فصلٌ فی أحکام الجبائر 99/01/31

 

درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته)

موضوع کلی: فصلٌ فی أحکام الجبائر                                                               تاریخ: 31 فروردین 1399

موضوع جزئی: حکم جبیره مستوعبة                                                                                                         مصادف با: 25 شعبان 1441

سال تحصیلی: 99-98                                                                                                        جلسه: 37

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

خلاصه جلسه گذشته

بحث در مسأله 596 بود. عرض شد که به نظر مرحوم سید (ره)، اگر جبیره تمام یک عضو را فرا گرفته باشد، ظاهر این است که احکام جبیره در رابطه با آن جاری خواهد شد و اگر جبیره تمام اعضا را فرا گرفته باشد اجرای احکام جبیره در رابطه با آن مشکل است، پس احتیاط به جمع بین وضوی جبیره‏ای و تیمّم ترک نمی‏شود. عرض شد که مقتضای نص و فتوا این است که اگر جبیره تمام یک عضو را فرا گرفته باشد، همان احکام جبیره که قبلاً ذکر شد در رابطه با آن جاری می‏شود، هرچند که مرحوم آیت الله خویی (ره) در رابطه با همین فرض سخنی دارد که به آن اشاره خواهد شد، اما اگر جبیره تمام اعضای وضو را فرا گرفته باشد نظر مرحوم سید (ره) این است که باید بین وضوی جبیره‏ای و تیمّم جمع شود چون معتقد است که اخبار جبیره از این فرض منصرف است، یعنی نمی‏توان به وضوی جبیره‏ای اکتفا کرد لذا چون اخبار از این فرض منصرف است باید تیمّم نیز به وضوی جبیره‏ای ضمیمه شود.

مرحوم آیت الله خویی (ره) در رابطه با فرض اول که جبیره تمام یک عضو را فرا گرفته باشد، فرموده است که وظیفه شخص این است که تیمّم کند و وضوی جبیره‏ای کافی نیست. دلیل ایشان این است که در این فرض نیز شخص عملاً تمکن از وضوگرفتن [که عبارت از غَسلتان و مسحتان باشد]، ندارد و دلیلی مبنی بر کفایت مسح بر تمام یک عضو [که جبیره آن را فرا گرفته است] از مسح یا غَسل وجود ندارد، بنابراین، وظیفه شخص از وضو به تیمّم منتقل می‏شود. همچنین ظاهر ادله دال بر وضوی جبیره‏ای به موردی مربوط است که جزئی از یک عضو مشکل داشته باشد، نه اینکه تمام یک عضو مشکل داشته باشد و جبیره همه آن عضو را فرا گرفته باشد. ایشان برای سخن خود به روایاتی نیز استناد کرد [که در جلسه گذشته به آنها اشاره شد] و فرمود که از روایات استفاده نمی‏شود که در موردی که تمام یک عضو را جبیره فرا گرفته باشد، احکام جبیره جاری می‏شود، بلکه روایاتی که وارد شده‏اند به موردی که جبیره در بعضی از یک عضو باشد، مربوط می‏شوند.

در اشکال به کلام مرحوم آیت الله خویی (ره) عرض می‏شود که به شخصی که تمام یک عضو او را جبیره فرا گرفته باشد، عرفاً گفته نمی‏شود که قادر بر وضوگرفتن نیست، بلکه آن شخص قادر بر وضوگرفتن است و به همان مقداری که می‏تواند وضو می‏گیرد و مقداری که امکان ندارد را وضوی جبیره‏ای می‏گیرد. شاهد بر این مطلب، روایت کلیب اسدی است:

عَنْ كُلَيْبٍ الْأَسَدِيِّ؛ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) عَنِ الرَّجُلِ إِذَا كَانَ كَسِيراً كَيْفَ يَصْنَعُ بِالصَّلَاةِ؟ قَالَ: «إِنْ كَانَ يَتَخَوَّفُ عَلَى نَفْسِهِ فَلْيَمْسَحْ عَلَى جَبَائِرِهِ وَ لْيُصَلِّ»[1].

عبارت «فلیمسح علی جبائره» که در روایت مذکور آمده است عضوی را که تمام آن را جبیره فرا گرفته باشد نیز شامل می‏شود و بر این دلالت دارد که مسح بر آن عضو کفایت می‏کند و وضوی او صحیح است.

اشکال مرحوم آیت الله خویی (ره) به استدلال به روایت مذکور

عبارت «فلیمسح علی جبائره» که برای کفایت مسح بر جبیره در فرضی که تمام یک عضو را جبیره فرا گرفته باشد، صورتی را که جبیره تمام اعضا را فرا گرفته باشد نیز شامل می‏شود و باید گفت که در فرضی که جبیره تمام اعضای وضو را فرا گرفته باشد نیز مسح بر جبیره کافی است و وظیفه به تیمّم منتقل نمی‏شود، در حالی که گفته شد که در فرضی که جبیره تمام اعضا را فرا گرفته باشد، وظیفه شخص به تیمّم منتقل می‏شود و باید تیمّم کند و مسح بر جبائر کافی نیست.

