فصلٌ في شرائط الوضوء‌ 98/10/17

 

درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته)

موضوع کلی: فصلٌ في شرائط الوضوء‌                                                    تاریخ: 17 دی 1398

موضوع جزئی: شرط سیزدهم؛ اخلاص                                                                                              مصادف با: 11 جمادی‏الاولی 1441

سال تحصیلی: 99-98                                                                                            جلسه: 18

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مسأله 585: «لا اعتبار بشك كثير الشك سواء كان في الأجزاء أو في الشرائط أو الموانع»[1].

به نظر مرحوم سید (ره)، شکِ کثیر الشک اعتباری ندارد، اعم از اینکه شک او در أجزا باشد یا در شرائط باشد یا در موانع باشد.

بسیاری از فقها از جمله ابن ادریس (ره) در سرائر، شهید اول (ره) در ذکری و صاحب مدارک در مدارک الأحکام نیز همانند مرحوم سید (ره) به عدم اعتبارِ شکِ کثیر الشک قائل شده‏اند.

نظر فقها این است که آنچه به طور مطلق از ادله استفاده می‏شود این است که شکی قابل اعتنا است که شک متعارف باشد که به این شک‏ها ترتیب اثر داده می‏شود و آثار بر آن بار می‏شود، اما شکی که از دایره متعارف خارج باشد، قابل اعتنا نیست.

روایاتی نیز وارد شده‏اند که بر عدم اعتبار شکِ کثیر الشک دلالت دارند، هرچند که بعضی از این روایات در باب صلاة وارد شده‏اند، لکن مورد، مخصِّص نیست و معیار، کثیر الشک بودن است، چه در باب وضو باشد و چه در باب صلاة باشد.

 روایت اول: عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (ع)؛ قَالَ: «إِذَا كَثُرَ عَلَيْكَ السَّهْوُ فَامْضِ عَلَى صَلَاتِكَ فَإِنَّهُ يُوشِكُ أَنْ يَدَعَكَ إِنَّمَا هُوَ مِنَ الشَّيْطَانِ»[2].

‌گفته‏اند که «هو» در «انما هو من الشیطان» به کثرت برمی‏گردد، یعنی کثرت سهو که باعث تردید می‏شود کار شیطان است.

روایت دوم: عَنْ زُرَارَةَ وَ أَبِي بَصِيرٍ جَمِيعاً قَالا: قُلْنَا لَهُ: الرَّجُلُ يَشُكُّ كَثِيراً فِي صَلَاتِهِ حَتَّى لَا يَدْرِيَ كَمْ صَلَّى وَ لَا مَا بَقِيَ عَلَيْهِ قَالَ: «يُعِيدُ» قُلْنَا: فَإِنَّهُ يَكْثُرُ عَلَيْهِ ذَلِكَ كُلَّمَا أَعَادَ شَكَّ قَالَ: «يَمْضِي فِي شَكِّهِ» ثُمَّ قَالَ: «لَا تُعَوِّدُوا الْخَبِيثَ مِنْ أَنْفُسِكُمْ نَقْضَ الصَّلَاةِ فَتُطْمِعُوهُ فَإِنَّ الشَّيْطَانَ خَبِيثٌ مُعْتَادٌ لِمَا عُوِّدَ فَلْيَمْضِ أَحَدُكُمْ فِي الْوَهْمِ وَ لَا يُكْثِرَنَّ نَقْضَ الصَّلَاةِ فَإِنَّهُ إِذَا فَعَلَ ذَلِكَ مَرَّاتٍ لَمْ يَعُدْ إِلَيْهِ الشَّكُّ»[3].

