باسمه تعالی

متن سخنرانی حضرت آیت الله سید هاشم حسینی بوشهری«دامت برکاته»

موضوع: اهمیت رؤیت هلال و نجوم در اسلام                                                  تاریخ: 94/02/17

مکان: مجتمع یاوران مهدی(عج)

 

 

 

لا حَولَ وَ لا قُوَّةَ الّا بِاللهِ العَلِیِ العَظیِم، حَسبُنَا الله وَ نِعمَ الوَکیِل، نِعمَ المَولی وَ نِعمَ النَّصیِر.

اَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطَان الرَّجِیم بِسمِ اللهِ الرَّحمَنِ الرَّحِیم.

«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين بَارِء الْخَلَائِقِ أَجْمَعِينَ، باعِثِ الْأَنْبِيَاءَ وَ الْمُرْسَلِين ثُمَّ الصَلاةُ و السَّلامُ عَلَى سَيِّدِنَا وَ نَبِيِّنَا حَبیبِ إلِهِ العالَمین أبِی‌القاسِم مُحَمَّد (ص) وَ عَلَى آلِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ المَعصومین المُکَّرَمین الهُداةِ المَهدیّین و اللَّعنُ الدائِم عَلی أعدائِهِم أجمَعین مِنَ الآن إلی قِیامِ یَومِ الدِّین آمینَ یا رَبَّ العالَمین»

قال الله تبارک و تعالی فی کتابه الکریم: « هُوَ الَّذي جَعَلَ الشَّمْسَ ضِياءً وَ الْقَمَرَ نُوراً وَ قَدَّرَهُ مَنازِلَ لِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنينَ وَ الْحِساب‏»[1].

مقدمه: در ابتدای سخن از دست اندرکاران این همایش که از تهران و سایر استان‎ها، در این محل حضور پیدا کرده‎اند تقدیر و تشکر می‎نمایم. بنده معتقد هستم هر سال که این همایش‎ها تکرار می‎شوند، مسائل جدیدی [چه در مباحث اجتهادی و فقه و چه در مباحث مربوط به نجوم] مورد بررسی قرار می‎گیرد. بحث امروز درباره رابطه بین احکام فقه و رؤیت هلال است.

 بخش مهم و قابل توجهی از مسائلی که به عنوان تکلیف [تکالیفی که جنبه وجوب یا حرمت یا استحباب و یا کراهت دارند] متوجه ما است، مربوط به روزها و ماه‎ها و به طور کلی مربوط به زمان است. تأثیر و ظرفیت زمان در انجام دادن یا عدم انجام یک کار نقش کلیدی و اساسی دارد. اگر یک بررسی و مرور جزئی نسبت به ابواب مختلف فقهی داشته باشیم، متوجه خواهیم شد که از ابتدا تا انتهای فقه یک رابطه ناگسستنی بین احکام فقه و مسئله ماه رؤیت هلال وجود دارد. هم‎چنین از آن جایی که تقویم قمری مبنای مسائل دینی و احکام شرعی است، اهمیت این رابطه بیش از پیش آشکار می‎گردد. لذا با توجه به مواردی که بیان شد، اهمیت اینگونه همایش‎ها و جلسات مشخص می‎شود.

خداوند در قرآن کریم فرموده است: «هُوَ الَّذي جَعَلَ الشَّمْسَ ضِياءً وَ الْقَمَرَ نُوراً وَ قَدَّرَهُ مَنازِلَ لِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنينَ وَ الْحِساب‏»[2]؛ که مفسرین بر این عقیده هستند واژه «قدره» به ماه برمی‏گردد. یعنی خدای متعال ماه را اینگونه مقدر و تدبیر کرده است تا در پرتو آن سنین و حساب بدست آید.

پس بنابراین یک پیوند ناگسستنی بین ‎احکام فقهی و مباحث فقهی و مسئله نجوم و رؤیت هلال وجود دارد. زیرا اگر هر عبادتی آن‎گونه که وارد شده است در ظرف خود انجام نگیرد، آن تأثیری ‎که مورد انتظار از عبادت است تحقق پیدا نخواهد کرد. به عنوان مثال اگر ماه رمضان به پایان رسیده باشد و ما در روز عید فطر روزه گرفته‎ باشیم، نه تنها این کار ما ثواب ندارد بلکه دچار حرام نیز شده‎ایم. در روایاتی نیز به این مسئله ‎اشاره شده است که وجود مقدس معصوم(ع) فرموده است « صُمْ لِرُؤْيَةِ الْهِلَالِ وَ أَفْطِرْ لِرُؤْيَتِهِ»[3]. لذا ابواب مختلف فقه [از نماز گرفته تا مسئله جهاد و همچنین ادعیه و زیارات] با مسئله رؤیت هلال و زمان، پیوستگی و ارتباط دارند که از آن جمله می‎توان به نماز عید فطر و قربان که زمان مشخصی دارد اشاره کرد. از جمله مصداق‎های مهم دیگر می‎توان به مسئله شب‎های قدر اشاره کرد. حتی در همین ایران اسلامی و به خصوص در سال‎های گذشته، می‎بینیم برخی دو بار شب‎های قدر را احیا می‎گیرند که این مسئله واقعاً نگران کننده است؛ لذا بنده معتقد هستم کار ستاد استهلال هنوز به آن کمال لازم نرسیده است و ما در بعضی از سال ها در بحث رؤیت هلال دچار مشکل جدی هستیم. بنابراین این مسئله نه تنها در ایران بلکه در جهان اسلام نیز باید حل شود تا آن شکوه و جلال نماز عید فطر به طور کامل محقق شود. یکی از دوستان نقل می‎کرد در لندن چند روز پشت سرهم نماز عید فطر می‎خواندند. لذا زمانی که سایر فرقه‎ها و مذاهب به ما نگاه می‎کنند این مسئله باعث می‎شود نسبت به ما برداشت‎های نادرست داشته باشند. همچنین در ایام حج زمانی که حجاج به کشورهای خود بازمی‎گردند ، عده‎ای مخفیانه یک گوسفند ذبح می‎کنند تا یقین پیدا کنند که در روز دهم این کار را انجام داده‎اند؛ که این مسائل در فضای جهان اسلام آثار منفی به دنبال دارد.

 بسیاری از نمازهای مستحب که سفارش شده است دارای زمان و ساعت خاصی است. همچنین مواردی مانند عمره رجبیه و یا مسئله ماه‎های حرام که جنگ در آن‎ها جایز نیز نیست از دیگر مصادیق اهمیت زمان در دین اسلام است. اگر مفاتیح و کتب دیگر را مرور کنید، می‎بینید برای هر زمان، دعای خاصی سفارش شده است که قطعاً زمان نقش کلیدی دارد و باید در زمان خاص انجام گیرد. همچنین اعمال شب و روز عید غدیر، مباهله و دحوالارض، لیلة الرغائب و... همه از مجموعه نکاتی است که در این مسئله تأثیرگذار است.

لذا اگر همایش برگزار می‎شود به خاطر تأثیر مهم مسئله رؤیت هلال در مسائل فقهی است. بنده به عزیزان در ستاد استهلال عرض می‎کنم که در ماه‎های دیگر هم مانند ماه رمضان باید تلاش کرد و اطلاع رسانی دقیقی صورت گیرد.

مسئله رؤیت هلال و زمان حتی در مسائل اقتصادی نقش آفرین است؛ به عنوان مثال زکات فطره باید تا ظهر روز اول ماه شوال پرداخت شود ولی اگر عذری بود شکل دیگری دارد. صدقات مستحب در ایام و لیالی خاص، تغلیظ دیه که حتی گاهی چند دقیقه تأثیرگذار است، از تأثیرات مهم‎ مسئله رؤیت هلال است.

در پایان به همه دست اندرکاران این جلسه، جناب آقای دکتر ولایتی و جناب آقای موحد نژاد و آقای فلاح‎زاده عرض ارادت و خسته نباشید دارم.

«والحمد لله رب العالمین»



[1] . «یونس»: 5.

[2] . همان.

[3] . تهذیب الاحکام، ج4، باب41، ص157.

باسمه تعالی

متن سخنرانی حضرت آیت الله سید هاشم حسینی بوشهری«دامت برکاته»

موضوع: شخصیت حضرت زهرا(س)                                                  تاریخ: 94/01/21

مکان: بندر لنگه

 

 

لا حَولَ وَ لا قُوَّةَ الّا بِاللهِ العَلِیِ العَظیِم، حَسبُنَا الله وَ نِعمَ الوَکیِل، نِعمَ المَولی وَ نِعمَ النَّصیِر.

اَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطَان الرَّجِیم بِسمِ اللهِ الرَّحمَنِ الرَّحِیم.

«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين بَارِء الْخَلَائِقِ أَجْمَعِينَ، باعِثِ الْأَنْبِيَاءَ وَ الْمُرْسَلِين ثُمَّ الصَلاةُ و السَّلامُ عَلَى سَيِّدِنَا وَ نَبِيِّنَا حَبیبِ إلِهِ العالَمین أبِی‌القاسِم مُحَمَّد (ص) وَ عَلَى آلِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ المَعصومین المُکَّرَمین الهُداةِ المَهدیّین و اللَّعنُ الدائِم عَلی أعدائِهِم أجمَعین مِنَ الآن إلی قِیامِ یَومِ الدِّین آمینَ یا رَبَّ العالَمین»

قال الله العظیم فی کتابه الکریم: «قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى‏»[1].

جلسه باشکوهی است که به مناسبت شب میلاد فاطمه زهرا(س) و مراسم جشن عمامه‏گذاری سربازان امام زمان(عج) و هم‏چنین جشن ازدواج این عزیزان برگزار شده است.

موضوع اول: شخصیت حضرت فاطمه زهرا(س).

دوران رسالت نبی گرامی اسلام(ص) بیست و سال است؛ مشکلاتی که در مسیر بیان نبوت و رسالت پیامبر(ص) بوجود آمد تا جایی است که این از زبان ایشان مطرح شد: « ما أوذي نبي مثل ما أوذي»[2]؛ هیچ پیغمبری از پیامبران الهی مانند پیامبر اسلام(ص) مورد اذیت و آزار قرار نگرفت. گاهی ایشان را شاعر، ساحر و مجنون نامیدند ولی با این همه توهین، خدای متعال به پیامبر(ص) خود خطاب می‏کند «فَاسْتَقِمْ كَما أُمِرْتَ»[3]؛ یعنی ای پیامبر، استقامت و پایداری از خود نشان بده و پیغمبر(ص) هم در مقابل همه ناملایمات و سختی‏ها، ایستادگی کرد.

زمانی که انصار و مهاجران آن روز برای تشکر به پیش پیامبر(ص) آمدند، به ایشان گفتند یارسول الله(ص)، چه کنیم تا وظیفه خود را نسبت به زحمات شما انجام دهیم؟ پیغمبر(ص) در این جا چیزی نمی‏گویند بلکه خداوند می‏فرماید ««قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى‏»[4]؛ یعنی پیغمبر(ص) تصور می‏کند که کاری نکرده است و مسئولیتی بوده بر دوش او بوده است و باید این مسئولیت را به درستی به انجام برساند اما خدای متعال می‏فرماید در مقابل این زحمات و سختی، به مهاجران و انصار و کسانی که آمده‏اند حق شناسی و سپاس‏گزاری کنند بگو من از شما پاداش نمی‏خواهم و فقط بگو نزدیکان من را و فرزندان مرا دوست بدارید. این مسئله قطعاً مربوط به دوره خود پیغمبر(ص) نیست بلکه مربوط به کل امت اسلامی است و در فضای امروز برادران اهل سنت و برادران شیعه مخاطب این کلام الهی هستند. به تعبیر روشن‏تر هر کسی که پیغمبر(ص) و مسیر او را قبول دارد مخاطب این خطاب الهی است. البته اظهار ارادت و دوستی زبانی کافی نیست و انسان باید با عمل، محبت خود را نسبت به اهل‏بیت(ع) نشان دهد. 