پاسخ از اشکال مرحوم آیت الله خویی (ره)

حقیقتاً بین موردی که تمام یک عضو را جبیره فرا گرفته باشد و بین موردی که تمام اعضای وضو را جبیره فرا گرفته باشد، فرق است لذا در فرضی که جبیره فقط یک عضو را فرا گرفته است، شخص می‏تواند نسبت به بقیه اعضایی که جبیره ندارند، مأمورٌبه، یعنی وضو را انجام بدهد، اما در فرضی که جبیره تمام اعضا را فرا گرفته است، شخص از انجام مأمورٌبه (وضو) معذور است و هیچ مقدار از مأمورٌبه را نمی‏تواند اتیان کند، در نتیجه، عرض می‏شود که در فرضی که جبیره همه اعضا را فرا گرفته است، وظیفه شخص به تیمّم منتقل می‏شود و باید تیمّم کند، هرچند که گفته شده است که مقتضای احتیاط [استحبابی] این است که شخص بین تیمّم و مسح بر جبیره جمع کند، اما در فرضی که جبیره تمام یک عضو را فرا گرفته باشد و بقیه اعضا جبیره نداشته باشند، وظیفه این است که احکام جبیره در رابطه با عضوی که جبیره دارد، جاری شود و در رابطه با بقیه اعضا به تکلیف عمل شود و اعضایی که باید شسته شوند، غَسل شوند و اعضایی که باید مسح شوند نیز مسح شوند.

مسأله597: «إذا كانت الجبيرة في الماسح، فمسح عليها بدلًا عن غسل المحلّ يجب أن يكون المسح به بتلك الرطوبة؛ أي الحاصلة من المسح على جبيرته»[2].

به نظر مرحوم سید (ره)، اگر جبیره در ماسح [؛ مثلاً دستی که با آن مسح انجام می‏شود] باشد، اگر بدل از غَسل، بر آن ماسح، مسح شود [و شخص بخواهد با آن ماسح، مسح کند] واجب است که مسح به وسیله ماسح با همان رطوبتی باشد که از مسح بر جبیره حاصل شده است [و رطوبت خارجی نباشد].

دلیل حکم مذکور، این است که همان‏طور که قبلاً گفته شد مسح باید با رطوبت حاصل از وضو باشد، در نتیجه، در فرض مذکور نیز شخص باید با همان رطوبتی که از مسح بر جبیره حاصل شده و روی جبیره مانده است، مسح را انجام بدهد و نمی‏شود ماسح را که جبیره دارد با رطوبت خارجی مرطوب نماید و سپس مسح را انجام بدهد. روایاتی که در کفایت مسح بر جبائر وارد شده‏اند نیز بر این دلالت دارند که جبیره حکم بشره پیدا می‏کند، یعنی همان‏طور که در فرضی که ماسح جبیره نداشته باشد، مسح با آن مشکل ندارد، در این فرض نیز که ماسح جبیره دارد، می‏توان با رطوبت وضو که بر جبیره ماسح است، موضع مسح را مسح کرد.

مسأله598: «إنّما ينتقل إلى المسح على الجبيرة إذا كانت في موضع المسح بتمامه و إلّا فلو كان بمقدار المسح بلا جبيرة يجب المسح على البشرة، مثلًا لو كانت مستوعبة تمام ظهر القدم مسح عليها و لو كان من أحد الأصابع و لو الخِنصِر إلى المفصل مكشوفاً وجب المسح على ذلك و إذا كانت مستوعبة عرض القدم مسح على البشرة في الخطّ الطولي من الطرفين و عليها في محلّها»[3].

به نظر مرحوم سید (ره)، اگر تمام موضع مسح، جبیره داشته باشد، بر جبیره مسح می‏شود، ولی اگر به مقدار انجام مسح، جبیره نداشته باشد باید مسح بر بشره انجام شود، مثلاً اگر جبیره همه روی پا را گرفته باشد، بر جبیره مسح می‏شود، ولی اگر یکی از انگشتان، ولو انگشت کوچک تا مفصل جبیره نداشته باشد، واجب است که بر آن انگشت مکشوف مسح شود، ولی اگر جبیره عرض پا را فرا گرفته باشد [، مثلاً وسط روی پا را جبیره گرفته باشد]  به صورت خط طولی از هر دو طرف [ما قبل جبیره و ما بعد جبیره مسح می‏شود، به این نحو که از سر انگشتان تا جبیره مسح می‏شود و سپس بعد از جبیره تا مفصل مسح می‏شود] و روی خود جبیره نیز مسح می‏شود.

دلیل حکم مذکور این است که مسح بر جبیره در صورتی است که انجام مأمورٌبه که مسح بر بشره باشد به صورت اختیاری ممکن نباشد که در این صورت وظیفه شخص به بدل مسح بر بشره که مسح بر جبیره باشد، منتقل می‏شود، اما در صورتی که مسح بر بشره وجود داشته باشد باید بر بشره مسح شود و به مقدار ضرورت به مسح بر جبیره اکتفا می‏شود و اگر ضرورتی برای مسح بر جبیره نباشد باید بر بشره مسح شود.

«الحمدلله رب العالمین»



[1]. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج1، کتاب الطهارة، ابواب الوضوء، باب39، ص465، ح8.

[2]. سید محمدکاظم، یزدی طباطبائی، العروة الوثقی، ج1، ص259.

[3]. سید محمدکاظم، یزدی طباطبائی، العروة الوثقی، ج1، ص259.

Please publish modules in offcanvas position.