فصلٌ فی أحکام الجبائر 99/11/19

 

 

 

درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته)

موضوع کلی: فصلٌ فی أحکام الجبائر                                                      تاریخ: 19 بهمن 1398

موضوع جزئی: مقتضای روایات                                                                                                            مصادف با: 13 جمادی‏الثانی 1441

سال تحصیلی: 99-98                                                                                              جلسه: 29

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بحث در احکام جبیره بود. عرض شد که در رابطه با احکام جبائر چند بحث مطرح است؛ یکی، مقتضای قاعده بود، دیگری مقتضای اصل عملی بود که این دو بحث در جلسات گذشته بیان شد. بحث دیگری که مطرح است، مقتضای روایات است که روایاتی که در رابطه با احکام جبیره وارد شده‏اند در جلسه گذشته ذکر شدند.

 

کیفیت جمع بین روایات وارده درباره حکم جبیره

 

آنچه از اخبار وارده درباره حکم جبیره استفاده می‏شود، این است که غَسل یا مسح بر جبیره مجزی است. بعضی از روایات، مثل روایت وشّاء (روایت هفتم)، روایت عیاشی (روایت هشتم) و روایت عمار (روایت ششم) بر اجزاء علی نحو الإطلاق دلالت دارند؛ اعم از اینکه رساندن آب به زیر جبیره متعذر باشد یا رساندن آب به زیر جبیره متعذّر نباشد و اعم از اینکه رساندن آب به زیر جبیره حرج داشته باشد و چه حرج نداشته باشد و اعم از اینکه آب ضرر داشته باشد یا ضرر نداشته باشد.

 

بعضی از روایات، مثل روایت حلبی (روایت اول)، روایت عبدالأعلی (روایت دوم) و روایت کلیب أسدی (روایت سوم) بر اجزاء غَسل و مسح بر جبیره دلالت دارند، لکن بر اجزاء مطلق دلالت ندارند، بلکه به قید از قیود مقید شده است، مثل اینکه در روایت حلبی آمده است که مسح و غَسل بر جبیره در فرضی مجزی است که آب برای جراحت و زخم ضرر داشته باشد.

 

مقتضای قاعده این است که روایات مطلق بر مقید حمل می‏شوند، بنابراین، غَسل یا مسح بر جبیره در فرضی مجزی است که امکان رساندن آب به زیر جبیره وجود نداشته باشد یا استعمال آب ضرر داشته باشد یا استعمال آب حرج و مشقت داشته باشد.

 

مرحوم شیخ طوسی (ره) مسح بر جبیره را در صورت تعذّر از رساندن آب به زیر جبیره بر استحباب حمل کرده است، یعنی اگر اگر تعذّری هم نباشد، غَسل بر جبیره مجزی است، لکن مستحب است که مسح بر جبیره در فرضی باشد که رساندن آب به زیر جبیره ممکن نباشد، پس فقط غَسل اطراف جبیره واجب است و رساندن آب به زیر جبیره واجب نیست.

 

اشکالی که بر کلام مرحوم شیخ طوسی (ره) وارد است، این است که کلام ایشان مبنی بر حمل بر استحباب، دلیلی ندارد. البته تنها مطلبی که می‏توان به آن اشاره کرد این است که روایت صحیحه عبدالرحمن بن حجاج (روایت چهارم) بر استحباب مسح بر جبیره دلالت دارد و شاید مرحوم شیخ طوسی (ره) همین روایت را قرینه بر حمل بر استحباب و وجوب غَسل اطراف جبیره گرفته است و شاید به نظر مرحوم شیخ طوسی (ره) مقصود از تعبیر «وَ يَدَعُ مَا سِوَى ذَلِكَ مِمَّا لَا يَسْتَطِيعُ غَسْلَهُ» که در روایت صحیحه عبدالرحمن بن حجاج آمده است این است که بقیه موضعی را که [جبیره بر آن هست و] امکان شستن و مسح آن نیست، رها کند، ولی ظاهر این تعبیر این است که آن موضعی که جبیره بر آن است و امکان شستن آن نیست رها شود و فقط غَسل آن لازم نیست، نه اینکه مسح آن نیز رها شود. پس عدم لزوم مسح از این روایت استفاده نمی‏شود.

 

شاهد بر این مطلب [که فقط غَسل لازم نیست، ولی مسح لازم است] ذیل همین روایت است که امام رضا (ع) فرموده است: «وَ لَا يَنْزِعُ الْجَبَائِرَ وَ لَايَعْبَثُ بِجِرَاحَتِهِ»؛ لازم نیست که جبیره را بردارد و با جراحتی که در موضع وضو یا غُسل ایجاد شده است، بازی نکند [تا بدتر نشود]. بنابراین، این روایت نسبت به مسح بر جبیره مطلق است و معنایش این نیست که مسح بر جبیره را رها کند، لکن اطلاق این روایات به روایات مقیده، قید می‏خورد.

 

البته روایاتی وجود دارند که صرفاً بر غَسل اطراف جراحت دلالت دارند که روایات ذیل از آن جمله‏اند؛

 

روایت اول: عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع)؛ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْجُرْحِ كَيْفَ يَصْنَعُ صَاحِبُهُ؟ قَالَ: «يَغْسِلُ مَا حَوْلَهُ»[1].

 

روایت دوم: صحیحه حلبی: عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع)؛ ... قَالَ: وَ سَأَلْتُهُ عَنِ الْجُرْحِ كَيْفَ أَصْنَعُ بِهِ فِي غَسْلِهِ؟ قَالَ: «اغْسِلْ مَا حَوْلَهُ»[2].

