حضرت آیتالله حسینی بوشهری«دامت برکاته»، عضو مجلس خبرگان رهبری با اشاره به لزوم امر به معروف و نهی از منکر برای مبارزه با فساد، از استقبال دستگاه قضا برای افشای مفاسد توسط مردم قدردانی کردند
ایشان افزودند: وقتی چنین زمینهای برای افشاگران فساد فراهم شده است و مردم را به افشاگری مفاسد تشویق میکنیم، باید مواظب افراد سودجو و فرصتطلب هم باشیم؛ چرا که برخی از افراد ممکن است این فرصت را مغتنم شمرده و برای سایر افراد مشکل و دردسری ایجاد کرده و از روی حب و بغض عمل و با آبروی مؤمن بازی کنند.
یکی از موارد بسیار روشن و مصادیق بارز منکر، فسادی است که در جامعه وجود دارد. وظیفه آحاد جامعه از باب قاعده امر به معروف و نهی از منکر این است که به هر شکل ممکن با فساد به عنوان منکر مبارزه کند.
در قانونی که در رابطه با امر به معروف و نهی از منکر وجود دارد، این فریضه الهی دارای مراحلی است؛ به طوری که برخی برای امر به معروف و نهی از منکر سه مرحله عنوان میکنند. اولین مرحله، انکار قلبی یعنی تنفر و انزجار نسبت به منکر و فساد است؛ تا جایی که اگر فرد نتواند با زبان در مقابل فساد بایستد، او را با رفتارش متوجه فساد کرده و مجبور به ترک آن منکر کند.
مرحله دوم لسانی است؛ یعنی از طریق زبان با آداب خاص روی فرد متخلف تأثیرگذار باشد. مرحله سوم نیز اقدام عملی به شمار میرود که این مرحله نیز اصولی دارد و پس از مؤثر واقع نشدن مراحل اول و دوم، باید به آن روی آورد تا جلوی منکر گرفته شود.
ما در جامعهای زندگی میکنیم که اسلام بر آن حاکم است. بر همین اساس، جامعه نسبت به مبارزه با منکر که در قالبهای مختلفی همچون فساد مالی، فساد اخلاقی، فساد اقتصادی یا حتی ناهنجاریهای اجتماعی ممکن است پدیدار شود ـ که البته مصادیق منکر فراوان است ـ وظایفی بر عهده دارد که مهمترین آنها مبارزه با فساد است، یعنی باید در برابر مفاسد بایستد.
در این راستا وظیفه اصلی قوه قضائیه به عنوان دستگاه مربوطه و همچنین قوه مجریه با نظارتی که میتواند داشته باشد، مبارزه با فساد است. قوه قضائیه نقش پیشگیرانه دارد؛ به طوری که با افرادی که به فساد آلوده شدند، مبارزه کند تا مردم نسبت به نظام اسلامی اعتمادشان سلب نشود.
اگر منکری نیز از دید دستگاه قضا پنهان ماند، مردم آن منکر را گزارش میدهند که به طور مثال، فسادی اتفاق افتاده و با امر به معروف و نهی از منکر و تذکر لسانی کاری پیش نرفته و آن فساد همچنان وجود دارد و فرد هم توان اقدام عملی ندارد. بنابراین، دستگاه قضا وارد میدان شده و برای از بین بردن مفسده اقدام میکند. خوشبختانه قوه قضائیه نیز از چنین اقدامی استقبال کرده و پیشنهاد داده است که اگر به مفسدهای برخوردید، آن را اطلاع رسانی کرده و در پیگیری آن به ما کمک کنید.
اما در این باره، یک نکته مهم وجود دارد که توجه به صحت گزارشهاست. حجتالاسلام رئیسی، رئیس دستگاه قضا نیز در صحبتهایشان به خوبی اشاره کردند که در ارائه گزارش مفاسد اقتصادی به بُعد شرعی، دینی و اسلامی توجه شود که مبادا حب و بغض موجب شود تا افرادی متهم به فساد شده و در جامعه فاسد شناخته شوند.
دستگاه قضا در این زمینه باید به خوبی دقت کند که البته از شناختی که از آقای رئیسی داریم حتما این موارد را مورد توجه قرار خواهند داد و با تأمل و بررسی دقیق، گزارشها را ارزیابی و پیگیری میکنند.
وقتی چنین موقعیتی برای افشاگران فساد فراهم شده است و مردم را به افشاگری مفاسد تشویق میکنیم، باید مواظب افراد سودجو و فرصتطلب هم باشیم؛ چرا که برخی از افراد ممکن است این فرصت را مغتنم شمرده و برای سایر افراد مشکل و دردسری ایجاد کرده و از روی حب و بغض عمل کنند.
