فصل فی الحیض 1402/02/10

درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته)

موضوع کلی: فصل فی الحیض                                                                      تاریخ: 10 اردیبهشت 1402

موضوع جزئی: اجتماع حیض با شیر دادن و حمل                                                                         مصادف با: 9 شوال 1444                                                                                                                                       

سال تحصیلی: 1402-1401                                                                                              جلسه: 77   

  

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

خلاصه جلسه گذشته

عرض شد که در مسأله 703 دو فرع مطرح شده است؛ فرع اول، اینکه آیا حیض با شیر دادن به بچه قابل جمع است؟ فرع دوم، اینکه آیا حیض با آبستن شدن و بارداری قابل جمع است؟

گفته شد که حیض دیدن با شیر دادن به بچه قابل جمع است و دلیل این حکم، اطلاق ادله است، علاوه بر آن، این مسأله نزد فقها متسالمٌ‏علیها است و حتی بعضی از فقها امکان اجتماع حیض با شیر دادن را از ضروریات دانسته‏اند.

در ادامه عرض شد که در رابطه با اجتماع حیض با بارداری سه دیدگاه وجود دارد؛

اول، امکان اجتماع حیض با بارداری است مطلقا؛ اعم از اینکه حیض قبل از آشکار شدن حمل باشد یا بعد از آشکار شدن حمل باشد و اعم از اینکه زن در ایام عادت خون ببیند یا قبل از ایام عادت یا بعد از ایام عادت خون ببیند. البته اگر بیست روز بعد از ایام عادت خون ببیند احتیاط این است که بین تروک حائض و اعمال مستحاضه جمع شود.

دوم، امتناع اجتماع حیض با بارداری نیست مطلقا.

سوم، قول به تفصیل است.

ادله قول اول

در جلسه گذشته به ادله قول اول اشاره شد و عرض شد که مرحوم آیت الله خویی (ره) فرموده است که مشهور بین فقها این است که امکان اجتماع حیض و حمل را قائل شده‏اند. ایشان، فرموده است که روایات زیادی در رابطه با قول اول (اجتماع حیض با حمل) وجود دارند که در جلسه گذشته دو روایت در این رابطه ذکر شد که از باب یادآوری به آنها اشاره می‏شود و مورد بررسی قرار می‏گیرند؛

روایت اول: مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ أَبِي دَاوُدَ جَمِيعاً عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَيْدٍ وَ فَضَالَةَ بْنِ أَيُّوبَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع)؛ أَنَّهُ سُئِلَ عَنِ الْحُبْلَى تَرَى الدَّمَ أَ تَتْرُكُ الصَّلَاةَ؟ فَقَالَ: «نَعَمْ إِنَّ الْحُبْلَى رُبَّمَا قَذَفَتْ بِالدَّمِ»[1].

در روایت مذکور، از امام صادق (ع) درباره زن بارداری که خون می‏بیند، سؤال شده است که آیا نماز را ترک کند؟ آن حضرت (ع) فرمود که بله، چه بسا خون حیض از زن باردار خارج می‏شود.

روایت مذکور، از نظر دلالت مشکلی ندارد و دلالت آن تمام است و از کلام امام صادق (ع) که در پاسخ سائل فرموده است که بله [زن بارداری که خون حیض می‏بیند نمازش را ترک می‏کند]، استفاده می‏شود که حیض با حمل جمع می‏شود. پس لازمه ترک نماز در فرض مذکورِ در روایت، این است که خون حیض با حمل قابل جمع است.

همان‏گونه که در جلسه قبل نیز گفته شد، سند این روایت به خاطر تعبیر «عدة من اصحابنا» مورد خدشه قرار گرفته است زیرا معلوم نیست که منظور از «عدة من اصحابنا» چه کسانی می‏باشند؟

مرحوم کلینی (ره) در کافی، به جهت اختصار، در سند سه هزار و دو (3002) روایت از تعبیر «عدة من اصحابنا» استفاده کرده است. اگر «عدة من اصحابنا» از احمد بن محمد بن عیسی الأشعری یا احمد بن محمد بن خالد البرقی یا سهل بن زیاد روایت نقل کنند، معلوم می‏شود که «عدة من اصحابنا» چه کسانی هستند و می‏توان گفت که مورد وثوق می‏باشند، اما اگر از غیر این سه نفر روایت نقل کنند، «عدة من اصحابنا» مجهول و ناشناخته می‏باشند و روایتِ منقول از غیر سه نفر مذکور، مرسل می‏شود و باید از حیث سند مورد بررسی قرار بگیرد و لذا سند روایت مخدوش می‏شود.

