیل اینگونه آمده است که جبرئیل به معنای مرد خداست. مرد خدا نیز در حقیقت به معنای عبدالله است و مرد به معنای کسی است که با تمام وجود و فتوّت و جوانمردی خودش با خداوند متعال پیوند برقرار کرده است و عبداللّه شده است.
در میان فرشتگان الهی، چهار فرشته از دیگران برترند که عبارتند از؛ جبرئیل، اسرافیل، عزرائیل و میکائیل که خداوند متعال به هر کدام مسؤولیت مشخصی واگذار کرده است، مثلاً جبرئیل مسؤول رساندن وحی الهی به پیامبران بوده است و واسطه بین خدا و پیامبران الهی بوده است.
«الحمد لله رب العالمین»