IMAGE وضعیت حقوق زن در جوامع غربی را به چالش بکشیم / پژوهش هنوز مهمان ناخوانده آموزش است1403/02/26
چهارشنبه, 26 ارديبهشت 1403
  حضرت آیت الله حسینی بوشهری«دامت برکاته» با بیان اینکه در مواجهه با دشمن، مطالبه... Read More...
IMAGE حضور رئیس جمهور در جلسه جامعه مدرسین حوزه علمیه قم1403/02/21
جمعه, 21 ارديبهشت 1403
  رئیس جمهور با حضور در جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در جلسه‌ای با اعضای این نهاد... Read More...
IMAGE در وصول مالیات، رضایت عامه مدنظر باشد1403/02/21
جمعه, 21 ارديبهشت 1403
  رئیس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم گفتند: معتقدیم که نفت ثروتی است که باید برای... Read More...
IMAGE کلید درب‌های فضای مجازی را در اختیار بگیرید1403/02/21
جمعه, 21 ارديبهشت 1403
  رئیس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم با اشاره به اهمیت مدیریت فضای مجازی گفتند:... Read More...

                درس تفسیر حضرت آیة الله حسینی بوشهری

موضوع کلی: سوره بقره                          تاریخ: 27 فروردین 1393  

موضوع جزئی: تفسیر آیه 28         مصادف با: 16 جمادی الثانی 1435                سال: چهارم                   جلسه: 53

 

 

 

«الحمدلله رب العالمين و صلي‌الله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»

 

تفسیر آیه 28:

«كَيْفَ تَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَ كُنْتُمْ أَمْواتاً فَأَحْياكُمْ ثُمَّ يُميتُكُمْ ثُمَّ يُحْييكُمْ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ»[4]؛چگونه به خداوند كافر مى‏شويد؟! در حالى كه شما مردگان (و اجسام بى‏روحى) بوديد، و او شما را زنده كرد؛ سپس شما را مى‏ميراند؛ و بار ديگر شما را زنده مى‏كند؛ سپس به سوى او بازگردانده مى‏شويد. (بنابراين، نه حيات و زندگى شما از شماست، و نه مرگتان؛ آنچه داريد از خداست).

کلمه «كَيْفَ» از ادات استفهام است؛ استفهام گاهی در مورد زمان، گاهی در مورد مکان و گاهی هم در مورد کیفیت است:

زمانی که استفهام از زمان باشد از کلمه «متی» استفاده می‏شود. «مَتى‏ نَصْرُ اللَّهِ أَلا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَريبٌ»[5] «پس يارى خدا كى خواهد آمد؟ آگاه باشيد، يارىِ خدا نزديك است.» و اگر استفهام برای مکان باشد از کلمه «أيْنَ» استفاده می‏شود «فَأَيْنَ تَذْهَبُونَ»[6] و اگر استفهام برای کیفیت باشد از «کیف» استفاده می‌شود مثل این آیه شریفه: «وَ كَيْفَ تَكْفُرُونَ وَ أَنْتُمْ تُتْلى‏ عَلَيْكُمْ آياتُ اللَّهِ وَ فيكُمْ رَسُولُهُ و مَنْ يَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِيَ إِلى‏ صِراطٍ مُسْتَقيمٍ»[7] و یا این آیه شریفه محل بحث ما: «كَيْفَ تَكْفُرُونَ بِاللَّهِ و كُنْتُمْ أَمْواتاً فَأَحْياكُمْ ثُمَّ يُميتُكُمْ ثُمَّ يُحْييكُمْ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ»[8]. هر چند مخاطبان این آیه کفار هستند ولی کلمه کفار معنای جامعی دارد و هم شامل کسی می‏شود که به خالقیت خدا کفر ورزیده و هم کسی که کفر به ربوبیت خدا ورزیده و هم شامل افراد گنه‌کار. خداوند در این آیه نعمت‏های خود را می‏شمارد که خدا ما را خلق کرده و خدا هست که می‏میراند و زنده می‏کند.

خداوند در این آیه شریفه «كَيْفَ تَكْفُرُونَ بِاللَّهِ» به پنچ مورد اشاره می‏کند:

1. سابقه مرگ «وَ كُنْتُمْ أَمْواتاً».

