IMAGE وضعیت حقوق زن در جوامع غربی را به چالش بکشیم / پژوهش هنوز مهمان ناخوانده آموزش است1403/02/26
چهارشنبه, 26 ارديبهشت 1403
  حضرت آیت الله حسینی بوشهری«دامت برکاته» با بیان اینکه در مواجهه با دشمن، مطالبه... Read More...
IMAGE حضور رئیس جمهور در جلسه جامعه مدرسین حوزه علمیه قم1403/02/21
جمعه, 21 ارديبهشت 1403
  رئیس جمهور با حضور در جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در جلسه‌ای با اعضای این نهاد... Read More...
IMAGE در وصول مالیات، رضایت عامه مدنظر باشد1403/02/21
جمعه, 21 ارديبهشت 1403
  رئیس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم گفتند: معتقدیم که نفت ثروتی است که باید برای... Read More...
IMAGE کلید درب‌های فضای مجازی را در اختیار بگیرید1403/02/21
جمعه, 21 ارديبهشت 1403
  رئیس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم با اشاره به اهمیت مدیریت فضای مجازی گفتند:... Read More...

  درس تفسیر حضرت آیة الله حسینی بوشهری

موضوع کلی: سوره بقره                تاریخ: 9 مهر 1393  

موضوع جزئی:تفسیر آیه 30    

 مصادف با: 6 ذی‏ الحجه 1435        سال: پنجم                          جلسه: 61 

 

 

 

 

 

 

«الحمدلله رب العالمين و صلي‌الله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»

 

ادامه تفسیر آیه30:

ما در جلسه گذشته دو سؤال مطرح کردیم که سؤال اول را پاسخ دادیم ولی پاسخ سؤال دوم باقی ماند که امروز بدان اشاره می‏کنیم.

سؤال اول این بود که آیا سخن ملائکه که گفتند: «أَ تَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَ يَسْفِكُ الدِّمَاءَ» اعتراض به خداوند متعال بوده یا نه؟

در پاسخ از این سؤال عرض کردیم شأن و جایگاه ملائکه که تربیت شده خداوند متعال هستند منزه است از اینکه در مقابل خداوند اعتراض کنند. بنابراین سخن ملائکه از روی اعتراض نبوده بلکه سؤالی برای رسیدن به حقیقت و پرده برداری از یک ابهامی بوده که در ذهنشان وجود داشته است. پس سؤال ملائکه برای درک و فهم حقیقت مسئله بوده نه از باب اعتراض.

سؤال دوم این بود که ملائکه از کجا می‏دانستند انسان در روی زمین مرتکب فساد و خونریزی خواهد شد و چرا ملائکه در رابطه با حضرت آدم (ع) دچار چنین پیش‏داوری شدند؟

پاسخ از سؤال دوم:

چند پاسخ از این سؤال داده شده:

پاسخ اول: ملائکه سابقه موجودی به نام انسان را قبل از آفرینش آدم (ع) مطلع بودند، قبل از آدم موجوداتی وجود داشته‏اند که نام آنها طبق بعضی از تعبیرات «نسناس» بوده و این موجودات در روی زمین فساد می‏کرده‏اند لذا دچار سوء پیشینه بودند و این سوءِ پیشینه موجب شد که ملائکه رفتار این موجودات را به آدم ابو البشر تسرّی دهند و بگویند آدم هم همان رفتار را مرتکب خواهد شد.

روایاتی وجود دارد مبنی بر اینکه قبل از حضرت آدم (ع) هزاران موجود مثل او در روی زمین زندگی می‏کرده‏اند از جمله روایت زیر:

عن مولینا الامام الباقر (ع) قال: «لَعَلَّكَ تَرَى أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّمَا خَلَقَ هَذَا الْعَالَمَ الْوَاحِدَ وَ تَرَى أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَمْ يَخْلُقْ بَشَراً غَيْرَكُمْ بَلْ وَ اللَّهِ لَقَدْ خَلَقَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَلْفَ أَلْفِ عَالَمٍ وَ أَلْفَ أَلْفِ آدَمٍ أَنْتَ فِي آخِرِ تِلْكَ الْعَوَالِمِ وَ أُولَئِكَ الْآدَمِيِّين»[2]؛ امام باقر (ع) به جابر بن یزید جُعفی فرمودند: شايد عقيده تو اين است كه خدا همين يك جهان را آفريده و جز شما بشرى نيافريده؟!! آرى بخدا هر آينه خداوند هزار هزار عالم و هزار هزار آدم آفريده است كه تو در آخر اين عوالم و آدم‏ها هستى.

پاسخ دوم: پاسخ دوم این است که ملائکه علی الاجمال از وضعیت همین آدمی که قرار بود خلق شود مطلع بودند و خداوند متعال اجمالاً اطلاعاتی را به آنها داده بود، لذا با توجه به علم اجمالی نسبت به وضعیت آدم که خداوند تبارک و تعالی به ملائکه داده بود، ملائکه گفتند: آیا می‏خواهی موجودی را خلق کنی که در روی زمین فساد و خونریزی کند. لذا قضاوت ملائکه بر اساس علم اجمالی آنها نسبت به وضعیعت آدم بوده نه بر اساس عوالم قبل از آدم.

