فصلٌ فی أحکام الجبائر 99/02/10

 

 

 

درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته)

موضوع کلی: فصلٌ فی أحکام الجبائر                                                              تاریخ: 10 اردیبهشت 1399

موضوع جزئی:  حکم ضرر داشتن آب به خاطر بیماری دیگری غیر از جراحت                             مصادف با: 5 رمضان 1441

سال تحصیلی: 99-98                                                                                                       جلسه: 42

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مسأله 603: «إذا لم يكن جرح و لا قرح و لا كسر، بل كان يضرّه استعمال الماء لمرض آخر فالحكم هو التيمّم، لكن الأحوط ضمّ الوضوء مع وضع خرقة و المسح عليها أيضاً مع الإمكان، أو مع الاقتصار على ما يمكن غسله»[1].

 

به نظر مرحوم سید (ره)، اگر جراحت و قرح و شکستگی [در اعضای وضو] نباشد، بلکه ضررِ استعمال آب به خاطر مرض دیگری باشد [، مثل اینکه بالاتر از عضو وضو درد مفاصل یا رماتیسم داشته باشد که استعمال آب برای آن مضر است]، پس حکم این است که تیمّم کند، لکن احتیاط [مستحب] این است که وضو با گذاشتن پارچه و مسح بر آن نیز در صورت امکان، ضمیمه شود یا اینکه به آن مقداری که شستن آن ممکن است اکتفا شود.

 

دلیلی برای اکتفا به گذاشتن پارچه بر روی موضعی که آب برای آن ضرر دارد، وجود ندارد لذا در فرض مذکور، وظیفه شخص این است که تیمّم کند و احتیاطاً وضوی جبیره‏ای نیز بگیرد.

 

بعضی گفته‏اند که وظیفه شخص در فرض مذکور، این است که وضوی ناقص بگیرد، یعنی شخص پارچه پاکی را بر موضعی که استعمال آب برای آن ضرر دارد، می‏گذارد و بر آن مسح می‏کند و مواضعی را که مشکلی متوجه آن نمی‏شود، می‏شوید.

 

این افراد برای مدعای خود ادله‏ای اقامه کرده‏اند:

 

دلیل اول، این است که از فحوای اخباری که در باب جرح وارد شده‏اند، استفاده می‏شود که فرض مذکور در مسأله مورد بحث [مسأله603] نیز، مثل صورت جرح که وظیفه شخص این است که مسح بر جبیره کند و وضوی جبیره‏ای بگیرد، شخص باید پارچه‏ای بر موضعی که آب برای آن ضرر دارد، بگذارد و بر آن مسح کند. به تعبیر روشن‏تر از فحوای اخبار جرح به فرض مذکور تعدّی می‏شود و آن اخبار این فرض را نیز شامل می‏شوند و به تعبیر علمی‏تر در رابطه با اخبار وارد شده در باب جرح، از مورد جرح، الغاء خصوصیت می‏شود و به وضوی جبیره‏ای در رابطه با فرض مذکور که ضرر استعمال آب به خاطر مرض دیگری است، حکم می‏شود و گفته می‏شود که همان‏طور که در رابطه با جرح، به وضوی ناقص و جبیره‏ای حکم شد، در این فرض نیز به وضوی ناقص حکم می‏شود، یعنی وقتی تعدّی از مورد جرح به مورد کسر و قرح جایز باشد، تعدّی از مورد جرح به مواردی که ضررِ استعمال آب، به خاطر مرض دیگری باشد نیز جایز است.

 

خلاصه اینکه، روایاتِ دال بر وضوی ناقص و جبیره‏ای در باب جرح وارد شده‏اند، لکن از آن روایات به باب قرح و کسر تعدّی شده است، بنابراین، همان‏گونه که از این روایات الغاء خصوصیت می‏شود و به باب کسر و قرح تعدّی می‏شود، تعدّی به موردی که ضرر استعمال آب به خاطر بیماری و مرض دیگر باشد نیز جایز و بدون اشکال است.

 

پاسخ از دلیل مذکور

 

اولاً، اخبار باب جبیره، بر وجوب گذاشتن پارچه در موردی که روی جراحت باز و مکشوف باشد، دلالت ندارند و لذا این اخبار  به طریق اولی بر عدم وجوب گذاشتن پارچه در موردی که جراحت و قرحی نباشد، بلکه ضررِ استعمال آب به خاطر بیماری باشد، دلالت می‏کنند بنابراین، فرض مذکور [که استعمال آب به خاطر جراحت و قرح و کسر نیست، بلکه به خاطر مرض و بیماری است] به باب جراحت و قرح ربطی ندارد تا گفته شود که از روایات باب جراحت به این مورد تعدّی می‏شود، در نتیجه، وقتی از اخبار باب جبیره، وجوب گذاشتن پارچه بر روی جراحت مکشوف استفاده نمی‏شود به طریق اولی از این اخبار، وجوب گذاشتن پارچه بر موضعی که ضرر استعمال آب به خاطر بیماری و مرض دیگر باشد، استفاده نخواهد شد.

 

ثانیاً، مورد روایات باب جبیره، فقط خصوص جرح است و تعدّی از جرح به قرح و کسر از باب الغاء خصوصیت نیست تا گفته شود که شامل فرض مذکور نیز می‏شود، بلکه از باب قیام اجماع است و اجماع قائم شده است که حکم این دو مورد نیز حکم جرح است و فقها حکم جرح را در رابطه با قرح و کسر نیز جاری کرده‏اند، اما تعدّی از مورد روایات [که جرح است] به هر موردی که استعمال آب برای آن ضرر داشته باشد دلیلی از نصّ و اجماع ندارد.

 

ثالثاً، اقوی در جرح مکشوف [که روی آن باز است] عبارت از اکتفا به غَسل اطراف است، یعنی روایات [که در جلسات گذشته به آنها اشاره شد] بر این دلالت دارند که واجب است که اطراف زخم و جراحت شسته شود و واجب نیست که پارچه‏ای روی آن زخم گذاشته شود و روی آن مسح شود، بنابراین، وجوب گذاشتن پارچه بر روی زخم و جراحت از روایات استفاده نمی‏شود و طرح آن [، یعنی گذاشتن پارچه] از سوی عده‏ای، از باب احتیاط است و لذا وقتی گذاشتن پارچه در رابطه با جرح مکشوف لزومی نداشته باشد، در رابطه با فرضی که ضرر استعمال آب به خاطر بیماری دیگری باشد که اساساً از موضوع بحث خارج است وجهی برای حکم به لزوم گذاشتن پارچه و مسح بر آن وجود ندارد.

 

بحث جلسه آینده: دلیل دیگری که بر لزوم وضوی جبیره‏ای در فرضی که ضررِ استعمال آب به خاطر بیماری و مرضی غیر از خود زخم و جراحت باشد، اقامه شده است، قاعده میسور است که ان‏شاءالله، در جلسه آینده ذکر و بررسی خواهد شد.

 

«الحمدلله رب العالمین»

 



[1]. سید محمدکاظم، طباطبائی یزدی، العروة الوثقی، ج1، ص261.

 

Please publish modules in offcanvas position.