2. احیاء انسان به دست خداوند «فَأَحْياكُمْ».

3. مردن به دست خداوند «ثُمَّ يُميتُكُمْ».

4. احیاء مجدد انسان بدست خداوند «ثُمَّ يُحْييكُمْ».

 5. بازگشت نهایی به سوی خدا «ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ»

قسمت‏هایی از این موارد پنج‏گانه مورد قبول کافران هم می‏باشد؛ مثلاً مرحله اول را هر کافری می‏داند که قبلاً نبوده است. و مرحله دوم را ما قبول داریم که خالق ما خداست ولی کافران می‏گویند که خدایی وجود ندارد و آنچه هست ماده است و همه از طبیعت است. و در مورد مرحله سوم که مردن به دست خداوند است، ما می‌گوئیم خدا به وسیله‏های مختلف می‏میراند. خداوند در این آیات به سخنان کافران اشاره فرموده است:

«أَ فَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ عَلى‏ عِلْمٍ وَ خَتَمَ عَلى‏ سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ وَ جَعَلَ عَلى‏ بَصَرِهِ غِشاوَةً فَمَنْ يَهْديهِ مِنْ بَعْدِ اللَّهِ أَ فَلا تَذَكَّرُونَ  وَ قالُوا ما هِيَ إِلاَّ حَياتُنَا الدُّنْيا نَمُوتُ وَ نَحْيا وَ ما يُهْلِكُنا إِلاَّ الدَّهْرُ وَ ما لَهُمْ بِذلِكَ مِنْ عِلْمٍ إِنْ هُمْ إِلاَّ يَظُنُّونَ».[9]

خدای متعال برای تثبیت توحید ربوبی و تثبیت توحید عبادی گاهی به آیات انفسی و گاهی به آیات آفاقی استناد می‏کند و گاهی هم به آمیخته از هر دو یعنی هم آیات آفاقی و هم انفسی استناد می‏کند:

البته این آیات که خوانده جزء آیات انفسی است.

و از جمله آیات آفاقی می‏توان به این آیه اشاره کرد: «قُلْ أَ إِنَّكُمْ لَتَكْفُرُونَ بِالَّذي خَلَقَ الْأَرْضَ في‏ يَوْمَيْنِ وَ تَجْعَلُونَ لَهُ أَنْداداً ذلِكَ رَبُّ الْعالَمينَ».[10]

و گاهی هم از آمیخته بین آیات انفسی و آفاقی استفاده می‏کند: «وَ فِي الْأَرْضِ آياتٌ لِلْمُوقِنينَ * وَ في‏ أَنْفُسِكُمْ أَ فَلا تُبْصِرُونَ * وَ فِي السَّماءِ رِزْقُكُمْ وَ ما تُوعَدُونَ *  فَوَ رَبِّ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ مِثْلَ ما أَنَّكُمْ تَنْطِقُونَ».[11]

«والحمد لله رب العالمین»



.[1] خصال, ج2, ص 451.

[2]. جن/23.

[3]. النور/24.

[4] . بقره /28.

[5]. بقره /214.

.[6] التکویر /26.

[7]. آل عمران/ 101.

[8]. بقره /28.

.[9] جاثیه/23و24. «آيا ديدى كسى را كه معبود خود را هواى نفس خويش قرار داده و خداوند او را با آگاهى (بر اينكه شايسته هدايت نيست) گمراه ساخته و بر گوش و قلبش مُهر زده و بر چشمش پرده‏اى افكنده است. با اين حال چه كسى مى‏تواند غير از خدا او را هدايت كند؟ آيا متذكّر نمى‏شويد.(23) آنها گفتند: «چيزى جز همين زندگى دنياى ما در كار نيست؛ گروهى از ما مى‏ميرند و گروهى جاى آنها را مى‏گيرند؛ و جز طبيعت و روزگار ما را هلاك نمى‏كند» آنان به اين سخن كه مى‏گويند علمى ندارند، بلكه تنها حدس مى‏زنند (و گمانى بى‏پايه دارند).»

[10]. فصلت/9.

[11]. ذاریات / 21 - 23.


