درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: فصلٌ في أفعال الوضوء تاریخ: 17 مهر 1397 موضوع جزئی: لزوم ابتدا به غَسل از بالا مصادف با: 29 محرمالحرام 1440 سال تحصیلی: 98- 97 جلسه: 9 |
خلاصه جلسه گذشته
بحث در مسأله 534 بود. عرض شد که به نظر مرحوم سید (ره)، [هنگامی که شخص وضو میگیرد،] واجب است که مکلف شستن صورت را از بالا شروع کند، لکن واجب نیست که آب را از بالا بریزد. پس اگر آب را بر پایین صورت بریزد و به کمک دست، از بالا بشوید، وضو صحیح است.
عرض شد که مشهور بین متقدمین و متأخرین در این بحث، وجوب شروع شستن صورت از بالاست. برای این قول به ادلهای استناد شده است که یکی از آنها تمسک به اصالة الإشتغال است که در جلسه گذشته ذکر و بررسی شد. دلیل دیگر، روایت ابی جریر رقاشی بود که این روایت نیز مورد بررسی قرار گرفت و عرض شد که سنداً و دلالةً ضعیف است و استناد به آن بر مدعا [لزوم شستن از بالا به پایین]
تمام نیست.
روایت سوم: عَنْ زُرَارَةَ بْنِ أَعْيَنَ؛ قَالَ: حَكَى لَنَا أَبُو جَعْفَرٍ (ع) وُضُوءَ رَسُولِ اللَّهِ (ص)؛ فَدَعَا بِقَدَحٍ مِنْ مَاءٍ فَأَدْخَلَ يَدَهُ الْيُمْنَى فَأَخَذَ كَفّاً مِنْ مَاءٍ فَأَسْدَلَهَا عَلَى وَجْهِهِ مِنْ أَعْلَى الْوَجْهِ، ثُمَّ مَسَحَ بِيَدِهِ الْجَانِبَيْنِ جَمِيعاً، ثُمَّ أَعَادَ الْيُسْرَى فِي الْإِنَاءِ فَأَسْدَلَهَا عَلَى الْيُمْنَى، ثُمَّ مَسَحَ جَوَانِبَهَا، ثُمَّ أَعَادَ الْيُمْنَى فِي الْإِنَاءِ، ثُمَّ صَبَّهَا عَلَى الْيُسْرَى فَصَنَعَ بِهَا كَمَا صَنَعَ بِالْيُمْنَى، ثُمَّ مَسَحَ بِبِلَّةِ مَا بَقِيَ فِي يَدَيْهِ رَأْسَهُ وَ رِجْلَيْهِ وَ لَمْ يُعِدْهُمَا فِي الْإِنَاءِ»[1].
روایت صحیحه مذکور، در وجوب غَسل وجه از بالا به پایین ظهور دارد.
بعضی به دلالت روایت مذکور، اشکال کرده و گفتهاند که از کجا معلوم است که وضویی که امام (ع) از پیامبر اکرم (ص) نقل کرده است، وضوی واجب است، بلکه شاید مرتبهای از مراتب افضلیت وضو باشد که در این صورت، لازم نیست که از وضوی پیامبر (ص) تبعیت شود و آنگونه که ایشان وضو گرفته است، وضو گرفته شود.
در پاسخ از اشکال مذکور، عرض میشود که حمل وضوی پیامبر (ص) بر مرتبه أفضل وضو صحیح نیست چون امثال روایت مذکور که در شرایط سخت آن زمان از امام (ع) صادر شده است، برای بیان نقطه مقابل وضوی متداول در آن عصر ظلمانی بوده است، یعنی اینکه امام باقر (ع) به زراره فرموده است که پیامبر (ص) اینگونه وضو میگرفته است، به خاطر این بوده است که به زراره توجه بدهد که وضوهایی که بقیه میگیرند، صحیح نیست زیرا پیامبر (ص) اینگونه وضو میگرفته است. بنابراین، کیفیت وضوی پیامبر (ص) بر مرتبه أفضل آن حمل نمیشود، بلکه منظور این بوده است که وضوی صحیح باید مثل وضویی باشد که پیامبر (ص) آنگونه وضو میگرفته است.
بنابراین، روایت مذکور، در وجوب غَسل وجه از بالا به پایین ظهور دارد و این روایت به حسب ظاهر اشکالی ندارد و سنداً و دلالةً مشکلی ندارد.
