باسمه تعالی

متن سخنرانی حضرت آیت الله سید هاشم حسینی بوشهری«دامت برکاته»

موضوع: شروع سال تحصیلی- اهمیّت تحصیل در حوزه                                                    تاریخ: 92/06/27

مکان: قم- مرکز فقهی ائمه اطهار(ع)

 

 

لا حَولَ وَ لا قُوَّةَ الّا بِاللهِ العَلِیِ العَظیِم، حَسبُنَا الله وَ نِعمَ الوَکیِل، نِعمَ المَولی وَ نِعمَ النَّصیِر.

اَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطَان الرَّجِیم بِسمِ اللهِ الرَّحمَنِ الرَّحِیم.

«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين بَارِء الْخَلَائِقِ أَجْمَعِينَ، باعِثِ الْأَنْبِيَاءَ وَ الْمُرْسَلِين ثُمَّ الصَلاةُ و السَّلامُ عَلَى سَيِّدِنَا وَ نَبِيِّنَا حَبیبِ إلِهِ العالَمین أبِی‌القاسِم مُحَمَّد (ص) وَ عَلَى آلِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ المَعصومین المُکَّرَمین الهُداةِ المَهدیّین و اللَّعنُ الدائِم عَلی أعدائِهِم أجمَعین مِنَ الآن إلی قِیامِ یَومِ الدِّین آمینَ یا رَبَّ العالَمین»

قال مولانا امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (ع): تَعَلَّمِ‏ الْعِلْمَ‏ وَ اعْمَلْ‏ بِهِ‏ وَ انْشُرْهُ‏ فِي أَهْلِهِ يُكْتَبْ لَكَ أَجْرُ تَعَلُّمِهِ وَ عَمَلِهِ إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَى.[1]

قبل از آغاز سخن تبریک و تهنیت عرض می‏کنم خدمت شما اساتید محترم، مسئولان ارجمند این مرکز فقهی ائمه اطهار (ع) و شما دانش پژوهان عزیز. جا دارد به سهم خودم از برگزار کنندگان این جلسه آبرومند، بویژه حضرت آیت الله فاضل لنکرنی، رئیس محترم این مرکز، تقدیر و تشکر کنم، چراکه هجده سال کار پرتلاش، خستگی ناپذیر و مجاهدانه درخور تقدیر است.

در چند زمینه عرایضم را خدمتتان تقدیم می‏کنم.

زمینه اول در مورد فلسفه پیدایش حوزه های علمیه است.

آیا بحث حوزه های علمیه مربوط به عصر غیبت است؟ یا زمانی که نبی گرامی اسلام (ص) مبعوث شد و آن مسجد بزرگ را بنا کرد؟

آیا اولین مدیر و اولین پایه گذار حوزه، غیر از نبی مکرم اسلام، شخص دیگری بود؟ اگر اندکی تتبع و بررسی کنیم می‏بینیم که پایه گذار حوزه خود پیامبر (ص) است که در طول سالیان متمادی حوزه را گسترش داد و الان به دست ما رسیده است. و با توجه به نیازها و شرایطی که پیش خواهد آمد، و به فضل پروردگار، حوزه های ما گسترش بیشتری خواهند داشت.

از آنجایی که هر کسی توانایی یاد‏گیری معارف اسلامی را ندارد، لذا حوزه های عملیه برپا شد، و بر اساس مفاد آیه کریمه: «فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ كُلِ‏ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَ لِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُون‏».[2] باید یک جمعی به پا خیزند و آگاهی های لازم را در مورد مسائل دین پیدا کنند و به دیگران منتقل کنند.

حوزه های عملیه بر این اساس بنا شدند که، چند سال، « اطلبوا العلم‏ من‏ المهد إلى‏ اللّحد»[3] دانش بیاموزند و بعد هم به دیگران منتقل کنند. بنا به تعبیر امام رضا (ع): «يَتَعَلَّمُ عُلُومَنَا وَ يُعَلِّمُهَا النَّاسَ فَإِنَّ النَّاسَ لَوْ عَلِمُوا مَحَاسِنَ كَلَامِنَا لَاتَّبَعُونَا».[4]

حقیقت و واقعیت حوزه های علمیه این است که: بدانیم، عمل کنیم و به دیگران منتقل کنیم و زمینه اجرا و پیاده شدن احکام شریعت را فراهم کنیم، لذا بر این اساس حوزه های شیعه شکل گرفته.

شخصیت های بزرگی مثل شیخ طوسی ها، شیخ مفیدها. شیخ انصاری ها و ده ها و صد ها عالم بزرگ در این حوزه ها به پا خواستند، و دهها کتاب و اثر ماندگار از خود بجا گذاشتند و امروزه دین مردم در سایه همین حوزه هاست. اگر حوزه ها را از زندگی معنوی مردم جدا کنیم، دیگر نه از تاک، نشان می‏ماند و نه از تاکنشان.

عده ای به نام دین آمدند و حرفهایی زدند، ولی اولین چالش را خود آنها ایجاد کردند. قبل از اینکه جامعه را اصلاح کنند خودشان در یک باتلاق بزرگ گرفتار شدند که ضَلُّوا وَ أَضَلُّوا.[5]

و این گمراهی بخاطر این بوده که از این آبشخور زلال و پاک استفاده نکردند. حوزه آبشخور پاک و زلالی است که به تعبیر امام صادق (ع): «وَ مَنْ دَخَلَ فِيهِ بِالْكِتَابِ وَ السُّنَّةِ زَالَتِ‏ الْجِبَالُ‏ قَبْلَ‏ أَنْ‏ يَزُول»‏.[6] اینجا پایگاه کتاب و سنت است. کوهها ممکن است جابجا شوند. ولی کسانی که تربیت شده حوزه هستند و در حوزه تحصیل کرده اند (الّا ما خَرَجَ بالدّلیل)، نوعاً خدمتگزار و کمر بسته برای خدمت به دین خدا بودنده اند.

کلام نورانی امیرالمومنین (ع) هم سه مسئولیت اساسی را متوجه ما می‏کند. البته. یکی: تَعَلَّمِ‏ الْعِلْمَ. دومی: وَ اعْمَلْ‏ بِهِ. یعنی تهذیب نفس و اخلاق در حوزه ها حرف اصلی را باید بزند.  ما دنبال این نیستیم که طلّاب چند تا اصطلاح یاد بگیرند. طلبه ای که چند تا اصطلاح یاد بگیرد و آنها را به رُخ دیگران بکشد، ولو اصلاحات مقدس فقهی و کلامی و امثال ذلک، امّا ادب و تهذیب و اخلاق لازم را نداشته باشد، از حوزه بهره ای نبرده است

نقل شده که یکی از شاگردان شیخ انصاری در حرم امیرالمؤمنین (ع) نشسته بود و برای شفای استادش دعا می‏کرد. آنها دنبال این نبودند که چه اتفاقی می‏افتد؟ بلکه پیگیر این است که سایه استاد بر سر شاگردان بماند و دیگران از محضر استاد، استفاده کنند. من بعنوان برادر کوچک شما و خدمتگزار این حوزه بزرگ عرض می‏کنم که در این مرکز فقهی الحمدلله کارهای بزرگی چه در سطح خارج و سطح عالی حوزه  توسط شما محققین و پژوهشگران عزیز انجام شده است. من فکر می‏کنم علت اینکه این مرکز به این شکل و سیاق شکل گرفته است، بخاطر اشرافیت حضرت آیة‏الله العظمی فاضل لنکرانی بر نیازهای حوزه بوده است. مجتهد و مرجع و صاحب نظری که تجربه مدیریت حوزه در طول یک دهه بلکه بیشتر را داشتند. نقاط ضعف و قوت حوزه را خوب می‏شناختند. می‏دانستند که اهرم های ما کدام است و چگونه می‏توانیم در جامعه نقش آفرین و تأثیر‏گذار باشیم. امروز هم برادر عزیز ما که از اساتید ارزشمند‏ حوزه، فاضل، محقق و دوست داشتنی است. این کار بزرگ را عهده دار شدند و من امیدوارم این کار به خوبی انجام بگیرد. همکاران خوب و دلسوزی که در کنار ایشان هستند این کار بزرگ را هدایت می‏کنند و من خیر مقدم عرض می‏کنم بخصوص خدمت طلاب عزیزی که امسال به این جمع پیوسته‏اند و امیدواریم که از برکات این مرکز فقهی که مزیّن به نام زیبای ائمه اطهار (ع) است بهره بگیرید و استفاده کنید و بار علمی و اخلاقیتان را ببندید و بعنوان یک افتخار در کارنامه و زندگیتان باشد.

حوزه های ما نیاز به رشد دارند. حوزه ای که تلاش و رشد نداشته باشد کاری ازش ساخته نیست. امام صادق (ع) فرمود: «مَنِ‏ اسْتَوَى‏ يَوْمَاهُ‏ فَهُوَ مَغْبُونٌ‏ وَ مَنْ كَانَ آخِرُ يَوْمَيْهِ شَرَّهُمَا فَهُوَ مَلْعُونٌ وَ مَنْ لَمْ يَعْرِفِ الزِّيَادَةَ فِي نَفْسِهِ كَانَ إِلَى النُّقْصَانِ أَقْرَبَ وَ مَنْ كَانَ إِلَى النُّقْصَانِ أَقْرَبَ فَالْمَوْتُ خَيْرٌ لَهُ مِنَ الْحَيَاة».[7]

در این برهه از زمان و با توجه به نیازهای جامعه، نباید عقبگرد و پسرفت داشته باشیم. هجمه سنگین وهابیت، هجمه سنگین مسیحیت، هجمه سنگین فرقه های ضاله دیگر، اینها با پولهای دشمنان تشیّع ارتزاق می‏کنند و حمله می‏کنند و تنها مدافع و سربازی که می‏تواند در این میدان بیاید، فارق التحصیلان حوزه هستند. شما بعنوان افسران و سربازانی هستید که باید میدان داری و دیده بانی و سنگر بانی کنید، چراکه: «عُلَمَاءُ شِيعَتِنَا مُرَابِطُون‏».[8]

امروزه باید جایگاه خودمان را پیدا کنیم و همانجا دیده بانی کنیم. در این حوزه لازم نیست کسی برای ما پست تعیین کند، بلکه هر کسی باید به دنبال پیدا کردن پست و جایگاه برای خود باشد. اصلاً رسالت حوزوی ما این است که کدام ذوق را داریم. کدام استعداد را داریم. در عرصه تفسیر جایگاه خودمان را پیدا کنیم، در عرصه کلام و دفاع از اعتقادات شیعه جایگاه خود را پیدا کنیم و در عرصه فقه به عنوان برنامه زندگی جای خود را پیدا کنیم.