     درس تفسیر حضرت آیة الله حسینی بوشهری

موضوع کلی: سوره بقره                                  تاریخ: 20 فروردین 1393  

موضوع جزئی: تفسیر آیه 27               مصادف با: 9 جمادی الثانی 1435         سال چهارم جلسه :52:

 

 

«الحمدلله رب العالمين و صلي‌الله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»

 

ادامه تفسیر آیه 27:

«الَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَ يَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ أُولئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ»[5]

ترجمه: فاسقان كسانى هستند كه پيمان خدا را، پس از محكم ساختن آن، مي‏شكنند؛ و پيوندهايى را كه خدا دستور داده برقرار سازند، قطع نموده، و در روى زمين فساد مي‌كنند؛ اينها زيانكارانند.

در جلسه گذشته گفته شد که معنای فاسقین چیست و سپس به بیان صفات فاسقین که در آیه به آنها اشاره شده پرداختیم؛ اولین صفت انسان فاسق، نقض عهد بود: «الَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِيثَاقِهِ»؛ یعنی فاسقان كسانى هستند كه پيمان خدا را، پس از محكم ساختن آن، مي‌شكنند.

سپس به دومين نشانه آنها اشاره كرده مى‏گويد: «آنها پيوندهايى را كه خدا دستور داده بر قرار سازند قطع مى‏كنند»: «يَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ»

آیا مصداق «يَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ»  فقط صله رحم است یا مفهوم گستره دارد؟

احتمال اول: مراد قطع صله رحم است؛ خدا به انسان دستور داده در هر حالی به پدر و مادرش نیکی کند «وَ وَصَّيْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَيْهِ حُسْنا»[6] مگر در یک صورت آنها را اطلاعت نکند «وَ إِنْ جاهَداكَ لِتُشْرِكَ بي‏ ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُما‏»[7] و اگر آن دو(مشرك باشند و) تلاش كنند كه براى من همتايى قائل شوى كه به آن علم ندارى، از آنها پيروى مكن.

شخصی خدمت امام صادق (ع) در مورد پدر غیر مسلمان خود پرسید؟ حضرت (ع) فرمودند: به آنها نیکی کن بعد از مدتی خدمت امام (ع) رسید و عرض کرد پدر و مادرم مسلمان شدند و علت آن هم نیکی به آنها بود.

احتمال دوم: قطع ارتباط با برادران دینی است که اگر انسان حرمت برادران دینی را رعایت نکند مصداق این آیه «يَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ» است.

احتمال سوم:منظور قطع رابطه با امت اسلامی است در صورتی که خداوند فرموده: «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَميعاً وَ لا تَفَرَّقُوا وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُم‏»[8]و همگى به ريسمان خدا یعنی قرآن و اسلام‏ چنگ زنيد، و پراكنده نشويد و نعمت (بزرگِ) خدا را بر خود به ياد آريد كه چگونه دشمن يكديگر بوديد.

احتمال چهارم:قطع رابطه با امام و پیشوای جامعه اسلامی؛ چرا که قرآن از جمله صفات انسان‏های مؤمن فرموده: «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ إِذا كانُوا مَعَهُ عَلى‏ أَمْرٍ جامِعٍ لَمْ يَذْهَبُوا حَتَّى يَسْتَأْذِنُوهُ إِنَّ الَّذينَ يَسْتَأْذِنُونَكَ أُولئِكَ الَّذينَ يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ فَإِذَا اسْتَأْذَنُوكَ لِبَعْضِ شَأْنِهِمْ فَأْذَنْ لِمَنْ شِئْتَ مِنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمُ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحيمٌ»[9] مؤمنان واقعى كسانى هستند كه به خدا و رسولش ايمان آورده‏اند و هنگامى كه در كار مهمّى با او باشند، بى‏اجازه او جايى نمى‏روند؛ كسانى كه از تو اجازه مى‏گيرند، براستى به خدا و پيامبرش ايمان آورده‏اند. در اين صورت، هر گاه براى بعضى كارهاى مهمّ خود از تو اجازه بخواهند، به هر يك از آنان كه مى‏خواهى (و صلاح مى‏بينى) اجازه ده و برايشان از خدا آمرزش بخواه كه خداوند آمرزنده و مهربان است.