پاسخ سوم: احتمال سوم این است که خود ملائکه به فساد و خونریزی انسان پی بردند، یعنی وقتی کلمه «فی الارض» را از جانب خداوند متعال شنیدند که فرمود: «إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَليفَة»، متوجه شدند به اعتبار اینکه «ارض» محدودیت دارد و انسان‏ها می‏خواهند در این ظرف مکانی محدود زندگی کنند لذا منجر به تنازع و فساد خواهد شد و ملائکه با توجه به کلمه «فی الارض» به این امر پی بردند که چون انسان‏ها منافع متفاوتی دارند و منافع آنها در ظرف مکانی محدود (کره زمین) منجر به کشمکش و تنازع می‏شود لذا گفتند: خلقت آدم باعث فساد و خونریزی خواهد شد.

ما عرض می‏کنیم هر سه احتمال فوق متصور است و این احتمالات با هم قابل جمع است هر چند عده‏ای احتمال سوم را تقویت کرده و گفته‏اند: احتمال دوم مبتنی بر روایاتی است که ضعیف السند است لذا این احتمال مردود است، احتمال دوم هم که گفته شود قضاوت ملائکه درباره آدم بر اساس علم اجمالی آنها به وضعیت آدم بوده مردود است، لذا گفته‏اند تنها احتمالی که درست به نظر می‏رسد احتمال سوم است ولی ما می‏گوییم هر سه احتمال فوق با هم قابل جمع هستند.

لذا ملائکه گفتند: اگر قرار است خلافتی در کار باشد ما فرشتگان سزاوارتر به خلافت هستیم نه آدمی که باعث فساد و خونریزی خواهد شد.

سؤال:

مقصود از «ملائکه» در این آیه شریفه (آیه30) چه کسانی هستند؟ آیا همه ملائکه مورد نظرند یا گروه خاصی از ملائکه؟

پاسخ:

در مورد «ملائکه» دو احتمال وجود دارد:

احتمال اول: شیخ طوسی فرموده: منظور از فرشتگان و ملائکه در این آیه، همه فرشتگان نیستند بلکه ملائکه‏ای مورد نظر هستند که در زمین ساکن هستند.[3]

مؤید احتمال اول:

اولاً: روایتِ تفسیر منسوب به امام عسکری (ع) که فیض کاشانی آن را نقل کرده ذیل آیه شریفه: «وَ إِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلاَئِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً...»[4]فرموده:

« الذين كانوا في الأرض مع إبليس و قد طردوا عنها الجنّ بنيّ الجان و خفّفت العبادة»[5]؛ یعنی ملائکه کسانی بودند که روی زمین بودند، بنابراین همه ملائکه مورد نظر نبوده بلکه فقط ملائکه ساکن زمین مورد نظر بوده‏اند.

ثانیاً: روایت دیگری هم وجود دارد که این مسئله را تأیید می‏کند که ملائکه نخست آسمانی بودند، سپس زمینی شدند و بعد از اینکه جریان جانشینی آدم مطرح شده به آسمان برگشته‏اند، آن روایت عبارت است از: «بدلا منكم و رافعكم منها فاشتد ذلك عليهم لان العباده عند رجوعهم الى السماء تكون اثقل عليهم»[6]؛ تعبير به «رجوعهم الى السماء» نشان مى دهد كه فرشتگانِ مخاطب، سابقاً در آسمان بودند و هنگام خطاب، در زمين ساكن بودند و مقرر شد كه دوباره به آسمان باز گردند و چنين نزول صعودى بعيد است شامل همه فرشتگان شود؛ زيرا برخى از آنان حاملان عرش و نيز مدبرات امور در همه عالمند، نه خصوص زمين لذا امکان نزول آنها در زمین وجود نداشته تا امر به صعود شوند.

احتمال دوم: منظور از «الملائکة» همه فرشتگان می‏باشد، چون لفظ «الملائکة» جمع محلّی به الف و لام است و بر عموم دلالت می‏کند و چون مخصِّصی هم وجود ندارد لذا گفته‏اند همه فرشتگان مورد نظر هستند نه گروه خاصی از آنها.

عده‏ای گفته‏اند: جمع محلّی به لام (الملائکة) مفید استغراق و عموم است ولی عده‏ای دیگر از مفسرین گفته‏اند:  نه «الف و لام» و نه «ملائکه» که مدخول «الف و لام» است بر استغراق و عموم دلالت ندارند.

کما اینکه بعضی گفته‏اند: لفظ «کل» در آیه شریفه: «فسجد الملائکة کلّهم اجمعون»[7] به اعتبار همین ملائکه زمینی است یعنی همه ملائکه زمینی سجده کردند و بعضی دیگر گفته‏اند: منظور از الملائکه به اعتبار لفظ «کل»، کل ملائکه است اعم از زمینی و آسمانی.