بعضی از بزرگان، مثل آیت الله خویی (ره) فرموده است که روایت مذکور، ذیلی دارد که علامه (ره) و شهید اول (ره) آن ذیل را بیان کردهاند و با رد آن ذیل، روایت مشکل پیدا میکند.
آیت الله خویی (ره) فرموده است که آن ذیل، این است: «إنّ هذا وضوءٌ لایقبل الله الصلاة الا به». ایشان فرموده است که برای این ذیل دلیلی وجود ندارد و ما بعد از فحص و کنکاش در روایات چنین ذیلی را در روایات ندیدیم. بنابراین، علامه (ره) و شهید اول (ره) ممکن است که این ذیل را به صورت ارسال در رابطه با روایت مذکور، بیان کرده باشند، لکن به آیت الله خویی (ره) عرض میشود که اصلاً نیازی به ذیل مذکور، نیست چون خود متن روایت برای اثبات مدعا کفایت میکند.
آیت الله خویی (ره) هیچیک از ادله مذکور [مبنی بر اثبات لزوم شستن صورت و دستها از بالا به پایین] را نپذیرفته است و گفته است که تنها چیزی که میتوان به عنوان دلیل به آن استناد کرد، تسالم فقهاء أقدمین و سیره اصحاب ائمه (ع) است، مبنی بر اینکه برای ما نسلاً بعد از نسل و یداً بعد از ید نقل شده است که مسلمانان در هنگام وضو گرفتن، صورت و دستها را از بالا به پایین میشستهاند و مخالفی نیز در این رابطه وجود ندارد جز سید مرتضی (ره) و بعضی دیگر که معتقدند که شستن از بالا به پایین لازم نیست. آیت الله خویی (ره) در ادامه فرموده است که اگر تسالم فقها و سیره اصحاب ائمه (ع) نبود، وجه دیگری برای لزوم شستن از بالا به پایین نبود، ولی مطمئن میشویم که چنین سیرهای وجود دارد و شستن از بالا به پایین صورت امر واجبی بوده است؛ نه اینکه در وضوهای مستحبی و از باب أفضلیت از بالا به پایین شسته باشند.
مرحوم سید (ره) در ذیل مسأله 534 فرموده است: «لكن لا يجب الصبّ على الأعلى، فلو صبّ على الأسفل و غسل من الأعلى بإعانة اليد، صحّ»[2].
به نظر مرحوم سید (ره)، ریختن آب بر بالا [ی صورت و دستها] واجب نیست. پس اگر وضو گیرنده آب را بر پایین صورت بریزد و با کمک دست، از بالا به پایین بشوید، وضویش صحیح است.
دلیل عدم وجوب ریختن آب بر بالای صورت و دستها [در هنگام وضو گرفتن،] این است که ترتیب [از بالا به پایین شستن] در غَسل واجب است، اما ترتیب در صَبّ (آب ریختن) واجب نیست و دلیلی بر لزوم آب ریختن بر بالا نیست چون صَبّ، جزء وضو نیست، بلکه مقدمه غَسل است لذا ریختن آب جزء وضو نیست، بلکه آنچه جزء وضو است، شستن صورت و دستهاست.
مبنای آیت الله خویی (ره) در باب وضو و غُسل این است که مأمورٌبه در وضو و غُسل عبارت از احداث و ایجاد غَسل است، یعنی ابقاء و استمرار کفایت نمیکند؛ به این معنا که وضو باید احداثی باشد و ابقائی و استمراری نباشد. معنای این کلام این است که احداث وضو با صَبّ الماء است و ابقاء و استمرار وضو با غَسل است. پس نظر آیت الله خویی (ره) این است که امر به غَسل در رابطه با وضو و غُسل باید جنبه احداثی داشته باشد، در صورتی که در مانحنفیه، جنبه احداثی در کار نیست و احداث به وسیله صَبّ است که وضو نیست و این کفایت نمیکند لذا در مانحنفیه، اگر مکلف آب را از بالا نریزد، بلکه از پایین بریزد و بعد بخواهد به کمک دست، صورت را از بالا به پایین بشوید، این غَسلِ به حسب ایجاد و احداث صدق نخواهد کرد، بلکه به حسب بقاء و استمرار صدق خواهد کرد در حالی که غَسل باید غَسل احداثی باشد و غَسل ابقائی نباشد، یعنی غَسل وضویی و معتبر، آن غَسلی است که از زمان حدوث، از بالا به پایین باشد؛ نه اینکه بعد از اینکه حادث شد، بقاءاً و استمراراً با کمک دست، از بالا به پایین شسته شود. نتیجه فرمایش آیت الله خویی (ره) این است که بین صَبّ و غَسل فرقی نیست.