و لذا کسی که بدون اجازه خدا و رسولش کاری انجام دهد و ارتباط خود را قطع کند، مؤمن نیست و این یعنی فاسق است.

حال کدامیک از این احتمالات مراد است؟

گر چه بسيارى از مفسران اين آيه را ناظر به خصوص به قطع رحم و بريدن رابطه خويشاوندى دانسته‏اند، ولى دقت در مفهوم آيه نشان مى‏دهد كه معنى وسيع‏تر و عمومى‏ترى دارد كه مسئله" قطع رحم" يكى از مصادیق آن است؛ زيرا آيه مى‏گويد: فاسقان پيوندهايى را كه خدا دستور داده بر قرار بماند قطع مى‏كنند، اين پيوندها شامل پيوند خويشاوندى، پيوند دوستى، پيوندهاى اجتماعى، پيوند و ارتباط با رهبران الهى و پيوند و رابطه با خداوند است، و به اين ترتيب نبايد معنى آيه را منحصر به قطع رحم و زير پا گذاشتن رابطه‏هاى خويشاوندى دانست.

لذا بعضى از مفسران آن را به قطع رابطه با پيامبران و مؤمنان، يا قطع رابطه با پيامبران ديگر و كتب آسمانى آنها كه خدا دستور پيوند با همه آنها را داده است تفسير كرده‏اند كه پيدا است اين تفسيرها نيز بيان كننده بخشى از مفهوم كلى آيه است.[10]

نشانه ديگر فاسقان، فساد در روى زمين است كه در آخرين مرحله به آن اشاره شده: «آنها فساد در زمين مى‏كنند»: «وَ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ».

البته اين خود مطلبى روشن است، آنها كه خدا را فراموش كرده و سر از اطاعت او بر تافته‏اند، و حتى نسبت به خويشاوندان خود، رحم و شفقت ندارند پيداست با ديگران چگونه معامله خواهند كرد؟ آنها در پى كامجويى و لذت‏هاى خويش و منافع شخصى خود هستند، جامعه به هر جا كشيده شود براى آنها فرق نمى‏كند، هدفشان بهره بيشتر و كامجويى افزون‏تر است، و براى رسيدن به اين هدف از هيچ خلافى پروا ندارند، پيدا است كه اين طرز فكر و عمل چه فسادهايى در جامعه به وجود مى‏آورد.[11]

قرآن مجيد در پايان آيه 27مى‏گويد:" آنها همان زيانكارانند" (أُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ).

راستى چنين است؟ چه زيانى از اين برتر كه انسان همه سرمايه‏هاى مادى و معنوى خود را كه مى‏تواند بزرگترين افتخارها و سعادت‏ها را براى او بيافريند در طريق فنا و نيستى و بدبختى و سيه‏روزى خود به كار برد؟! كسانى كه به مقتضاى مفهوم " فسق" از حوزه اطاعت خداوند بيرون رفته‏اند چه سرنوشتى غير از اين مى‏توانند داشته باشند.[12]

«والحمد لله رب العالمین»



[1]. کنز العمال ج2.

[2]. اصول کافی ج4. بحارالانوار، ج74، ص 282.

[3]. أمالی الصدوق ص۲۷۰. بحارالانوار، ج75، ص 282.

[4]. عيون الحكم و المواعظ (لليثي)، ص239، حدیث4544‏؛ غرر الحكم و درر الكلم، فصل 29، ص359، حدیث73.

[5]. بقره/27.

[6]. عنکبوت/8 . «ما به انسان توصيه كرديم كه به پدر و مادرش نيكى كند.»

[7]. عنکبوت/8 .

.[8] آل عمران/ 103.

[9] النور/62 .

[10]. تفسير نمونه، ج‏1، ص154.

[11]. همان، ص155.

[12]. همان، ص156.