«والحمد لله رب العالمین»



[1].تحف العقول، ص284.

[2]. شيخ صدوق‏، الخصال‏، چ جامعه مدرسين‏، قم‏ 1362 ش‏، ج 2، ص 652.

[3]. تفسیر تبیان، ج1، ص132.

[4]. بقره/30.

[5]. تفسیر صافی، ج1، ص92.

[6]. همان، ص93.

[7]. حجر/30.

    درس تفسیر حضرت آیة الله حسینی بوشهری

موضوع کلی: سوره بقره                                                            تاریخ: 2 مهر 1393  

موضوع جزئی:تفسیر آیه 30     مصادف با: 28 ذی‏القعده  1435                         سال: پنجم                      جلسه: 60

 

 

 

 

 

 

«الحمدلله رب العالمين و صلي‌الله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»

 

ادامه تفسیر آیه30:

«وَ إِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلاَئِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُوا أَ تَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَ يَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَ نُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ»[4]؛ (به خاطر بياور) هنگامى را كه پروردگارت به فرشتگان گفت: «من در روى زمين، جانشينى ‌[ نماينده‌اى‌] قرار خواهم داد.» فرشتگان گفتند: «پروردگارا!» آيا كسى را در آن قرار مى‌دهى كه فساد و خونريزى كند؟! (زيرا موجودات زمينى ديگر، كه قبل از اين آدم وجود داشتند نيز، به فساد و خونريزى آلوده شدند. اگر هدف از آفرينش اين انسان، عبادت است،) ما تسبيح و حمد تو را بجا مى‌آوريم، و تو را تقديس مى‌كنيم.» پروردگار فرمود: «من حقايقى را مى‌دانم كه شما نمى‌دانيد.»

ما در جلسه گذشته به معانی بعضی از واژگانی که در این آیه شریفه بکار رفته پرداختیم، اکنون به بعضی دیگر از واژگان بکار رفته در این آیه شریفه اشاره می‏کنیم:

«خلیفه»: خلیفه در لغت به معنای جانشین است اما در اینکه منظور، جانشین چه کسی است احتمالاتی از طرف مفسرین نقل شده است:

1- بعضی گفته‏اند: منظور جانشینی برای فرشتگان است، یعنی خداوند متعال به فرشتگان فرموده: من می‏خواهم جانشینی برای شما قرار دهم.

2- بعضی گفته‏اند: منظور جانشینی برای انسان‏ها یا موجودات دیگر است که قبلاً در زمین می‏زیسته‏اند (بنا بر اینکه قبل از ما انسان‏ها که از نسل حضرت آدم (ع) هستیم انسان‏های دیگری هم وجود داشته‏اند).

3- اکثر مفسّران گفته‏اند: منظور از جانشینی در این آیه شریفه، خلافت و جانشینی خودِ خداوند است نه جانشینی فرشتگان یا انسان‏های قبل از این انسان. پس منظور از خلافت انسان، نمایندگی خداوند متعال در زمین است. این احتمال اقوی از بقیه احتمالات است و قرائنی هم بر این احتمال ذکر شده است از جمله اینکه تعلیم اسماء به انسان و دستور به فرشتگان مبنی بر خضوع در برابر این انسان نشان دهنده این است که این انسان یک موجودی است که دارای ویژگی‏های منحصر بفردی است که او را شایسته خلافت الهی قرار داده است.

سؤال: «تاء» در کلمه «خلیفة» چه نوع تائی است؟ آیا تاء تأنیث است یا تاء دال بر کثرت و شدّت؟

پاسخ: گفته شده «تاء» کلمه «خلیفة» مثل «تاء» کلمه «علّامة» است، «علامة» را در مورد کسی بکار می‏برند که دارای دانش و علم فراوان است، خلیفه هم به معنای تأکید در مسئله جانشینی و خلیفةُ اللهی است.

ریشه کلمه «خلیفه»:

کلمه «خلیفة» از ریشه «خَلَف» به معنای جانشینی است اما این کلمه نوعاً (حقیقتاً یا ادعائاً) در جایی بکار می‏رود که جانشینی و خلافت به حق و درست باشد، در مقابل «خالفة» که از ریشه «خَلف» با سکون لام است و به معنای جانشینی به ناحق است.