متأسفانه بعد از پیروزی انقلاب، و با توجه به نیازهای گسترده ای که انقلاب داشته است، تعدادی از طلاب ما احساس مسئولیت کردند و درسها را ناتمام رها کردند و به سمت مسئولیت های دیگر رفتند، و این برای ما غمی جانکاه است. ما معتقدیم که خدمت به نظام اسلامی در رأس کارهای ما است ولی چه کسانی باید بروند خدمت کنند؟ کسانی با دانش لازم و مایه لازم. کسی که آن دانش و مایه لازم را ندارد، نمی‏تواند اصلاح کند. کار را به سامان نمی‏رساند. طلبه های ما باید در مجامع و بحث های مختلف پخته شوند و هر کدامشان در هر جا قرار بگیرند. چه منصب قضاوت، چه در پست های سیاسی عقیدتی و مراکز دانشگاهی بعنوان استاد. اینگونه نباشد که در مقابل دانشجو و استاد دانشگاه کم بیاورند. ما یک روزی شهید مطهری را در دانشگاه داشتیم. یک روزی شهید بهشتی را در دانشگاه داشتیم. یک روز هم شهید مفتح و شهید باهنر. امروزه دانشگاهیان ما از آن منظر به حوزه نگاه می‏کنند. بنابراین اگر ما کار را تنزّل دهیم و شرایط را متناسب با انتظارات انجام ندهیم و هر کس بدون داشتن علمیّت لازم بخواهد آن سنگر را حفظ کند، آن سنگر محفوظ نمی‏ماند. بنابراین فرصت ها را از دست ندهید. عمر زود میگذرد. چشم به هم بگذارید یک مرتبه می‏بینید ده سال گذشت. آن موقع چه مایه ای در دستتان است؟ امکانات الان حوزه ها اصلاً قابل مقایسه با گذشته نیست. من بارها این نکته را گفته ام. من روزی که وارد قم شدم جا برای اسکان نداشتم. البته الان هم تعدادی از طلبه های ما بخاطر کم بود امکانات درگیر جا و مکان هستند. امّا آن موقع که اینقدر طلبه نبود ولی در عین حال جا نبود. من این ماجرا را شاید عرض کرده باشم که متولّی مدرسه در گرمای تابستان برق را قطع می‏کرد. وقتی می‏گفتیم: می‏خواهیم درس بخوانیم، می‏گفت: هزینه برق بالا می‏رود. با خواهش و تمنّا و التماس اجازه داد که برق یک بخشی از مدرسه وصل شود. من رفتم یک پنکه رومیزی خریدم که بتوانیم درست بخوانیم. این پنکه را من هنوز نگه داشتم. به بچه هایم گفته‏ام که این مربوط به دوران طلبگی ماست. آن روزی که به هزار خواهش، برق یک گوشه ای از مدرسه وصل شد و ما از پنکه استفاده کردیم. شما طلبه ها قدر بدانید. در گذشته همچین امکاناتی نبود. الان شرایط خیلی خوبی است و اگر ما قدر ندانیم کفران نعمت کرده ایم. مَنِ‏ اسْتَوَى‏ يَوْمَاهُ‏ فَهُوَ مَغْبُونٌ». کسانیکه در جا می‏زنند، چه طلبه چه حوزه. اینها مغبون اند. «وَ مَنْ كَانَ آخِرُ يَوْمَيْهِ خَیرِهِما فَهُوَ . اما اگر رو به جلو رفتیم و نیاز‏ها را احساس کردیم و حوزه چند گام به جلو برداشت و افق دیدش را عوض کرد این شرایط فرق می‏کند. مَنْ كَانَ آخِرُ يَوْمَيْهِ شَرَّهُمَا. اگر طلبه ما به درس و بحث توجهی نکرد، جدی نگرفت، به تهذیب نفس توجه نکرد. إِلَى النُّقْصَانِ أَقْرَبَ وَ مَنْ كَانَ إِلَى النُّقْصَانِ أَقْرَبَ فَالْمَوْتُ خَيْرٌ لَهُ مِنَ الْحَيَاة. من امروز به اینجا آمده‏ام تا خدا قوّتی به شما عزیزان بگویم که واقعاً به حوزه خدمت رسانی می‏‏کنید. ان شاءالله امیدوارم این خدمت رسانی ادامه داشته باشد.

 

«والحمد لله رب العالمین»



[1] . أعلام الدين في صفات المؤمنين، ص95.

[2] . «التوبة»: 122.

[3] . نهج الفصاحة، 218.

[4] . عيون أخبار الرضا، ج‏1، ص307.

[5] . الكافي، ج‏1، ص450.

[6] . الکافی، ج1، ص14.

[7] . الأمالي( للصدوق)، ص668.

[8] . الإحتجاج(للطبرسي)، ج‏2، ص385.

 

باسمه تعالی

متن سخنرانی حضرت آیت الله سید هاشم حسینی بوشهری«دامت برکاته»

موضوع: روز جهانی مساجد- جایگاه مساجد                                                  تاریخ: 92/05/30

مکان: قم

 

 

 

لا حَولَ وَ لا قُوَّةَ الّا بِاللهِ العَلِیِ العَظیِم، حَسبُنَا الله وَ نِعمَ الوَکیِل، نِعمَ المَولی وَ نِعمَ النَّصیِر.

اَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطَان الرَّجِیم بِسمِ اللهِ الرَّحمَنِ الرَّحِیم.

«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين بَارِء الْخَلَائِقِ أَجْمَعِينَ، باعِثِ الْأَنْبِيَاءَ وَ الْمُرْسَلِين ثُمَّ الصَلاةُ و السَّلامُ عَلَى سَيِّدِنَا وَ نَبِيِّنَا حَبیبِ إلِهِ العالَمین أبِی‌القاسِم مُحَمَّد (ص) وَ عَلَى آلِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ المَعصومین المُکَّرَمین الهُداةِ المَهدیّین و اللَّعنُ الدائِم عَلی أعدائِهِم أجمَعین مِنَ الآن إلی قِیامِ یَومِ الدِّین آمینَ یا رَبَّ العالَمین»

در روز جهانی مساجد از دست اندر کاران این همایش آبرومند و همچنین از حضور گرم و پر شور شما حاضرین ارجمند، تقدیر و تشکر می‏کنم. دلیل برگزاری این همایش این است که در تاریخ 30/5/1348 رژیم اشغالگر قدس، بعد از اینکه منطقه شرقی بیت المقدس را به اشغال خود در آورد، دست به جنایت سهمگینی زد و آن جنایت عبارت است از به آتش کشیدن قبله اول مسلمانان، یعنی مسجد الاقصی.

بنده بحثم را در سه محور تقدیم می‏کنم.

1-   بررسی تاریخی این موضوع و پیامدهایی که به دنبال داشت.

2-   جایگاه مساجد، از جمله عظمت و جایگاه مسجد الاقصی.

3-   چه‎کنیم که کارکرد مساجد را بیشتر و متنوع‎تر کنیم و از این پایگاه دینی و مذهبی، بیشتر استفاده ببریم.

نکته اول

در رابطه با نکته اول همانگونه که اشاره کردم رژیم اشغالگر بخاطر آن خباثتی که دارد. هر روز به بهانه‏ای، حادثه‏ای می‏آفریند. کارنامه رژیم اشغالگر، بسیار وحشت ناک است. سیاه و ننگین و نفرت آمیز و ضدّ بشری است. یکی از نقاط تاریک در کارنامه سیاه رژیم اشغالگر همین مسأله آتش زدن مسجدالاقصی است. بعد از اینکه مورد خشم جامعه جهانی قرار گرفت و روزنامه های کشورهای اسلامی به انتشار وسیع آن پرداختند، یک جهانگرد یهودی استرالیایی را به عنوان مهاجم و عامل آتش زدن مسجد الاقصی، در یک محاکمه نمایشی، محاکمه کردند و جالب این بود که قاضی دادگاه برای اینکه مسأله را پایان یافته اعلام کند، اعلام کرد که این جهانگرد، دچار بیماری روانی بوده است و بنابراین از خودش اختیاری نداشته و دست به این کار زده و در نتیجه آزاد شد.

آنچه در رابطه با خسارات وارد شده به مسجد الاقصی به دست ما رسیده، این است که دست کم دویست متر مربع از سقف مسجد الاقصی کاملاً فرو ریخت. منبر قدیمی مسجد که سابقه تاریخی هشتصد ساله داشت بکلی طعمه حریق شد و از بین رفت و خیلی از ستون های مسجد فرو ریخت و دود و آتش صد‏ها متر شعله‏ور شده بود.

 در همان سال، حضرت امام (ره) که در نجف اقامت داشتند بعد از اینکه متوجه این جریان شدند، عکس العمل خیلی تندی نشان دادند. ایشان علاوه بر اینکه جنایت صهیونیست ها را محکوم کردند، از همه مسلمانان جهان خواستند با هم متحد شوند.در آن زمان دو حرکت مهم اتفاق افتاد. یکی از سوی دستگاه طاغوت و یکی هم از سوی حضرت امام (ره). امام (ره) در بیانی اینگونه فرمودند: اینها مسجد الاقصی را آتش زدند و ما فریاد می‏کشیم که بگذارید مسجد الاقصی به همین حالت نیم سوخته باقی بماند تا جرم صهیونیست از بین نرود و همیشه جلوی چشم مسلمانان باشد و دشمنی نسبت به این رژیم را به دل داشته باشند. ولی در همان زمان برای اینکه سریع پرونده اسرائیل بسته شود، شاه اعلام کمک کرد که مردم برای بازسازی مسجدالاقصی کمک کنند. دقیقاً دو حرکت مقابل هم. البته امام (ره) نظرشان این نبود که تا آخر، مسجد الاقصی به شکل نیم سوخته باقی بماند ولی در آن فضا چون سریع می‏خواستند سرپوشی به جنایت اسرائیل بگذارند و شرایط را به نفع رژیم اشغالگر رقم بزنند، امام چنین مسأله‏ای را مطرح فرمودند. نکته مهمی که در اینجا وجود دارد این است که این تنها یکی از جنایات این رژیم اشغالگر است. در جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل، در یکی از حملات هوایی دقیقاً مسجد الاقصی را نشانه گرفتند و یکی از مناره های مسجد دچار خسارت شد و حال آنکه بنا نبود اسرائیلی ها به مسجد الاقصی حمله کنند. حتی الان به بهانه کشف معبد سلیمان دست به تخریب هایی زده اند. لذا اینها در حقیقت به دنبال از بین بردن قبله اول مسلمانان هستند.

نکته دوم

نکته دوم در رابطه با جایگاه مساجد در اسلام است. در قرآن حدود بیست و هشت مورد از کلمه مسجد (هم مفرد و هم جمع) سخن به میان آمده است. همانگونه که می‏دانید، صاحبان مکاتب و ادیان و مذاهب، برای عباداتشان دارای یک مکان مقدسی هستند. اسلام که قوی ترین دین و هدایتگرترین دین است، جایگاه و مکان مقدسی به نام مسجد دارد که در همان روزهای آغازین دعوت اسلام، توسط نبی گرامی اسلام (ص) بنا شد.

اگر در یک جمله بخواهیم مسجد را در تعریف کنیم، باید به این جمله بسنده کنیم که مسجد، قلب تپنده حیات اسلام است. این شاید مناسب ترین واژه‏ای باشد که بتوان در مورد مسجد مطرح کرد.

شخصی بنام محمد سلیمان که اهل ژاپن است، در پاسخ به این سوال که چرا از میان تمامی مذاهب خاور دور و خاور میانه، اسلام را پذیرفته اید؟ می‏گوید: مذهب بودا و مسیحیت علائق مادی را از علائق معنوی جدا می‏کند. انسان را به کناره گیری از جامعه دعوت می‏کنند. بعضی از فرقه های بودایی و مسیحی، معبدها و صومعه‏هایشان را در کوهها و غارها و دور از دسترس جامعه بنا می‏کنند، اما اسلام مساجد را در قلب اجتماعات، روستاها و شهر ها بنا می‏کند و نیایش با جماعت و در خدمت جامعه بودن مورد توجه اسلام است.

از این بیست و هشت موردی که در قرآن از مسجد یاد شده است، بیست و دو مورد به صورت مفرد آمده است و شش مورد به صورت جمع آمده و پانزده مورد مقیّد به قید "الحرام" است، یعنی مسجد الحرام.  معروف است که یک مورد، مقیّد به قید "الاقصی" است و یک مورد هم مقیّد به قید "ضرار" است، یعنی مسجد ضرار. در اسلام راجع به ساختن مساجد سفارشات زیادی شده است لذا از مستحبات مؤکّد، ساخت و ساز مسجد است. روایات فراوانی در رابطه با ساخت مساجد از اهل بیت نقل شده است. حتی مستحب است انسان، در یک گوشه ای از خانه خودش سجّاده‏اش را پهن کند و آنجا را به عنوان مسجد قرار دهد و نماز و عبادتش را آنجا انجام دهد. روایتی از وجود نازنین پیامبر اکرم (ص) وارد شده که فرمودند: «مَنْ بَنَى مَسْجِداً كَمَفْحَصِ قَطَاةٍ بَنَى‏ اللَّهُ لَهُ بَيْتاً فِي الْجَنَّة».[1]

اگر کسی مسجدی به اندازه آشیانه یک مرغ بنا کند، خداوند در بهشت برای او خانه‏ای بنا خواهد کرد.