مودّت چیست؟

 آن چه خدا از امت پیغمبر(ص) انتظار دارد و در قالب این آیه سفارش می‏کند، تنها ابراز محبت ظاهری نیست. مودّت یعنی دوستی و محبت را به گونه‏ای ظاهر کنیم که در رفتار ما باشد،  زیرا خدای اهل‏بیت از ما سه چیز را می‏خواهد:  1. اهل‏بیت را بشناسیم 2. به آن‏ها محبت بورزیم 3. اثر و نشانه مودت و محبت در زندگی ما موج بزند که ما واقعاً دوستدار اهل‏بیت(ع) هستیم.

حضرت زهرا(س) از نظر قرآن

حضرت فاطمه(س) یکی از جلوه‏های نورانی اهل‏بیت(ع) است.

1. فاطمه زهرا(س) مصداق بارز آیه تطهیر است «إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيراً»[5]؛

2. ویژگی دیگری که قرآن در وصف حضرت فاطمه(س) و اهل‏بیت(ع) بیان می‏کند این است که آن‏ها نفس و جان پیغمبر(ص) هستند: «نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكاذِبين»[6].

جایگاه حضرت زهرا(س) در کلام معصومین(ع)

1.  نبی گرامی اسلام(ص) درباره حضرت فاطمه زهرا(س) می‏فرماید «مَنْ عَرَفَ هَذِهِ فَقَدْ عَرَفَهَا وَ مَنْ لَمْ يَعْرِفْهَا فَهِيَ فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ وَ هِيَ بَضْعَةٌ مِنِّي وَ هِيَ قَلْبِيَ الَّذِي بَيْنَ جَنْبَيَّ فَمَنْ آذَاهَا فَقَدْ آذَانِي وَ مَنْ آذَانِي فَقَدْ آذَى اللَّهَ»[7]؛ یا در جمله دیگری می‏فرمایند «عليا و زوجته و أبناء [ه‏] حجج الله على خلقه و هم أبواب العلم في أمتي من اهتدى بهم هدي إلى صراط مستقيم»[8]؛ علی(ع) و همسرش زهرا(س) و فرزندانش(ع)، حجت خدا بر مخلوقات هستند و آنان در میان درهای علم هستند؛ اگر کسی از طریق آنان هدایت یافت به صراط مستقیم الهی هدایت شده است.

 2. وجود مقدس حضرت بقیة الله(روحی فداه) هم جزء قربی است که مورد سفارش خدای متعال است که او را دوست بداریم. زمانی که امام زمان(عج) حضرت زهرا(س) را توصیف می‏کنند، می‏فرمایند: «وَ فِي ابْنَةِ رَسُولِ اللَّهِ ص لِي أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ»[9]؛ دختر پیغمبر، مادرم زهرا(س) برای من الگو است. یعنی هر کسی که در جامعه به دنبال الگو است و به دنبال این است که شخصی را پیدا کند تا مسیر زندگی خود براساس آن تنظیم کند، باید از حضرت زهرا(س) الگو بگیرد.

3. وجود مقدس امام صادق(ع) درباره حضرت زهرا(س) را می‏فرمایند: « فَمَنْ عَرَفَ فَاطِمَةَ حَقَّ مَعْرِفَتِهَا فَقَدْ أَدْرَكَ لَيْلَةَ الْقَدْرِ»[10]؛ هر کس بخواهد حضرت فاطمه(س) را بشناسد، مانند کسی است که شب قدر را درک کرده باشد.

شخصیت حضرت زهرا(س)

حضرت زهرا(س) یک شخصیت انتصابی و یک شخصیت اکتسابی دارد. شخصیت انتسابی حضرت زهرا(س) این است که پدری مانند حضرت محمد(ص) و مادری چون حضرت خدیجه(س) دارد. حضرت زهرا(س) از روزی که متولد شدند تا روزی که از این دنیا رفتند، برای آحاد جامعه جنبه الگویی دارند. ایشان در زمان اوج مشکلات متولد شدند؛ به عنوان مثال زنان قریش رفتن به نزد حضرت خدیجه(س) را تحریم کرده بودند. زمانی که شکمبه گوسفند روی پیغمبر(ص) می‏ریختند، حضرت زهرا(س) آن را از سر و صورت پیغمبر(ص) جدا می‏کنند لذا پیغمبر(ص) درباره ایشان سه مرتبه می‏فرمایند «ْ فِدَاهَا أَبُوهَا»[11]؛ یعنی پدر به قربان دختر [حضرت زهرا(س)] برود.

عبادت حضرت زهرا(س)

پیغمبر اکرم(ص) درباره عبادت حضرت زهرا(س) می‏فرمایند« فَأَمَّا ابْنَتِي‏ فَاطِمَةُ فَهِيَ‏ سَيِّدَةُ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ‏ مِنَ‏ الْأَوَّلِينَ‏ وَ الْآخِرِينَ وَ إِنَّهَا لَتَقُومُ فِي مِحْرَابِهَا فَيُسَلِّمُ عَلَيْهَا سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَكٍ مِنَ الْمَلَائِكَةِ الْمُقَرَّبِينَ»[12]؛ زمانی که دخترم [زهرا] در محراب عبادت می‏ایستد درخشندگی نور او برای فرشتگان آسمان مانند درخشندگی ستارگان آسمان برای اهل زمین است.

همسرداری حضرت زهرا(س)

روزی امیرالمؤمنین(ع) از بیرون وارد خانه ‏شود و از حضرت زهرا(س) سؤال کرد آیا چیزی در خانه است؟ حضرت زهرا(س) فرمود چیزی در خانه نداریم. امیرالمؤمنین(ع) فرمودند که چرا به من نگفته‏ای تا چیزی برای خانه تهیه کنم؟ حضرت زهرا(س) عرض کرد از پدرم شنیدم که زن در خانه نباید شرایطی ایجاد کند که شوهر در تنگنا قرار بگیرد.

موضوع دوم: تذکر چند نکته برای روحانیون

نکته اول: روحانیت باید سیره زندگی پیامبر(ص) و اهل‏بیت(ع) را برای مردم بیان کند. به عنوان مثال حساسیت پیامبر(ص) نسبت به نماز را برای مردم بیان کنید. راوی می‏گوید ما با پیغمبر مشغول صحبت کردن بودیم ولی زمانی که صدای اذان بلند می‏شد حالت پیغمبر عوض می‏شد که گویا او را نمی‏شناختیم و او هم ما را نمی‏شناخت. حضرت فاطمه زهرا(س) در دل شب برای همسایگان دعا می‏کردند که امام حسن مجتبی(ع) به ایشان فرمودند که مادر چرا برای خود دعا نکردید؟ حضرت زهرا(س) پاسخ دادند «الْجَارَ ثُمَّ الدَّار»[13]؛ اول همسایه و بعد خود انسان. در جامعه اسلامی و دینی قبل از اینکه آحاد جامعه به فکر خود باشند، باید باید به فکر دیگران باشند. حضرت زهرا(س) در شب ازدواج لباس عروسی خود را به نیازمند بخشیدند، زیرا قرآن می‏گوید «لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّون»[14]؛ به خیر و نیکی نمی‏رسید، مگر اینکه از آن‏چه که دوست می‏دارید در راه خدا انفاق کنید. اما اگر لباسی اضافه داشته باشیم و بخواهیم آن را به کسی بدهیم، این کار ارزش ندارد.

نکته دوم: امروز دشمن تلاش می‏کند تا بین شیعه و سنی تفرقه بیندازد و من از همه عزیزان اهل سنت و شیعه تقاضا می‏کنم که اجازه ندهید که دشمن در این کار پیشرفت کند.

نکته سوم: شما عزیزان طلبه قبل از اینکه لباس روحانیت را به تن کنید، سرباز امام زمان(عج) بوده‏اید ولی مسئولیت شما با پوشیدن این لباس خیلی سنگین‏تر شده است. منشور طلبگی در این سخن پیامبر اکرم(ص) است که می‏فرمایند: «مَنْ طَلَبَ الْعِلْمَ لِلَّهِ لَمْ يُصِبْ مِنْهُ بَاباً إِلَّا ازْدَادَ فِي نَفْسِهِ ذُلًّا وَ فِي النَّاسِ تَوَاضُعاً وَ لِلَّهِ خَوْفاً وَ فِي الدِّينِ اجْتِهَاداً وَ ذَلِكَ الَّذِي يَنْتَفِعُ بِالْعِلْمِ فَلْيَتَعَلَّمْه»[15]؛ کسی که برای خدا درس می‏خواند، احساس کوچکی می‏کند و زمانی که به مردم می‏رسد فروتن است. زمانی که پیغمبر(ص) وارد مجلسی می‏شدند، هرکجا که جای خالی بود می‏نشستند و اگر فرد ناآشنایی وارد مجلس می‏شد، نمی‏توانست تشخیص دهد که در این مجلس چه کسی پیغمبر است. لذا انسان هرچه فروتن‏تر و افتاده‏تر باشد، در دل‏ها بیشتر نفوذ می‏کند. در حالات بزرگان آمده است که مرحوم حاج شیخ عباس قمی(ره) در ماه رمضان در مسجد گوهرشاد بر بالای منبر رفتند و ملاعباس تربتی را دیدند که آمده است پای منبر ایشان بنشیند. حاج شیخ عباس قمی از منبر پایین آمدند و به مردم خطاب کردند که شما ملاعباس را داشته‏اید و از من دعوت کرده‏اید که برای شما سخنرانی کنم؟ در دوران قبل از رهبری از مقام معظم رهبری سؤال کرده بودند که شما چه مسئولیتی را قبول خواهید کرد؟ ایشان فرموده است هرکجا وظیفه و تکلیف است، من همان مسئولیت را قبول می‏کنم و اگر به من تکلیف شود که در دورترین نقطه مرزی کشور به عنوان روحانی خدمت کنم، با جان و دل می‏پذیرم.

مرحوم صاحب حدائق و مرحوم وحید بهبهانی در یک دوره زمانی بودند. چون مرحوم بهبهانی نمی‏خواست رفتار ارباب‏گری در جامعه نفوذ کند، فتوا داده بود که از صاحب حدائق تجلیل و تکریم نشود و یا مثلاً نماز جماعت او مورد تکریم قرار نگیرد. نظر صاحب حدائق را سؤال کردند و ایشان فرمود من امروز احساس عَلم به دست وحید بهبهانی است و از شما می‏خواهم که از او حمایت کنید.    

در پایان از حضور عزیزان محترم و بزرگوار، امام جمعه محترم حضرت آیت الله حکمی و روحانیت عزیز و بزرگوار اهل سنت و شیعه و همه برادران و خواهرانی که در این جا حضور دارند و جلوه خاصی به جلسه بخشیده است، تشکر و قدردانی می‏نمایم.

«والحمد لله رب العالمین»



[1] . الشوری: 23.

[2] . المناقب، ج3، ص247.

[3] . هود: 112.

[4] . الشوری: 23.

[5] . الأحزاب: 33.

[6] . آل عمران: 61.

[7] .  بحارالانوار، ج43، باب3، ص54.

[8] . شواهد التنزیل، ج1، ص76.

[9] . بحارالانوار، ج53، باب31، ص178.

[10] . همان، ج43، باب3، ص65.

[11] . الأمالی للصدوق، ص234.

[12] . بحارالانوار، ج43، باب3، ص24.

[13] . مستدرک الوسائل، ج5، ص244.

[14] . آل عمران: 92.

[15] . بحارالانوار، ج2، باب9، ص34.

باسمه تعالی

متن سخنرانی حضرت آیت الله سید هاشم حسینی بوشهری«دامت برکاته»

موضوع: هفتمین جشنواره علامه حلّی (ره)- پژوهش و آموزش در حوزه علمیه        تاریخ: 94/02/31

مکان: مرکز همایش‎های سازمان تبلیغات

 

 

 

لا حَولَ وَ لا قُوَّةَ الّا بِاللهِ العَلِیِ العَظیِم، حَسبُنَا الله وَ نِعمَ الوَکیِل، نِعمَ المَولی وَ نِعمَ النَّصیِر.

اَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطَان الرَّجِیم بِسمِ اللهِ الرَّحمَنِ الرَّحِیم.

«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين بَارِء الْخَلَائِقِ أَجْمَعِينَ، باعِثِ الْأَنْبِيَاءَ وَ الْمُرْسَلِين ثُمَّ الصَلاةُ و السَّلامُ عَلَى سَيِّدِنَا وَ نَبِيِّنَا حَبیبِ إلِهِ العالَمین أبِی‌القاسِم مُحَمَّد (ص) وَ عَلَى آلِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ المَعصومین المُکَّرَمین الهُداةِ المَهدیّین و اللَّعنُ الدائِم عَلی أعدائِهِم أجمَعین مِنَ الآن إلی قِیامِ یَومِ الدِّین آمینَ یا رَبَّ العالَمین»

 لَوْلاَ خَمْسُ خِصَالٍ لَصَارَ النَّاسُ کُلُّهُمْ صَالِحِیْنَ: أَوَّلُهَا الْقَنَاعَة بِالْجَهْلِ  وَالثانی الْحِرْصُ عَلَى الدُّنْیَا وَالثالث الشُّحُّ بِالْفَضْلِ  وَالرابع الرِّیَاءُ فِى الْعَمَلِ  وَالخامس اْلإِعْجَابُ بِالرَّأْیِ »[1]

مقدمه: در ابتدای سخن حلول ماه شعبان، ماه رسول‎الله(ص) و مناسبت‎های خجسته این ماه را صمیمانه و متواضعانه خدمت شما بزرگواران و شرکت کنندگان در هفتمین جشنواره علامه حلی تبریک و تهنیت عرض می‎نمایم. بنده در ابتدا به شرح این روایت می‎پردازم و بعد از آن در رابطه با وضعیت شیعه و روحانیت شیعه در جهان مطالبی را مطرح خواهم کرد.

وجود مقدس امیرالمؤمنین(ع) می‎فرمایند اگر پنج ویژگی در آدمیان وجود نداشت، مردم به مقام صالحین می‎رسیدند و درست کردار می‎شدند. اولین مانع پیش روی افراد، قناعت به داشته‎ها است که باعث می‎شود افراد به جهل و نادانی بسنده کنند. مانع دوم وابستگی به دنیا است که باعث می‎شود انسان آن رشد و بالندگی معنوی را نداشته باشد. خصوصیت سومی‎که باعث عدم رسیدن مردم به مقام صالحین می‎شود بخل است. گاهی افراد امکانات اضافه‎ای در اختیار دارند ولی در بخشیدن آن‎ها به دیگران بخل می‎ورزند و سعی می‎کنند همه چیز را برای خود داشته باشند؛ لذا دیگران را نسبت به آن چه که دارند محروم می‎کنند. مانع چهارم خودنمایی در عمل و مانع آخر هم خوشیفتگی است. بنابراین افرادی که دارای این ویژگی‎ها و خصوصیات باشند، نمی‎توانند وارد اردوگاه صالحین شوند.

وضعیت و جایگاه شیعیان در جهان

جامعه علمی ‎شیعه از نظر کمیت هیچ گاه در طول تاریخ به به اندازه امروز بزرگ نبوده است. همچنین هیچ وقت از لحاظ قدرت شیعه به اندازه امروز توانمند و قدرتمند نبوده است. امروز در یک گوشه‎ای از دنیا و در یک منطقه استراتژیک، حاکمیت و قدرت به دست شیعه، روحانیت و عالمان دین است. هیچ وقت به اندازه امروز شیعیان از نظر تمکن مالی و سایر امکانات بهره‎مند و برخوردار نبوده است. امروز رسانه‎های عظیمی در اختیار شیعه است، همچنین هیچ وقت به اندازه امروز شیعیان در جهان معروف نبوده‎اند ولی اکنون روحانیت در بین مسلمان و غیرمسلمان دارای احترام و تجلیل خاصی است.

شیعه به عنوان یک مجموعه عقل گرا، خردورز و پایبند به اصول منطقی، در جهان دارای احترام است. امروز ابرقدرت‎های عالم با همه آن‎چه که با ما دشمنی می‎کنند ولی با حالت تعظیم از شیعه و ایران و روحانیت یاد می‎کنند. سرانجام در یک جمله کوتاه عرض می‎نمایم که هیچ وقت به اندازه امروز مسئولیت بر دوش روحانیت و عالمان دین نبوده است، زیرا امروز در این عالم ما مدعی هستیم و لذا مسئولیت ما، مسئولیت سنگینی است.

اولین وظیفه‎ای که متوجه همه ماست این است که باید یک فهم عمیق و همه جانبه در رابطه با دین داشته باشیم. نام عالم دین همراه او است، یعنی کسی که نسبت به دین دانش و فهم و علم لازم را دارد. وظیفه بعدی ما این است که باید در همه عرصه‎ها و زمینه‎های دینی کار مطالعاتی و پژوهشی داشته باشیم. امروز یک روحانی در هر جا حضور پیدا می‎کند انتظار جامعه این است که چون این شخص عالم است و لباس دین را پوشیده است باید پاسخگوی سؤالات آنان باشد. رسالت سومی‎که متوجه حوزه‎های علمیه است رسیدن به کمالات اخلاقی مطلوب است. نکته چهارم داشتن بینش لازم در عرصه‎های مختلف سیاسی است. امروز شما نمی‎توانید بگویید که نسبت به مسائل سیاسی بی‎تفاوت هستیم بلکه روحانیت باید در متن جامعه باشد و تمام رویدادهای جامعه را رصد کند. نکته آخر این است که براساس مطالعات گسترده و بینش اخلاقی ـ سیاسی باید تبلیغ همه در جامعه انجام شود. امروز نسل جوانِ حوزه‎هایِ ما، بزرگترین سرمایه حوزه‎های ما هستند. نسل جوان هم سرمایه امروز و هم سرمایه فردا است و ما باید در رابطه با نسل جوانِ حوزه، سرمایه گذاری کنیم تا بتوانیم آن نتایج لازم را داشته باشیم. حوزه‎های علمیه ما تنها یک نهاد آموزشی یا یک نهاد تبلیغی نباید باشند بلکه حوزه‎های علمیه باید مجموعه‎ای از نهادهای آموزشی و پژوهشی و تبلیغی باشند. طلبه‎ای که 15 سال درس بخواند و درس خارج را تمام کند ولی صفحه‎ای را با علم و آگاهی خود به عنوان یک اثر برجا نگذاشته باشد، نمی‎توانیم این طلبه را به عنوان یک طلبه جامع حوزوی بشناسیم. طلبه‎ای را که قصد تبلیغ ندارد و سالیان طولانی فقط در حوزه مانده است و حافظه خود را تکمیل کرده است، نمی توانیم به عنوان یک سرمایه تلقی کنیم [اگرچه شأناً یک سرمایه است].

 گاهی در حوزه‎ها احساس می‎کنیم که گویا همگی یک حرکت را شروع کرده‎ایم ولی در حقیقت نسبت به حوزه‎ها کمی بی‎مهری اتفاق می‎افتد. در این راستا اولین اقدامی‎ که باید انجام دهیم این است که طلبه‎ای را که از سال اول می‎پذیریم باید مرحله به مرحله برای او انگیزه ایجاد کنیم و راه را نشان دهیم و موانع را برداریم؛ تا این طلبه در وسط راه دچار تحیر و سرگردانی نشود که آینده من چه می‎شود.

گام دوم مشخص کردن هدف است. اگر انگیزه را قوی کنیم اما هدف در کنار آن ناشناخته باقی بماند، آن خروجی مطلوب بدست نخواهد آمد. لذا طلبه ما باید بصورت هدفمند مشغول تحصیل باشد و ما نیز باید قابلیت‎ها و توانایی‎های او را در این مسیر شناسایی کنیم.

گام سوم پرهیز کردن از انزوا طلبی است. روحانیت باید در متن جامعه باشد و نکته چهارم پرهیز از فعالیت‎های افراطی و سرگرمی‎های بی‎مورد است که جز هدر دادن وقت و فرصت خروجی دیگری ندارد. بنابراین اگر ما این چهار نکته را در طلاب ایجاد کنیم، طلاب ما در آموزش و پژوهش و اخلاق به آن رشد لازم می‎رسند.

اگرچه سفارش کلی اسلام این است که در زندگی دنیایی قناعت کنید که  روایات و مجامع روایی را نگاه کنید دستور به قناعت است ولی در مورد علم سرزنش می‎کند. لذا در رابطه با علم قناعت معنا ندارد. علامه طباطبایی(ره) ده هزار جلد کتاب مطالعه کرده ‎اند و کشورهای متعددی رفته است و سی سال کتابخانه‎های کشورهای مختلف را بررسی کرده است و حاصل این زحمات «الغدیر» شده است. زمانی که دست راست علامه میرحامد حسین از کار افتاد، ایشان با دست چپ می‎نوشت. زمانی که از مطالعه کردن در حال نشستن عاجز ماند، دراز می‎کشید و کتاب را روی سینه می‎گذاشت و لذا بعد از فوت ایشان، از پسر او سؤال کردند چرا روی سینه پدر این حالت ایجاد شده است؟ پسر ایشان گفت به خاطر گذاشتن کتاب روی سینه و مطالعه کردن است.

در گذشته افراد به صورت انفرادی تصمیم می‎گرفتند تا کار پژوهشی انجام دهند ولی امروز برای شما عزیزان ساز و کار تعیین شده است، کارگاه تشکیل می‎شود و روش تحقیق را به شما می‎آموزند و اساتید فن شما را هدایت و راهنمایی می‎کنند و در کنار آن حمایت مادی و معنوی می‎شوید. در گذشته بزرگان ما در اوج فقر و نداری کارهای بزرگ علمی را به سامان می‎رساندند. لذا بنده از شما عزیزان درخواست دارم که پیام این همایش را به استان‎های خود برسانید که «باید شبانه روز مجاهدت و تلاش کنیم». مسئولان پژوهش و معاونت پژوهش حوزه‎های سراسر کشور باید همت بگذارند و نسبت به مسئله پژوهش فرهنگ سازی کنند. زیرا در رابطه با مسئله آموزش تا حد قابل توجهی فرهنگ سازی شده است اما نسبت به پژوهش نیازمند فرهنگ سازی هستیم. بنابراین در متن درس و نحوه آموزش استاد باید ویژگی پژوهشی وجود داشته باشد تا شعار آموزشِ پژوهش محور تحقق پیدا کند. متأسفانه درصد بسیار بالایی از حوزه‎های ما سمت و سوی آموزشی که باید این دو مسئله در هم آمیخته شوند تا خروجی کار محسوس‎تر شود.