مرحوم طریحی در کتاب مجمع البحرین- مجمع البحرین یکی از کتب ارزشمند لغوی نزد شیعه است کما اینکه کتاب نهایه (النهایة فی غریب الحدیث و الأثر) ابن اثیر از کتب لغوی مشهور نزد اهل سنت است که این دو کتاب به بیان لغات قرآن و روایات پرداخته‏اند- به تعریف و شرح واژه «خلیفه» پرداخته و بعد فرموده: و في الخبر «جاء أعرابي إلى أبي بكر فقال له: أنت خليفة رسول الله (ص)؟ فقال: لا، فقال: فما أنت. قال: أنا الخالفة بعده»[5]؛ در خبر این گونه آمده که شخص عربی بر ابوبکر داخل شد و به او گفت: تو خلیفه رسو الله (ص) هستی؟ ابوبکر گفت: نه، اعرابی گفت: پس تو چه کاره‏ای؟ ابوبکر گفت: من خالفه (جانشین به ناحق) بعد از رسول الله (ص) هستم. ابن عساکر[6] و ابن اثیر[7] هم این مطلب را نقل کرده‏اند.

«إنّ»: در مورد کلمه «انّ» در «انّی جاعل فی الارض خلیفة» دو نکته وجود دارد:

«انّ» برای تأکید است، یعنی کلام خداوند متعال که می‏فرماید: من در روی زمین جانشینی قرار خواهم دارد، حتماً اتفاق خواهد افتاد. وجه اینکه در اینجا «انّی» به صورت متکلم وحده بکار رفته نه «انّا» به صورت متکلم مع‏الغیر این است که این کار (جعل جانشین) توسط خودِ خداوند متعال صورت گرفته است و واسطه‏ای در کار نبوده است.

در مواردی که «انّا» به صورت متکلم مع‏الغیر ذکر شده به خاطر یکی از دو جهت زیر است:

الف) یا در مقام تفخیم و بیان عظمت است، معمولاً کسانی که بزرگ هستند به جای «من» از کلمه «ما» استفاده می‏کنند.

ب) یا معنایش این است که این کار با وسائطی از ناحیه خداوند متعال صورت می‏گیرد، مثلاً اینکه خداوند متعال می‏فرماید: «انا انزلناه فی لیلة القدر»[8] معنایش این است که نزول قرآن مستقیماً از طرف خداوند تبارک و تعالی صورت نگرفته بلکه واسطه خورده و فرشته واسطه در این کار بوده است.

فرق بین خلیفه و امام:

خلیفه معمولاً ناظر به گذشته است، چه سبق و لحوق زمانی و چه سبق و لحوق ذهنی، سبق و لحوق زمانی به این معناست که سابقاً کسی بوده و این شخصی که خلیفه قرار داده شده جانشین آن شخص قرار گرفته است، سبق و لحوق رتبی به این معناست که خلیفه از نظر رتبه در مرتبه بعد قرار دارد مثل ما نحن فیه که سابق بالذات، ذات الهی است و رتبةً مقدم بر خلیفه است و خلیفه از نظر رتبی مؤخر از ذات اقدس الهی است.

اما اگر کسی راهنمای دیگران شد و جنبه پیشوایی پیدا کرد و کاری به گذشته نداشت، امام نامیده می‏شود، البته ممکن است کسی هم خلیفه باشد و هم امام؛ به این نحو که به اعتبار هدایت‏گری نسبت به آینده، امام و به اعتبار مستخلفٌ‏عنه، خلیفه خواهد بود.

اشکال:

خلیفه معمولاً به کسی گفته می‏شود که پس از مستخلفٌ‏عنه ظهور پیدا می‏کند، یعنی در وَراء او قرار می‏گیرد و این مبتنی بر غیبت مستخلفٌ‏عنه است اما خداوند تبارک و تعالی که نسبت به هر چیزی احاطه دارد غیبتی ندارد و صحنه‏ای از وجود خداوند متعال خالی نیست که نیاز به خلیفه داشته باشد، لذا خلافت انسان نسبت به خداوند متعال چگونه قابل تصویر است؟

پاسخ:

این اشکال در صورتی وارد است که مقصود از استخلاف، تفویض و واگذاری امور باشد ولی ما استخلاف نسبت به خداوند متعال را این گونه معنی نمی‏کنیم و نمی‏گوییم خلافت انسان در فرضی است که مستخلفٌ‏عنه (خداوند متعال) غایب باشد بلکه استخلاف نسبت به خداوند متعال به این معناست که خلیفه، مظهر خاص و مرآتیت خاص نسبت به خداوند تبارک و تعالی دارد، یعنی خلیفه چون متصف به صفات الهی است، مظهر الهی می‏باشد. بنابراین خداوند متعال اصل است و خلیفه مظهر او محسوب می‏شود.

سؤال: چه ضرورتی بوده که خداوند متعال به فرشتگان بگوید: من می‏خواهم آدم را به عنوان جانشین خودم خلق کنم؟

استاد: اینکه خداوند متعال مسئله خلافت آدم را به فرشتگان اعلام کرده به خاطر این بوده که:  

اولاً: خداوند متعال می‏خواسته ابهامی را که در ذهن فرشتگان وجود داشته برطرف کند؛ چون تصور فرشتگان این بوده که اگر خداوند آدم را خلق کند مثل گذشتگان خود مشغول خونریزی و فساد خواهد شد.