خداوند متعال به مشرکان اجازه نداده است که مسجد بسازند و آنها حق ورود به این عرصه را ندارند، چرا که این مسأله حق پاکان و صالحان است. کسانی می‏توانند در تعمیر مساجد نقش آفرینی کنند که مؤمن باشند. اما مشرکان حق ورود به این عرصه را ندارد. خداوند در سوره توبه آیه هفده، دست رد به سینه مشرکان می‏زند و در آیه هجده

به استقبال مؤمنان می‏شتابد. « ما كانَ‏ لِلْمُشْرِكينَ‏ أَنْ يَعْمُرُوا مَساجِدَ اللَّهِ »[2] مشرکین حق ندارند مسجد بنا کنند. «شاهِدينَ عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ بِالْكُفْرِ» در عین حالی که خودشان معترف‎اند که کافرند. «أُولئِكَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ» آنها دچار حبط عمل می‏شوند. « وَ فِي النَّارِ هُمْ خالِدُون» در آتش قهر الهی جاودانه می‏مانند. اما به مؤمنان که می‎رسد، « إِنَّما يَعْمُرُ مَساجِدَ اللَّهِ»[3] مساجد خدا را کسانی بینا کنند که این مشخصات را دارند، «‏ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ» آنان که به خدا ایمان دارند. « وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ». به قیامت اعتقاد دارند، « وَ أَقامَ الصَّلاةَ وَ آتَى الزَّكاةَ وَ لَمْ يَخْشَ إِلاَّ اللَّهَ» اقامه نماز می‏کنند و تنها از خدا می‏ترسند، « فَعَسى‏ أُولئِكَ أَنْ يَكُونُوا مِنَ الْمُهْتَدين» امید است که اینها جزء هدایت یافتگان باشند. این عرصه ای است که مربوط به ساخت و ساز مساجد و امثال ذلک است.

جالب اینجاست که یکی از فلسفه های وجوب جهاد، که خدای متعال برای تشریع جهان بیان می‏کند، حفظ مساجد و پایگاههای دینی است و فرقی هم نمی‏کند که پایگاههای مربوط به سایر ادیان باشد، یا پایگاه دینی مسلمانان که عبارت از مسجد است. تعبیر زیبای قرآن این است: «وَ لَوْ لا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوامِعُ وَ بِيَعٌ وَ صَلَواتٌ وَ مَساجِدُ يُذْكَرُ فيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثيراً وَ لَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزيز».[4] می‏گوید خداوند نصرت جنگ داده است و دفع شرّ بعضی از مردم توسط بعضی دیگر، برای حفظ و پایداری صوامع و مساجدی که در آنها یاد خدا می‏شود و بعد هم در پایان آیه می‏فرمایند: « وَ لَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ» یعنی اگر شما به یاری خدا بشتابید خدا هم قطعاً شما را یاری خواهد کرد، چرا که: « إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزيز» است.

اما عظمت مسجد الاقصی

گاهی به اشتباه این گنبد طلایی رنگ را عده‏ای بعنوان مسجدالاقصی می‏دانند، در صورتی که این مسجد الاقصی نیست. مسجد الاقصی گنبد طلایی ندارد. مسجد دیگری در کنار آن است که آن، مسجد الاقصی است. در گذشته، مسجدالاقصی از چوب ساخته شده بود و بعد مسلمانان از آن جایی که پیامبر به معراج رفت، مسجد با عظمتی را بنا کردند بجای آن مسجد.

توجه داشته باشید که قبله اول مسلمانان همین مسجد الاقصی است. سیزده سالی که پیامبر اکرم (ص) در مکه بودند و نماز تشریع شد، به سمت مسجد الاقصی نماز می‏خواندند و بعد هم که پیامبر به سمت مدینه آمدند، تا هفده ماه پیامبر اکرم (ص) باز به سمت مسجد الاقصی نماز می‏خواند. شاید با یک مقدار اخلاف بشود گفت: سیزده سال و هفده ماه مسلمانان به سمت مسجد الاقصی نماز می‏خواندند.

کسی بنام معاویة بن عمار که از یاران امام صادق (ع) بوده. از حضرت سوال می‏کند که از چه زمانی پیامبر به سمت کعبه نماز خواندند؟ حضرت در پاسخ فرمودند: «بَعْدَ رُجُوعِهِ‏ مِنْ‏ بَدْر».[5]

بعد از اینکه پیامبر از جنگ بدر برگشتند، آیه نازل شد که به سمت مسجد الحرام نماز بخوانید « وَ كَانَ يُصَلِّي فِي الْمَدِينَةِ إِلَى بَيْتِ الْمَقْدِسِ- سَبْعَةَ عَشَرَ شَهْراً ثُمَّ أُعِيدَ إِلَى الْكَعْبَة». این پاسخی است که امام صادق (ع) به معاویة بن عمار می‏دهند.

سوالی که ممکن از برای بعضی افراد پیش بیاید اینست که چه فلسفه ای دارد که پیامبر از مسجد الحرام می‏آید مسجد الاقصی و از مسجد الاقصی به معراج می‏رود؟ بیت المقدس جایگاه پیامبران الهی است. خیلی از پیامبران در آنجا مدفون اند و مرکز ادیان الهی است. پیامبر اکرم (ص) از مسجد الحرام به مسجدالاقصی آمده است تا همه خواسته‏های انبیاء الهی را یکجا با خودش به معراج ببرد. داستانی در نقل شده که پیامبر وقتی به معراج رفتند، جبرئیل دست پیامبر را گرفت و به عنوان امام جماعت قرار داد و سایر پیامبران به او اقتدا کردند. این نشان دهنده رابطه دین اسلام با سایر ادیان الهی است. روایتی از پیامبر (ص) نقل شده است که تنها راجع به سه مسجد باید بار و بنه را بست و رفت. البته در بعضی از روایات از مسجد کوفه هم نام برده شده است (لَا تُشَدُّ الرِّحَالُ‏ إِلَّا إِلَى‏ ثَلَاثَةِ مَسَاجِدَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَ مَسْجِدِ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ مَسْجِدِ الْكُوفَةِ)[6] اما در این روایت از سه مسجد نام برده شده. 1- المسجد الحرام 2- مسجدالنبی 3- مسجد الاقصی. یعنی اگر انسان به قصد زیارت بخواهد برود، این سه مسجد این سه مسجد دارای جایگاه با عظمتی هستند. لذا در گذشته که رژیم اشغالگر آنجا را اشغال نکرده بود، مسلمانان سراسر دنیا مقیّد بودند که به عنوان یک مستحب دینی و شرعی به زیارت آنجا بروند. تعبیری امیرمؤمنان (ع) دارند که چهار قصر بهشتی در دنیا داریم. أَرْبَعَةٌ مِنْ‏ قُصُورِ الْجَنَّةِ فِي الدُّنْيَا: الْمَسْجِدُ الْحَرَامُ، وَ مَسْجِدُ الرَّسُولِ، وَ مَسْجِدُ بَيْتِ الْمَقْدِسِ، وَ مَسْجِدُ الْكُوفَةِ.[7]

حضرت مسجد الکوفة را هم در این روایت اضافه می‏کنند.

نکته سوم

اما در بحث سوم مخاطب من بسیج مساجد، هیئت امناء مساجد و روحانیت و بانیان مساجد است. آیا مساجد برای نماز صبح و ظهر و عصر و مغرب و عشاء ساخته شده اند؟ آیا کارکرد مساجد ما این بوده؟ یا کارکرد دیگری دارد؟ حقیقت امر این است که اگر ما به تاریخ صدر اسلام حتی زمان خود نبی اکرم (ص) نگاه کنیم می بینیم کارکرد مساجد تنها کارکرد عبادی نیست. گرچه کارکرد عبادی مساجد از جایگاههای بسیار مهمی است. اما مساجد کارکردهای دیگری دارند که سعی می‏کنم در ضمن چند دقیقه و به طور خلاصه آنها را بیان کنم.

1- یک کارکرد آموزشی است. یکی از صحابه می‏گوید: پیامبر اکرم (ص) بعضی از شبها درس تفسیر می‏گفتند و بعضی از شب ها تاریخ گذشتگان را برای ما بیان می‏کرد. یعنی اینگونه نبود که پیامبر نماز بگذارد و بعد برود. روزی پیامبر اکرم (ص) وارد مسجد شد و دید دو گروه در یک جا جمع اند. یک گروه اهل عبادت‏‎اند و یک گروه جدّی و عالمانه مشغول بحث‏اند. پیامبر فرمود هر دو گروه، کار خوبی می‏کنید اما آنهایی که در اینجا اهل تعلیم و تعلّم‏اند ارزش بالاتری دارند.

2- کارکرد دوم، کارکرد فرهنگی است. در بعضی از روایات  آمده است که پیامبر (ص) خودشان شاهد برگزاری مسابقات بوده است. یعنی اعلام مسابقات دینی و قرآنی می‏شد و پیامبر (ص) هم در آنجا حضور داشتند.

3- کارکرد تبلیغی. امروزه اگر مردم با دین آشنا هستند به برکت حضور روحانیت و سربازان ولی عصر (عج) است. بخاطر همین کارهای تبلیغی در مساجد است.

4- کارکردهای اجتماعی مسجد. در گذشته کمک به فقرا و مستمندان و رفع نیازمندی ها همه‏اش در مسجد بوده است. یعنی متدیّنین موقعی که می‏دیدند یکی از دوستانشان که در صف اول و دوم شرکت می‏کرد و الان نیست، یک جمع می‏شدند و به عیادت می‏رفتند. این سنت های حسنه در فرهنگ دینی ما بوده است و متأسفانه امروزه یادمان رفته است.

5- کارکرد سیاسی در عصر پیامبر. مراسم بیعت با پیامبر. پیروزی و همه اینها در سایه کارکردهای سیاسی بوده است. انقلاب ما در سایه همین مساجد پیروز شد. حرکت بیداری در کشورهای اسلامی در سایه همین مساجد بود. اصلاً مرکز تجمع رزمندگان در عصر پیامبر (ص) مسجد بوده است.

6- کارکرد رسانه ای مسجد که خیلی هم مهم است. مسجد دارای کارکرد رسانه ای است. پیام مسجد یک پیام همگانی است. پیام مسجد، پیام منفی ندارد و مثبت است. پیام مسجد موجب نفوذ در دلها و قلب ها است. پیام مسجد هدایت گر است. مسجد یک رسانه بزرگ است.

7- کارکرد روحی و روانی. مسجد آرامش بخش است. اخیراً مراکزی ساخته شده و می‏خواهند کارکردهای مساجد را به آنجا منتقل کنند. البته زحمت زیادی کشیده اند اما آنها کارکرد مسجد را نمی‏توانند داشته باشند. کارکرد مسجد، کارکرد روحی و روانی است. أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ‏ تَطْمَئِنُ‏ الْقُلُوب‏.[8] امام صادق (ع) می‏فرمایند: هر موقع دلتان گرفت به مسجد بروید. هر موقع مشکلی برایتان پیش آمد آنجا گره کشا است.

«مَا يَمْنَعُ‏ أَحَدَكُمْ‏ إِذَا دَخَلَ‏ عَلَيْهِ‏ غَمٌ‏ مِنْ غُمُومِ الدُّنْيَا أَنْ يَتَوَضَّأَ ثُمَّ يَدْخُلَ الْمَسْجِدَ فَيَرْكَعَ رَكْعَتَيْنِ يَدْعُو اللَّهَ فِيهِمَا أَ مَا سَمِعْتَ اللَّهَ يَقُولُ‏ وَ اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاة».[9] هر موقع غمی سراغ شما آمد، وضو بگیرید و داخل مسجد شوید و دو رکعت نماز بخوانید.

من مجدداً تشکر می‏کنم از همّت بلند عزیزان سپاهیمان. سرداران عزیزمان و روحانیون بزرگوار و همه کسانی که امروز قدم رنجه فرمودند و در این جمع و انجمن عزیز حضور پیدا کردند. ان شاء الله امیدواریم که ما جزء کسانی باشیم که با مسجد سرو کار داریم چون فردای قیامت قرآن شکایت می‏کند اگر سراغ آن نرویم. عالِم شاکی است اگر سراغش نرویم. مسجد هم شاکی است اگر سراغ آن نرویم.

 

«والحمد لله رب العالمین»



[1] . وسائل الشيعة، ج‏5، ص205.

[2] . «التوبة»:  17.

[3] . «التوبة»:  18.

[4] . «الحج»: 40.

[5] . وسائل الشيعة، ج‏4، ص298.

[6]. من لا يحضره الفقيه، ج‏1، ص231.

[7] . الأمالي (للطوسي)، ص369.

[8] . الرعد/ 30.

[9] . وسائل الشيعة، ج‏8، ص139.

باسمه تعالی

متن سخنرانی حضرت آیت الله سید هاشم حسینی بوشهری«دامت برکاته»

موضوع: بزرگداشت آیت الله حکیم                                                   تاریخ: 92/04/17

مکان: قم،

 

 

 

لا حَولَ وَ لا قُوَّةَ الّا بِاللهِ العَلِیِ العَظیِم، حَسبُنَا الله وَ نِعمَ الوَکیِل، نِعمَ المَولی وَ نِعمَ النَّصیِر.

اَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطَان الرَّجِیم بِسمِ اللهِ الرَّحمَنِ الرَّحِیم.

«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين بَارِء الْخَلَائِقِ أَجْمَعِينَ، باعِثِ الْأَنْبِيَاءَ وَ الْمُرْسَلِين ثُمَّ الصَلاةُ و السَّلامُ عَلَى سَيِّدِنَا وَ نَبِيِّنَا حَبیبِ إلِهِ العالَمین أبِی‌القاسِم مُحَمَّد (ص) وَ عَلَى آلِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ المَعصومین المُکَّرَمین الهُداةِ المَهدیّین و اللَّعنُ الدائِم عَلی أعدائِهِم أجمَعین مِنَ الآن إلی قِیامِ یَومِ الدِّین آمینَ یا رَبَّ العالَمین»

قال الله العظیم فی کتابه: «وَالَّذينَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا في‏سَبيلِ اللَّهِ وَالَّذينَ آوَوْا وَنَصَرُوا أُولئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ  حَقًّا»[1]. سخن گفتن درباره­ عالم از یک سو، و شهید از سوی دیگر، آن هم در فرصتی کم و محدود بسیار دشوار می­نماید. انسان چگونه حق عالم و شهید را بتواند ادا کند؟

مقدمه: در شکل گیری شخصیت افراد، عناصر مختلف و گوناگونی تأثیر گذارند، که تمام این عناصر یا حتی یک عنصر از این عناصر، می­تواند معرّف شخصیت آن فرد باشد. قرآن، کتاب هدایتی انسان و روایات نورانی اهل بیت، به اموری پرداخته و به ویژگی هایی اشاره کرده اند که بیانگر شخصیت افراد است. ویژگی­هایی مانند علم، ایمان، هجرت، جهاد، صبر و استقامت. این ها ویژگی­هایی است که بیانگر شخصیت فرد می­تواند باشد. عالِم دارای چه خصوصیتی است؟ انسان‏های مؤمن دارای چه خصوصیتی هستند؟ مهاجران و مجاهدان چه کسانی هستند؟ کسانی که در یک میدان با شکوه ایستادگی می­کنند و از خود صبر و بردباری نشان می­دهند، چه کسانی هستند؟

 در رابطه با عالِم، قرآن تعبیرات گوناگونی دارد که بیش از 80 مورد است. «الَّذينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَالَّذينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجات».[2] مؤمنان و عالمان، کسانی اند که زندگی عالمانه و زندگی مؤمنانه دارند و در پیشگاه پروردگار از مقامات و درجات والا برخوردار‎اند. در وصف مؤمنان تعبیر جالبی قرآن دارد: «إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا».[3] کسانی که برخوردار از ایمان هستند و عمل صالح انجام می­دهند، خدای متعال محبت آن ها را در دل ها قرار می­دهد. مردم آن ها را دوست می­دارند و به آن ها محبت می­ورزند و این جز در پرتوی ایمان و عمل صالح ممکن نیست. گاهی ممکن است آن ها را هم نشناسند ولی ناخواسته محبت آن ها را به دل دارند. در رابطه با عالمان تعبیرات قرآن جالب است. «إِنَّما يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماء».[4] کسانی که خوف همراه با تعظیم در مقابل خدا دارند، عالمان هستند، چون خدا را می‏شناسند و در مقابل ذات کبریایی حق تعظیم، تکریم و احترام می­کنند. وجود مقدس امام صادق (ع) در رابطه با عالمان دین می‏فرماید: «عُلَمَاء ُشِيعَتِنَا مُرَابِطُون»[5]. عالمان دین، مرزبانان فکری و فرهنگی جامعه اند. همان­گونه که یک سرباز و یک افسر در مرزهای جغرافیایی در مقابل دشمن از خود ایستادگی نشان می­دهد، عالم دین نیز در مقابل توطئه ها، شبهات و بدعت ها مرزبانی می­کند تا دشمن در عرصه­ فکری و فرهنگی ورود پیدا نکند و جالب این جاست که در روایات ما وارد شده است: «مداد العلماء افضل من دماء الشهدا». اگر مرزبانان فکری نباشند، مرزبانان جغرافیایی نیز نخواهند بود. مجاهد زمانی مجاهد می­شود و از آب و خاک یک کشور اسلامی دفاع می­کند که انگیزه­ی دینی و فکری داشته باشد که این انگیزه از رهگذر مداد علما است. به واسطه­ مداد العلماء است که دماء الشهداء در جامعه تحقق پیدا می­کند. شهید آیت الله سید محمد باقر حکیم که رضوان خدا بر او و خانواده ایشان باد، جان خود را در طبق اخلاص گذاشتند. ایشان هم عالم هستند و هم شهید اند که بنابر گفته­ پیغمبر (ص)«فَوْقَ كُلِّ بِرّ ٍبِرٌّ حَتَّى يُقْتَلَ الرَّجُلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَإِذَا قُتِلَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ فَلَيْسَ فَوْقَهُ بِر»[6]. هم مداد او هم خون او تأثیرگذار است. به تعبیر امام باقر (ع) «وَ مَا مِن ْقَطْرَةٍ أَحَبَّ إِلَى اللَّهِ مِن ْقَطْرَتَيْنِ قَطْرَةِ دَمٍ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَقَطْرَةِ دَمْعٍ فِي سَوَاد ِاللَّيْلِ مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ»[7]. دو قطره­ اشک نزد خداوند ارزشمند است: یکی قطره خون شهید و دیگری آن قطره اشکی که در دل شب از چشم شب­زنده دار و متهجد می­ریزد و جالب این است که این شهید هم در راه خدا خون داد و هم در شرایط تنهایی و توجه به ذات کبریایی باری تعالی با تمام وجود اشک می­ریخت. من فراموش نمی­کنم روز عاشورا که می‏شد، غوغایی بود؛ زمانی  که بر بالای منبر مقتل می­خواند، گاهی اوقات بی­حال می­شد و حال او متغیر و شرایطش عوض می­شد. این ها ویژگی یک عالم و یک شهید است. ویژگی دیگر این شهید هجرت است. «وَالَّذينَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا في‏سَبيلِ اللَّهِ وَالَّذينَ آوَوْا وَ نَصَرُوا»[8]. این آیه هم شهید را و هم ملت ایران را معرفی می‏کند. شهید ما را که راه هجرت و جهاد را در پیش گرفته است و ملت ایران را در طول 23 سال معرفی می­کند. امام تعبیر جالبی دارند و از مرحوم آیت الله حکیم این­گونه تمجید می­کنند؛ ایشان می­فرمایند: که حضرت آقای حکیم از میهمانان عزیز این جانب به جمهوری اسلامی است و باز در تعبیر دیگری حضرت امام به آیت الله شهید سیدمحمد باقر حکیم خطاب می­کنند و می­فرمایند: من شما را به دو جهت دوست می­دارم و مورد تکریم من هستید، اول آن که فرزند آیت الله سید محسن حکیم هستید و دوم آن که مرد مجاهد فی سبیل الله می­باشید. آیت الله حکیم در زمان خود شخصیتی استثنایی و در میدان مبارزه عالمی تأثیرگذار بود. زمانی که کمونیست ها می­خواستند عراق را تسخیر کنند، به کسانی لازم بود که جلوی آن ها بایستد، فریاد بزند و فتوا بدهد. یک مرجع بزرگ در آن شرایط خفقان با چند جمله غوغایی به پا کرد. «الشیعة کفرٌ هیهات». کمونیستی و مارکسیستی، هم کفر است و هم ضد خدا است و بساط آن ها با این فتوا جمع شد. بزرگان و مراجع ما این گونه­اند. میرزای شیرازی می­نویسد «الیوم استعمال تنباکو در حکم جهاد و مبارزه با امام زمان است».میرزای شیرازی فتوای تحریم تنباکو را صادر کرد که حتی به درون کاخ شاه نیز تأثیر گذاشت و قلیان ها را شکستند. زمانی که آیت الله العظمی حکیم فتوا صادر کردند که الشیعة کفرٌ هیهات، در عراق غوغایی به پا شد.این تأثیر جایگاه یک عالم و یک مرجع است. هجرت چه ویژگی در اسلام دارد که ما تاریخ تولد و بعثت پیامبر، تاریخ فتح مکه، رحلت پیغمبر را داریم ولی هیچ یک از آن ها مبدأ تاریخ اسلام نشد؟ ولی هجرت، مبدأ تاریخ اسلام شد. لذا هجرت جایگاه رفیعی دارد که قرآن می­گوید:« وَالَّذينَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا»[9]. اگر هجرت و جهاد نبود، امروز نه از تاک، نشانی بود و نه از تاکنشان. اگر هجرت پیغمبر در آن شرایط خفقان مکه نبود، امروز اسلام نبود. اگر جهاد پیغمبر و امیرالمؤمنین و جهادهایی که مسلمین در پرتوی دینداری در طول تاریخ انجام دادند، صورت نمی­گرفت، امروز از اسلام اثری نبود. عبدالله بن رواحه می‎گوید: « ما کنا یقاتل الناس بکثرة عددٍ و لاکثرة سلاحٍ و لاکثرة خیلٍ اّلا بهذا الدین الذی اکرم الله به». عدد جمعیت و امکانات تسلیحاتی ما تأثیرگذار نبود، بلکه تنها دین بود که تأثیر گذار بود.

هجرت دو تفسیر دارد یکی از منطقه­ای به منطقه­ای دیگر رفتن است که این هجرتی که همه ما می‏فهمیم و این هجرت زمانی موفق است که هجرت درون را هم آغاز کرده باشیم. یعنی به سمت خدا حرکت کنیم تا بتوانیم زمانی که در صحنه­ جامعه از نقطه­ای به نقطه­ای دیگر حرکت و کوچ می‏کنیم، تأثیرگذار باشیم. این شهید عزیز ما هم مهاجر است، زیرا به خاطر یک هدف مقدس،23 سال ترک وطن کرده است. به قول شهردار عزیزمان جناب آقای دلبری، ایران اسلامی برای او وطن شده است. امروز اگر جلسه­ی تکریم و بزرگداشت او برگزار می­شود به سه دلیل است: 1.­عالم است.2. شهید است. 3. شهروندِ شهر کریمه اهل بیت است. زمانی که ایشان به اینجا آمدند از حرکت نایستادند. در سپاه بدر، ایشان با نظر همکارانشان و همفکرانشان نقش­آفرینی کردند. به نظر بنده، سهم ایشان در پیروزی ملت عراق در مبارزه­ای که با دژخیم عراق یعنی صدام داشتند، بسیار بالاست. لذا دشمنان کینه ایشان را به دل گرفتند و خدا شاهد است آن روزی که من مطّلع شدم که مرحوم آیت الله سید محمد باقر حکیم، وطن دوم خود یعنی قم، را ترک کرد، تا در کنار مردم عراق باشد و در مشکلات با آنها همراه باشد، به دل من خطور کرد که نکند، این سید عزیز و بزرگ ما را دشمن نشانه کرده باشد، گرچه شهادت فوز عظیم الهی است که نصیب همه کس نمی­شود. دعای اولیای الهی همیشه این بوده که «قتلاً فی سبیلک و فقلنا» با آن ارادتی که به ساحت مرجعیت داشتند و بارها می­فرمودند: من دست مراجع را می بوسم؛ اگر امروز ایشان در کنار آیت الله العظمی سیستانی و آیت الله العظمی سید محمد سعید حکیم می­بودند، شرایط عراق امروز خیلی متفاوت بود ولی حیف که دشمن این عزیز را از دست ما گرفت. ایشان اهل جهاد بود، سستی و ضعف به دل راه نداد و هرگز تسلیم دشمن نشد. «وَكَأَيِّنْ مِنْ نَبِيٍّ قاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثيرٌ فَما وَهَنُوا لِما أَصابَهُمْ في ‏سَبيلِ اللَّهِ وَ ماضَعُفُوا وَمَا اسْتَكانُوا وَاللَّهُ يُحِبُّ الصَّابِرين»[10]. ایشان مصداق بارز صابرین است. ایشان در زمینه­ی سیره اهل بیت، مسائل اقتصادی، فقه و تاریخ و رجال و... تألیفات فراوانی دارند. قرآن چه زیبا می­فرماید: « وَالَّذينَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا في‏ سَبيلِ اللَّهِ وَالَّذينَ آوَوْا وَ نَصَرُوا أُولئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا»[11] و در جای دیگر می­فرماید: «وَالَّذينَ قُتِلُوا في‏ سَبيلِ اللَّهِ فَلَنْ يُضِلَّ أَعْمالَهُم*وَيُدْخِلُهُمُ الْجَنَّةَ عَرَّفَها لَهُم»[12]. کسانی که در راه ما به شهادت می رسند، اعمال آن ها از بین نمی­رود. آیه شریفه­ قرآن نیز به همین موضوع اشاره دارد «ْفَإِنَّ اللَّهَ لا يُضيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنين»[13]. ملت عراق با همه مشکلاتی که دارد مانند ترورها، انفجارها، همچنان پابرجا در مقابل دشمنان ایستاده و به همه­ دشمنان « نه» بزرگ می­گوید. امروز ملت عراق در کنار جمهوری اسلامی ایستاده است و عقب نشینی نمی­کند. «سَيَهْديهِمْ وَ يُصْلِحُ بالَهُمْ* وَيُدْخِلُهُمُ الْجَنَّةَ»[14]. همین اخیراً توفیقی حاصل شد عتبات مشرف شده بودم، فرزند عزیز و بزرگوار این شهید جناب حجة الاسلام و المسلمین جناب آقای سید حیدر حکیم، خیلی ما را تکریم کرد. همچنین توفیق داشتیم در کنار زیارت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) در نجف، به زیارت سید محمدباقر حکیم و سید عبدالعزیز حکیم رسیدیم. ایشان را هم باید بگوییم که شهید شد.