زراره و ابوبصیر گفته‏اند که به امام (ع) [امام باقر (ع) یا امام صادق (ع)] گفتیم که شخصی است که زیاد در نمازش شک می‏کند، به گونه‏ای که نمی‏داند چه مقدار نماز خوانده است و چه مقدار باقیمانده است، حضرت (ع) فرمود که نمازش را اعاده می‏کند، گفتیم که هنگامی که نماز را اعاده می‏کند نیز شک می‏کند، حضرت (ع) فرمود که به شکش توجه نمی‏کند و می‏گذرد، سپس آن حضرت (ع) فرمود که شیطان را عادت ندهید که موجب نقض نماز شود [و شما را وادار کند تا به محض شک، نماز را بشکنید] و او را در این کار به طمع بیندازید، پس شیطان خبیث است که به آنچه او را عادت داده‏اید، عادت می‏کند، پس هر کدام از شما باید به این وهم و شک، توجه نکند و از آن بگذرد و نقض صلاة را زیاد نکند، زیرا اگر چند بار تکرار شود که به شیطان توجه نشود، شک سراغ انسان نمی‏آید.

روایت سوم: صحیحه عبدالله بن سنان: عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ؛ قَالَ: ذَكَرْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) رَجُلًا مُبْتَلًى بِالْوُضُوءِ وَ الصَّلَاةِ وَ قُلْت:ُ هُوَ رَجُلٌ عَاقِلٌ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع): «وَ أَيُّ عَقْلٍ لَهُ وَ هُوَ يُطِيعُ الشَّيْطَانَ» فَقُلْتُ لَهُ: وَ كَيْفَ يُطِيعُ الشَّيْطَانَ؟ فَقَالَ: «سَلْهُ هَذَا الَّذِي يَأْتِيهِ مِنْ أَيِّ شَيْ‌ءٍ هُوَ؟ فَإِنَّهُ يَقُولُ لَكَ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ»[4].

ممکن است که گفته شود که دو روایات از سه روایتی که ذکر شد در رابطه با نماز است و ربطی به بحث مورد نظر که بحث وضو است، ندارند، لکن در پاسخ گفته می‏شود که مورد، مخصِّص نیست، بنابراین، از صلاة الغاء خصوصیت می‏شود و عرض می‏شود که کثیر الشک بودن به صلاة منحصر نیست، بلکه از نماز به غیر آن تسرّی می‏شود و دلیل این امر، تعلیلی است که در روایت آمده است و آن این است که منشأ شک انسان، شیطان دانسته شده است و شک زیاد از عمل شیطان محسوب شده است و این علت اعم از وضو و غیر وضو است، یعنی علاوه بر صلاة وضو را نیز شامل می‏شود چون علت، گاهی جنبه تعمیم دارد و گاهی جنبه تخصیص دارد [العلّة قد یعمِّم و قد یخصِّص]  و در مورد بحث، علت جنبه تعمیم دارد و وضو را نیز شامل می‏شود.

به علاوه اینکه در روایت سوم در کنار مسأله صلاة، مسأله وضو نیز مطرح شده است.

نتیجه، اینکه شک کثیر الشک قابل اعتنا نیست.

مرحوم آیت الله خویی (ره) فرموده است که عده‏ای خواسته‏اند که از راه دلیل دیگر عدم اعتبار شک کثیر الشک را ثابت کنند و گفته‏اند که دلیل عدم اعتنا به شک کثیر الشک، لزوم عُسر و حرج است. مرحوم آیت الله خویی (ره) فرموده است که این دلیل پذیرفته نیست زیرا عُسر و حرج بر دو قسم است که عبارت از عُسر و حرج شخصی و نوعی می‏باشند و به هیچ یک از این دو نمی‏توان بر عدم اعتبار شکِ کثیر الشک استناد کرد زیرا اگر منظور از عُسر و حرج، عُسر و حرجِ شخصی باشد، این عُسر و حرج، مقطوع العدم است چون ممکن است که اعتنا به شکِ کثیر الشک برای همه اشخاص عُسر و حرج نداشته باشد، همچنین، اگر منظور از عُسر و حرج، عُسر و حرج نوعی باشد قابل اعتنا نیست چون ترتیب اثر به شک کثیر الشک موجب عُسر و حرج نوعی نیز نمی‏شود، بنابراین، ادله نفی عُسر و حرج به هر دو قسمش شامل شکِ کثیر الشک نمی‏شود.