گام دوم آموزش مهارت های پژوهشی است که الحمدلله چند سالی است که شروع شده است و ما نتیجه آن را در نحوه نگارش و محتوای مطالب می‎بینیم. ما باید در بین استعدادهای ارزشمند خود رصد کنیم و پژوهشگران برتر را شناسایی کنیم، تا در هر مدرسه حتی دو نفر و در سطح  استان حتی بیست نفر را شناسایی کنیم و در این چند ساله اول طلبگی روی آنان سرمایه‎گذاری کنیم.

در پایان بحث بنده چند نکته را خدمت دست اندرکاران مسئله پژوهش و پژوهشگران عزیز عرض می‎نمایم:

1. ما باید امکانات مناسب مانند کتابخانه و نرم افزارهای تخصصی در اختیار پژوهشگران قرار دهیم و عزیزان باید از راه مختلف مانند بحث نمرات درسی مورد تشویق قرار گیرند. بنده با حمایت مادی مخالف نیستم ولی همه چیز حمایت مادی نیست بلکه بیشترین حمایت ما باید حمایت معنوی باشد و حمایت مادی باید در حدی باشد که ضرورت‎ها را برطرف کند

2. عزیزان پژوهشگر اولین کاری که باید انجام دهند این است که سطحی نگر نباشند و سطحی قلم نزنند. به عنوان نمونه به اینترنت مراجعه نکنند و چند مطلب را با هم ترکیب کنند و بعد بگویند که ما مقاله علمی ارائه کردیم؛ بلکه شما عزیزان باید فکر کنید و مطالعه کنید سرمایه علمی خود را بالا ببرید و بعد این تراوش فکر شماست که باید به قلم در آید. البته ممکن است در ابتدا خوب نباشد ولی به تدریج که قلم بزنید به نتیجه خوب خواهد رسید.

3. اخلاق پژوهشی را رعایت کنید و دست برد به نوشته دیگران بدون نام و نشان نبرید، زیرا اگر چنین کاری را انجام دهید آن هیبت و شکوه نوشته شما از بین خواهد رفت. در حالی که اگر به منبع اشاره کنید هیچ مشکلی برای شما ایجاد نمی‎شود. در پایان توصیه من به شما عزیزان این است که در کنار کارهای آموزشی و پژوهشی به اخلاق هم توجه خاص داشته باشید چرا که در روایات آمده است «الْعَالِمُ مَنْ شَهِدَتْ بِصِحَّةِ أَقْوَالِهِ‏ أَفْعَالُهُ‏»[2]؛ عالم کسی است که مهم‎ترین گواه در درستی گفته‎هایش، افعال و رفتار او باشد.

«والحمد لله رب العالمین»



[1]. مواعظ العددیه باب احادیث پنجگانه.

[2] . غررالحکم، ص45.

 

باسمه تعالی

متن سخنرانی حضرت آیت الله سید هاشم حسینی بوشهری«دامت برکاته»

موضوع: شخصیت آیت الله مهدوی کنی، مقام عالم                                                  تاریخ: 93/09/08

مکان: مسجد امام صادق (ع) تهران

 

 

لا حَولَ وَ لا قُوَّةَ الّا بِاللهِ العَلِیِ العَظیِم، حَسبُنَا الله وَ نِعمَ الوَکیِل، نِعمَ المَولی وَ نِعمَ النَّصیِر.

اَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطَان الرَّجِیم بِسمِ اللهِ الرَّحمَنِ الرَّحِیم.

«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين بَارِء الْخَلَائِقِ أَجْمَعِينَ، باعِثِ الْأَنْبِيَاءَ وَ الْمُرْسَلِين ثُمَّ الصَلاةُ و السَّلامُ عَلَى سَيِّدِنَا وَ نَبِيِّنَا حَبیبِ إلِهِ العالَمین أبِی‌القاسِم مُحَمَّد (ص) وَ عَلَى آلِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ المَعصومین المُکَّرَمین الهُداةِ المَهدیّین و اللَّعنُ الدائِم عَلی أعدائِهِم أجمَعین مِنَ الآن إلی قِیامِ یَومِ الدِّین آمینَ یا رَبَّ العالَمین»

قال مولانا و مقتدانا امیرالمؤمنین علی ابن ابیطالب (ع): «إِذَا أَرَادَ بِعَبْدٍ خَيْراً وَفَّقَهُ‏ لِإِنْفَاذِ أَجَلِهِ‏ فِي أَحْسَنِ عَمَلِه‏»[1]

این مجلس باشکوه به مناسبت چهلمین روز درگذشت عالمی مجاهد، خدمت گزاری صادق، شخصیتی بزرگ، معلم اخلاق، حضرت آیت الله مهدوی کنی، از طرف بیت شریف ایشان و دانشگاه امام صادق (ع) تشکیل یافته است.

سخن گفتن پیرامون شخصیت­هایی که تمام عمرشان را به انجام وظیفه همراه با اخلاص و خدمت­گزاری بی منت سپری کرده­اند، کاری بس دشوار است؛ زیرا بررسی ابعاد زندگی فردی و اجتماعی چنین شخصیت­هایی مجال بیشتر می­طلبد و در این فرصت کم و محدود نمی­توان به همه زوایای زندگی آنان اشاره کرد. اما به ما گفته­اند که آب دریا را اگر نتوان کشید هم ز بهر تشنگی باید چشید.

در شکل­گیری شخصیت افراد، عناصر مختلفی تأثیرگذار هستند، که گاهی یک ویژگی می­تواند معرّف و مأثر در بیان ویژگی­های آن شخصیت باشد. خوشبختانه در آموزه­های دینی، قرآن و کتب روایی ما ویژگی­هایی را برای شخصیت­های تکامل یافته و انسان­های ارزشمند بیان کرده­اند؛ که این ویژگی­ها بیانگر جایگاه، مقام و موقعیت آنان است. ویژگی­هایی مانند علم، ایمان، آگاهی و بصیرت، مبارزه و جهاد، رضا و تسلیم در مقابل ذات کبریایی حق، که گاهی همه آن­ها و گاهی بعضی از آن­ها در یک شخص و در یک شخصیت تجلی پیدا می­کند که می­تواند زوایای فکری، اخلاقی، معنوی و روحی او را بیان کند. در رابطه با مسئله ایمان ما تعبیرات زیادی در قرآن کریم و در روایات نورانی اهل بیت عصمت و طهارت داریم. سخنی در رابطه با ایمان مطرح است که اساساًمنشأ این احساس دینی در افراد کجاست؟ اما بحثی مهم­تر از این بحث، این است که فواید و آثار دین و ایمان در یک فرد چیست؟ آیا ایمان در  زندگی یک فرد قید و سربار است یا اساساً حیات یک انسان بستگی به ایمان او دارد؟ قرآن ایمان را سرمایه می­داند و نه سربار و در این رابطه می­فرماید: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلى ‏تِجارَةٍ تُنْجيكُمْ مِنْ عَذابٍ أَليم‏*تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تُجاهِدُونَ في ‏سَبيلِ اللَّهِ».[2] قرآن از ایمان به خدا، ایمان به رسول خدا و مجاهدت در راه خدا را  به «عَلى‏ تِجارَةٍ تُنْجيكُمْ مِنْ عَذابٍ أَليم»تعبیر می­کند یعنی « يَوْمَ‏ لا يَنْفَعُ‏ مالٌ‏ وَ لا بَنُونَ * إِلاَّ مَنْ‏ أَتَى‏ اللَّهَ بِقَلْبٍ سَليم‏».[3]  ایمان به عنوان یک سرمایه کارساز و نجات بخش انسان است.در روایات این تعبیر است که « المؤمن كالجبل الراسخ لاتحرّكه العواصف »[4] از انسان­های مؤمن به عنوان جبل الراسخ یعنی کوه های استوار، تعبیر شده است که طوفان­های سخت آن­ها را از پا در نمی­آورد. در مقابل ناملایمات، شکنجه و مصیبت­های زندگی با قامتی استوار ایستادگی می­کنند و خم به ابرو نمی­آورند. آن روزی که او را تطمیع کنند، شیفته تطمیع دشمن نمی­شود. این ویژگی مؤمنان و ایمان آورندگاندر فرهنگ دینی ما است. از همه جالب­تر و مورد توجه بیشتر این است که خدای متعال روی دو عنصر اساسی تکیه می­کند و رمز و راز محبوبیت انسان­ها در این جهان آفرینش را، در سایه این دو عنصر کلیدی و اساسی می­داند. یکی علم و دیگری ایمان است. در جامعه ماعده­ای محبوب دل­ها هستند و در خاطره­ها هیچ­گاه فراموش نمی­شوند. زمان می­گذرد، سال ها می­گذرد ولی هر روز جلوه آن­ها در دل­ها روشن­تر می­شود. «إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا»[5].کسانی که ایمان آورده­اند و عمل صالح انجام داده­اند، اساساً محبت آن­ها مثل یک مغناطیس است که همه را به سمت خودش جذب و جلب می­کند. در آیه دیگر مسئله ایمان را کنار علم قرار می دهد و مایه درجه و ارتفاع درجه می­شود «يَرْفَعِ اللَّه الَّذينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَالَّذينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجات»[6]. پس گاهی علم و عمل، گاهی ایمان و علم، کنار هم قرار می­گیرند و در بیان شخصیت یک فرد که یک انسان را به جامعه معرفی می کند، تأثیر گذارند. من در آیات شریفه قرآن یک مرور مختصری داشتم و دیدم که 80 مورد در رابطه با علم و عالم و مشتقات آن سخن گفته شده است. تعبیراتی که در قرآن وارد شده است مانند: «ْهَلْ يَسْتَوِي الَّذينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذينَ لا يَعْلَمُونَ»[7]، تعبیراتی که در روایات ما وارد شده است خیلی عجیب است: « أَكْرَمَ الْعِبَادِ عِنْدَ اللَّهِ تَعَالَى بَعْدَ الْأَنْبِيَاءِ الْعُلَمَاء»[8] نزدیک­ترین و گرامی­ترین افراد در نزد پروردگار عالم بعد از سلسله انبیای الهی عالمان دین هستند.

 از ابتدای این جلسه تا الان من حضور داشته­ام و سیل جمعیت در حال آمد و رفت بود. علماء، بزرگان، فرهنگیان و دانشگاهیان، سیاست مداران و شخصیت­های بزرگ آمدند تا از این عالم تکریم کنند. نبی گرام اسلام می­فرماید: « مَنْ‏ أَكْرَمَ‏ عَالِماً فَقَدْ أَكْرَمَنِي‏ وَ مَنْ أَكْرَمَنِي فَقَدْ أَكْرَمَ اللَّه‏»[9] اگر کسی عالمی را اکرام کند مرا اکرام کرده است و اگر کسی مرا اکرام کند خدا را اکرام کرده است. این جایگاه عالم است.