بنابراین، باید مسؤولان دستگاه قضا، افراد یا هیأتی را تعیین کنند تا برای شناسایی مفاسد دست به کار شوند و خود مردم هم با این هیأت همراه شده و با ارائه گزارشهای موثق، آنها را در ریشهکن کردن مفاسد یاری کنند. همچنین دادستان نیز به عنوان مدعیالعموم باید با بررسی گزارشها با مفاسد مبارزه کند.
حال حساسیت ماجرا همینجا است که دستگاه قضا باید در این هنگام هوشمندانه عمل کرده و به هر گزارشی به صرف اطلاعرسانی و اظهار نظر در مورد شخص یا مجموعهای ترتیب اثر ندهد؛ بلکه گزارش را در هیأت و مجموعهای ارزیابی کرده و ببیند که اصلاً چنین ادعا و گزارشی صحت دارد یا نه؟ اگر صحت دارد به سرعت به پرونده رسیدگی کند و حتی فردی که گزارش را ارائه داده و افشاکننده فساد بوده، مورد تشویق قرار دهد.
در مقابل نیز در صورتی که در هیأت مشخص شد که گزارش صحت ندارد و از روی حب و بغض تنظیم شده است و قصد متهم کردن فرد یا مجموعهای را داشتند، به شدت با آنها برخورد شود. یعنی همانطوری که برای گزارشهای موثق و درست، تشویقی قرار داده میشود، برای اتهامزنی و ارائه گزارشهای نادرست که از روی انتقامجویی ارائه میشود نیز باید مجازاتی پیشبینی شود و از فرد درباره دلایل این اقدام بازخواست صورت گیرد.
در عین حال امر به معروف و نهی از منکر، یک وظیفه اسلامی است که به عنوان واجب فراموش شده، مطرح شده است. چرا که اگر این وظیفه عمومی رونق یابد، شاید ناهنجاریها از بین برود، یعنی مردم به گونهای عمل میکنند که هر چه برای خود میپسندند برای دیگران نیز میپسندند.
با این وجود در گزارش فساد باید مواظبت کرد که تحت عنوان گزارش، در زندگی شخصی افراد ورود پیدا نکرد و بدون در نظر گرفتن مسائل شرعی، وارد زندگی شخصی افراد نشد و فرد را به خاطر موضوعات شخصی پای محاکمه کشید. سرک کشیدن در زندگی کسی که به جامعه ضربهای وارد نمیکند و مفسدهای به شمار نمیرود، از روی کنجکاوی نباید صورت گیرد. اما گاهی همین زندگی شخصی باید پیگیری و فساد آن افشا شود و آن زمانی است که مجموعه یا فردی در خانهای مثلا پارتی برگزار و جوانان و افرادی را در دام فساد گرفتار کردند، یا حتی در مسائل امنیتی، اقتصادی و حکومتی توطئه یا اختلاس میکنند و در حال پنهانکاری مفسدهای هستند و در نتیجه اگر مسؤولان دیر بجنبند، به نظام و مردم ضربه وارد میشود. در این مواقع باید وارد عمل شد و این مفاسد را اطلاع داد حتی اگر در خانه شخصی باشد.
برای افشاگری فساد و رسیدن به جامعه آرمانی باید همه کمک کنند، چرا که دستگاه قضا با وجود اراده قوی، قادر به شناسایی تمام مفاسد نیست. بنابراین برای داشتن جامعه سالم باید همه باهم در این اقدام ارزشمند فعال باشند.
گاهی فقط حب و بغض در افشاگری مفاسد مطرح نیست. اما گاهی فردی اطلاعات کافی درباره موضوعی ندارد و مفسدهای را از چند واسطه شنیده و به این شنیدهها هم اکتفا کرده است و گزارشی ارائه میدهد که صحت ندارد. بنابراین برای افشاگری مفاسد تا افراد در موضوعی به اطمینان نرسند و اطلاعات دقیقی در آن زمینه نداشته باشند، نباید وقت دستگاه قضا را گرفت.
همانقدر که اسلام و نظام برای مبارزه با فساد سرمایهگذاری کرده، به همان اندازه برای حفظ آبروی افراد نیز سرمایهگذاری کرده است. به همین دلیل، یکی از مواردی که دستگاه قضا باید مقید به انجام آن باشد، این است که تا زمانی جرمی ثابت نشده، اعلام عمومی نشود؛ مگر اینکه در موضوعی خاص که مطالبه عمومی باشد. پس نباید قبل از اثبات جرم، افکار عمومی را درگیر کرد و بعد که مشخص شد جرمی صورت نگرفته و اتهامی بیش نبوده است، آبروی فرد را بازیچه قرار داد.
دیدگاهها
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا