تفسیر سوره بقره آیه 91 مورخ 1400/10/22

 

درس تفسیر حضرت آیتالله حسینی بوشهری (دامت برکاته)

موضوع کلی: تفسیر سوره «بقره»                      تاریخ: 22 دی 1400

موضوع جزئی: تفسیر آیه91                      مصادف با: 9 جمادی‏ الثانی 1443

سال تحصیلی: 1401-1400                      جلسه: 204

 

 

 

 

 

 

 

 

ادامه تفسیر آیه91: «وَ إِذَا قِيلَ لَهُمْ آمِنُوا بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا نُؤْمِنُ بِمَا أُنْزِلَ عَلَيْنَا وَ يَكْفُرُونَ بِمَا وَرَاءَهُ وَ هُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقاً لِمَا مَعَهُمْ قُلْ فَلِمَ تَقْتُلُونَ أَنْبِيَاءَ اللَّهِ مِنْ قَبْلُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ»[1]؛ و هنگامى كه به آنها گفته شود: «به آنچه خداوند نازل فرموده، ايمان بياوريد!» مى‌گويند: «ما به چيزى ايمان مى‌آوريم كه بر خود ما نازل شده است» و به غير آن، كافر مى‌شوند؛ در حالى كه حق است و آياتى را كه بر آنها نازل شده، تصديق مى‌كند. بگو: «اگر [راست مى‌گوييد و به آياتى كه بر خودتان نازل شده، ايمان داريد]، پس چرا پيامبران خدا را پيش از اين، به قتل مى‌رسانديد؟!».

 

انبیاء الهی در پنج ویژگی اشتراک نظر دارند و این پنج اصل در میان یکصد و بیست و چهار هزار پیامبر مشترک بوده است. انبیاء الهی یک دعوت خاص داشته‏اند و یک دعوت عمومی داشته‏اند که همه پیامبران الهی در این دعوت عمومی شریک‏اند.

 

اصل اول، بر اساس تعالیم رسولان الهی، اولین اصل مشترک بین همه پیامبران، حفظ دین و دیانت انسان‏هاست. پس اولین دغدغه همه پیامبران الهی دین و دیانت انسان، یعنی ایجاد رابطه بین خلق و خالق است، به این معنا که پیامبر الهی خود را در مقابل مردم مسئول می‏دانند. پیامبران الهی حافظ دیانت مردم در جامعه می‏باشند لذا همیشه نگران مردم‏اند. خداوند متعال فرموده است: «لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ»[2]؛ به يقين، رسولى از خود شما به سويتان آمد كه رنج‏هاى شما بر او سخت است و اصرار بر هدايت شما دارد و نسبت به مؤمنان، رئوف و مهربان است!

 

«حریص علیکم»، به این معناست که پیامبر برای هدایت مردم حرص می‏خورد تا جایی که خداوند فرمود: «طه* مَا أَنْزَلْنَا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقَى»[3]؛ طه* ما قرآن را بر تو نازل نكرديم كه خود را به زحمت بيفكنى!

 

لذا زمانی که مشرکین به پیامبر (ص) سنگ می‏زدند و جسارت می‏کردند، آن حضرت (ص) نفرین نکرد، بلکه فرمود: «اللَّهُمَ‏ اهْدِ قَوْمِي‏ فَإِنَّهُمْ لَا يَعْلَمُون»[4]؛ خدایا قوم من را هدایت کن، همانا آنان جاهل‏اند و نمی‏دانند [یعنی جسارتشان به من از روی جهلشان است].

 

پیامبران در مقابل کفار، همه سختی‏ها را به جان می‏خریدند و دغدغه آنها هدایت مردم بود، تا جایی که کفار به پیامبر (ص) پیشنهاد دادند که به کار هم کار نداشته باشیم، یک سال ما خدای تو را می‏پرستیم و یک سال تو بت‏های ما را پرستش کن، ولی پیامبر (ص) زیر بار نرفت و سوره کافرون نازل شد: «قُلْ يَا أَيُّهَا الْكَافِرُونَ* لاَ أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ* وَ لاَ أَنْتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ* وَ لاَ أَنَا عَابِدٌ مَا عَبَدْتُمْ* وَ لاَ أَنْتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ* لَكُمْ دِينُكُمْ وَ لِيَ دِينِ»[5]؛ بگو: اى كافران!* آنچه را شما مى‌پرستيد من نمى‌پرستم!* و نه شما آنچه را من مى‌پرستم مى‌پرستيد* و نه من هرگز آنچه را شما پرستش كرده‌ايد مى‌پرستم* و نه شما آنچه را كه من مى‌پرستم پرستش مى‌كنيد* (حال كه چنين است) آيين شما براى خودتان، و آيين من براى خودم!.