    درس تفسیر حضرت آیة الله حسینی بوشهری

موضوع کلی: سوره بقره                       تاریخ: 16 بهمن 1392  

موضوع جزئی: تفسیر آیه 27       مصادف با: 5 ربیع الثانی 1435                 سال: چهارم                                 جلسه: 51

 

 

 

 

 

 

 

«الحمدلله رب العالمين و صلي‌الله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»

 

تفسیر آیه 27:

«الَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَ يَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ أُولئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ»[4]؛ «فاسقان كسانى هستند كه پيمان خدا را، پس از محكم ساختن آن، مي‏شكنند؛ و پيوندهايى را كه خدا دستور داده برقرار سازند، قطع نموده، و در روى زمين فساد مي‌كنند؛ اينها زيانكارانند.»

در انتهای آیه قبلی (آیه 26) آمده بود «وَ مَا يُضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفَاسِقِينَ» حال در این آیه به معرفی فاسقین که در آیه 26 به آن اشاره شده بود می‏پردازد. در این آیه به سه صفت از صفات فاسقین اشاره شده:

اولین صفتی که به آن اشاره شده، نقض عهد است: «الَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِيثَاقِهِ»؛ فاسقان كسانى هستند كه پيمان خدا را، پس از محكم ساختن آن، مي‌شكنند.

کلمه «میثاق» به معنی قوت و شدت و محکم کردن آمده است، یعنی پیمان محکم و اطمینان بخش، در اینجا خداوند یک امر معقول را به یک امر محسوس مانند حبل تشبیه کرده است.

در قرآن در مواردی در مورد عهد صحبت شده:

«وَ عَهِدْنا إِلى‏ إِبْراهيمَ وَ إِسْماعيل‏»[5]

«أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يا بَني‏ آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّيْطانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبينٌ»[6]

«مِنَ الْمُؤْمِنينَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى‏ نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَ ما بَدَّلُوا تَبْديلاً»[7]

«وَ إِذْ أَخَذْنا مِنَ النَّبِيِّينَ ميثاقَهُمْ وَ مِنْكَ وَ مِنْ نُوحٍ وَ إِبْراهيمَ وَ مُوسى‏ وَ عيسَى ابْنِ مَرْيَمَ وَ أَخَذْنا مِنْهُمْ ميثاقاً غَليظاً»[8]

منظور از پیمان و میثاق یعنی خداوند با انسان‏ها پیمان‏های مختلفی بسته است از جمله پیمان توحید و خداپرستی و پیمان عدم تبعیت از شیطان.

حال سؤال این است که این پیمان کجا بسته شده و چه جایگاهی دارد که در این مورد چهار احتمال داده شده است:

احتمال اول: در عالم ذر این پیمان گرفته شده؛ برای این احتمال به این آیه استدلال شده: «وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَني‏ آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ قالُوا بَلى‏ شَهِدْنا أَنْ تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هذا غافِلين‏»[9]

آنچه از این آیه فهمیده می‏شود با آنچه بعضی در مورد عالم ذر و در خصوص حضرت آدم بیان می‏کنند سازگاری ندارد؛ در این آیه نوع بنی آدم مراد است یعنی مراد از این جمع، ما هستیم و این ظهور دارد در انسان‏هایی که بعداً می‏آید، و لذا مربوط به حضرت آدم نیست. مفسرین نوعاً این معنی را نپذیرفته‌اند مگر اینکه بگوئیم برای خدا آسان است از همه بنی آدم هر چند که وجود خارجی نداشته‏اند، عهد و پیمان گرفته باشد.

احتمال دوم: مراد از عهد و پیمان، عقل و فطرت باشد که حجت باطنی برای انسان است؛ مثل قول خداوند متعال که می‏فرماید: «أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يا بَني‏ آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّيْطانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبينٌ»[10]

در عمق و روح و باطن انسان یک شعور مخصوص قرار داده شده که از آن به فطرت تعبییر می‏شود که از  طریق هدایت آن فطرت، راه را برای ما تعیین کرده است. خداوند دو حجت دارد: حجت باطن و حجت ظاهر؛ پیامبران حجت ظاهری هستند و فطرت، حجت باطنی. «فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتي‏ فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها لا تَبْديلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّم‏»[11] و این عهد مربوط به فطرت انسان‏ها است و وقتی از فطرت تبعیت کند، راه را صحیح می‌رود و وقتی نقض عهد کند و از فطرت تبعیت نکند، خداوند می‌فرماید: «أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يا بَني‏ آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّيْطانَ».