مرحوم علامه حلّی (ره) در کتاب رجالی خودش (خلاصة الأقوال فی معرفة الرجال) به نقل از مرحوم کلینی (ره) گفته است که ایشان مراد از «عدّة من اصحابنا» را در کتاب کافی مشخص کرده است، یعنی خود مرحوم کلینی (ره) گفته است که مقصود از «عدّة من اصحابنا» چه کسانی هستند. مرحوم علامه (ره) به نقل از مرحوم کلینی (ره) گفته است: قال الشيخ الصدوق محمد بن يعقوب الكليني في كتابه الكافي في أخبار كثيرة عدة من أصحابنا عن أحمد بن محمد بن عيسى، قال: و المراد بقولي عدة من أصحابنا‌؛ محمد بن يحيى [العطّار] و علي بن موسى الكُمنداني (کُمیدانی) و داود بن كورة (کُرة) و أحمد بن إدريس و علي بن إبراهيم بن هاشم و قال: كلما ذكرتُه في كتابي المشار إليه: عدة من أصحابنا عن أحمد بن محمد بن خالد البرقي؛ فهم علي بن إبراهيم و علي بن محمد بن عبد الله بن أذينة و أحمد بن عبد الله بن أميّة و علي بن الحسن، قال و كلما ذكرته في كتابي المشار إليه: عدة من أصحابنا عن سهل بن زياد؛ فهم علي بن محمد بن علان (علّام) و محمد بن أبي عبد الله و محمد بن الحسن و محمد بن عقيل الكليني»[2].

در هر یک از سه دسته‏ای که مرحوم کلینی (ره) به آنها اشاره کرده است اگر دو نفر، ثقه باشند، تعبیر «عدّة من اصحابنا» مشکلی ندارد و روایت منقولِ از آنها مورد قبول است.

علمای علم رجال گفته‏اند که در سند روایت مذکور، تحویل (انتقال) صورت گرفته است و تحویل، به سند روایت لطمه وارد می‏کند، به این معنا که انتقال از سندی به سند دیگر رُخ داده است، یعنی اگر راوی، روایتی را که با دو یا چند سند نقل شده است، یکجا نقل کند، یعنی به جای اینکه تفکیک کند، آن اسناد را یکجا بیاورد و به عبارت دیگر، اگر قبل از اینکه سند اول تمام شود سند دوم را بیاورد، تحویل صورت گرفته است و به تعبیر روشن‏تر چند طبقه از سند بر چند طبقه دیگر عطف شده‏اند که این سند روایت را از اعتبار می‏اندازد.

در رابطه با روایت مذکور نیز تحویل در سند اتفاق افتاده است چون این روایت دو سند دارد؛

سند اول این روایت عبارت است از؛ محمد بن یعقوب عن ابی داود عن الحسین بن سعید عن النضر بن سوید و فضالة بن ایوب عن عبدالله بن سنان عن ابی عبدالله (ع).

سند دوم عبارت است از؛ محمد بن یعقوب (کلینی) عن عدّةٍ من اصحابنا عن احمد بن محمد و ابی داود جمیعاً عن الحسین بن سعید عن النضر بن سوید و فضالة بن ایوب عن عبدالله بن سنان عن ابی عبدالله (ع) عن ابی عبدالله (ع).

بحث جلسه آینده: ادامه بحث از سند روایت اول، ان‏شاءالله، در جلسه آینده ذکر خواهد شد.

«الحمدلله رب العالمین»



[1]. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، کتاب الطهارة، ج2، ابواب الحیض، باب30، ص330، ح1.  

[2]. علامه حلّی، رجال العلامة- خلاصة الأقوال، الفائدة الثالثة، ص272.

Please publish modules in offcanvas position.