ثانیاً: اعلام خلافت آدم به فرشتگان به خاطر عظمت و اهمیت جایگاه انسان (خلیفة اللهی) بوده که این جایگاه بدیل و نظیر ندارد و فرشتگان تصور نکنند که چون آنها تسبیح و تقدیس خداوند متعال را انجام می‏دهند مقامشان بالاتر است.

ملائکه در مقابل اِخبار خداوند متعال از جعل خلافت برای انسان به واکنش افتادند و گفتند: «قَالُوا أَ تَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَ يَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَ نُقَدِّسُ لَكَ»؛ «قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ»؛ «پروردگارا!» آيا كسى را در آن قرار مى‌دهى كه فساد و خونريزى كند؟! (زيرا موجودات زمينى ديگر، كه قبل از اين آدم وجود داشتند نيز، به فساد و خونريزى آلوده شدند. اگر هدف از آفرينش اين انسان، عبادت است،) ما تسبيح و حمد تو را بجا مى‌آوريم، و تو را تقديس مى‌كنيم.

دو سؤال در اینجا مطرح می‏شود:

سؤال اول: آیا این سخن ملائکه (واکنش در مقابل جعل خلافت برای آدم)، اعتراض به خداوند متعال بود؟

سؤال دوم: ملائکه از کجا فهمیدند که آدم در روی زمین مرتکب فساد و خونریزی خواهد شد؟

پاسخ از سؤال اول:

اکثر مفسیرین گفته‏اند: سؤال فرشتگان از روی استفهام (طلب فهم) است وگرنه ساحت ملائکه که تربیت شده خداوند متعال هستند منزه است از اینکه در مقابل خداوند متعال اعتراض کنند. بنابراین سخن ملائکه از روی اعتراض نبوده بلکه سؤالی برای رسیدن به حقیقت و پرده برداری از یک ابهامی بوده که در ذهنشان وجود داشته است.

بحث جلسه آینده: پاسخ سؤال دوم را ان شاء الله در جلسه آینده عرض خواهیم کرد.

«والحمد لله رب العالمین»



[1]. تحف العقول، ص253.

[2]. کافی، ج2، ص52.

[3]. هود/23.

[4]. بقره/30.

[5]. مجمع البحرین، ج5، ص55.

[6]. تاریخ مدینة الدمشق، ج9، ص497.

[7]. نهایة، ج2، ص69.

[8]. قدر/ 1.

درس تفسیر حضرت آیة الله حسینی بوشهری

موضوع کلی: سوره بقره                                تاریخ: 26 شهریور 1393  

موضوع جزئی:تفسیر آیه 30  مصادف با: 21 ذی‏القعده  1435                                سال: پنجم                        جلسه: 59

  

 

 

 

 

 

 

 

«الحمدلله رب العالمين و صلي‌الله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»

 

تفسیر آیه 30:

«وَ إِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلاَئِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَ يَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَ نُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ»[3]؛ (به خاطر بياور) هنگامى را كه پروردگارت به فرشتگان گفت: «من در روى زمين، جانشينى ‌[نماينده‌اى‌] قرار خواهم داد.» فرشتگان گفتند: «پروردگارا! »آيا كسى را در آن قرار مى‌دهى كه فساد و خونريزى كند؟! (زيرا موجودات زمينىِ ديگر، كه قبل از اين آدم وجود داشتند نيز، به فساد و خونريزى آلوده شدند. اگر هدف از آفرينش اين انسان، عبادت است) ما تسبيح و حمد تو را بجا مى‌آوريم، و تو را تقديس مى‌كنيم.» پروردگار فرمود: «من حقايقى را مى‌دانم كه شما نمى‌دانيد.»

خداوند متعال در آیات قبلی به این نکته اشاره کرد که گویا همه مواهب هستی به خاطر انسان آفریده شده است «خلق لکم ما فی‏الارض جمیعاً»، حال در این آیه شریفه (آیه30) و آیات بعد از آن به پاسخ این سؤال که این انسان که خداوند متعال همه مواهب هستی را برای او قرار داده کیست؟ می‏پردازیم، لذا خداوند متعال در این آیه شریفه (آیه30) و آیات بعد از آن تا آیه 39،  فصل جدیدی در رابطه با انسان باز می‏کند و به ماجرای آفرینش انسان اشاره می‏کند.

سه مطلب کلیدی در این آیات (30-39) وجود دارد:

مطلب اول: اخبار خداوند به فرشتگان نسبت به خلافت و سرپرستی انسان در زمین و گفتگویی که بین خداوند متعال و انسان صورت گرفته است.

مطلب دوم: دستور خداوند متعال به ملائکه در خصوص خضوع و تعظیم در مقابل انسان.

مطلب سوم: تشریح وضع آدم و چگونگی زندگی او در بهشت و علت حبوط او به دنیا.

پس اراده الهی به این تعلق گرفت که در روی زمین موجودی خلق کند که جانشین او در روی زمین باشد، صفات او پرتوی از صفات الهی باشد و مقام و شخصیت او برتر از فرشتگان باشد و تمام زمین و نعمت‏های آن در اختیار او باشد.