 

 پیامبران الهی با هر گونه انحراف مبارزه می‏کردند و به تعبیر مرحوم شهید مطهری (ره)، پیامبران الهی مزاج‏گویی نمی‏کردند، یعنی

 

بر اساس خوشایند و پسندِ مردم سخن نمی‏گفتند، بلکه آنچه حق بود را می‏گفتند و آنهایی که هدایت‏پذیر بودند، هدایت می‏شدند.

 

اینکه خداوند متعال فرموده است: «... فَإِنَّ اللَّهَ يُضِلُّ مَنْ يَشَاءُ...»[6]، به این معنا نیست که خداوند متعال از ابتدا آنان را گمراه می‏کند، بلکه منظور این است که چون آنان به هدایت اولیه [«قَالَ رَبُّنَا الَّذِي أَعْطَى كُلَّ شَيْ‌ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى»[7]؛ گفت: «پروردگار ما همان كسى است كه به هر موجودى، آنچه را لازمه آفرينش او بوده، داده؛ سپس هدايت كرده است!»] پاسخ نداده‏اند، خداوند متعال مسیر را برای آنان هموار نمی‏کند.

 

اصل دوم، حفظ جان انسان‏هاست. جان انسان‏ها برای پیامبران الهی بسیار مهم بوده است لذا تلاش می‏کرده‏اند که مردم هدایت شوند و جانشان حفظ شود و در راه حفظ جان انسان‏ها از هیچ تلاشی دریغ نمی‏کرده‏اند و زمانی که می‏دیدند که جان انسانی در خطر است، برای نجات او تلاش می‏کردند، گرچه هم‏کیش و هم‏آئیین با آنها نبودند. امام علی (ع) فرموده است: «لَا تَكُونَنَ‏ عَلَيْهِمْ‏ سَبُعاً ضَارِياً تَغْتَنِمُ أَكْلَهُمْ فَإِنَّهُمْ صِنْفَانِ إِمَّا أَخٌ لَكَ فِي الدِّينِ وَ إِمَّا نَظِيرٌ لَكَ فِي الْخَلْق‏»[8]؛ مبادا براى آنان چون جانور درنده‏اى باشى كه خوردنشان را غنيمت دانى زيرا كه مردم دو دسته اند؛ يا برادر دينى تو هستند و يا هم‏نوع تو می‏باشند.

 

شعار پیامبران الهی، شعر ذیل بوده است:

 

خلق، همه یکسره نهال خدایند              هیچ، نه بَرکن تو زین نهال و نه بشکن

 

اصل سوم، حفظ عقل انسان‏هاست. برای پیامبران الهی مهم بوده است که انسان‏ها در مسیر عقلانیت حرکت کنند لذا با هر چیزی که تهدید کننده عقل انسان‏ها بوده است، مقابله می‏کرده‏اند. انبیاء الهی معتقد بودن که اگر انسان‏ها عاقل باشند، پیامبری آنان معنا پیدا خواهد کرد وگرنه حکومت و هدایت‏گری نسبت به کسانی که عقلشان را از دست داده باشند، خیلی مهم نیست. هنر انبیاء الهی این است که با افراد عاقل طرف باشند. شخصی خدمت پیامبر (ص) آمد و گفت که دو ماه به من مهلت دهید تا در رابطه با دین تحقیق کنم، آن حضرت (ص) فرمود که به نظر می‏رسد که دو ماه کم باشد، چهار ماه خوب است. هدف این بوده است که پذیرش دین بر اساس عقلانیت باشد، نه اینکه دین را سطحی بپذیرد و سطحی نیز برود. امام صادق (ع) فرموده است: «مَنْ‏ دَخَلَ‏ فِي‏ هَذَا الدِّينِ‏ بِالرِّجَالِ‏ أَخْرَجَهُ مِنْهُ الرِّجَالُ كَمَا أَدْخَلُوهُ فِيهِ وَ مَنْ دَخَلَ فِيهِ بِالْكِتَابِ وَ السُّنَّةِ زَالَتِ الْجِبَالُ قَبْلَ أَنْ يَزُولَ»[9]؛ یعنی کسانی که دینشان از طریق سخنان دیگران پذیرفته باشند با سخن دیگری دینشان را از دست خواهند داد، اما کسانی که از طریق تعقّل و تحقیق و از طریق کتاب و سنّت دین خود را انتخاب کرده باشند، کوه‏ها از بین خواهند رفت، ولی دین آنان باقی خواهد بود.

 

«الحمد لله رب العالمین»

 



[1]. «البقرة»:91.

[2]. «التوبة»:128.

[3]. «طه»:1و2.

[4]. علامه مجلسی، بحار الأنوار (ط- بيروت)، ج‏20، ص117.

[5]. «الکافرون»:1-6.  

[6]. «فاطر»:8.

[7]. «طه»:50.

[8]. نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص427، نامه53.  

[9]. علامه مجلسی، بحار الأنوار (ط- بيروت)، ج‏2،ص105.

 

Please publish modules in offcanvas position.