پاسخ از کلام آیت الله خویی (ره)
اولاً کلام آیت الله خویی (ره) بر مبنای خودشان است، لکن بسیاری از فقها این مبنا را قبول ندارند و معتقدند که آنچه در وضو معتبر است، این است که در وضو صورت باید از بالا به پایین شسته شود و نگفتهاند که غَسل حتماً باید جنبه احداثی داشته باشد. بنابراین، بین صَبّ و غَسل تفاوت وجود دارد لذا غَسل باید از بالا به پایین باشد، ولی لازم نیست که صَبّ الماء نیز حتماً از بالا باشد.
ثانیاً وضو و غَسل از عناوین قصدیهاند لذا وضو و غُسل از زمانی صدق میکنند که شخص قصد وضو و غُسل کند لذا با صرف آب ریختن، نمیتوان گفت که وضو و غُسل شروع میشود، بلکه زمانی که شخص از بالای صورت و دستها با قصد وضو شروع به شستن کند، وضو شروع میشود.
مسأله 535: «الإسراف في ماء الوضوء مكروه، لكنّ الإسباغ مستحبّ و قد مرّ أنّه يستحبّ أن يكون ماء الوضوء بمقدار مدّ و الظاهر أنّ ذلك لتمام ما يصرف فيه من أفعاله و مقدّماته؛ من المضمضة و الاستنشاق و غسل اليدين»[3].
به نظر مرحوم سید (ره)، اسراف در آب وضو، مکروه است، لکن إسباغ [پر آب کردن و شاداب کردن صورت و دستها در هنگام وضو گرفتن،] مستحب است و قبلاً گذشت که مستحب است که آب وضو به مقدار یک مُد باشد و ظاهر این است که آن مُد برای تمام آنچه که در وضو از افعال و مقدمات صرف میشود، از مضمضه و استنشاق و شستن [اولیه] دستها، میباشد.
مسأله مذکور، سه فرع دارد:
فرع اول، اینکه اسراف کردن در آب وضو مکروه است.
فرع دوم، اینکه إسباغ مستحب است.
فرع سوم، اینکه مستحب است که آب وضو به مقدار یک مُد باشد و آن مُد برای همه افعال و مقدمات وضو، مصرف شود.
بررسی فرع اول
نسبت به کراهت اسراف به روایت ذیل استناد شده است:
عَنْ حَرِيزٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع)؛ قَالَ: «إِنَّ لِلَّهِ مَلَكاً يَكْتُبُ سَرَفَ الْوَضُوءِ كَمَا يَكْتُبُ عُدْوَانَهُ»[4]؛ خداوند متعال فرشته و ملکی دارد که اسراف وضو را مینویسد؛ آنگونه که تجاوز از حکم وضو [، مثل شستن موضعی که نباید شست، مثلاً به جای مسح پا آن را بشوید] را نیز مینویسد یا اینکه تقصیر و کوتاهی در وضو را نیز مینویسد [، مثل اینکه باید دست بکشد تا آب جریان پیدا کند و شخص این کار را نکند] یا اینکه شستن عضو زائد بر اعضای وضو را مینویسد.
اشکال به استدلال به روایت مذکور
روایت مذکور، سنداً از دو جهت ضعیف است؛ اول، اینکه شخصی به نام محمد بن الحسن بن شمّون که ضعیف است و نجاشی او را تضعیف کرده است، در سند روایت واقع شده است و جهت دیگر، این است که سهل بن زیاد در سند این روایت واقع شده است که او نیز تضعیف شده است؛ هرچند که بعضی گفتهاند که الأمر فی السهل سهلٌ.
البته ضعف مذکور، نمیتواند مشکلی ایجاد کند چون در مستحبات و مکروهات از باب تسامح در ادله سنن میتوان به امثال روایت مذکور، استناد کرد و به روایت صحیحه معتبرالسند نیاز نیست.
«الحمدلله رب العالمین»