درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: فصل فی الحیض تاریخ: 25 اردیبهشت 1403 موضوع جزئی: حکم خون مشتبه بین حیض و جراحت مصادف با: 5 ذی القعده 1445 سال تحصیلی: 1403-1402 جلسه: 72 |
خلاصه جلسه گذشته
در جلسه گذشته گفته شد که دو روایتی که مورد استناد قائلین به قولِ اول (قول مشهور) و قول دوم قرار گرفته است، مرسله میباشند و قابل استناد نیستند و نمیتوان گفت که عمل مشهور بر طبق روایت اول، ضعف سندی آن را جبران میکند زیرا با عمل مشهور این اطمینان حاصل نمیشود که مسأله مورد نظر، از معصوم (ع) صادر شده است و به نظر میرسد که جابریّتِ عمل مشهور در مانحنفیه، محل تأمّل و اشکال است چون مقتضای اطلاقِ روایت اول، ترک الاستفصال است و تفصیل نداده است که اگر زن علم داشته باشد که جراحت در جانب چپ فرج قرار دارد، آن خون، خونِ جراحت است، در حالی که این استفصال در کلام مرحوم سید (ره) آمده است و فرموده است: «إلّا أن يعلم أنّ القرحة في الطرف الأيسر»[1].
پس، روایت، اطلاق دارد و تفصیلی در آن نیامده است، در حالی که در کلام مرحوم سید (ره) آن استفصال آمده است و آن، اینکه اگر زن علم داشته باشد که جراحت در جانب چپِ فرجش هست به جراحت بودن آن خون حکم میشود، ولی طبق اطلاق روایت، حتی در این صورت نیز به حیض بودن خون حکم میشود و بر حَسب تتبعی که در فتاوای مشهور صورت گرفته است، مشهور نیز به طور مطلق فرمودهاند که اگر خون از سمت چپِ فرج خارج شود، خون حیض است و اگر از سمت راستِ فرج خارج شود، خون جراحت است و از این اطلاق فهمیده میشود که حتی اگر جراحت در سمت چپِ فرج باشد باز هم به حیضیّتِ خونِ خارج شده از سمت چپِ فرج حکم میشود، در حالی که مرحوم سید (ره) تفصیل داده است و فرموده است که اگر جراحت در سمت چپ باشد، به حیض بودنِ خون حکم نمیشود، بلکه به جراحت بودن آن حکم میشود.
بنابراین، اگر فرمایش مرحوم سید (ره) به کلام مشهور ضمیمه نشود، عرض میشود که اخذ به اطلاق روایت و ملتزم شدن به اطلاق کلام مشهور، خلاف وجدان است زیرا وقتی معلوم باشد که جراحت در سمتِ چپ فرج قرار دارد، طبیعی است که خونِ جراحت از سمت راستِ فرج خارج نمیشود، بنابراین باید به جراحت بودن آن حکم شود و نمیتوان به حیض بودن آن حکم کرد لذا خونی که از سمت چپ فرج خارج میشود منحصر به خون حیض نیست، بلکه هم میتواند حیض باشد و هم میتواند خونِ جراحت باشد و آن در صورتی است که جراحت در سمت چپِ فرج قرار داشته باشد.
بنابراین، با توجه به اینکه هر دو روایتِ موردِ استناد قول اول و قول دوم، مرفوعه و مرسله میباشند، دست ما از روایات و دلیلِ اجتهادی کوتاه میشود لذا باید به دلیلِ فقاهتی، یعنی اصول عملیه رجوع شود در نتیجه، عرض میشود که در دوران امر بین خون حیض و خون جراحت، یا حالت سابقه وجود دارد که همان حالت سابقه استصحاب میشود، مثل اینکه اگر قبل از ایجاد شبهه بین حیض و جراحت بودنِ خونی که از زن خارج شده است، خونی که از او خارج میشده است، خون حیض بوده است، همان حیضیّت سابق و حائض بودن، استصحاب میشود و اگر قبل از ایجاد شک، خون جراحت از او خارج میشده است، همان جراحت سابق و طاهِر بودن، استصحاب میشود.
اما اگر حالت سابقه وجود نداشت، به مقتضای علم اجمالی عمل میشود لذا زن باید از باب احتیاط، بین تروک حائض و اعمال طاهر جمع کند.
آیت الله خویی (ره) و بعضی از شاگردان ایشان، از جمله آیت الله تبریزی (ره) و آیت الله سیستان (حفظه الله تعالی) همین نظر را اختیار کرده و گفتهاند که اگر در مانحنفیه، حالت سابقه وجود داشته باشد طبق حالت سابقه عمل میشود و اگر حالت سابقه وجود نداشته باشد، به مقتضای علم اجمالی عمل میشود [، چون علم اجمالی وجود دارد که خونِ مشکوک، یا حیض است یا جراحت است] و لذا زن بین تروکِ حائض و اعمالِ طاهِر جمع میکند.