 حال سؤال این است که علمایی با چه ویژگی­هایی دارای چنین مقامی هستند؟

اولین ویژگی عالمانی که در جامعه تأثیرگذار هستند، خداترسی است. « إِنَّما يَخْشَى‏ اللَّهَ‏ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماء»[10] اگر عالمانی یافتید که خداترس هستند، این­ها شایسته تکریم و اکرام هستند. امام باقر (ع) می­فرماید: « عَالِمٌ‏ يُنْتَفَعُ‏ بِعِلْمِهِ أَفْضَلُ مِنْ سَبْعِينَ أَلْفَ عَابِد»[11] عالمی که از علم او خودش یا جامعه استفاده کند، از هفتاد هزار عابد برتر و بالاتر است. یک تحصیل کرده حوزه، یک مجتهد، یک عالم و فقیه و مجاهد خستگی ناپذیر، یک فردی که برای خدا کار می­کند از زمره این گونه افراد هستند.

ویژگی دوم عالمان این است که مرزبان دین هستند.

مرزبان اعتقادات و باورها در هرجا که احساس می­کند خللی در جامعه وجود دارد و نیاز به مرزبانی دارد، مرزبانی می کند. چه در حوزه باشد و چه در دانشگاه که تربیت شخصیت­های اداره کننده کشور را به عهده دارند، در آن جا مرزبانی می­کنند. عناصری وارد تشکیلات نظام اسلامی شوند که انسان خاطر جمع و آسوده باشد که این افراد به دین و اسلام و انقلاب خیانت نمی­کنند. این عنصر اصلی یک عالم مرزبان است. امام صادق (ع) می­فرماید «عُلَمَاءُ شِيعَتِنَا مُرَابِطُون‏»[12] علمای شیعه­ی ما، مرزبان هستند. ما دو نوع مرزبان داریم، یک مرزبان جغرافیایی است که در کنار مرزهای جغرافیایی کشور دیده بانی می­کند و تا دشمن را می­بیند با امکاناتی که در اختیار دارد دشمن را از پا در می­آورد. یک مرزبان اعتقادی است که من بارها این جمله را گفته­ام که اگر مرزبانان اعتقادی در یک جامعه نباشند، مرزبانان جغرافیایی هم نخواهند بود. این مرزبانان اعتقادی هستند که مرزبانان جغرافیایی را تربیت می­کنند. علاقه به دین، کشور و اسلام در سایه این تربیت­هایی است که انجام می­شود و اگر آن فضای معنوی دوران دفاع مقدس نبود، آیا نتیجه دفاع مقدس این می­شد که حتی یک وجب از خاک کشور در اختیار دشمن قرار نگیرد؟ این که می­بینیم حتی یک وجب از خاک کشور در اختیار دشمن قرار نمی­گیرد به خاطر این ویژگی­هایی است که وجود دارد.

عالم شایسته تکریم، عالمی است که به تعبیر وجود مقدس امام کاظم (ع) که می­فرماید هم­نشینی کنار عالم باید شما را رشد دهد« لَا تَجْلِسُوا عِنْدَ كُلِ‏ عَالِمٍ‏ يَدْعُوكُمْ إِلَّا عَالِمٌ يَدْعُوكُمْ مِنَ الْخَمْسِ إِلَى الْخَمْس ِ مِنَ الشَّكِّ إِلَى الْيَقِينِ وَ مِنَ الْكِبْرِ إِلَى التَّوَاضُعِ وَ مِنَ الرِّيَاءِ إِلَى الْإِخْلَاصِ وَ مِنَ الْعَدَاوَةِ إِلَى النَّصِيحَةِ وَ مِنَ الرَّغْبَةِ إِلَى الزُّهْد‏».[13] کنار هر عالمی نباید نشست مگر عالمی که شما را از پنج نقطه به پنج نقطه دیگر منتقل کند، یعنی در محضر عالمانی چون مهدوی کنی و شخصیت­های بزرگ باید بود که شما را رشد معنوی بدهند و از پنج نقطه منهت به پنج نقطه متعالی برساند. نقطه­هایی که دعوت­کننده و رشد دهنده هستند.

 این نقطه­ها عبارتند از :

 از شک به یقین، یعنی اگر در رابطه با دین و مسائل آن دچار شک و تردید هستید و می­خواهید به یقین برسید، در محضر عالمان دین زانو بزنید.

از تکبر و غرور به تواضع

یعنی اگر دچار بیماری تکبر شده­اید و می­خواهید متواضع و فروتنانه در جامعه زندگی کنید، محضر چنین عالمانی را درک کنید که از کبر تو را به مرتبه و مقام تواضع برساند.

از ریا به اخلاص

اگر در اعمال دینی و کارهای اجتماعی خود دچار ریا هستید و می­خواهید به قله و قبله اخلاص برسید باید سراغ چنین عالمانی رفت.

از عداوت به نصیحت و پند.

از دنیاطلبی به زندگی زاهدانه.

اگر به سمت دنیاطلبی در حرکت هستید و می­خواهید زندگی زاهدانه و خدا پسندانه داشته باشید باید محضر چنین عالمانی را باید درک کرد.

این ویژگی عالمان برجسته و شخصیت­های بزرگی است که در ما جامعه ما زندگی کرده و زندگی می­کنند؛ این نقش یک عالم در یک جامعه اسلامی است.

اگر در یک جامعه­ اسلامی بدعت­ها روزبه­روز رو به افزایش رفت و هر کس به سلیقه خودش کاری را شروع کرد و به نام دین آن را تمام کرد، سراغ عالمان بدعت ستیزبروید.

« إِذَا ظَهَرَتِ‏ الْبِدَعُ‏ فِي أُمَّتِي، فَلْيُظْهِرِ الْعَالِمُ عِلْمَه‏»[14]

اگر بدعت در یک جامعه آشکار شد و بدعت­ها جای جای جامعه را گرفت و دین، اخلاق و مسائل مختلف دیگر سلیقه­ای شد، سراغ عالمان برویدو راه و رسم دینداری و دین­شناسی را از چنین عالمانی یاد بگیرید.

ویژگی دیگری کهقرآن و روایات ما در رابطه با شخصیت­های کمال یافته مطرح می­کند، مسئله عمل صالح است. عمل صالح انسان را به اوج می­رساند و به شخصیت انسان کمال می­بخشد.

«إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ أَخْبَتُوا إِلى ‏رَبِّهِم أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ هُمْ فيها خالِدُون‏»[15]. کسانی که دارای مشخصه ایمان و عمل صالح هستند هر اقدامی که در جامعه می­کنند، می­شود برچسب عمل صالح بر روی آن زد. رفتار فردی و اجتماعی آنان، مسئولیت پذیری آن­ها، همه مصداق عمل صالح است.

 این شخصیت بزرگی که امشب این جمعیت باشکوه، دانشجویان و طلاب عزیز، طبقات مختلف اجتماعی  در این­جا حضور پیدا کرده­اند، شخصیتی است که سالیانی دراز است که همه او را می­شناسند. ایشان قدم برنداشته و مسئولیتی نپذیرفته است جز آن­جا که احساس تکلیف و وظیفه کرده است.

ویژگی دیگر عالمان دین تسلیم بدون چون و چرا در محضر پروردگار عالم است.

 انسان­ها سه دسته هستند: عده­ای ادعای تسلیم بودن می­کنند اما زمانی که پای منافع آن­ها به میان آمد صحنه را ترک می­کنند. عده­ای خودشان دارای منافعی هستند اما زمانی که دیدند برنامه­های الهی چیز دیگری می­خواهد، دست از منافع خود برمی­دارند و می­گویند آنچه خدا از ما می­خواهد همان را عمل می­کنیم. عده­ای دیگر هستند که می­گویند خدایا ما در مقابل اراده تو، اراده­ای نداریم. در مقابل خواست تو، ما خواستی نداریم؛ ما تسلیم بی­چون و چرای تو هستیم. آن چه را که تو اراده کنی ما همان را می­خواهیم. این چنین بودن خیلی هنر می­خواهد، خیلی شخصیت می­خواهد که انسان در راه انجام وظیفه مرتب به خدا پناه ببرد. من در حالات این شخصیت بزرگ این جمله را که این جا جای آن هست که بگویم دیده­ام که این شخصیت بزرگ در طول دوران مبارزات بارها شکنجه شد؛ خبرنگاری از ایشان سؤال می­کند که چه نوع شکنجه­هایی شدید؟ پاسخ می­دهد دست­های ما را می­بستند و ما را آویزان می­کردند و آن چنان به ما می­زدند که خون از پای ما می­ریخت و بعد که کف پای خود را روی زمین می­گذاشتیم، احساس نرمی می­کردیم و می­گفتیم چه خبر است که این چنین فرش نرمی گذاشته­اند و بعد که چشمانمان را باز می­کردند، می­دیدیم که خون­های ما و برادران ما آن چنان روی هم انباشته شده است که ما زمانی که پای خود را روی زمین می­گذاریم احساس می­کردیم پای خود را روی چیز نرمی گذاشته­ایم.

از ایشان سؤال کرده بودند که در آن فضای شکنجه و اذیت و آزارچکار می­کردید؟ می­گفتند من این آیه را تکرار می­کردم :«رَبَّنا أَفْرِغْ عَلَيْنا صَبْرا ًوَ ثَبِّتْ أَقْدامَنا وَانْصُرْنا عَلَى الْقَوْمِ الْكافِرينَ»[16].

دانشجویان عزیزِ دانشگاه امام صادق، شما پدری بزرگ و مهربان را از دست داده اید، چهل روز است از داغ این پدر بزرگ گریان و متأسف هستید.

ویژگی ایشان، ویژگی جهاد و مبارزه بود، هم جهاد با نفس و هم جهاد با دشمن بیرونی و هم شرکت در عرصه جهاد فرهنگی. حوزه بزرگ مروی، مسجد جلیلی و دانشگاه امام صادق، یک حرکت جهادی است. این شخصیت بزرگ در ابعاد مختلف انصافاً الگو است. این شخصیت­ها برای همه نسل­ها در همه اعصار الگو و معیار هستند، رفتارشان معیار زندگی انسان­ها است.

 در بعد علمی ایشان شاگرد محضر مرحوم آیت الله العظمی بروجردی، مرحوم حضرت امام و مرحوم علامه طباطبایی است. از ایشان سؤال کردند از این شخصیت­های بزرگ بیشترین چیزی که آموخته­اید چیست؟ پاسخ می­دهد از حضرت آیت الله العظمی بروجردی به خاطر سبک فقهی خاص، تحت تأثیر مباحث فقهی ایشان قرار گرفتم چون مباحث فقهی را ریشه­یابی تاریخی می­کردند. هم به مباحث مربوط به شیعه اشاره می­کردند و هم به دیدگاه­های اهل­سنت می­پرداختند و بعد به اظهار نظر می­پرداخت.

در محضر حضرت امام تحت تأثیر مسائل سیاسی و اخلاقی ایشانقرار گرفته ام. دانشجویان عزیز شاید مشاهده کرده باشند که زمانی که این شخصیت درس اخلاق می­گفت طلاب عزیز مروی و حوزه­های وابسته به مروی، از شیرینی و حلاوت درس اخلاق ایشان سیر نمی­شدند. در بعد قرآن و تفسیر تحت تأثیر درس علامه طباطبایی رضوان الله تعالی علیه قرار داشتم. در بعد عبادی من از نزدیکان ایشان سؤال کردم که هر چند خود بنده هم تا اندازه­ای آشنا بودم؛به من گفتندمعمولاً دو ساعت قبل از اذان صبح برمی­خاست و تلاوت قرآن، نماز، دعا، مناجات، توسل، ذکر و یاد خدا داشتند. معلوم است زمانی که این انسان­ها از میان مردم می­روند همه حسرت می­خورند.