 

معانی و تبیین واژه‏ها:

«اذ»: در اینجا فعلی مثل «اُذکر» در تقدیر است، یعنی ای پیامبر (ص) این ماجرای مهم را یاد کن.

«قال»: مقصود از قول خداوند متعال که می‏فرماید: «اذ قال ربّک...»- قول ما تکیه به اصوات دارد و بعضی از اجزاء بدن ما در تولیدِ قول و گفتار، نقش دارند- تبیین و تفهیم پروردگار است نه قولی که ما انسان‏ها مطرح می‏کنیم، یعنی در حقیقت خداوند متعال با قولِ خود  می‏خواهد امری را به فرشتگان تفهیم کند. پس منظور از «قول» در مورد پروردگار، قولی که تکیه بر اصوات دارد نیست بلکه منظور، تفهیم و تبیین است.

«رب»: رب به معنای مالکِ مدبّری است که توجه کامل به مملوک خود دارد و به این خاطر است که در اینجا از کلمه «رب» استفاده شده نه دیگر اسماء و صفات الهی؛ به تعبیر روشن‏تر ربوبیّت یک نوع مالکیتی است که با تدبیر، تعهّد، دلسوزی و اندیشه همراه باشد. اینکه گاهی گفته می‏شود: فلانی عالِم ربّانی است منظور این است که تمام وجودش دلسوزی و خیرخواهی برای مردم است.

«ملائکه»: ملائکه جمع «مَلئَک» یا «مَئلَک» است و همزه آن به خاطر تخفیف حذف و «مَلک» شده است، جالب این است که گفته شده: ریشه «مَلک» که مفرد «ملائکه» است، «الوکة» است و الوکة به معنای رسالت و پیامبری و پیام رسانی است و نقش ملائکه پیام‏رسانی است به این معنی که ملائکه مأموران الهی و فرستادگان خداوند متعال هستند که هر کدام از آنها توسط خداوند تعالی مأمور به کاری شده‏اند و طبعاً این واژه با این معنی با مأموریت ملائکه انطباق پیدا می‏کند کما اینکه آیه زیر هم همین معنی را تأیید می‏کند؛ «الْحَمْدُ لِلَّهِ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ جَاعِلِ الْمَلاَئِكَةِ رُسُلاً...»[4]؛ ستايش مخصوص خداوندى است آفريننده آسمانها و زمين، كه فرشتگان را رسولانى قرار داد.

«جاعل»: در رابطه با «جاعل» دو معنی بیان شده:

الف) جاعل به معنای صیرورت و دگرگونی، یعنی تبدیل از حالتی به حالت دیگر. در این صورت «جاعل» دو معفولی خواهد بود که مفعول اول آن «خلیفه» و مفعول دوم آن «فی الارض» خواهد بود.

ب) جاعل به معنای خالق است، بدین معنی که خداوند متعال می‏فرماید: من در زمین خلیفه‏ای می‏آفرینم.

نکته قابل توجه این است که اگر «جاعل» به معنای صیرورت و دگرگونی چیزی به چیز دیگر باشد، جعل آدم به عنوان خلیفه، متأخر از خلقت انسان خواهد بود.

«والحمد لله رب العالمین»



[1]. من لا يحضره الفقيه، ج‏4، ص 359.

[2]. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج7، ص76.

[3]. بقره/30.

[4]. فاطر/1.

درس تفسیر حضرت آیة الله حسینی بوشهری

موضوع کلی: سوره بقره                   تاریخ: 19 شهریور 1393  

موضوع جزئی:تفسیر آیه 29                       مصادف با: 14 ذی ‏القعده  1435                                         

                     سال: پنجم                              جلسه: 58

 

 

 

 

 

 

 

 

 

«الحمدلله رب العالمين و صلي‌الله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»

 

ادامه تفسیر آیه29:

«هُوَ الَّذِي خَلَقَ لَكُمْ مَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَ هُوَ بِكُلِّ شَيْ‌ءٍ عَلِيمٌ»[2]؛ او خدايى است كه همه آنچه را (از نعمتها) در زمين وجود دارد، براى شما آفريد؛ سپس به آسمان پرداخت؛ و آنها را به صورت هفت آسمان مرتب نمود؛ و او به هر چيز آگاه است.

معانی واژه‏ها:

اِستوَی: در رابطه با کلمه «استوی» گفتیم این کلمه از ریشه «سوی» و به معنای چیرگی و تسلط است و معنای محوری آن، اعتدال و توسّط و امثال آن است و «استوی الی السماء» به معنای پرداختن به آسمان است.