نکته: از نظر فنی و اصولی، در صورتِ شک در حیضیّت و جراحت خون، حکم این است که باید به مقتضای علم اجمالی عمل شود و بین تروک حائض و اعمال طاهر جمع شود، لکن نکته این است که به راحتی نمیتوان از کنار فتوای صدوقین (ره)، شیخ طوسی (ره) و فقهایِ بعد از اینها تا صاحب جواهر (ره) و حتی بعد از صاحب جواهر (ره) که قول اول (قول مشهور) را انتخاب کردهاند، گذشت و به اصول عملیه رجوع کرد زیرا شاید شارع مقدس خواسته است برای رفع تحیّر زنان، آنها را به این حکم متعبّد کند که اگر خونی از آنها خارج شد که بین خونِ حیض و جراحت، مشکوک باشد در صورتی که آن خون از جانب چپ خارج شده باشد، آن را حیض حساب کنند و اگر خون از جانب راست خارج شده باشد، آن را خون جراحت بدانند. بنابراین، شاید تکوین و خلقت زنان از یک سو و محل قرار گرفتن رَحِم از سوی دیگر و همچنین، کیفیت اختبار که در روایت به آن اشاره شده است، مبنی بر اینکه زن به پشت بخوابد و پاهای خود را بالا قرار بدهد و سپس نگاه کند که خون از کدام طرف خارج میشود، حاکی از این باشد که وقتی پاها بالا قرار داده میشود، اگر خونِ حیض باشد به سمت چپ هدایت میشود و اگر خونِ جراحت باشد به سمت راست هدایت میشود بنابراین، کیفیت خلقت زن، محل قرار گرفتن رَحِم و بالا قرار دادن پاها به منظور اختبار، در خروج خون مؤثر است، به این نحو که خروج از سمت چپ مربوط به خون حیض و خروج از سمت راست مربوط به خون جراحت میباشد.
نظر مختار
نظر مختار، همانند مرحوم سید (ره)، این است که زن احتیاط میکند و بین تروک حائض و اعمالِ طاهر جمع میکند، لکن نه از این باب که دلیل اجتهادی وجود ندارد و باید به دلیل فقاهتی و اصول عملیه رجوع شود و حالت سابقه ملاحظه گردد که اگر حالت سابقه وجود داشته باشد همان، استصحاب شود و اگر حالت سابقه نباشد بر اساسِ احتیاط عمل شود. بله! درست است که نتیجه هر دو، یکی است، لکن صناعتِ کار فرق میکند چون در آنجا از باب علم اجمالی، حکم به احتیاط شد، ولی ما از باب علم اجمالی وارد نمیشویم، بلکه از باب اینکه احتیاط، در هر صورت، حسن است، به احتیاط حکم میشود نه اینکه گفته شود که اصلاً دلیل اجتهادی نداریم و مستقیم سراغ دلیلِ فقهاتی و اصول عملیه میرویم، بلکه معتقدیم که در عین وجودِ دلیل اجتهادی بهتر است که احتیاط شود.
فرع ششم از مسأله 705
مرحوم سید (ره) نوشته است: «و لو اشتبه بدم آخر حكم عليه بعدم الحيضيّة إلّا أن تكون الحالة السابقة هي الحيضيّة»[2].
به نظر مرحوم سید (ره)، اگر خون حیض با خون دیگری مشتبه شود [، مثل اینکه زن، نازایی داشته باشد لذا برای بچهدار شدن به پزشک مراجعه کرده و معایناتی انجام داده است و اینها باعث ایجاد زخم در داخل رَحمش شده است [بر خلاف قَرحه که زخمی است که درِ رَحِم ایجاد شده است] یا اینکه زن سزارین میکند و بعد از او خونی خارج میشود و اکنون شک دارد که خونی که از او خارج شده است، خون حیض است یا یکی از این خونها است،] به عدم حیضیّت آن خون حکم میشود مگر اینکه حالت سابقه آن، حیض باشد [که در این صورت، همان حالت سابقه استصحاب میشود و به حیض بودن آن خونِ مشکوک حکم میشود].
مسأله 705، شش فرع داشت که در ذیل به عناوین آن فروع اشاره میشود؛
فرع اول، این است که زن شک میکند که خونی که از او خارج شده است، خون است یا رطوبتی غیر از خون است.
فرع دوم، این است که زن خونی را در لباسش مشاهده میکند و شک میکند که آن خون از رَحِم خارج شده است و به لباسش اصابت کرده است یا از جای دیگری به لباسش اصابت کرده است.
فرع سوم، این است که زن میداند که خون از مجرا خارج شده است، لکن شک دارد که خون حیض است یا خون استحاضه است.
فرع چهارم، این است که زن میداند که خون از مجرا خارج شده است، لکن شک دارد که خونِ حیض است یا خون بکارت است.
فرع پنجم، این است که زن میداند که خون از مجرا خارج شده است، لکن شک دارد که خونِ حیض است یا خون جراحت است.
فرع ششم، این است که زن میداند که خون از مجرا خارج شده است، لکن شک دارد که خون حیض است یا خون دیگری [غیر از خونهای مذکورِ در فروع سابق] است.
فروعِ پنجگانه اول، به طور مفصّل مورد بررسی قرار گرفت.
نکته: تفاوتی که فرع ششم با فرع فرع پنجم دارد این است که در رابطه با فرع ششم، مستند روایی وجود ندارد، لکن در رابطه با فرع پنجم، مستندِ روایی نیز وجود داشت.
توضیح و بررسی فرع ششم، انشاءالله، در جلسه آینده بیان خواهد شد.