شخصیت ایشان در ابعاد مختلف به عنوان الگو و نمونه بود. آیت الله مهدوی کنی را همه مردم تهران و همه عالمان بزرگ تهران و شاید همه کشور  ایشان را می­شناختند، در ابعاد خدمت­گزاری در عین حال که یک عالم سنتی بود اما وظیفه شناس و تکلیف گرا نیز بود. به اداره حوزه علمیه بسنده نمی­کند و احساس می­کند که این کشور یک کار بزرگ دارد. لذا وارد عرصه دانشگاه می­شود، من خبر دارم، چقدر فارغ التحصیل از این دانشگاه بیرون آمده است و در خارج و داخل کشور مشغول خدمت به این نظام مقدس جمهوری اسلامی هستند.

ویژگی آیت الله مهدوی کنی اعتدال بود؛ ایشان شخصیتی دور از افراط و تفریط بودند، هیچ زمانی شتاب­زده عمل نمی­کردند و اگر متنی و بیانیه می­خواست بنویسد گاهی چند بار این بیانیه را مرور می­کرد تا سرانجام بیانیه­ای نوشته شود کهبشود روی تک تک کلماتآن حساب کرد. کتابی که در رابطه با اخلاق عملی نسبت به اخلاق نوشته­اند که نتیجه درس­هایی است که داشته­اند، چند بار زیر و رو کرده­اند­، تا سرانجام به عنوان یک کتاب به چاپ رسیده است.

شما از روز اول پیروزی انقلاب تا به امروز نگاه کنید شخصیتی که به عنوان عالم طراز اول تهران است، به ایشان می­گویند که آیا نیاز است که مسئولیت کمیته­ها را قبول کنید؟ آیت الله شهید مطهری خدمت امام پیشنهاد می­دهند که در این شرایط اول انقلاب شخصیتی نیاز است مسئولیت کمیته­های انقلاب را عهده­دار باشد که هم براساس محور شرع عمل کند و هم  در اقداماتی که می­کند شتاب زده عمل نکند.

انسانی منصف که حتی با کسانی که از نظر سلیقه اختلاف داشت ولی زمانی که صحبت از آن­ها مطرح می­شد، می­گفت دو حساب برای آن­ها باز کنید، یک حساب از نظر سیاسی که ما با آن­ها موافق نیستیم و یک حساب دینی و تقید به مسائل شرع و نماز را برای آن ها باز کنید.

می دانید حضرت امام چه تعبیری در رابطه با آیت الله مهدوی کنی دارد؟ ما ارادتمند ایشان بوده­ایم و هستیم و خواهیم بود، تعبیری که مقام معظم رهبری هم در رابطه با ایشان به کار برده­اند و در این پیام بلند و ارزشمند ایشان آمده بود و من مختصری از آن را بیان می­کنم: سیاستمداری صادق، انقلابی صریح و شخصیتی که با تمام وزن وزین خود هر چه داشتبرای انقلاب در طبق اخلاص گذاشت.

این تعبیرات برای افراد معمولی به کار برده نمی­شود،این­ها نشان دهنده یک عمر پختگی، یک عمر صداقت و بر اساس ارزش­های دینی عمل کردن است.

من گاهی خدمت ایشان می­رسیدم، در روز هایی که در مجلس خبرگان رهبری بودم، و ما هم توفیق حضور در محضر ایشان را داشتیم، حقیقتاً و واقعاً آن چه که با تمام وجود من لمس کردم این بود که ایشان دغدغه دینداری مردم را داشتند. دغدغه انقلاب و اینکه روحانیت باید به گونه­ای عمل که مایه آبروی دین و جذب نسل جوان به انقلاب اسلام شود. این تمام دغدغه ایشان بود.

 این شخصیت از میان ما رفت گرچه هم خدمات علمی ایشان و هم خدمات فرهنگی ایشان و هم فرزندان برومند ایشان به ویژه حضرت حجت الاسلام و المسلمین حاج آقا سعید مهدوی کنی، داماد های مکرم ایشان، برادر مکرم ایشان حضرت آیت الله باقری کنی و شخصیت­های وابسته به این بیت شریف که یادگاران آن شخصیت عزیز و عظیم اند، هنوز در بین ما هستند.

امیدواریم این دانشگاه بزرگ هم چنان ببالد و بالندگی داشته باشد، اساتید مکرم و هیئت علمی دانشگاه و دانشجویان عزیز اگر می­خواهید راه مرحوم آیت الله مهدوی کنی ادامه پیدا کند که  همان خطوطی است که در طول سالیان متمادی از سال 61 تا به اکنون ترسیم کرده اند، این خطوط را ادامه دهید.

ما نیازمند چنین شخصیت هایی هستیم که نبی گرامی اسلام (ص) می فرماید: «مَوتُ العالِمِ مُصيبَةٌ لا تُجبَرُ»[17]

مرگ عالم مصیبتی است که قابل جبران نیست. آیت الله مهدوی کنی دیگر در میان ما نیستند ما باید سخنان و آثار ایشان را ملاحظه کنیم. این راه را همه می­روند. امشب که شب شهادت امام حسن مجتبی (ع) است، جناده خدمت امام مجتبی می­رسد و می­گوید آقا نصیحت و وصیتی کنید، امام مجتبی هم می­فرماید: همه باید این راه را برویم، « اسْتَعَدَّ لِسَفَرِكَ‏ وَ حَصِّلْ زَادَكَ قَبْلَ حُلُولِ أَجَلِك‏ »[18]

تا فرصت فراهم است همه باید از این فرصت ها استفاده کنیم.

امام مجتبی فرمود:«اعْمَلْ لِدُنْيَاكَ كَأَنَّكَ‏ تَعِيشُ‏ أَبَداً وَ اعْمَلْ لآِخِرَتِكَ كَأَنَّكَ تَمُوتُ غَدا»[19]

آن چنان برای دنیا عمل کنید که گویا همیشه زنده­ای یعنیبرای آینده برنامه داشته باش اما به آخرت هم توجه داشته باش ممکن است همین لحظه مرگ تو فرا برسد.این چنین باید آماده رفتن به سرای جاودانه آخرت باش.

مرحوم آیت الله مهدوی کنی چند ماه در بیمارستان بستری بودندو به عنوان تکریم یک عالم بزرگ، رهبر فرزانه انقلاب چند نوبت به عیادت ایشان رفتند، مراجع و علماء، طبقات مختلف به عیادت ایشان آمدند، آن لحظه ای هم که رخت از این جهان بستند و دعوت حق را لبیک گفت ما در دانشگاه تهران و در خیابان­های تهران تا شهر ری شاهد آن تشییع جنازه با عظمت بودیم و توسط رهبر فرزانه انقلاب نماز بر او خوانده شد اما امشب شب شهادت امام مجتبی است. آن تجلیل از این شاگرد مکتب اهل بیت و آن مظلومت امام مجتبی. موقعی که زینب کبری (س) آمد کنار برادر دید تشتی که کنار حضرت گذاشته شده، پر از خون است. من به زینب کبری عرض میکنم که یا زینب مگر بنا است که تو چند بار تشت پر خودن ببینی؟ یکبار خون جگر حسن (ع) و یک بار هم سر بریده حسین (ع).اما ای کاش دشمن به این اکتفا کرده بود.

جنازه را غسل دادند و کفن کردند و در تابوت گذاشتند. به سمت مسجد پیامبر آوردند. یک مرتبه دشمنان لشگر کشیدند و بدن امام مجتبی را تیر باران کردند. میخواهم عرض کنم آقا امام مجتبی، بدن شما را تیر باران کردند ولی برادری مثل حسین در تشییع جنازه ات شرکت کرد، اما لا یوم کیومک یا ابا عبدالله. این بدن مطهر روی زمین افتاده بود. سر در بدن نداشته بود و سه روز بدن مبارک روی زمین افتاده بود.

 

 

«والحمد لله رب العالمین»



[1]. تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص181.

[2] . «الصف»: 10و11.

[3]. «الشعراء»: 88و89.

[4]. شرح اصول كافى:ص 181، ذيل حديث 37..

[5] . «مریم»: 96.

[6] . «مجادله»: 11.

[7] . «زمر»: 9.

[8]. جامع الأخبار، ص.40

[9]. جامع الأخبار، ص.38

[10]. «فاطر»: 28.

[11]. الكافي،ج‏1، ص33.

[12]. الإحتجاج على أهل اللجاج، ج‏2، ص385.

[13]. الإختصاص، ص335.

[14]. الكافي، ج‏1، ص135.

[15] . «هود»: 23.

[16] . «البقرة»: 250.

[17]. كنز العمّال، 28858.

[18]. كفاية الأثر في النص على الأئمة الإثني عشر، ص227.

[19]. من لا يحضره الفقيه، ج‏3، ص156.

 

باسمه تعالی

متن سخنرانی حضرت آیت الله سید هاشم حسینی بوشهری«دامت برکاته»

موضوع: خیرین مسجدساز از نگاه قرآن                                                  تاریخ: 94/01/20

مکان: شهردشتی

 

 

لا حَولَ وَ لا قُوَّةَ الّا بِاللهِ العَلِیِ العَظیِم، حَسبُنَا الله وَ نِعمَ الوَکیِل، نِعمَ المَولی وَ نِعمَ النَّصیِر.

اَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطَان الرَّجِیم بِسمِ اللهِ الرَّحمَنِ الرَّحِیم.

«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين بَارِء الْخَلَائِقِ أَجْمَعِينَ، باعِثِ الْأَنْبِيَاءَ وَ الْمُرْسَلِين ثُمَّ الصَلاةُ و السَّلامُ عَلَى سَيِّدِنَا وَ نَبِيِّنَا حَبیبِ إلِهِ العالَمین أبِی‌القاسِم مُحَمَّد (ص) وَ عَلَى آلِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ المَعصومین المُکَّرَمین الهُداةِ المَهدیّین و اللَّعنُ الدائِم عَلی أعدائِهِم أجمَعین مِنَ الآن إلی قِیامِ یَومِ الدِّین آمینَ یا رَبَّ العالَمین»

قال الله العظیم فی کتابه الکریم: « ما كانَ لِلْمُشْرِكينَ أَنْ يَعْمُرُوا مَساجِدَ اللَّهِ شاهِدينَ عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ بِالْكُفْرِ أُولئِكَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ وَ فِي النَّارِ هُمْ خالِدُون‏*إِنَّما يَعْمُرُ مَساجِدَ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ أَقامَ الصَّلاةَ وَ آتَى الزَّكاةَ وَ لَمْ يَخْشَ إِلاَّ اللَّه‏َ فَعَسى‏ أُولئِكَ أَنْ يَكُونُوا مِنَ الْمُهْتَدين‏»[1].

خداوند در قرآن کریم می‎فرماید ساخت و ساز مساجد، برای مشرکین نیست و ـ به تعبیر بنده ـ حق ندارند آجری روی آجر بگذارند. در ادامه آیه، خداوند ویژگی‎های سازندگان و خیران مسجدساز را بیان می‏کند؛ آن‎ها کسانی هستند که خدا را از عمق جان خود باور دارند و به روز رستاخیز معتقد هستند. ویژگی دیگر آنان برپا داشتن نماز هستند. به تعبیر روشن‎تر زمینه‏ای فراهم می‏کنند که جامعه اسلامی و دینی، به سمت نماز سوق داده شود. از ویژگی دیگر این افراد می‎توان به پرداخت زکات و ترس از خدا اشاره کرد. لذا خداوند درباره آنان می‎فرماید امید است که مورد هدایت قرار گیرند.

