قال مولینا امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (ع) فِي وَصِيَّتِهِ لِمُحَمَّدِ ابْنِ الْحَنَفِيَّةِ: «وَ اعْلَمْ أَنَ اللِّسَانَ كَلْبٌ عَقُورٌ إِنْ خَلَّيْتَهُ عَقَرَ وَ رُبَّ كَلِمَةٍ سَلَبَتْ نِعْمَةً فَاخْزُنْ لِسَانَكَ كَمَا تَخْزُنُ ذَهَبَكَ وَ وَرِقَك»[1].
امیرالمؤمنین؛ امام علی بن ابیطالب (ع) در وصیتش به فرزندش محمد بن حنفیه فرموده است که بدان که زبان همانند سگِ هار و گزنده میماند که اگر او را رها کنی، گاز میگیرد و چه بسا سخنی که از انسان سلب نعمت میکند، پس نگهبان زبان خویش باش، همچنان که مقیدی که نگهبان طلا و نقرهات باشی.
فرمایش امام علی (ع) در روایت مذکور، حاکی از این است که بسیاری از مسائلی که در خانواده، جامعه، حکمرانی و غیره پیش میآید ناشی از زبان است. زبان، هم فرصت است و هم تهدید است. در اغتشاشات و تنشهایی که در جامعه به وجود میآید، گاهی شعارهایی از دهان بعضی از افراد خارج میشود که به روشنی حاکی از این است که زبان مانند سگِ گزنده است و اگر انسان آن را رها کند، گاز میگیرد. اگر انسان، زبان خود را مهار نکند، دروغ میگوید، غیبت میکند، تهمت میزند و آبروی مردم را میبرد. خداوند متعال نعمات فراوانی به انسان عنایت کرده است که بعضی وقتها سخنی که از دهان انسان خارج میشود ممکن است که باعث سلب نعمت از انسان شود، چه بسا ممکن است که سخنی بیجا خودِ انسان را به ورطه سقوط بکشاند و دیگران را نیز منحرف کند پس لازم است که انسان نسبت به حفظ زبانش اهتمام داشته باشد و در حفظ آن کوشا باشد، همانگونه که نسبت به حفظ مال و ثروت خود اهتمام دارد. پس زبان، میتواند مایه خیر و برکت باشد و آن، وقتی است که انسان قرآن بخواند، ادعیه را بخواند، از زبانش برای کمک کردن به مستمندان استفاده کند، دیگران را موعظه کند و خیلی از کارهای دیگری که با زبان انجام میشود و سعادت انسان را در پی دارد. همه انبیاء و اولیاء الهی با گفتار و کردار خود به موعظه و هدایت مردم میپرداختند و انسانها در پرتو آن هدایت، مشمول رحمت الهی میشدن زیرا کسی مشمول رحمت میشود که هدایت شده باشد و کسی هدایت میشود که زنگار گناه در وجود او نباشد و برطرف شدن زنگار گناه از وجود انسان در پرتو موعظه میسّر میشود و این موعظه با زبان انجام میشود، پس زبان میتواند هدایت و در نتیجه سعادت انسان را فراهم آورد.
خداوند متعال فرموده است: «يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَتْكُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ شِفَاءٌ لِمَا فِي الصُّدُورِ وَ هُدًى وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ»[2]؛ اى مردم! اندرزى از سوى پروردگارتان براى شما آمده است و درمانى براى آنچه در سينههاست؛ (درمانى براى دلهاى شما) و هدايت و رحمتى است براى مؤمنان!
امام سجاد (ع) در رابطه با تهدید بودن زبان در کنار فرصت بودن زبان فرموده است: «إِنَ لِسَانَ ابْنِ آدَمَ يُشْرِفُ كُلَ يَوْمٍ عَلَى جَوَارِحِهِ كُلَّ صَبَاحٍ فَيَقُولُ كَيْفَ أَصْبَحْتُمْ، فَيَقُولُونَ بِخَيْرٍ إِنْ تَرَكْتَنَا وَ يَقُولُونَ اللَّهَ اللَّهَ فِينَا وَ يُنَاشِدُونَهُ وَ يَقُولُونَ إِنَّمَا نُثَابُ وَ نُعَاقَبُ بِكَ»[3]؛ زبان انسان هر روز صبح بر اعضا و جوارحش اشراف پیدا میکند و میگوید که چگونه صبح کردید؟ میگویند که اگر تو ما را رها کنی، حالمان خوب است و میگویند که از تو به خدا پناه میبریم و زبان را نصیحت میکنند و میگویند که ما به واسطه تو پاداش میگیریم و به واسطه تو عقاب میشویم.
منظور، این است که زبان، هم میتواند فرصت و سبب پاداش شود و هم میتواند تهدید و سبب عقاب گردد.
شاعر گفته است:
صَمت و جوع و سحر و عزلت و ذکرِ به دوام ناتمامان جهان را کند این پنج، تمام
یعنی اگر انسان، خاموشی پیشه کند [چرا که از اینکه خداوند متعال به انسان یک زبان و دو گوش عنایت کرده است، فهمیده میشود که انسان بیش از آنکه سخن بگوید باید گوش بدهد]، پرخوری نکند، شب زندهدار باشد، از مردم دنیاپرست کنارهگیری کند و دائماً به یاد خدا باشد، آنچه در این عالَم، ناقص است را کامل خواهد کرد، یعنی آنچه ناقص است با این پنج خصلت کامل میشوند.