در پایان مقدم شما عزیزان را به این جلسه با شکوه و ارزشمند گرامی می‏داریم.

 

«والحمد لله رب العالمین»



[1]. «الأنفال»: 74.

[2]. «المجادله»: 11.

[3]. «المریم»: 96.

[4]. «الفاطر»: 28.

[5]. بحارالانوار، ج2، ص5.

[6]. بحارالانوار، ج71، ص69.

[7]. مستدرک الوسائل، ج11، ص239.

[8]. انفال/74.

[9]. همان.

[10]. «آل عمران»: 146.

[11]. «الأنفال»: 74.

[12]. «محمد»: 4-6.

[13]. «هود»: 115.

[14]. «محمد»: 5-6.

باسمه تعالی

متن سخنرانی حضرت آیت الله سید هاشم حسینی بوشهری«دامت برکاته»

موضوع: موضوع: شخصیت حضرت فاطمه زهرا(س)             تاریخ: 93/01/31

مکان: در جمع ائمه جماعات قم

 

 

لا حَولَ وَ لا قُوَّةَ الّا بِاللهِ العَلِیِ العَظیِم، حَسبُنَا الله وَ نِعمَ الوَکیِل، نِعمَ المَولی وَ نِعمَ النَّصیِر.

اَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطَان الرَّجِیم بِسمِ اللهِ الرَّحمَنِ الرَّحِیم.

«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين بَارِء الْخَلَائِقِ أَجْمَعِينَ، باعِثِ الْأَنْبِيَاءَ وَ الْمُرْسَلِين ثُمَّ الصَلاةُ و السَّلامُ عَلَى سَيِّدِنَا وَ نَبِيِّنَا حَبیبِ إلِهِ العالَمین أبِی‌القاسِم مُحَمَّد (ص) وَ عَلَى آلِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ المَعصومین المُکَّرَمین الهُداةِ المَهدیّین و اللَّعنُ الدائِم عَلی أعدائِهِم أجمَعین مِنَ الآن إلی قِیامِ یَومِ الدِّین آمینَ یا رَبَّ العالَمین»

کوثر پیامبر مظهر حق است، نقطه مقابل، کسی است که به پیامبر(ص) دشنام می‏دهد و علیه پیامبر(ص) و کوثر پیامبر(ص) جبهه می‏گیرد که از جمله آنها عاصم بن وائل است.

پیامبر اکرم(ص) درباره مقام فاطمه(س) می‎فرمایند: «یا فاطمة ان الله یغضب لغضبک و یرضی لرضاک».[1] ما باید بدانیم که انسان دارای مراتبی است. از نفس اماره تا نفس لوامه و نفس مطمئنه که بنظر می رسد که یکی از مراتب کمال یک انسان وابسته به ذات کبریایی حق است، این معنا را دلالت می کند، که خدا از انسان راضی است و انسان هم از خدا راضی است. اما فاطمه (س) فوق این واژه هاست، چون پیامبر (ص)  به این جمله بسنده نمی‏کند که خدا از فاطمه (س) راضی است و او از خدا راضیست. بلکه مقام فاطمه به جایی می رسد که رضایت او عین رضایت خداوند است و غضب او عین غضب خداوند است. همان قولی که ما درباره امیر المؤمنین (ع)  می‎گوییم: «عَلِيٌ‏ مَعَ‏ الْحَقِ‏ وَ الْحَقُّ مَعَه‏».[2] درباره فاطمه (س) هم این چنین است، غضب خداوند، غضب فاطمه(س) و غضب فاطمه(س) ،غضب خداوند است،رضایت فاطمه(س)، رضایت خداوند و رضایت خداوند، رضایت فاطمه(س) است. همچنین آیه مباهله نشانگر این است که اردوگاه فاطمه (س) وجایی که فاطمه(س) در آن قرار دارد جلوه حق است واردوگاه طرف مقابل اردوگاه باطل است. بنابراین این همه توصیف ها و تعریف هایی که نبی گرامی اسلام (ص) در مورد فاطمه (س) بیان می‏کند بی جهت نیست یکی از جملاتی که نبی گرامی (ص) اسلام درباره فاطمه (س) بیان می‏کند این است که می‏فرمایند: « مَنْ‏ عَرَفَ‏ هَذِهِ‏ فَقَدْ عَرَفَهَا وَ مَنْ لَمْ يَعْرِفْهَا فَهِيَ فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ وَ هِيَ بَضْعَةٌ مِنِّي وَ هِيَ قَلْبِي الَّذِي بَيْنَ جَنْبَيَّ فَمَنْ آذَاهَا فَقَدْ آذَانِي وَ مَنْ آذَانِي فَقَدْ آذَى اللَّه‏».[3]

یعنی اذیت فاطمه(س) اذیت خداست و جبهه فاطمه(س) جبهه حق و الهی هست وجبهه مقابل فاطمه جبهه باطل و شیطانی است.

لذا اگر مردم ما فاطمیه اول و فاطمیه دوم و بعضی فاطمیه سوم می‎گیرند، به خاطر این است که هرچه ما بتوانیم فضای جامعه و خانواده‎ها و محیط پیرامونمان را معطر کنیم به عطر دل انگیز فاطمی باز هم جا دارد. جمله‎ای که در آغاز سخن عرض کردم: «إِنَ‏ اللَّهَ‏ جَعَلَ‏ عَلِيّاً وَ زَوْجَتَهُ‏ وَ أَبْنَاءَ [هُ‏] حُجَجَ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ- وَ هُمْ أَبْوَابُ الْعِلْمِ فِي أُمَّتِي- مَنِ اهْتَدَى بِهِمْ‏ هُدِيَ إِلى‏ صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ‏».[4]

  اما "من لم یهتد بهم" صراط مستقیمی در کار نیست، یعنی اگر دنبال صراط مستقیم هستید راه فاطمه راه امیرالمؤمنین (ع) صراط مستقیم است.

اینها مفاهیم خیلی بلندی است که اگر دشمنان اهل بیت با این اسرار و ویژگی‏‏ها آشنا بشوند یک آن تحمل نمی‏کنند.

 یکی از دوستانی که با در شبکه های ماهواره‏ای کار می‏کند می‏گفت: یک نفر هر شب بلا استثناء با من تماس می‏گرفت و دشنام می‏داد و شدیدترین بغضش را نسبت به من به خاطر علاقه‏ام به اهل بیت(ع) ابراز می‏کرد، می‏گوید: من در یکی از این شبهای شهادت صدیقه طاهره مطالبی را در مورد این حضرت بیان کردم، تلفن زنگ زد ،گوشی را برداشتم و دیدم همان ادم هست گفت: در خانه ما هیاهویی به پاست گفتم چرا؟ گفت: داریم توبه می‏کنیم داریم استغفار می‏کنیم، داریم عذر خواهی می‏کنیم به پیشگاه فاطمه(س)، ما فاطمه(س) را نشناخته بودیم میگفت: از کتب اهل سنت مطالبی را راجع به صدیقه طاهره(س) و کلمات نورانی پیامبر در مورد فاطمه(س) بیان کردم. خانواده این شخص می‏گفتند: نمی‏دانم ما از شدت پشیمانی از اشتباهاتمان تا صبح می‏توانیم بخوابیم یانه.

اینها سرمایه های بزرگ ماهستند که در اختیار هیچ کسی نیست، اسلام سرمایه ماست، قران سرمایه ماست، اهل بیت سرمایه ماهستند، با این سرمایه دستمان خالی نیست. گاهی در سنگرهای تبلیغیتان، در ارشاداتتان و موعضه‏هایتان، احساس نا امیدی نکنید، اینها امدادهایی است که به سراغ شما می‎آید.

گاهی برای من و شما اتفاق افتاده است که با یک صحنه ای مواجه شده ایم، سوالی مطرح کردند و پیرامون این مساله شاید اصلاً مطالعه نکرده باشیم ولی یکدفعه به خاطر اینکه دل ما پیوسته مرتبت با اهل بیت(ع) است کلامی به ذهن ما رسیده و داستان را فیصله داده و این نشان دهنده این است که هرچه اعتقادمان به ائمه بیشتر باشد آنها نیز بیشتر به کمک ما می‏آیند.

مساله دیگر محبت و مودت فاطمه است. آمدند خدمت رسول گرامی(ص)  اسلام که آقا چقدر پول می‏خواهید به عنوان پاداش  این رسالت و دعوت؟ پیغمبر(ص) چیزی نگفتند تا آیه نازل شد: «قُلْ‏ لا أَسْئَلُكُمْ‏ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى‏».[5]

در اینجا پیغمبر(ص)  این حرف را نمی‏گویند، بلکه خداوند میفرماید: (  «قُلْ‏ لا أَسْئَلُكُمْ‏ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى‏».[6]

پیغمبر(ص)  می‏فرمایند: فقط مودت ومحبت اهل بیت را می‏خواهم، این به عنوان مزد رسالتی است که خداوند متعال منت میگذارد بخاطر این رسالت« لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنينَ إِذْ بَعَثَ‏ فيهِمْ‏ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِم‏».[7]

 زمانی از کلمه منت استفاده می‏شود که نعمت سنگینی به انسان داده می‏شود لذا زمانی که کار کوچکی برای کسی انجام بگیرد و طرف بخواهد منت بگذارد میگوییم کاری نکرده ای که می‏خواهی منت بگذاری! و این نشان دهنده این است که درمقابل این نعمت بزرگ الهی یعنی رسالت، مزدی را خداوند قرار می‏دهد به عنوان محبت و مودت اهل بیت.

مودت و محبت چیست؟ دوست داشتن یا احترام کردن، پرچمی برافراشتن، چراغانی کردن، اینها که قطعا نیست، این جمله صدیقه طاهره(س) تمام مسئله را تماماً بیان می‏کند: «‏كُنْتَ‏ تَعْمَلُ‏ بِمَا أَمَرْنَاكَ، وَ تَنْتَهِي عَمَّا زَجَرْنَاكَ عَنْهُ فَأَنْتَ مِنْ شِيعَتِنَا، وَ إِلَّا فَلا».[8]

این کلام نورانی فاطمی است، سید عبدالحسین شرف الدین خیلی تعبیر عجیبی دارد و می‏گوید: ائمه توصیه می‏کردند فرزندانشان را به حفظ خطبه فاطمی، همانگونه که توصیه می‏کردند به حفظ قرآن، اصلا فرهنگ خانواده های اهل بیت این بوده که توصیه به حفظ این خطبه فدکیه می‏کردند.

حضرت در یکی دیگر از جملات این خطبه می‏فرمایند: (وجدتموها هادیا مهدیا یسلک بکم علی الطریق المستقیم)، اگر علی را به عنوان پیشوای خود قرار می‎دادید، کجی در مسیر زندگیتان وجود نداشت.