 امیدی که از ناحیه خداوند است با امید ما خیلی متفاوت است؛ لذا خداوند می‏گوید که امید است اینگونه افراد که دارای ویژگی‏های بالا هستند، در مسیر هدایت الهی قرار گیرند. لذا این افراد زمانی که از کار خیر فراغت پیدا می‎کنند، به کار خیر دیگری مشغول می‎شوند. به تعبیر روشن‏تر چون « الْخَلْقُ عِيَالُ اللَّهِ»[2] برای مردم که عِیال خدا محسوب می‏شوند، خدمت می‏کنند.

 تقاضای بنده از شما عزیزان این است که مساجد کانون یک‏دلی، وحدت و باهم بودن است و نه کانون افتراق؛ لذا چه زیباست که برادران اهل سنت و برادران شیعه با یکدیگر ارتباط گرم داشته باشند و نشان بدهند که همیشه همراه یکدیگر و باهم هستند. مسجد خانه خداست و در خانه خدا جای توحید، یگانگی و همدل بودن است. در روایتی از پیامبر اکرم(ص) آمده است « مَنْ وَقَّرَ مَسْجِداً لَقِيَ اللَّهَ يَوْمَ يَلْقَاهُ ضَاحِكاً مُسْتَبْشِرا»[3]؛ کسی که مسجد را تکریم و تجلیل کند، فردای قیامت در حالی که خندان و بشارت دهنده است، خداوند را ملاقات خواهد کرد.

نکته دیگری که باید خدمت شما عزیزان عرض نمایم این است که نسل جوان ما، نیاز به کار فرهنگی دارد، لذا باید با کار فرهنگی گسترده مانند آشنایی با مفاهیم دین و آشنایی با قرآن، جوانان خود را حفظ کنیم. زیرا اگر جوان ما از مسیر درست خارج شد، خسران و ضرر آن متوجه همه ماست. لذا باید تلاش کنیم که جوانان را حفظ کنیم و بر روی کار فرهنگی و به خصوص در مسئله قرآن مانند حفظ و قرائت و آشنایی با مفاهیم دین، سرمایه‏گذاری کنید.

نکته سوم که قابل ذکر است این است که انقلاب حق بزرگی بر گردن همه ما دارد. در اطراف ما مسائل بسیاری وجود دارد که در پرتو رهبر عزیز انقلاب و همبستگی مردم این کشور از خیلی از مشکلاتی که دیگران به آن مبتلا هستند، محفوظ است. لذا از عزیزان اهل سنت و شیعیان تقاضا می‏کنم که برای حفظ و تداوم انقلاب و همراه با بودن رهبر عزیز انقلاب هم تلاش کنید.

در پایان از مسئولین محترم و کسانی که در راه اعتلای نام خداوند تلاش می‏کنند، بویژه برادر عزیزمان جناب آقای دکتر اختیاری و اخوان محترم  صمیمانه تقدیر و تشکر می‏نمایم.

«والحمد لله رب العالمین»



[1] . «التوبة»: 18 و 17.

[2] . الکافی، ج2، ص164.

[3] .  بحارالانوار، ج7، باب15، ص304.

باسمه تعالی

متن سخنرانی حضرت آیت الله سید هاشم حسینی بوشهری«دامت برکاته»

موضوع: لزوم برگزاری یادواره شهدا                                                     تاریخ: 93/12/14

مکان: شیراز

 

 

                        

لا حَولَ وَ لا قُوَّةَ الّا بِاللهِ العَلِیِ العَظیِم، حَسبُنَا الله وَ نِعمَ الوَکیِل، نِعمَ المَولی وَ نِعمَ النَّصیِر.

اَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطَان الرَّجِیم بِسمِ اللهِ الرَّحمَنِ الرَّحِیم.

«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين بَارِء الْخَلَائِقِ أَجْمَعِينَ، باعِثِ الْأَنْبِيَاءَ وَ الْمُرْسَلِين ثُمَّ الصَلاةُ و السَّلامُ عَلَى سَيِّدِنَا وَ نَبِيِّنَا حَبیبِ إلِهِ العالَمین أبِی‌القاسِم مُحَمَّد (ص) وَ عَلَى آلِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ المَعصومین المُکَّرَمین الهُداةِ المَهدیّین و اللَّعنُ الدائِم عَلی أعدائِهِم أجمَعین مِنَ الآن إلی قِیامِ یَومِ الدِّین آمینَ یا رَبَّ العالَمین»

قال الله العظیم فی کتابه الکریم: «وَ الَّذينَ جاهَدُوا فينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا»[1].

قبل از آغاز سخن ایام سوگواری شهادت تنها دخت گرامی نبی اسلام، حضرت زهرا (س) این را محضر مبارک شما بزرگواران صمیمانه تسلیت عرض می‏نمایم.

لزوم برگزاری یادواره شهدا

تکریم از شهدا به دلیل تأسی از خدا و رسول خدا(ص) است همان طور که در روایت آمده است: «َتخَلَّقُوا بِأَخْلَاقِ اللَّهِ»[2]. اولین کسی که از شهدا تجلیل کرده است خداوند است «وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلُوا في‏ سَبيلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ»[3] که این آیه در حقیقت بیان یادواره‏ای است که از سوی خدا برای شهیدان برگزار شده است.

خدای متعال در آیات دیگری از قرآن در مورد شهیدان بیان می‏کند که تلاش و اعمال آن‏ها از بین رفتنی نیست: «وَ الَّذينَ قُتِلُوا في‏ سَبيلِ اللَّهِ فَلَنْ يُضِلَّ أَعْمالَهُمْ*سَيَهْديهِمْ وَ يُصْلِحُ بالَهُم*وَ يُدْخِلُهُمُ الْجَنَّةَ عَرَّفَها لَهُم»[4]. لذا اگر امروز جمهوری اسلامی در یمن، لبنان، سوریه و سایر مناطق جهان حرف نخست را می‏زند، به خاطر خون شهیدان و حمایت خداوند از خون شهدا است. در روایتی از پیامبر(ص) آمده است که «فَوْقَ كُلِّ ذِي بِرٍّ بِرٌّ حَتَّى يُقْتَلَ الرَّجُلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَإِذَا قُتِلَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَلَيْسَ فَوْقَهُ بِرّ»[5]. رسول نازنین اسلام(ص) می‏فرماید بالاتر از هر خوبی، خوبی وجود دارد اما خوبیِ بالاتر از شهادت در راه خدا وجود ندارد.

از دیگر دلایل برگزاری یادواره شهدا، انتقال فرهنگ شهادت به نسل جوان است. بسیاری از جوانان ما صحنه‏های جنگ را ندیده‏اند؛ لذا ما این یادواره‏ها را برگزار می‏کنیم تا فرهنگ ایثار و شهادت را به نسل جوان انتقال دهیم. طبیعت آدمی به گونه‏ای است که گاهی دچار غفلت می‏‏شود ولی صحنه‏های جنگ ما را همیشه در صحنه و بیدار نگه می‏دارد و باعث می‏شود دشمن خود را که هر روز رنگ عوض می‏کند ‏بشناسیم و هدف آن‏ها به تعبیر قرآن این است که دین و باورهای اعتقادی را از ما بگیرند که موفق نخواهند شد «ِ وَ لا يَزالُونَ يُقاتِلُونَكُمْ حَتَّى يَرُدُّوكُمْ عَنْ دينِكُمْ إِنِ اسْتَطاعُوا»[6]. لذا اگر دشمن بخواهد روزی ما را غافل‏گیر کند و با گزینه‏های روی میز ما را تهدید کند، گزینه‏های ما که همان عزت و آبرو و جان ماست روی میز است.

ویژگی و جایگاه شهدا

شهدای ما اهداف بلند و متعالی داشتند و همیشه آرزو می‏کردند که « ای کاش به جای یک جان هزاران جان می‏داشتیم و در راه اسلام و انقلاب تقدیم می‏کردیم».  شهدا نمونه‏های زمان ما از حادثه کربلا بودند که از جان خود گذشتند تا دین بماند و ارزش‏ها بماند.

 از دیگر خصوصیات شهدا می‏توان به ویژگی تکلیف‏گرایی و مسئولیت شناسی اشاره کرد؛ زیرا هر تکلیفی که متوجه آن‏ها شده است، میثم وار در صحنه ماندند. روزی امیرالمؤمنین(ع) به میثم تمار گفت: « ای میثم خوشا به حال تو، آیا می‏دانی که در راه ما تو را به شهادت می رسانند؟ آیا می‏دانی در راه محبت ما دست و پای تو را قطع می‏کنند و زبان تو را می‏بُرّند؟» میثم تمار به امیرالمؤمنین(ع) می‏گوید: «آیا آن لحظه‏ای که زبان میثم را قطع می‏کنند بر فطرت دینی و محبت شما اهل بیت باقی هستم؟» حضرت می‏فرمایند «بله».

شهدای ما اهل نصیحت بودند و ذکر آنان این بود که «اللَّهُمَّ اجْعَلِ النُّورَ فِي بَصَرِي وَ الْبَصِيرَةَ فِي دِينِی»[7] شهدا تمام مسیر آینده را رصد می‏کردند و هدف مشخصی داشتند. به تعبیر امیرالمؤمنین(ع) که می‏فرمایند: «لَا يَرْضَوْنَ مِنْ أَعْمَالِهِمُ الْقَلِيلَ وَ لَا يَسْتَكْثِرُونَ الْكَثِيرَ فَهُمْ لِأَنْفُسِهِمْ مُتَّهِمُونَ وَ مِنْ أَعْمَالِهِمْ مُشْفِقُونَ»[8] شهدا به کم قانع بودند و کار خود را بزرگ جلوه نمی‏دادند و متهم شماره اول را خود حساب می‏کردند که نکند در وظیفه خود کوتاهی کرد‏ه‏ایم.

جایگاه عالِمِ شهید

در میان شهدای شهر شیراز، 21 عالم و روحانی وجود دارد که در رأس آن‏ها حضرت آیت الله شهید دستغیب(ره)، امام جمعه شهید این شهر است. علما مسیر را برای شهدا ترسیم می‏کنند، لذا اگر عالمان در صحنه نبودند شهیدان کمتر توفیق فیض شهادت پیدا می‏کردند. امام صادق(ع) در رابطه با جایگاه عالِم می‏فرمایند «َ إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ جَمَعَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ النَّاسَ فِي صَعِيدٍ وَاحِدٍ وَ وُضِعَتِ الْمَوَازِينُ فَتُوزَنُ دِمَاءُ الشُّهَدَاءِ مَعَ مِدَادِ الْعُلَمَاءِ فَيُرَجَّحُ مِدَادُ الْعُلَمَاءِ عَلَى دِمَاءِ الشُّهَدَاءِ »[9]؛ فردای قیامت خداوند همه مردم را در یک جا جمع می‏کند و معیارها برای سنجش مهیا می‏‏شود، در آن روز بین خون شهدا و قلم علما موازنه و مقایسه برقرار می‏‏شود و قلم علما بر خون شهدا برتری می‏یابد.

آیت الله دستغیب مدت بسیاری در مسجد جامع شیراز، درس تفسیر و اخلاق گفتند که چند  جمله ماندگار از این شهید به یادگار مانده است: «من عطاء الخمینی فقد عطاء الله» بی عشق خمینی نتوان عاشق مهدی(عج) شد، از جملات ایشان است.