سماء: کلمه «سماء» در لغت به معنای رفعت و بلندی است اما به معانی دیگری هم بکار رفته از جمله:

1- عالمِ معنی و ملکوت: کما اینکه خداوند متعال فرموده: «قَدْ نَرَى تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّمَاءِ فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضَاهَا فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَ حَيْثُ مَا كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ وَ إِنَّ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ لَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَ مَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا يَعْمَلُونَ»[3]؛ نگاه‌هاى انتظارآميز تو را به سوى آسمان (براى تعيين قبلۀ نهايى) مى‌بينيم! اكنون تو را به سوى قبله‌اى كه از آن خشنود باشى، باز مى‌گردانيم. پس روى خود را به سوى مسجد الحرام كن! و هر جا باشيد، روى خود را به سوى آن بگردانيد! و كسانى كه كتاب آسمانى به آنها داده شده، بخوبى مى‌دانند اين فرمانِ حقى است كه از ناحيه پروردگارشان صادر شده؛ (و در كتاب‏هاى خود خوانده‌اند كه پيغمبر اسلام، به سوى دو قبله، نماز مى‌خواند). و خداوند از اعمال آنها (در مخفى داشتن اين آيات) غافل نيست! معنای «سماء» در این آیه شریفه سماء ظاهری که ستارگان و کهکشان‏ها و امثال آن هستند، نیست بلکه توجه به عالم ملکوت مورد نظر است.

2- جهت بالا و مجاورِ زمین: کما اینکه خداوند متعال می‏فرماید: «أَ لَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَ فَرْعُهَا فِي السَّمَاءِ»[4] آيا نديدى چگونه خداوند «كلمۀ طيبه» (و گفتار پاكيزه) را به درخت پاكيزه‌اى تشبيه كرده كه ريشه آن (در زمين) ثابت، و شاخه آن در آسمان است؟!

کلمه «سماء» در این آیه شریفه به معنای بالا و جهت مجاور زمین است.

3- دورتر بودن از سطح زمین: سماء به این معنی، بر ابرها اطلاق شده کما اینکه خداوند متعال می‏فرماید: «وَ نَزَّلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً مُبَارَكاً فَأَنْبَتْنَا بِهِ جَنَّاتٍ وَ حَبَّ الْحَصِيدِ»[5] و از آسمان، آبى پر بركت نازل كرديم، و بوسيله آن باغ‏ها و دانه‌هايى را كه درو مى‌كند رويانديم.

4- هوای فشرده و متراکم اطراف زمین: کما اینکه خداوند متعال می‏فرماید: «وَ جَعَلْنَا السَّمَاءَ سَقْفاً مَحْفُوظاً وَ هُمْ عَنْ آيَاتِهَا مُعْرِضُونَ»[6]؛ و آسمان را سقف محفوظى قرار داديم؛ ولى آنها از آيات آن روى‌گردانند. دلیل اینکه «سماء» در این آیه شریفه به معنای هوای متراکم اطراف زمین آمده این است که این هوا مثل سقفی بالای سر ما قرار دارد که زمین را از سقوط سنگ‏های آسمانی حفظ می‏کند؛ یعنی اگر این هوای فشرده و متراکم نبود سنگ‏های آسمانی زمین را هدف قرار داده و صدمات جبران ناپذیری به آن وارد می‏کردند.

5- کُرات بالا: مثل آیه مورد بحث (آیه29) که خداوند متعال می‏فرماید: «هُوَ الَّذِي خَلَقَ لَكُمْ مَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَ هُوَ بِكُلِّ شَيْ‌ءٍ عَلِيمٌ»؛ مقصود از سماء در این آیه شریفه یکی از هفت آسمانی است که خداوند تعالی خلق کرده است.

«سوّاهنّ سبع سماوات» به معنای ایجاد آسمان‏های هفت‏گانه است.

سؤال: معنای «سبع سماوات» چیست؟

پاسخ: در معنای «سبع سماوات» چند قول وجود دارد:

قول اول: منظور از آسمان‏های هفت‏گانه، کُراتِ متعدد عالم بالاست که یکی از آنها آسمان دنیاست که برای ما مشخص ولی بقیه آن آسمان‏ها ناشناخته هستند و هنوز بشر اطلاع دقیقی نسبت به آنها پیدا نکرده، هرچند در روایات، اشاراتی به آنها شده است.

قول دوم: سیّارات سبع همان آسمان‏های هفت‏گانه هستند که عبارتند از: عطارد، زهره، مرّیخ، مشتری، زحل، ماه و خورشید.

قول سوم: مقصود از آسمان‏های هفت‏گانه، طبقات متراکم هوای اطراف زمین است.

قول چهارم: عدد هفت در اینجا به معنای عدد مخصوصی نیست بلکه بر کثرت دلالت می‏کند نه اینکه به معنای عدد هفت باشد، همان طور که در سوره لقمان این گونه آمده: «وَ لَوْ أَنَّ مَا فِي الْأَرْضِ مِنْ شَجَرَةٍ أَقْلاَمٌ وَ الْبَحْرُ يَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ مَا نَفِدَتْ كَلِمَاتُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ»[7]؛ و اگر همه درختان روى زمين قلم شود، و دريا براى آن مركّب گردد، و هفت درياچه به آن افزوده شود، اينها همه تمام مى‌شود ولى كلمات خدا پايان نمى‌گيرد؛ خداوند عزيز و حكيم است.

