فصل فی تتمه احکام غسل 1401/08/02

درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته)

موضوع کلی: تتمه احکام غسل                     تاریخ: 2 آبان 1401

موضوع جزئی: حکم اجتماعِ أغسال متعدّده بر مکلّف                   مصادف با: 27 ربیع‏ الأول 1444                                                                                                                                       

سال تحصیلی: 1402-1401                 جلسه: 18   

  

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

خلاصه جلسه گذشته

عرض شد که به نظر مرحوم سید (ره)، همانند کفایت غُسل واحد از أغسال متعدده واجبه و مستحبه است، در صورتی که شخص در هنگام غسل کردن، رفع حدث را نیّت کند یا إستباحه را نیّت کند [، یعنی در هنگام غسل کردن، مبیح بودن آن را برای نماز نیّت کند]، اگر جمیع آن غسل‏ها یا بعضی از آن غسل‏ها برای رفع حدث و إستباحه باشد و همچنین، اگر قرب به خدا را نیّت کند و قربةً إلی الله غسل کند پس اگر غسل جنابت در بین آن غسل‏های متعدّده باشد، بعد از غسل و قبل از آن، نیازی به وضو نیست ولی اگر غسل جنابت در بین آن أغسال متعدده نباشد، وضو واجب است.

عرض شد که اگر مکلّف در هنگام غسل، رفع حدث را قصد کند و همه أغسالی که بر ذمّه اوست برای رفع حدث باشند یا إستباحه را قصد کند و همه أغسالی که می‏خواهد انجام بدهد، عنوان مبیح بودن برای نماز را داشته باشند، با غسل واحد، امتثال نسبت به جمیع آن غسل‏ها حاصل می‏شود زیرا هرچند که آنها را به نحو تفصیلی قصد نکرده است، ولی تمام آن غسل‏ها را به نحو اجمالی قصد کرده است و قصد اجمالی جایگزین قصد تفصیلی است و لذا امتثال نسبت به جمیع أغسال حاصل شده است.

اما اگر بعضی از أغسالی که بر ذمّه مکلّف است برای رفع حدث باشند و بعضی دیگر، مبیح برای نماز باشند و مکلّف یکی از این دو را قصد کرده باشد [، یعنی یا رفع حدث را قصد کرده باشد یا إستباحه را قصد کرده باشد]، به نظر مرحوم سید (ره)، در این فرض نیز امتثال جمیع با غسل واحد حاصل می‏شود و نهایت چیزی که ممکن است که گفته شود این است که در تقریب این مدّعا گفته شود که غسلِ رافع حدث، به قید عدم إستباحه مقیّد نیست، کما اینکه غسلِ مبیح للصلاة نیز به غیر رافع بودن مقیّد نیست، بلکه علی نحو الإطلاق یا رافع حدث است یا مبیح برای نماز است [و به تعبیر روشن‏تر، لا بشرط است و به شرط لا نیست و چون لا بشرط است با شروط متعددی قابل جمع است] زیرا هم رافع برای حدث بودن و هم مبیح برای نماز بودن، دو حکم شرعی می‏باشند که بر هر دو عارض می‏شوند، یعنی هم بر موردی که غسل برای رفع حدث بوده و هم بر موردی که غسل برای إستباحه بوده عارض می‏شوند لذا اگر مکلّف غسلِ رافع للحدث را قصد کند، این غسل از غسلِ مبیحِ للصلاة نیز مُجزی خواهد بود چون قیدِ رافع للحدث بودن، غسل را مقیّد به رافع بودن نمی‏کند و هدف تحصیل طهارت در خارج است لذا غسلی که به قصد رافع حدث بودن انجام می‏دهد، مبیحِ للصلاة نیز خواهد بود زیرا مکلّف با قصد کردن غسلِ رافع حدث بودن، بدون شک مطلق غسل را قصد می‏کند چون قصدِ مقیّد به رافع بودن، قصد ضمنی برای مطلق نیز می‏باشد و قصد خاص، قصد ضمنی برای عام و کلی نیز می‏باشد [، یعنی هرچند که به ظاهر، قصدِ رافعیت برای حدث است، لکن در ضمن این قصد مقیّد، مطلق را نیز می‏فهماند و در ضمن این قصد خاص، عام را نیز می‏فهماند] و همین‏گونه است وقتی که مکلّف، غسلِ مبیح را قصد می‏کند زیرا غسلِ مبیح، امتثال برای غسلِ مبیح است و قصد تفصیلی برای آن غسل است، ولی نسبت به رفع حدث، قصد اجمالی است چون در ضمن آن قصد تفصیلی، قصد مطلق غسل نیز می‏باشد و به این نحو، با غسل واحد، امتثال برای جمیع حاصل می‏شود.

اما تعمیم مدّعای مذکور، امری مشکل است زیرا اگر نسبت بین متعلّقین، عموم و خصوص مطلق باشد، قاعده، عدم تداخل را اقتضا می‏کند [، مثل نسبت بین غسل جنابت؛ علی نحو العام و غسل جمعه که در غسل جنابت طبیعت غُسل، مورد نظر است ولی در غسل جمعه، غسل، مقید به روز جمعه است در نتیجه، هر غسل جمعه‏ای طبیعت غسل را دارد ولی هر طبیعت غسلی الزاماً جمعه نیست] پس ممکن نیست که امر به مطلق و عام تعلق بگیرد و امر دیگری به مقیّد و خاص تعلق بگیرد، پس در این صورت، اتیان به غسلِ واحد مُجزی نخواهد بود چه رسد به اینکه غسل واحد، امتثال برای هر دو باشد.   

