فصلٌ فی أحکام الجبائر 99/01/28

 

درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته)

موضوع کلی: فصلٌ فی أحکام الجبائر                                                               تاریخ: 28 فروردین 1399

موضوع جزئی: حکم جبیره در محل مسح                                                                                                 مصادف با: 22 شعبان 1441

سال تحصیلی: 99-98                                                                                                         جلسه: 35

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

خلاصه جلسه گذشته

بحث در مسأله 595 بود. عرض شد که به نظر مرحوم سید (ره)، اگر جبیره در موضع مسح باشد و برداشتن آن و مسح بر بشره ممکن نباشد، لکن تکرار ریختن آب به اندازه‏ای که آب به محل مورد نظر برسد، ممکن باشد، آیا تکرار آب لازم است تا به محل برسد [و به عنوان مسح حساب شود] یا باید بر جبیره مسح شود [و ریختن آب لازم نیست]؟ دو وجه دارد و مقتضای احتیاط که جمع بین هر دو است، ترک نمی‏شود. عرض شد که در رابطه با این مسأله وجوهی متصور است که در جلسه گذشته به دو وجه در این رابطه اشاره شد.

عده‏ای برای وجه دوم [تکرار الماء یا غَمس در آب] به موثقه عمار تمسک کرده‏اند؛

وَ بِالْإِسْنَادِ عَنْ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) فِي الرَّجُلِ يَنْكَسِرُ سَاعِدُهُ أَوْ مَوْضِعٌ مِنْ مَوَاضِعِ الْوُضُوءِ، فَلَا يَقْدِرُ أَنْ يَحُلَّهُ لِحَالِ الْجَبْرِ إِذَا جَبَرَ، كَيْفَ يَصْنَعُ؟ قَالَ: «إِذَا أَرَادَ أَنْ يَتَوَضَّأَ فَلْيَضَعْ إِنَاءً فِيهِ مَاءٌ وَ يَضَعُ مَوْضِعَ الْجَبْرِ فِي الْمَاءِ حَتَّى يَصِلَ الْمَاءُ إِلَى جِلْدِهِ وَ قَدْ أَجْزَأَهُ ذَلِكَ مِنْ غَيْرِ أَنْ يَحُلَّهُ»[1].

امام صادق (ع) در روایت مذکور در رابطه با شخصی که ساعد او یا موضعی از مواضع وضو شکسته است که هنگام وضوگرفتن موضعی را که جبیره دارد در آب فرو ببرد تا آب به بشره برسد.

گفته‏اند که از این روایت استفاده می‏شود که در فرضی که در محل مسح جبیره است و برداشتن آن جبیره ممکن نیست، ولی امکان فرو بردن آن موضع در آب وجود دارد باید آن محل در آب فرو رود تا آب به بشره برسد.

اشکال به استدلال به موثقه عمار

اشکال این است که در روایت مذکور، سخن این است که شخص نمی‏تواند جبیره را باز کند و گویا سائل این توهم را داشته است که در حال وضو حتماً لازم است که جبیره باز شود و اگر باز کردن آن ممکن نباشد، وظیفه‏اش چیست؟ و پاسخ امام صادق (ع) که فرموده است: «حَتَّى يَصِلَ الْمَاءُ إِلَى جِلْدِهِ» قرینه بر این است که جبیره در موضع غَسل بوده است زیرا اگر جبیره در محل مسح بود، ایصال آب به آن واجب نبود زیرا آنچه در مسح لازم است رساندن رطوبت به محل مسح است و رساندن آب به آن لازم نیست، بنابراین، از کلام امام (ع) فهمیده می‏شود که جبیره در موضع غَسل بوده و در موضع مسح نبوده است، بنابراین، روایت مذکور مربوط به جبیره‏ای است که در موضع غَسل باشد و به محل بحث که جبیره در موضع مسح است مربوط نمی‏شود. البته در باب تقیه این سخن مطرح است که اگر کسی در موردی مجبور به تقیه شد و از باب تقیه بخواهد بر پایی که جبیره دارد مسح کند باید بر طبق مسلک عامّه عمل کند و چون عامه پا را نیز می‏شویند، در صورتی که امکان برداشتن جبیره نباشد و فرو بردن آن در آب ممکن باشد، شخص پایش را در آب فرو می‏برد تا آب به بشره برسد، اما روایت موثقه مذکور، به تقیه مربوط نیست چون تقیه دلیل خاص خودش را دارد و با بحث مورد نظر که در محل مسح جبیره‏ای وجود دارد که امکان برداشتن آن نیست، ارتباطی ندارد. در نتیجه موثقه مربوط به موردی است که جبیره در محل غَسل باشد و برداشتن آن ممکن نباشد و وصول آب به بشره با تکرار الماء یا غَمس وجود داشته باشد و جبیره در محل مسح را شامل نمی‏شود.