قول مختار: قول حق همان قول است که سماوات سبع، به معنای کُرات متعددِ عالم بالاست که آسمان دنیا برای ما شناخته شده لکن آسمان‏های دیگر هنوز ناشناخته است و بشر به آنها علم پیدا نکرده است.

«وَ هُو بِکلّ شیءٍ علیمٍ» به این معناست که پشتوانه این اقتدار و سیطره الهی در عالم تدبیر، علم بیکران الهی است.

«والحمد لله رب العالمین»



[1]. تحف العقول، ص443.

[2]. بقره/29.

[3]. همان/144.

[4]. ابراهیم/24.

[5]. ق/9.

[6]. انبیاء/32.

[7]. لقمان/27.

تذکر اخلاقی: اهمیّت یاد مرگ1402/09/01
دوشنبه, 13 آذر 1402
  روایت اول: سَأَلَهُ بَعْضُهُمْ، فَقَالَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ هَلْ يُحْشَرُ مَعَ... Read More...
تذکر اخلاقی: حُرمت آبروی مؤمن1402/08/24
دوشنبه, 29 آبان 1402
  روایت اول: قال مولینا و مقتدینا الإمام الصادق (ع): «لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِي... Read More...
تذکر اخلاقی: لزوم تبعیت از امام زمان (عج) 1402/08/17
دوشنبه, 29 آبان 1402
  روایت اول: قال رسول الله (ص): «يَخْرُجُ الْمَهْدِيُّ وَ عَلَى رَأْسِهِ غَمَامَةٌ... Read More...
تذکر اخلاقی: عزّت در پرتو پیروی از حق 1402/08/03
دوشنبه, 29 آبان 1402
  روایت اول: قال مولینا و مقتدینا الإمام العسکری (ع): «مَا تَرَكَ الْحَقَّ عَزِيزٌ... Read More...
فصل فی الحیض 1403/02/11
چهارشنبه, 26 ارديبهشت 1403
درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: فصل فی... Read More...
فصل فی الحیض 1403/02/10
چهارشنبه, 26 ارديبهشت 1403
درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: فصل فی... Read More...
فصل فی الحیض 1403/02/09
چهارشنبه, 26 ارديبهشت 1403
درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: فصل فی... Read More...
فصل فی الحیض 1403/02/08
چهارشنبه, 26 ارديبهشت 1403
درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: فصل فی... Read More...
خطبه های نماز جمعه مورخ 1403/01/17
سه شنبه, 11 ارديبهشت 1403
  خطیب جمعه قم با تاکید بر این که ترس سراسر سرزمین‌های‌ اشغالی را فرا گرفته است،... Read More...
خطبه های نماز جمعه مورخ 1403/02/07
سه شنبه, 11 ارديبهشت 1403
  خطیب جمعه قم با تاکید بر اینکه حجاب یک واجب شرعی و اصل قانونی است، گفتند: از همه... Read More...
خطبه های نماز جمعه مورخ 1402/12/25
سه شنبه, 11 ارديبهشت 1403
  خطیب جمعه قم گفتند: مساله امر به معروف و نهی منکر اصل مسلم اسلامی است اما توجه... Read More...
خطبه های نماز جمعه مورخ 1402/11/20
سه شنبه, 11 ارديبهشت 1403
  خطیب جمعه قم گفتند: شرکت در راهپیمایی ۲۲ بهمن مقدمه شرکت در انتخابات مجلس شورای... Read More...
تفسیر سوره بقره آیه 105مورخ 1402/09/01
دوشنبه, 13 آذر 1402
درس تفسیر حضرت آیت ‎الله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: تفسیر سوره «بقره»  ... Read More...
تفسیر سوره بقره آیه 103مورخ 1402/07/12
دوشنبه, 29 آبان 1402
درس تفسیر حضرت آیت ‎الله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: تفسیر سوره «بقره»  ... Read More...
تفسیر سوره بقره آیه 104 مورخ 1402/08/24
دوشنبه, 29 آبان 1402
درس تفسیر حضرت آیت ‎الله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: تفسیر سوره «بقره»... Read More...
تفسیر سوره بقره آیه 104 مورخ 1402/08/17
دوشنبه, 29 آبان 1402
درس تفسیر حضرت آیت ‎الله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: تفسیر سوره «بقره» ... Read More...

مطالب برجسته

تصویر نمونه یک

اگر مجاهدت علما نبود اثری از دین و دین باوری در جامعه دیده نمی شد

آیت الله حسینی بوشهری

فرا رسيدن ايام سوگواري حضرت امام حسين (ع) و ياران باوفايش تسليت و تعزيت باد.

آیت الله حسینی بوشهری

حوزه‌های علمیه باید به نصایح رهبری و مراجع پایبند باشند

آیت الله حسینی بوشهری

Please publish modules in offcanvas position.