اگر به سخنان حضرت توجه می‏شد و راه مستقیم را پیش می‏گرفتند، دیگر در سوریه نمی‏آمدند شیعه را سر ببرند و به عنوان شادمانی سر شیعیان را به ماشین آویزان کنند و در خیابان‎ها و کوچه‎های شهرهای سوریه به حرکت در بیاورند، اگر این اتفاق افتاده بود امروز ما شاهد نبودیم که فرزند تازه متولد شده خانواده شیعه را ببرند، بپزند، داخل سینی بگذارند وبرای پدر و مادر بیاورند و بگویند: این فرزندتان است.

اما ویژگی‎های شخصیت خود فاطمه(س)، بیانگر عظمت فاطمه است و دریچه‎ای به روی ما باز می‎کند تا فاطمه(س) را بتوانیم آنگونه که هست بشناسیم، از دوران کودکی همواره با مشکلات و تحریم روبرو بوده است، امروزه بعضی ها می گویند اگر مسئولین با دشمنان با روش دیگری رفتار می‏کردند ما تحریم نمی‏شدیم. اما آیا به پیغمبر هم می‏توان اشکال کرد که مورد تحریم واقع شد؟ آیا او هم بد عمل کرد، که مورد تحریم اقتصادی و ارتباطی واقع شد؟

شیعه نباید حساب خودش را از اهل بیت(ع) جدا کند ما روحانیون که پرچمداران دین هستیم، پیشوایان جامعه هستیم و در بین مردم زندگی می‏کنیم اگر گاهی این مسائل پیش می آید، باید سریع یادآورد اینگونه مسائل در زمان پیامبر شویم و اگر این کار را انجام دهیم، این مسائل این مسائل برای جامعه ما قابل پذیرش و تحمل میشود.

فاطمه زهرا(س) الگوی ایثار است، امروزه دم از حقوق بشر می‏زنند و علیه ما قطعنامه صادر می‎کنند به جرم اینکه شما نقض حقوق بشر کرده اید. اما ما فاطمه‎ای داریم که برای انسان هم نوع خودش تا جان پیش میرود، (الجار ثم الدار)  اول دیگران بعد خودمان. امیرالمؤمنین(ع) وقتی در جنگها می دید که فرمانده ای بی دلیل دست به حمله زده است دستور می‏داد تمام اموال انها را برگرداند.

در کتاب بحار جلد98 علامه مجلسی رضوان الله تعالی مطلبی را بیان میکند و می‏فرماید: امام صادق (ع) آمدند سر قبرمطهر امام حسین بن علی (ع) و اینگونه زیارت را شروع کرد، یعنی نشان دهنده این است که نهضت حسینی بر گرفته از نهضت فاطمی است ،خطاب کرد به قبر مقدس ومنور حسین بن علی و یاران : (السلام علیکم یا انصار فاطمه ) یعنی حسین بن علی تو که به شهادت رسیدی به عنوان حمایت از نهضت فاطمی به شهادت رسیدی، حرکت حسینی حرکت فاطمی است، آنروز درب خانه آتش می‏زدند، خیمه ها را آتش می‏زنند واین جریان ادامه دارد.

چند جمله ای هم راجع به رسالت خودمان صحبت کنم.

«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اصْبِرُواْ وَصَابِرُواْ وَرَابِطُواْ وَاتَّقُواْ اللّهَ».[9] امام صادق (ع) یک جمله ای راجع به شما بزرگواران فرموده بود، که من این جمله را در ابتدای عرضم گفتم و من هم با همین اعتقاد نسبت به شما عرض میکنم:

«رَحِمَ‏ اللَّهُ‏ قَوْماً كَانُوا سِرَاجاً وَ مَنَاراً كَانُوا دُعَاةً إِلَيْنَا بِأَعْمَالِهِمْ وَ مَجْهُودِ طَاقَتِهِم‏».[10]

امام صادق درود می‎فرستد به شما به عنوان کسانی که نور هستید، سراج  ودعوت کننده مردم هستید با اعمالتان، به سمت اهل بیت عصمت و طهارت. این آیه شریفه از آیات آخر سوره آل عمران یا آخرین آیه سوره آل عمران است، چند پیام دارد که وظیفه مارا سنگین می‏کند، اول می‎فرماید: «اصبرو». درتفسیرمی‏فرماید: در اینجا صبر و استقامت در مقابل هوسها و مشکلات و امثال ذلک است، یعنی در مبارزه با نفس شکیبا باشید و اول خودسازی، بعد سراغ جامعه رفتن. اگر روحانیت به عنوان عالمان دین، پرچمداران حقیقت، پایبند به عمل باشند اصلاً نیاز نیست که خیلی برای مردم سخنرانی کنیم، و یکبار مردم با ما نشست و برخواست داشته باشند ماجرا تمام می‏شود و راه را پیدا می‏کنند، مشکل این است که گاهی فاصله ها زیاد است.

مرحله دوم ( وصابروا ) یعنی اگر دشمن سراغ شما آمد در مقابل دشمن مقاومت کنید، شاهد من این دو مطلب نیست و عمده شاهد من بخش سوم و چهارم است ( ورابطوا ) ،مرابطه مرزبانی است ( علما و شیعتنا مرابطون ) اگر سربازان ما کنار مرزها دیدبانی دارند و مرزبانی می‏کنند، علما و بزرگان ما و ائمه محترم جماعات ماهم مرزبان هستند و در مسجد و محله دیده بانی می‏کنند، منتهی نکته هایی وجود دارد در رابطه با دیده بانی و مرزبانی که چند نکته را عرض می‏کنم. ما سرمایه مرزبانی نیاز داریم، من بارها عرض کردم الان هم تقاضامندانه عرض می‏کنم. ماهرچه می‏توانیم باید بر دانش و معلومات خود بیفزاییم. روحانی باید اهل مطالعه باشد و حداقل روزی چند صفحه مطالعه داشته باشد و به یکسری محفوظات اکتفا نکند.

مطلب بعدی که باید به آن توجه شود، شیوه مرزبانی است. یک مرزبان باید شیوه مرزبانی را بلد باشد. «ادْعُ إِلِى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ».[11] شیوه را بدانیم که با افراد چطور صحبت کنیم، چه کتابهایی را دست بچه ها و بزرگترها بدهیم و یکنواخت حرف نزنیم.

یک آقایی از یکی از ارگانها آمده بود و می‏گفت: روحانی ما از بس که برای  ما تکراری صحبت کرده است تا می‎گوید: (بسم الله) من تا اخر خط می‏فهمم چه چیزی می‏خواهد بگوید. این نشان دهنده این است که آماده به کار نیستیم.

نکته سوم حوزه مرزبانی است. پس سرمایه مرزبانی، شیوه مرزبانی و حوزه مرزبانی، یعنی در مباحث اعتقادی یک نوع ادبیات می‎خواهد، در مباحث ادبی یک نوع ادبیات می‎خواهد و در مباحث سیاسی نیز یک نوع مبنا می‎خواهد. إن شاء الله اینها را ملاحظه کنید و خدای متعال هم به من هم به شما کمک خواهد کرد و مسیر را بدست ماخواهد داد.

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

«والحمد لله رب العالمین»



[1]. کنز العمال ج 6 ص 219 ، حدیث 34237.

[2]. من لا يحضره الفقيه،  ج‏3،ص 498.

[3]. مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، ج‏5، ص317.

[4]. شواهد التنزيل لقواعد التفضيل، ج‏1، ص 76.

 

 

[5]. «الشوری»/23.

[6]. همان

[7]. «آل عمران»: 164.

[8]. بحار الأنوار (ط - بيروت)،  ج‏65، ص 155.

[9] .«آل عمران»: 200.

[10] . تحف العقول، ص، 301.

 

 

[11]. «النحل»: 125.

باسمه تعالی

متن سخنرانی حضرت آیت الله سید هاشم حسینی بوشهری«دامت برکاته»

موضوع: موضوع: شخصیت حضرت فاطمه زهرا(س)             تاریخ: 93/04/27

مکان: دانشگاه امام صادق علیه السلام

 

 

 

لا حَولَ وَ لا قُوَّةَ الّا بِاللهِ العَلِیِ العَظیِم، حَسبُنَا الله وَ نِعمَ الوَکیِل، نِعمَ المَولی وَ نِعمَ النَّصیِر.

اَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطَان الرَّجِیم بِسمِ اللهِ الرَّحمَنِ الرَّحِیم.

«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين بَارِء الْخَلَائِقِ أَجْمَعِينَ، باعِثِ الْأَنْبِيَاءَ وَ الْمُرْسَلِين ثُمَّ الصَلاةُ و السَّلامُ عَلَى سَيِّدِنَا وَ نَبِيِّنَا حَبیبِ إلِهِ العالَمین أبِی‌القاسِم مُحَمَّد (ص) وَ عَلَى آلِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ المَعصومین المُکَّرَمین الهُداةِ المَهدیّین و اللَّعنُ الدائِم عَلی أعدائِهِم أجمَعین مِنَ الآن إلی قِیامِ یَومِ الدِّین آمینَ یا رَبَّ العالَمین»

کوثر پیامبر مظهر حق است، نقطه مقابل، کسی است که به پیامبر(ص) دشنام می‏دهد و علیه پیامبر(ص) و کوثر پیامبر(ص) جبهه می‏گیرد که از جمله آنها عاصم بن وائل است.

پیامبر اکرم(ص) درباره مقام فاطمه(س) می‎فرمایند: «یا فاطمة ان الله یغضب لغضبک و یرضی لرضاک».[1] ما باید بدانیم که انسان دارای مراتبی است. از نفس اماره تا نفس لوامه و نفس مطمئنه که بنظر می رسد که یکی از مراتب کمال یک انسان وابسته به ذات کبریایی حق است، این معنا را دلالت می کند، که خدا از انسان راضی است و انسان هم از خدا راضی است. اما فاطمه (س) فوق این واژه هاست، چون پیامبر (ص)  به این جمله بسنده نمی‏کند که خدا از فاطمه (س) راضی است و او از خدا راضیست. بلکه مقام فاطمه به جایی می رسد که رضایت او عین رضایت خداوند است و غضب او عین غضب خداوند است. همان قولی که ما درباره امیر المؤمنین (ع)  می‎گوییم: «عَلِيٌ‏ مَعَ‏ الْحَقِ‏ وَ الْحَقُّ مَعَه‏».[2] درباره فاطمه (س) هم این چنین است، غضب خداوند، غضب فاطمه(س) و غضب فاطمه(س) ،غضب خداوند است،رضایت فاطمه(س)، رضایت خداوند و رضایت خداوند، رضایت فاطمه(س) است. همچنین آیه مباهله نشانگر این است که اردوگاه فاطمه (س) وجایی که فاطمه(س) در آن قرار دارد جلوه حق است واردوگاه طرف مقابل اردوگاه باطل است. بنابراین این همه توصیف ها و تعریف هایی که نبی گرامی اسلام (ص) در مورد فاطمه (س) بیان می‏کند بی جهت نیست یکی از جملاتی که نبی گرامی (ص) اسلام درباره فاطمه (س) بیان می‏کند این است که می‏فرمایند: « مَنْ‏ عَرَفَ‏ هَذِهِ‏ فَقَدْ عَرَفَهَا وَ مَنْ لَمْ يَعْرِفْهَا فَهِيَ فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ وَ هِيَ بَضْعَةٌ مِنِّي وَ هِيَ قَلْبِي الَّذِي بَيْنَ جَنْبَيَّ فَمَنْ آذَاهَا فَقَدْ آذَانِي وَ مَنْ آذَانِي فَقَدْ آذَى اللَّه‏».[3]

یعنی اذیت فاطمه(س) اذیت خداست و جبهه فاطمه(س) جبهه حق و الهی هست وجبهه مقابل فاطمه جبهه باطل و شیطانی است.

لذا اگر مردم ما فاطمیه اول و فاطمیه دوم و بعضی فاطمیه سوم می‎گیرند، به خاطر این است که هرچه ما بتوانیم فضای جامعه و خانواده‎ها و محیط پیرامونمان را معطر کنیم به عطر دل انگیز فاطمی باز هم جا دارد. جمله‎ای که در آغاز سخن عرض کردم: «إِنَ‏ اللَّهَ‏ جَعَلَ‏ عَلِيّاً وَ زَوْجَتَهُ‏ وَ أَبْنَاءَ [هُ‏] حُجَجَ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ- وَ هُمْ أَبْوَابُ الْعِلْمِ فِي أُمَّتِي- مَنِ اهْتَدَى بِهِمْ‏ هُدِيَ إِلى‏ صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ‏».[4]

  اما "من لم یهتد بهم" صراط مستقیمی در کار نیست، یعنی اگر دنبال صراط مستقیم هستید راه فاطمه راه امیرالمؤمنین (ع) صراط مستقیم است.