جایگاه و مقام سادات

سه سوره در قرآن داریم که به عنوان تسلی و دلداری برای پیغمبر(ص) است:

1. «وَ الضُّحی*وَ اللَّيْلِ إِذا سَجی*ما وَدَّعَكَ رَبُّكَ وَ ما قَلی*وَ لَلْآخِرَةُ خَيْرٌ لَكَ مِنَ الْأُولی*وَ لَسَوْفَ يُعْطيكَ رَبُّكَ فَتَرْضی*أَ لَمْ يَجِدْكَ يَتيماً فَآوی*وَ وَجَدَكَ ضَالاًّ فَهَدى‏*وَ وَجَدَكَ عائِلاً فَأَغْنى‏*فَأَمَّا الْيَتيمَ فَلا تَقْهَر*وَ أَمَّا السَّائِلَ فَلا تَنْهَر*وَ أَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّث‏»[10] شأن نزول این آیه این است که زمانی که برای مدتی وحی از جانب خدا قطع شد، مردم زخم زبان‏ها و کنایه‏ها بر پیغمبر(ص) شروع کردند؛ اما خداوند آیه نازل کرد که ما تو را فراموش نکرده‏ایم و ما به تو چیزی عنایت می‏کنیم که تو راضی شوی.

2. «أَ لَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَک*وَ رَفَعْنا لَكَ ذِكْرَک*...*فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً*إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً*فَإِذا فَرَغْتَ فَانْصَبْ*وَ إِلى‏ رَبِّكَ فَارْغَب»[11]. هر رهبر و پیشوا، نیاز به صبر و سعه صدر دارد؛ لذا خداوند به پیامبر(ص) می‏فرماید که ما به تو برای پذیرش و تحمل این مسئولیت سینه فراخ دادیم و ما تو را بلند آوازه کردیم.

3. «إِنَّا أَعْطَيْناكَ الْكَوْثَر*فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَ انْحَر*إِنَّ شانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَر»[12]. واژه «کوثر» به معنای خیر کثیر و فراوان است و به تعبیر علامه طباطبایی(ره) صاحب تفسیر گران‏سنگ المیزان، برای تفسیر کوثر باید صدر و ذیل آیه را نگاه کرد. درست است که قرآن، نبوت و شفاعت خیرِ کثیر است اما زمانی که صدر و ذیل آیه را نگاه کنیم، متوجه می‏شویم که مراد از کوثر در این‏جا فاطمه زهرا(س) است. عاص بن وائل با پیغمبر(ص) ملاقات کرد و بعد به مسجد آمد و گفت با آن شخص ابتر [کسی که فرزند ندارد ] ملاقات کردم که در این زمان سوره کوثر بر پیامبر(ص) نازل می‏شود. به قول فخر رازی امروز هر جا را نگاه کنیم نسل فاطمه حضور دارد، پس به شکرانه این نعمت، آن کسی که زخم‏زبان می‏زند و دشنام می‏دهد و بد سخن می‏گوید ابتر است. پیامبر(ص) نسبت به سادات سفارشی کرده‏اند که بسیار جالب است: « أَرْبَعَةٌ أَنَا لَهُمْ شَفِيعٌ يَوْمَ الْقِيَامَةِ الْمُكْرِمُ لِذُرِّيَّتِي مِنْ بَعْدِي وَ الْقَاضِي لَهُمْ حَوَائِجَهُمْ وَ السَّاعِي لَهُمْ فِي أُمُورِهِمْ عِنْدَ مَا اضْطُرُّوا إِلَيْهِ وَ الْمُحِبُّ لَهُمْ بِقَلْبِهِ وَ لِسَانِهِ»[13]. پیامبر می‏فرماید چهار طایفه هستند که فردای قیامت من آن‏ها را شفاعت می‏کنم: 1. کسانی که ذریه مرا اکرام کنند. 2. کسانی که حوائج ذریه مرا برطرف کنند. 3. کسانی که هنگام مشکلات به کمک آن‏ها می‏‏شتابند 4. کسانی که با تمام وجود به آنان عشق می‏ورزند.

هم‏چنین در روایت دیگری آمده است: «أَحِبُّوا أَوْلَادِي الصَّالِحُونَ لِلَّهِ وَ الطَّالِحُونَ لِي»[14]؛ فرزندان صالح مرا برای خدا و فرزندانی که از نظر شما بد هستند به خاطر من [پیغمبر] دوست داشته باشید.

حسین ابن خالد می‏گوید خدمت آقا علی ابن موسی الرضا(ع) رسیدم و حضرت به من فرمودند«َالنَّظَرُ إِلَى ذُرِّيَّتِنَا عِبَادَةٌ قُلْتُ النَّظَرُ إِلَى الْأَئِمَّةِ مِنْكُمْ أَوِ النَّظَرُ إِلَى ذُرِّيَّةِ النَّبِيِّ ص فَقَالَ بَلِ النَّظَرُ إِلَى جَمِيعِ ذُرِّيَّةِ النَّبِيِّ ص عِبَادَةٌ»[15] اگر کسی به ذریه پیغمبر(ص) نگاه کند مانند عبادت است. بعد از ایشان سؤال کردم که آیا مقصود شما از ذریه امامان معصوم(ع) که از نسل پیغمبر(ص) هستند است؟ حضرت فرمودند نگاه به جمیع ذریه پیغمبر(ص) عبادت است یعنی سادات .

 حضرت آیت الله ایمانی گفتند 18 نفر از ساداتی که امروز این جلسه برای آن‏ها برگزار شده است، ساداتی بوده‏اند که در سن 18 سالگی و از ناحیه پهلو زخمی‏‏شده‏اند و به شهادت رسیده‏اند که نشان این است که این شهدا به مادر خود حضرت زهرا(س) تأسی کرده‏اند.

 وظیفه ما نسبت به شهدا

نخست وزیر رژیم صهونیستی با درماندگی به کنگره آمریکا پناه می‏برد و می‏گوید: « ایران همه جا را گرفته و ما را محاصره کرده است چرا ساکت نشسته اید؟» به تعبیر روزنامه واشنگتن پست: «آیت الله [امام] خامنه‏ای آن چنان با تدبیر و نبوغ این حرکت انقلاب را زیبا رهبری می‏کند که حتی در مذکرات، ایران دست جلو را دارد و آمریکایی‏ها عقب نشینی می‏کنند.» این اعتراف دشمنان ماست.

دشمنان ما بیکار نیستند و بنده به مسئولین عرض می‏کنم ثابت شده است که مردم با ما هستند؛ زیرا هر گاه از مردم خواستیم که در صحنه حضور پیدا کنند در صحنه بوده‏اند که 22 بهمن و روز قدس و ... شاهد بر این امر است. نکند مردم حامی و پشتیبان ما باشند ولی ما به موقع و به جا از مردم کمک نخواهیم. امروز به ظاهر جنگی در کار نیست و مرزها به ظاهر آرام است اما دشمنان ما دست از توطئه و دشمنی برنداشته‏اند که به عنوان مثال تحریم اقتصادی و هجمه فرهنگی می‏کنند.

 جمهوری اسلامی نعمت بزرگی است؛ در زمان طاغوت عده‏ای باور نمی‏کردند که نظام طاغوت از بین برود حتی برخی بزرگان ما می‏گفتند که ممکن نیست با این همه تجهیزات و امکانات شاه برود ولی دیدید که شاه رفت و امام قهرمانانه آمد. ما امروز سرسفره امام زمان(عج)، شهدا و انقلاب نشسته‏ایم و باید مراقب باشیم که ارزش‏ها را کم رنگ نکنیم و هر جا دیدیم که ضربه‏ای به انقلاب وارد می‏‏شود و راه نفوذ دشمن باز است، باید با تمام وجود جلوی آن را بگیریم. تا به امروز دشمن هرچه تلاش کرده است موفق نشده است ولی انتظار این است که روحانیت و مسئولین و نظامیان دست به دست هم از این انقلاب که ثمره خون شهیدان است به راستی و درستی پاسداری کنند.

ذکر مصیبت

راوی نقل می‏کند امیرالمومنین(ع) از بیرون وارد خانه شدند و دیدند حضرت زهرا(س) مشغول شستن لباس‏های بچه‏ها است. حضرت علی(ع) از فاطمه(س) سؤال می‏کند همسرم فاطمه چرا با این حالت کسالت مشغول شستن لباس‏های بچه ها هستی؟ حضرت زهرا(س) می‏فرماید علی جان من امروز بیشتر در این دنیا نیستم و بچه‏های من بی مادر می‏‏شوند. اسماء می گوید حضرت زهرا(س) غسل کرد و استراحت کرد ولی یک جمله به من فرمود « اسماء بعد از مدتی بیا و مرا صدا بزن اگر دیدی فاطمه جواب نداد بدان که فاطمه از دنیا رفته است.» اسماء می‏گوید بعد از مدتی گفتم یا بنت رسول الله یا فاطمه(س) دیدم جوابی نداد یقین کردم که فاطمه(س) از دنیا رفته است. حسن(ع) و حسین(ع) از بیرون آمدند و از من سؤال کردند مادر ما کجاست؟ گفتم مادر شما استراحت می‏کند. حسنین(ع) گفتند مادر معمولاً در این وقت استراحت نمی‏کردند. اسماء می گوید اشک از چشمانم سرازیر شد و گفتم که مادر شما از دنیا رفت.

هنگام غسل دادن زهرا(س)، یک مرتبه علی(ع) سر به دیوار گذاشت و شروع به گریه کرد. نمی‏دانم چشم علی(ع) به بازوی ورم کرده زهرا(س) افتاد یا به پهلو شکسته زهرا(س) افتاد. حضرت زهرا(س) را غسل داد و کفن کرد، بچه‏ها را صدا کرد تا با مادر خود خداحافظی کنند. این جا حسنین(ع) آمدند و با مادر رنج کشیده خود خداحافظی کردند اما لایوم کیومک یا اباعبدالله. سکینه خواست خود را به پدر برساند اما دید که پدر سر در بدن ندارد. خود را روی بدن بابا انداخت هر کار کردند نتواستند او را از پدر جدا کردند.

«مزنیدم، مبریدم که در این دشت مرا کاری هست                   گرچه گل نیست ولی صفحه گلزاری هست.»

در پایان از دست اندرکاران این جلسه و مسئولین و امام جمعه محترم شهر شیراز حضرت آیت الله ایمانی، حضرت آیت الله دستغیب تولیت آستان مقدس حضرت احمد ابن موسی، خانواده‏های مکرم و معزز شهدا، سپاه و سایر ارگان‏های نظامی و همه کسانی که در تشکیل این جلسه آبرومند نقش داشته‏اند، صمیمانه و متواضعانه تقدیر و تشکر می‏نمایم.

 

 

«والحمد لله رب العالمین»



[1] . «العنکبوت»: 69.

[2] . بحارالانوار، ج58، ص129.

[3] . «آل عمران»: 169.

[4] . «محمد»: 6-4.

[5] . الکافی، ج2، ص348.

[6] . «البقرة»: 217.

[7] . مستدرک الوسائل، ج5، ص75.

[8] . بحارالانوار، ج64، باب14، ص316.

[9] . من لایحضره الفقیه، ج5، ص398.

[10] . «الضحی»: 11-1.

[11] . «الشرح»: 2-1 و 8-5.

[12] . «الکوثر»: 3-1.

[13] . وسائل الشیعه، ج16، ص334.

[14] . همان.

[15] . وسائل الشیعه، ج12، ص311.

Please publish modules in offcanvas position.