 

‌حلبی گفته است که از امام صادق (ع) در رابطه با جراحت سؤال کردم که چگونه آن را بشویم؟ آن حضرت (ع) فرمود که اطراف آن را بشوی.

 

مرحوم شهید اول (ره) بعد از ذکر تفصیلی طولانی در بحث جبائر فرموده است که کسی که جراحت دارد [در هنگام وضو یا غُسل]، اطراف جراحت را می‏شوید و متعرض مسح نشده است.

 

لکن به نظر می‏رسد که روایاتی که بر اکتفا کردن به غَسل اطراف جراحت دلالت دارند، جراحتی را متعرض شده‏اند که جبیره نداشته باشد، یعنی روی زخم باز است و استعمال آب برای آن زخم ضرر دارد لذا به شستن اطراف آن زخم اکتفا می‏شود لذا از این روایات نمی‏توان استفاده کرد که حتی در فرض بودن جبیره نیز به شستن اطراف جراحت اکتفا شود.

 

مرحوم شهید اول (ره) نیز به این مطلب تصریح کرده است و فرموده است: «لو لم یکن علی الجرح خرقة غسل ما حوله»[3].

 

از کلام مرحوم شهید اول (ره) فهمیده می‏شود که اگر روی جراحت جبیره نداشته باشد و روی آن باز باشد و آب برای آن ضرر داشته باشد، اطراف آن شسته می‏شود.

 

مرحوم محدث بحرانی (صاحب حدائق) نیز به همین مطلب اشاره کرده است و فرموده است: «و اما ما عدا هذه الرواية مما دل على غسل ما حول الجرح فالظاهر منه ان الجرح خال من الجبيرة»[4].

 

بنابراین، روایاتی که بر کفایت غَسل اطراف جبیره دلالت دارند، به مقتضای سایر روایت به موردی مربوط می‏شوند که جبیره‏ای بر روی زخم نباشد و استعمال آب برای زخم ضرر داشته باشد که در این صورت شستن اطراف زخم کفایت می‏کند. پس آنچه که عده‏ای از بزرگان مبنی بر اینکه اگر قروح و جروح خالی از جبیره باشند و غَسل بر آن متعذر باشد بر آن مسح می‏شود و اگر مسح بر آن متعذّر باشد باید چیزی روی زخم قرار دهد تا بتواند مسح کند، دلیل قابل توجهی ندارد و فقط جنبه احتیاطی دارد و از روایات استفاده می‏شود که اگر جبیره نبود فقط به شستن اطراف زخم اکتفا می‏شود.  

 

نکته‏ای که باید به آن اشاره شود، این است که اصحاب بر مسح بر جبیره حکم کرده‏اند، هرچند که آن جبیره در موضع غَسل باشد، یعنی اگر جبیره در موضعی از مواضع وضو [، مثل صورت و دست‏ها] باشد که باید شسته شوند، می‏توان هنگام وضو گرفتن بر جبیره مسح کرد و مستند کلامشان روایت صحیحه عبدالأعلی و اطلاق روایت کلیب أسدی است؛

 

عَنْ عَبْدِ الْأَعْلَى مَوْلَى آلِ سَامٍ؛ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع): عَثَرْتُ فَانْقَطَعَ ظُفُرِي فَجَعَلْتُ عَلَى إِصْبَعِي مَرَارَةً، فَكَيْفَ أَصْنَعُ بِالْوُضُوءِ؟ قَالَ: «يُعْرَفُ هَذَا وَ أَشْبَاهُهُ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى: "...مَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ..."[5] امْسَحْ عَلَيْهِ»[6]. 

 

در این روایت، راوی از امام صادق (ع) در رابطه با انگشتش که قطع شده و جبیره بر آن گذاشته، سؤال کرده است که چگونه وضو بگیرم؟ آن حضرت (ع) فرمود که طبق آنچه که از کتاب خدا فهمیده می‏شود، بر آن جبیره دست بکش.

 

عَنْ كُلَيْبٍ الْأَسَدِيِّ؛ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) عَنِ الرَّجُلِ إِذَا كَانَ كَسِيراً كَيْفَ يَصْنَعُ بِالصَّلَاةِ؟ قَالَ: «إِنْ كَانَ يَتَخَوَّفُ عَلَى نَفْسِهِ فَلْيَمْسَحْ عَلَى جَبَائِرِهِ وَ لْيُصَلِّ»[7].

 

کلیب اسدی گفته است که از امام صادق (ع) درباره مردی که [دستش یا پایش] شکسته است، سؤال کردم که چگونه نماز بخواند؟ آن حضرت (ع) فرمود که اگر می‏ترسد [و خوف ضرر دارد]، پس بر جبائر دست بکشد و نماز بخواند.

 

بحث جلسه آینده: توضیح کلام برخی از بزرگان مبنی بر اکتفا به مسح بر جبیره، هرچند که آن جبیره در موضع غَسل باشد، ان‏شاءالله، در جلسه آینده بیان خواهد شد.

 

«الحمدلله رب العالمین»

 



[1]. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج1، کتاب الطهارة، ابواب الوضوء، باب39، ص464، ح3.

[2]. همان، ص463، ح2.

[3]. شهید اول، ذكرى الشيعة في أحكام الشريعة‌، ج2، ص197.

[4]. محدث بحرانی، الحدائق الناضرة في أحكام العترة الطاهرة‌، ج2، ص382.

[5]. «الحج»:78.

[6]. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج1، کتاب الطهارة، ابواب الوضوء، باب39، ص464، ح5.

[7]. همان، ص465، ح8.

 

Please publish modules in offcanvas position.