اینها مفاهیم خیلی بلندی است که اگر دشمنان اهل بیت با این اسرار و ویژگی‏‏ها آشنا بشوند یک آن تحمل نمی‏کنند.

 یکی از دوستانی که با در شبکه های ماهواره‏ای کار می‏کند می‏گفت: یک نفر هر شب بلا استثناء با من تماس می‏گرفت و دشنام می‏داد و شدیدترین بغضش را نسبت به من به خاطر علاقه‏ام به اهل بیت(ع) ابراز می‏کرد، می‏گوید: من در یکی از این شبهای شهادت صدیقه طاهره مطالبی را در مورد این حضرت بیان کردم، تلفن زنگ زد ،گوشی را برداشتم و دیدم همان ادم هست گفت: در خانه ما هیاهویی به پاست گفتم چرا؟ گفت: داریم توبه می‏کنیم داریم استغفار می‏کنیم، داریم عذر خواهی می‏کنیم به پیشگاه فاطمه(س)، ما فاطمه(س) را نشناخته بودیم میگفت: از کتب اهل سنت مطالبی را راجع به صدیقه طاهره(س) و کلمات نورانی پیامبر در مورد فاطمه(س) بیان کردم. خانواده این شخص می‏گفتند: نمی‏دانم ما از شدت پشیمانی از اشتباهاتمان تا صبح می‏توانیم بخوابیم یانه.

اینها سرمایه های بزرگ ماهستند که در اختیار هیچ کسی نیست، اسلام سرمایه ماست، قران سرمایه ماست، اهل بیت سرمایه ماهستند، با این سرمایه دستمان خالی نیست. گاهی در سنگرهای تبلیغیتان، در ارشاداتتان و موعضه‏هایتان، احساس نا امیدی نکنید، اینها امدادهایی است که به سراغ شما می‎آید.

گاهی برای من و شما اتفاق افتاده است که با یک صحنه ای مواجه شده ایم، سوالی مطرح کردند و پیرامون این مساله شاید اصلاً مطالعه نکرده باشیم ولی یکدفعه به خاطر اینکه دل ما پیوسته مرتبت با اهل بیت(ع) است کلامی به ذهن ما رسیده و داستان را فیصله داده و این نشان دهنده این است که هرچه اعتقادمان به ائمه بیشتر باشد آنها نیز بیشتر به کمک ما می‏آیند.

مساله دیگر محبت و مودت فاطمه است. آمدند خدمت رسول گرامی(ص)  اسلام که آقا چقدر پول می‏خواهید به عنوان پاداش  این رسالت و دعوت؟ پیغمبر(ص) چیزی نگفتند تا آیه نازل شد: «قُلْ‏ لا أَسْئَلُكُمْ‏ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى‏».[5]

در اینجا پیغمبر(ص)  این حرف را نمی‏گویند، بلکه خداوند میفرماید: (  «قُلْ‏ لا أَسْئَلُكُمْ‏ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى‏».[6]

پیغمبر(ص)  می‏فرمایند: فقط مودت ومحبت اهل بیت را می‏خواهم، این به عنوان مزد رسالتی است که خداوند متعال منت میگذارد بخاطر این رسالت« لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنينَ إِذْ بَعَثَ‏ فيهِمْ‏ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِم‏».[7]

 زمانی از کلمه منت استفاده می‏شود که نعمت سنگینی به انسان داده می‏شود لذا زمانی که کار کوچکی برای کسی انجام بگیرد و طرف بخواهد منت بگذارد میگوییم کاری نکرده ای که می‏خواهی منت بگذاری! و این نشان دهنده این است که درمقابل این نعمت بزرگ الهی یعنی رسالت، مزدی را خداوند قرار می‏دهد به عنوان محبت و مودت اهل بیت.

مودت و محبت چیست؟ دوست داشتن یا احترام کردن، پرچمی برافراشتن، چراغانی کردن، اینها که قطعا نیست، این جمله صدیقه طاهره(س) تمام مسئله را تماماً بیان می‏کند: «‏كُنْتَ‏ تَعْمَلُ‏ بِمَا أَمَرْنَاكَ، وَ تَنْتَهِي عَمَّا زَجَرْنَاكَ عَنْهُ فَأَنْتَ مِنْ شِيعَتِنَا، وَ إِلَّا فَلا».[8]

این کلام نورانی فاطمی است، سید عبدالحسین شرف الدین خیلی تعبیر عجیبی دارد و می‏گوید: ائمه توصیه می‏کردند فرزندانشان را به حفظ خطبه فاطمی، همانگونه که توصیه می‏کردند به حفظ قرآن، اصلا فرهنگ خانواده های اهل بیت این بوده که توصیه به حفظ این خطبه فدکیه می‏کردند.

حضرت در یکی دیگر از جملات این خطبه می‏فرمایند: (وجدتموها هادیا مهدیا یسلک بکم علی الطریق المستقیم)، اگر علی را به عنوان پیشوای خود قرار می‎دادید، کجی در مسیر زندگیتان وجود نداشت.

اگر به سخنان حضرت توجه می‏شد و راه مستقیم را پیش می‏گرفتند، دیگر در سوریه نمی‏آمدند شیعه را سر ببرند و به عنوان شادمانی سر شیعیان را به ماشین آویزان کنند و در خیابان‎ها و کوچه‎های شهرهای سوریه به حرکت در بیاورند، اگر این اتفاق افتاده بود امروز ما شاهد نبودیم که فرزند تازه متولد شده خانواده شیعه را ببرند، بپزند، داخل سینی بگذارند وبرای پدر و مادر بیاورند و بگویند: این فرزندتان است.

اما ویژگی‎های شخصیت خود فاطمه(س)، بیانگر عظمت فاطمه است و دریچه‎ای به روی ما باز می‎کند تا فاطمه(س) را بتوانیم آنگونه که هست بشناسیم، از دوران کودکی همواره با مشکلات و تحریم روبرو بوده است، امروزه بعضی ها می گویند اگر مسئولین با دشمنان با روش دیگری رفتار می‏کردند ما تحریم نمی‏شدیم. اما آیا به پیغمبر هم می‏توان اشکال کرد که مورد تحریم واقع شد؟ آیا او هم بد عمل کرد، که مورد تحریم اقتصادی و ارتباطی واقع شد؟

شیعه نباید حساب خودش را از اهل بیت(ع) جدا کند ما روحانیون که پرچمداران دین هستیم، پیشوایان جامعه هستیم و در بین مردم زندگی می‏کنیم اگر گاهی این مسائل پیش می آید، باید سریع یادآورد اینگونه مسائل در زمان پیامبر شویم و اگر این کار را انجام دهیم، این مسائل این مسائل برای جامعه ما قابل پذیرش و تحمل میشود.

فاطمه زهرا(س) الگوی ایثار است، امروزه دم از حقوق بشر می‏زنند و علیه ما قطعنامه صادر می‎کنند به جرم اینکه شما نقض حقوق بشر کرده اید. اما ما فاطمه‎ای داریم که برای انسان هم نوع خودش تا جان پیش میرود، (الجار ثم الدار)  اول دیگران بعد خودمان. امیرالمؤمنین(ع) وقتی در جنگها می دید که فرمانده ای بی دلیل دست به حمله زده است دستور می‏داد تمام اموال انها را برگرداند.

در کتاب بحار جلد98 علامه مجلسی رضوان الله تعالی مطلبی را بیان میکند و می‏فرماید: امام صادق (ع) آمدند سر قبرمطهر امام حسین بن علی (ع) و اینگونه زیارت را شروع کرد، یعنی نشان دهنده این است که نهضت حسینی بر گرفته از نهضت فاطمی است ،خطاب کرد به قبر مقدس ومنور حسین بن علی و یاران : (السلام علیکم یا انصار فاطمه ) یعنی حسین بن علی تو که به شهادت رسیدی به عنوان حمایت از نهضت فاطمی به شهادت رسیدی، حرکت حسینی حرکت فاطمی است، آنروز درب خانه آتش می‏زدند، خیمه ها را آتش می‏زنند واین جریان ادامه دارد.

چند جمله ای هم راجع به رسالت خودمان صحبت کنم.

«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اصْبِرُواْ وَصَابِرُواْ وَرَابِطُواْ وَاتَّقُواْ اللّهَ».[9] امام صادق (ع) یک جمله ای راجع به شما بزرگواران فرموده بود، که من این جمله را در ابتدای عرضم گفتم و من هم با همین اعتقاد نسبت به شما عرض میکنم:

«رَحِمَ‏ اللَّهُ‏ قَوْماً كَانُوا سِرَاجاً وَ مَنَاراً كَانُوا دُعَاةً إِلَيْنَا بِأَعْمَالِهِمْ وَ مَجْهُودِ طَاقَتِهِم‏».[10]

امام صادق درود می‎فرستد به شما به عنوان کسانی که نور هستید، سراج  ودعوت کننده مردم هستید با اعمالتان، به سمت اهل بیت عصمت و طهارت. این آیه شریفه از آیات آخر سوره آل عمران یا آخرین آیه سوره آل عمران است، چند پیام دارد که وظیفه مارا سنگین می‏کند، اول می‎فرماید: «اصبرو». درتفسیرمی‏فرماید: در اینجا صبر و استقامت در مقابل هوسها و مشکلات و امثال ذلک است، یعنی در مبارزه با نفس شکیبا باشید و اول خودسازی، بعد سراغ جامعه رفتن. اگر روحانیت به عنوان عالمان دین، پرچمداران حقیقت، پایبند به عمل باشند اصلاً نیاز نیست که خیلی برای مردم سخنرانی کنیم، و یکبار مردم با ما نشست و برخواست داشته باشند ماجرا تمام می‏شود و راه را پیدا می‏کنند، مشکل این است که گاهی فاصله ها زیاد است.

مرحله دوم ( وصابروا ) یعنی اگر دشمن سراغ شما آمد در مقابل دشمن مقاومت کنید، شاهد من این دو مطلب نیست و عمده شاهد من بخش سوم و چهارم است ( ورابطوا ) ،مرابطه مرزبانی است ( علما و شیعتنا مرابطون ) اگر سربازان ما کنار مرزها دیدبانی دارند و مرزبانی می‏کنند، علما و بزرگان ما و ائمه محترم جماعات ماهم مرزبان هستند و در مسجد و محله دیده بانی می‏کنند، منتهی نکته هایی وجود دارد در رابطه با دیده بانی و مرزبانی که چند نکته را عرض می‏کنم. ما سرمایه مرزبانی نیاز داریم، من بارها عرض کردم الان هم تقاضامندانه عرض می‏کنم. ماهرچه می‏توانیم باید بر دانش و معلومات خود بیفزاییم. روحانی باید اهل مطالعه باشد و حداقل روزی چند صفحه مطالعه داشته باشد و به یکسری محفوظات اکتفا نکند.

مطلب بعدی که باید به آن توجه شود، شیوه مرزبانی است. یک مرزبان باید شیوه مرزبانی را بلد باشد. «ادْعُ إِلِى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ».[11] شیوه را بدانیم که با افراد چطور صحبت کنیم، چه کتابهایی را دست بچه ها و بزرگترها بدهیم و یکنواخت حرف نزنیم.

یک آقایی از یکی از ارگانها آمده بود و می‏گفت: روحانی ما از بس که برای  ما تکراری صحبت کرده است تا می‎گوید: (بسم الله) من تا اخر خط می‏فهمم چه چیزی می‏خواهد بگوید. این نشان دهنده این است که آماده به کار نیستیم.

نکته سوم حوزه مرزبانی است. پس سرمایه مرزبانی، شیوه مرزبانی و حوزه مرزبانی، یعنی در مباحث اعتقادی یک نوع ادبیات می‎خواهد، در مباحث ادبی یک نوع ادبیات می‎خواهد و در مباحث سیاسی نیز یک نوع مبنا می‎خواهد. إن شاء الله اینها را ملاحظه کنید و خدای متعال هم به من هم به شما کمک خواهد کرد و مسیر را بدست ماخواهد داد.

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

«والحمد لله رب العالمین»



[1]. کنز العمال ج 6 ص 219 ، حدیث 34237.