مرحوم سید (ره) در ادامه نوشته است: «و حينئذ فإن كان فيها غسل الجنابة لا حاجة إلى الوضوء بعده أو قبله و إلّا وجب الوضوء...»[1].

به نظر مرحوم سید (ره)، اگر در بین آن غسل‏های متعدّده، غسل جنابت باشد [بدون اینکه الزاماً غسل جنابت را نیّت کرده باشد] بعد از غسل و قبل از آن، نیازی به وضو نیست ولی اگر غسل جنابت در بین آن أغسال متعدده نباشد، وضو واجب است.

دلیل عدم لزوم وضو با غسل جنابت

دلیل عدم نیاز به وضو در فرض مذکور که غسل جنابت در بین أغسال متعدده باشد، این است که مقتضی برای وضو نسبت به غسل جنابت وجود ندارد و مانع موجود است.

عدم وجودِ مقتضی، به خاطر قول خداوند متعال است که فرموده است: «إِذا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرافِقِ ... وَ إِنْ كُنْتُمْ جُنُباً فَاطَّهَّرُوا ...»[2]. صدر این آیه شریفه بر این دلالت دارد که هر کسی که محدِث به حدث شده باشد باید برای نماز خواندن، وضو بگیرد ولی اگر کسی جنب شده باشد باید برای نماز خواندن، غسل کند و تفصیل [بین حکم جنابت و حکم سایر أحداث] قاطع شرکت است، یعنی تفصیل، قاطعِ مشارکت در حکم است پس، آیه مذکور بر این دلالت دارد که وظیفه محدِث به حدث اصغر این است که وضو بگیرد و وظیفه محدِث به حدث اکبر (جنابت) این است که غسل کند، بنابراین، چون حکم جُنب جداگانه بیان شده است، نمی‏توان گفت که جُنب، اگر بخواهد نماز بخواند باید علاوه بر غسل، وضو نیز بگیرد بنابراین، غسل جنابت به تنهایی کافی است و وضو لازم نیست. در آیه‏ای دیگر، به این مطلب که وظیفه جُنب این است که غسل کند، تصریح شده است؛ «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاَ تَقْرَبُوا الصَّلاَةَ وَ أَنْتُمْ سُكَارَى حَتَّى تَعْلَمُوا مَا تَقُولُونَ وَ لاَ جُنُباً إِلاَّ عَابِرِي سَبِيلٍ حَتَّى تَغْتَسِلُوا...»[3]؛ اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! در حال مستى به نماز نزديك نشويد، تا بدانيد چه مى‌گوييد! و همچنين هنگامى كه جنب هستيد مگر اينكه مسافر باشيد تا غسل كنيد... .

پس وظیفه جنب، غسل است و وظیفه او وضو نیست؛ اعم از اینکه معتقد باشیم که جنابت نیز مثل مسّ میّت، حیض و مثل این دو، از أسباب وضو و نواقض وضو است یا معتقد باشیم که از أسباب وضو نیست که بنا بر همه این مفروضات، مقتضی برای وضو در فرضی که شخص غسل جنابت می‏کند، وجود ندارد.    

دلیل وجودِ مانع برای وجوب وضو در فرض مذکور، روایاتی است که وارد شده‏اند و بر این مطلب تصریح دارند که بعد از غسل جنابت و قبل از آن، وضو لازم نیست [عَنْ زُرَارَةَ؛ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) عَنْ غُسْلِ الْجَنَابَةِ؛ فَقَالَ: «تَبْدَأُ فَتَغْسِلُ كَفَّيْكَ ثُمَّ تُفْرِغُ بِيَمِينِكَ عَلَى شِمَالِكَ فَتَغْسِلُ فَرْجَكَ وَ مَرَافِقَكَ ثُمَّ تَمَضْمَضْ وَ اسْتَنْشِقْ ثُمَّ تَغْسِلُ جَسَدَكَ مِنْ لَدُنْ قَرْنِكَ إِلَى قَدَمَيْكَ لَيْسَ قَبْلَهُ وَ لَا بَعْدَهُ وُضُوءٌ...»[4]]. ظاهر کلمه «لیس» که در این روایات آمده است، نفی مشروعیة وضو همراه با غسل جنابت است و مناقشه‏ای که از طرف بعضی صورت گرفته محلی ندارد. البته این سخن [، یعنی عدم لزوم وضو با غُسل جنابت] در فرضی است که بنا بر این گذاشته نشود که هر غُسلی از وضو بی‏نیاز است، اما اگر بنا بر این گذاشته شود که هر غسلی از وضو بی‏نیاز است، برای هیچ یک از أغسالی که بر ذمّه مکلّف است، لازم نخواهد بود که وضو بگیرد، غیر از غسل استحاضه متوسطه که در آن، وضو لازم است و دلیل آن در جای خودش خواهد آمد.

«الحمدلله رب العالمین»



[1]. سید محمدکاظم، طباطبایی یزدی، العروة الوثقی، ج1، ص313.

[2]. «المائدة»:6.

[3]. «النساء»:43.

[4]. شیخ حر عامل، وسائل الشیعة، ج2، کتاب الطهارة، ابواب الجنابة، باب26، ص230، ح5.

Please publish modules in offcanvas position.