وجه سوم: جمع بین مسح بر جبیره و تکرار الماء یا غَمس در آب

مرحوم سید (ره) فرموده است که احتیاط این است که بین مسح بر جبیره و تکرار الماء یا غَمس در آب جمع شود، یعنی شخص بر جبیره‏ای که در محل مسح وجود دارد و برداشتن آن ممکن نیست، مسح کند و علاوه بر مسح، ریختن آب را تکرار کند یا موضع مورد نظر را در آب فرو برد تا آب به بشره برسد.

دلیل حکم مذکور در کلام مرحوم سید (ره)، مبنی بر احتیاط و جمع بین مسح بر جبیره و تکرار الماء یا غَمس در آب، وجود علم اجمالی است زیرا شخص علم اجمالی دارد که یا تکرار الماء و غَمس در آب بر او واجب است یا مسح بر جبیره بر او واجب است و از سوی دیگر تیّمم واجب نیست چون تیمم به موردی مربوط است که وضوگرفتن امکان نداشته باشد، در حالی که در فرض مورد نظر وضوگرفتن ممکن است، بنابراین، در فرض مذکور که شخص علم اجمالی دارد، هم مسح بر جبیره می‏کند و هم ریختن آب را تکرار می‏کند یا موضع مورد نظر را در آب فرو می‏برد تا یقین کند که تکلیف واقعی را اتیان کرده است.

اشکال وجه سوم، این است که احتیاط و جمع بین مسح بر جبیره و تکرار الماء یا غمس در آب در صورتی است که گفته شود که اخبار متقدمه که در جلسات گذشته ذکر شدند، اطلاق ندارند تا فرض تمکّن مکلّف از ایصال الماء به بشره را شامل شوند، در صورتی که روایت عبدالله بن سنان و صحیحه حلبی [که قبلاً ذکر شدند و] مسأله مسح بر جبیره را مطرح کرده بودند اطلاق داشتند و حتی فرض امکان رساندن آب به بشره را نیز شامل می‏شدند، ولی در عین حال این روایات بحث مسح بر جبیره را مطرح کرده بودند، پس امام (ع) با وجود اطلاق روایات، مسأله مسح بر جبیره را مطرح کرده است، بنابراین جایی برای مطرح کردن مسأله ایصال الماء با تکرار ریختن آب یا غمس در آب باقی نمی‏ماند.

بنابراین، با توجه به بررسی وجوه مذکور، نتیجه این است که در فرضی که در محل مسح جبیره باشد و امکان برداشتن آن وجود نداشته باشد و ایصال الماء به بشره ممکن باشد، وظیفه این است که شخص مسح بر جبیره کند [مشروط به اینکه آن جبیره پاک باشد و نجاستی نداشته باشد] و نیازی به ایصال الماء به بشره نیست و احتیاطی که مرحوم سید (ره) ذکر کرد جایی ندارد، هرچند که این احتیاط در رابطه با جبیره‏ای که در موضع غَسل باشد و ایصال الماء به بشره ضرر نداشته باشد، پسندیده است.

«الحمدلله رب العالمین»



[1]. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج1، کتاب الطهارة، ابواب الوضوء، باب39، ص465، ح7.

Please publish modules in offcanvas position.