[2]. من لا يحضره الفقيه،  ج‏3،ص 498.

[3]. مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، ج‏5، ص317.

[4]. شواهد التنزيل لقواعد التفضيل، ج‏1، ص 76.

 

 

[5]. «الشوری»/23.

[6]. همان

[7]. «آل عمران»: 164.

[8]. بحار الأنوار (ط - بيروت)،  ج‏65، ص 155.

[9] .«آل عمران»: 200.

[10] . تحف العقول، ص، 301.

 

 

[11]. «النحل»: 125.

باسمه تعالی

متن سخنرانی حضرت آیت الله سید هاشم حسینی بوشهری«دامت برکاته»

موضوع: میلاد حضرت زهرا (س)- عمامه گذاری طلاب مدرسه شهید حقانی         تاریخ: 91/02/24

مکان: قم- مدرسه شهید حقانی

 

 

 

لا حَولَ وَ لا قُوَّةَ الّا بِاللهِ العَلِیِ العَظیِم، حَسبُنَا الله وَ نِعمَ الوَکیِل، نِعمَ المَولی وَ نِعمَ النَّصیِر.

اَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطَان الرَّجِیم بِسمِ اللهِ الرَّحمَنِ الرَّحِیم.

«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين بَارِء الْخَلَائِقِ أَجْمَعِينَ، باعِثِ الْأَنْبِيَاءَ وَ الْمُرْسَلِين ثُمَّ الصَلاةُ و السَّلامُ عَلَى سَيِّدِنَا وَ نَبِيِّنَا حَبیبِ إلِهِ العالَمین أبِی‌القاسِم مُحَمَّد (ص) وَ عَلَى آلِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ المَعصومین المُکَّرَمین الهُداةِ المَهدیّین و اللَّعنُ الدائِم عَلی أعدائِهِم أجمَعین مِنَ الآن إلی قِیامِ یَومِ الدِّین آمینَ یا رَبَّ العالَمین»

عن مولانا و مقتدانا امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب: «تَعَلَّمِ‏ الْعِلْمَ‏ وَ اعْمَلْ‏ بِهِ‏ وَ انْشُرْهُ‏ فِي أَهْلِهِ يُكْتَبْ لَكَ أَجْرُ تَعَلُّمِهِ وَ عَمَلِهِ إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَى»‏[1]

و قالت فاطمه بنت رسول الله: «مَنْ‏ أَصْعَدَ إِلَى‏ اللَّهِ‏ خَالِصَ عِبَادَتِهِ أَهْبَطَ اللَّهُ إِلَيْهِ أَفْضَلَ مَصْلَحَتِه‏».[2]

شام میلاد با سعادت دخت نبی اکرم، صدیقه طاهره«س» است و این مناسبت خجسته تقارن پیدا کرده با سالروز تولد فرزند صدیقه طاهره«س» حضرت امام (ره). مناسبت میلاد صدیقه طاهره«س» و میلاد حضرت امام را صمیمانه خدمت شما بزرگواران و اساتید معظم تبریک و تهنیت عرض می کنم.

امشب عده ای از شما طلاب عزیز توسط حضرت آیت الله العظمی شبیری زنجانی مفتخر به لباس روحانیت می شوید و سر آغاز یک مسئولیت بزرگ در تاریخ حیات طلبی شما می باشد. انشاء الله امیدوارم عزیزانی که امشب بدست این مرجع بزرگ معمم می شوند قدر خودشان و لباسشان و جایگاه رفیع روحانیت را بدانند و قدمی جز در راه هدایت مولایمان حضرت بقیة الله اعظم بر ندارند. بدانید که ما زیر نظر هستیم و امام زمان به ما نمره قبولی یا تجدیدی می دهند. وَقُلِ اعْمَلُواْ فَسَيَرَى اللّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ وَسَتُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ.[3] و به تعبیر امام جواد: و اعلم أنك لن تخلو من عين الله فانظر كيف تكون...[4] از دید تیزبین خدا پنهان نمی مانید. اگر بتوانیم از دید دوستان، پدر و مادر و همسایگان و... کارهایمان را پنهان کنیم اما از دید خداوند نمی توان پنهان شد.

عرض شد که شب میلاد حضرت صدیقه طاهره«س» است. اما چرا ما مردم اینقدر به اهل بیت ارادت داریم؟ در این رابطه روایتی از پیامبر اکرم هست که می فرمایند: کلِّ شَئٍ أساسٌ و أساسُ الاِسْلامِ حُبُّنا أهْلَ الْبَیْتِ.[5] هرچیزی اساسی دارد و اساس اسلام دوستی ما اهل بیت است. یعنی هر چه ارتباط با اهل بیت بیشتر باشد، پایبندی و وابستگی بیشتر می شود. یا به بیان دیگر هر کسی این وابستگی را نداشته باشد، هرچند ممکن است مدعی اسلام باشد ولی تنوانسته است یک مسلمان تمام عیار باشد و فقط ظاهری مسلمان دارد و لذا بی جهت نیست که مزد و اجر رسالت محبت و مودّت اهل بیت است. همان طور که در قرآن هم آمده که: قُلْ‏ لا أَسْئَلُكُمْ‏ عَلَيْهِ‏ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى‏.[6]

مردم تصور می کردند که پیامر در برابر زحماتی که کشیده است پول و پاداش می خواهد، اما آیه نازل شد که بگو چیزی نمی خواهم جز محبت به اهل بیتم. اگر محبت به اهل بیت در جامعه حفظ شد، قدر رسالت پیامبر هم دانسته شده است ولی اگر بی تفاوت بودید شما به پیامبر اعتقاد ظاهری دارید، نه اعتقاد قلبی. صدیقه طاهره«س» جمله ای می فرمایند که اگر به آن پایبند باشیم و نتیجه جلسه امشب ما این جمله حضرت باشد خیلی عالی می شود. حضرت می فرمایند: مَنْ‏ أَصْعَدَ إِلَى‏ اللَّهِ‏ خَالِصَ عِبَادَتِهِ أَهْبَطَ اللَّهُ إِلَيْهِ أَفْضَلَ مَصْلَحَتِه‏.[7]

اگر آمده اید که مصالح خدا و امت اسلامی و تشیع بدست شما در جامعه پیاده شود تنها یک راه دارد که خود حضرت صدیقه طاهره«س» فرمودند. یعنی تمام کارهایتان باید برای خدا باشد. درس خواندن، حرف زدن، زیارت کردن و...همه اش برای رضای خدا باشد. ریا کاری را از صحنه زندگی ما برای همیشه دور کنیم. سید بحر العلوم در جمع شاگردان نشسته بودند که ناگهان تبسمی کردند. شاگردان از آقا سوال کردند که آقا چه شده؟ ایشان فرمودند: 25 سال دنبال این بودم که کاهایی که می کنم جنبه خدایی اش بیشتر است یا جنبه ریایی اش؟ الان متوجه شدم که جنبه خدایی اش بالاتر است و توانسته ام بر نفسم غلبه کنم.

علمای ما خیلی مراقبت از کارهایشان می کردند، و چون مراقبت می کردند، لذا با فقر هم می ساختند و اینگونه به مقامات عالی می رسیدند. ما نه آن فقر را تحمل می کنیم و نه آن تقیدات را داریم که اگر غیبتی بشنویم تذکر بدهیم که چهل روز ما را از عبادت دور کردی. آن تقیدات را نداریم که نماز شب از یادمان می رود. روایت داریم که گناهان روز توفیقات را سلب می کند. اما اگر کارهایمان با اخلاص باشد طبق فرموده صدیقه طاهره«س» همینکه اعمالمان به پیشگاه پروردگار رسید، خداوند پاداشش را به ما می دهد. روایت دیگری در این رابطه داریم که فرمودند: ثمرة العلم الإخلاص، ثمرة العلم العباده.[8] لذا امیرالمؤمنین فرمودند: تعلم العلم واعمل به. یعنی حالا که با تمام سختی ها وارد حوزه شده ای با جان و دل علم بیاموز و به فکر این نباش که سریع دروس مقدمات را بخوانیم و وارد دروس آزاد شویم. درست است که ما باید به انقلابمان و به جامعه و مردم خدمت کنیم اما برای خدمت باید انسانی تحصیل کرده باشیم. باید خوب یاد بگیریم تا خوب خدمت کنیم. اگرما علمی را یاد گرفتیم باید به روش صحیح از آن استفاده کنیم. اینگونه نباشد که ما یک بار واجبات را انجام دهیم و یکبار مستحبات را. وقتی از همه علما سوال می کنند که نصیحتی به ما بفرمایید تا عاقبت بخیر شویم می فرمایند: اول واجباتتان را انجام دهید. سپس محرمات را ترک کنید و بعد سراغ مستحبات بروید. امام صادق«ع» می فرمایند: إِنْ‏ أُجِّلْتَ‏ فِي‏ عُمُرِكَ‏ يَوْمَيْنِ‏ فَاجْعَلْ أَحَدَهُمَا لِأَدَبِكَ لِتَسْتَعِينَ بِهِ عَلَى يَوْمِ مَوْتِك‏.[9]

«فاجعل احدهما لأحدک...»یعنی اگر به شما گفتند که دو روز از عمر شما باقی مانده است، یک روز را یاد بگیر تا به کمک آموخته هایت، روز دوم را بگذرانی.

«وانشره فی اهله...» یعنی جامعه منتظر شما است. آموخته هایتان را درجامعه نشر و گسترش دهید.

نتیجه این اعمال می شود: یکتب لک اجر تعلمه و علمه انشاءا... یعنی هم پاداش یاد گرفتن به شما می دهند و هم پاداش عمل کردن.

حال باید دید که تفاوت حوزه با سایر مراکز آموزشی چیست؟

در حوزه محوریت با کتاب و سنت است. امام صادق«ع» می فرمایند: من‏ دخل‏ في‏ هذا الدين‏ بالرجال‏، أخرجه منه الرجال كما أدخلوه فيه؛ و من دخل فيه بالكتاب و السنّة زالت الجبال قبل أن يزول‏.[10]

لذا در حوزه ما کم اتفاق می افتد که شخصی در حوزه طعم درس و بحث شیرین حوزه بچشد و بعد پشت به حوزه کند. بنابراین قدر خودتان و این جایگاهی که در آن قرار دارید بدانید و درس و بحث را شوخی نگیرید. اگر دروس حوزه را به شوخی و تمسخر بگیرید باعث می شود که فرسنگ ها از حوزه دور شوید و دیگر هم راه بازگشتی نباشد.

 عزیزانی که امشب معمم می شوند باید خیلی مواظب این لباس مقدس باشند. تقیّدتان باید بیشتر شود. در بین مردم با این طرز فکر نروید که حتماً باید حرف شما اجرا شود. «من طلب العلم للّه, لم یصب منه باباً, الاّ ازداد به فی نفسه ذُلاًّ وفی الناس تواضعاً وللّه خوفاً وفی الدین اجتهاداً وذلک الذی ینتفع بالعلم».[11]

یعنی کسانی صادقانه علم یاد می گیرند و وارد حوزه می شوند سعی کنند خودشان به آن عمل کنند و به دیگران هم یاد دهند و انسانی که مسیر زندگی اش اینگونه باشد، هر چه پیشرفت می کند تواضعش بیشتر می شود و خودش را در برابر دیگران کوچکتر می بیند.

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

«والحمد لله رب العالمین»



[1] . أعلام الدين في صفات المؤمنين / / 95 / أحاديث في العلم و العلماء ..... ص : 94.

[2] . بحار الأنوار (ط - بيروت) / ج‏68 / 184 / باب 64 الاجتهاد و الحث على العمل ..... ص : 160.

[3] . «التوبة»: 105.

[4] . تحف العقول، ص 478.

[5] . الکافی، ج ۲، ص ۴۶.

[6] . «الشوری»: 23.

[7] . بحار الأنوار (ط - بيروت) / ج‏68 / 184 / باب 64 الاجتهاد و الحث على العمل ..... ص : 160.

[8] . شرح غررالحكم، ج 3، صفحه 332.

[9] . الكافي (ط - الإسلامية) / ج‏8 / 150 / حديث من ولد في الإسلام ..... ص : 148.

 

[10] . الكافي (ط - دارالحديث) / ج‏1 / 14 / خطبة الكتاب ..... ص : 3.

[11] . (الحیاة), محمدرضا حکیمی و... ج2/314.

Please publish modules in offcanvas position.