عده‏ای دیگر گفته‏اند که دلیل دیگر بر عدم اعتنا به شکِ کثیر الشک این است که وضو از توابع صلاة است و چون در نماز، مفروغٌ‏عنه است که شکِ کثیر الشک قابل اعتنا نیست، از باب تبعیت وضو از نماز، گفته می‏شود که در باب وضو نیز به شکِّ کثیر الشک اعتنا نمی‏شود، لکن در پاسخ عرض می‏شود که ممکن است که تبعیت از وضو از صلاة پذیرفته شود و گفته شود که وضو [غیر از وضوهای مستحبی و وضوهای نذری و امثال آن] به عنوان وضو موضوعیت ندارد و از باب اینکه مقدمه نماز است موضوعیت پیدا می‏کند، ولی لازمه تابعیت وضو از صلاة اشتراک در حکم نیست تا گفته شود که همان‏طور که به شکِّ کثیر الشک در باب صلاة اعتنا نمی‏شود، پس در وضو نیز به شکِّ کثیر الشک اعتنا نمی‏شود.

بنابراین شکی در باب وضو قابل اعتناست که متعارف باشد و شک غیر متعارف قابل اعتنا نیست و دلیل عدم اعتبار شک کثیر الشک نیز روایات و کلمات فقها است که در این زمینه وارد شده‏اند.

مسأله 586: «التيمّم الذي هو بدل عن الوضوء لا يلحقه حكمه في الاعتناء بالشك إذا كان في الأثناء و كذا الغسل و التيمّم بدله بل المناط فيها التجاوز عن محلّ المشكوك فيه و عدمه فمع التجاوز تجري قاعدة التجاوز و إن كان في الأثناء، مثلًا إذا شك بعد الشروع في مسح الجبهة في أنّه ضرب بيديه على الأرض أم لا يبني على أنّه ضرب بهما و كذا إذا شك بعد الشروع في الطرف الأيمن في الغسل أنّه غسل رأسه أم لا لا يعتني به، لكن الأحوط إلحاق المذكورات أيضاً بالوضوء»[5].

به نظر مرحوم سید، تیمّم بدل از وضو، در اعتناء کردن به شکی که در اثناء تیمّم باشد، حکم وضو را ندارد و همچنین، غُسل و تیمّم بدل از غُسل [در اعتناء کردن به شکی که در اثناء غُسل و تیمّم باشد]، حکم وضو را ندارد، بلکه مناط در این سه مورد [تیمم بدل از وضو، غُسل و تیمم بدل از غُسل]، تجاوز از محل مشکوکٌ‏فیه و عدم تجاوز از آن محل است که در صورت تجاوز، قاعده تجاوز جاری می‏شود، هرچند که شک در اثناء باشد، مثلاً اگر شخص بعد از شروع در مسح پیشانی [در تیمم] شک کند که آیا دو دستش را بر زمین زده است یا نه، بنا را بر این می‏گذارد که دو دستش را بر زمین زده است و همچنین، اگر بعد از شروع به غُسل طرف راست بدن، شک کند که سرش را شسته است یا نه، به این شک اعتنا نمی‏کند، لکن احتیاط [مستحب] این است که شک در اثناء در موارد سه‏گانه مذکور [تیمّم بدل از وضو، غُسل و تیمّم بدل از غُسل] نیز به شک در اثناء وضو ملحق می‏شود [، یعنی باید جزء مشکوک را اعاده کند].

«الحمدلله رب العالمین»



[1]. سید محمدکاظم، طباطبائی یزدی، العروة الوثقی، ج1، ص252.  

[2]. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج8، کتاب الصلاة، ابواب الخلل الواقع فی الصلاة، باب16، ص227، ح1.

[3]. همان، ص228، ح2.  

[4]. همان، ج1، کتاب الطهارة، ابواب مقدمة العبادات، باب10، ص63، ح1.

[5]. سید محمدکاظم، طباطبائی یزدی، العروة الوثقی، ج1، ص252.

Please publish modules in offcanvas position.