به عبارت دیگر یک نوع هدایت تشریعی است و نوع دیگر هدایت تکوینی که خدای متعال بر اساس آن هدایت تکوینی، تعبیر به میثاق و عهد می‏کند که چرا بر خلاف آن فطرت عمل نکردی و فاسق شدی و لذا حضرت علی(ع) می‏فرمایند: «فَبَعَثَ فِيهِمْ رُسُلَهُ وَ وَاتَرَ إِلَيْهِمْ أَنْبِيَاءَهُ لِيَسْتَأْدُوهُمْ مِيثَاقَ فِطْرَتِهِ وَ يُذَكِّرُوهُم»[12]خدا پيمان وحى را از پيامبران گرفت تا امانت رسالت را به مردم برسانند، آنگاه كه در عصر جاهليت بيشتر مردم، پيمان خدا را ناديده انگاشتند و حق پروردگار را نشناختند و برابر او به خدايان دروغين روى آوردند. شيطان مردم را از معرفت خدا باز داشت و از پرستش او جدا كرد، خداوند پيامبران خود را مبعوث فرمود و هر چندگاه، متناسب با خواسته‏هاى انسان‏ها، رسولان خود را پى در پى اعزام كرد تا وفادارى به پيمان فطرت را از آنان باز جويند و نعمت‏هاى فراموش شده را به ياد آورند و با ابلاغ احكام الهى، حجّت خدا را بر آنها تمام نمايند و توانمندى‏هاى پنهان شده عقل‏ها را آشكار سازند و نشانه‏هاى قدرت خدا را معرّفى كنند.

«والحمد لله رب العالمین»



[1]. مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج‌8، ص244.

[2]. الكافي، ج‏2، ص: 603.

[3]. طلاق/2,3.

[4]. بقره/26،27

[5]. بقره /125.

.[6] یس/60. «آيا با شما عهد نكردم اى فرزندان آدم كه شيطان را نپرستيد، كه او براى شما دشمن آشكارى است.»

[7]. احزاب/23. «در ميان مؤمنان مردانى هستند كه بر سر عهدى كه با خدا بستند صادقانه ايستاده‏اند؛ بعضى پيمان خود را به آخر بردند(و در راه او شربت شهادت نوشيدند)، و بعضى ديگر در انتظارند؛ و هرگز تغيير و تبديلى در عهد و پيمان خود ندادند.»

[8]. احزاب/7. «(به خاطر آور) هنگامى را كه از پيامبران پيمان گرفتيم، و (همچنين) از تو و از نوح و ابراهيم و موسى و عيسى بن مريم، و ما از همه آنان پيمان محكمى گرفتيم (كه در اداى مسئوليت تبليغ و رسالت كوتاهى نكنند)»

[9]. اعراف/172. «و (به خاطر بياور) زمانى را كه پروردگارت از پشت و صلب فرزندان آدم، ذريه آنها را برگرفت؛ و آنها را گواه بر خويشتن ساخت؛ آيا من پروردگار شما نيستم؟ گفتند: آرى، گواهى مى‏دهيم (چنين كرد مبادا) روز رستاخيز بگوييد: ما از اين، غافل بوديم؛ (و از پيمان فطرى توحيد بى‏خبر مانديم).»

.[10] یس/60. «آيا با شما عهد نكردم اى فرزندان آدم كه شيطان را نپرستيد، كه او براى شما دشمن آشكارى است.»

[11]. روم /30. «پس روى خود را متوجّه آيين خالص پروردگار كن! اين فطرتى است كه خداوند، انسانها را بر آن آفريده؛ دگرگونى در آفرينش الهى نيست؛ اين است آيين استوار».

[12]. نهج البلاغه/خطبه اول/ صفة خلق آدم عليه السلام‌.

 

    درس تفسیر حضرت آیت الله حسینی بوشهری

موضوع کلی: سوره بقره                               تاریخ: 16 بهمن 1392  

موضوع جزئی: تفسیر آیه 26              مصادف با: 5 ربیع الثانی 1435                                 جلسه   50

 

 

 

 

 

 

 

«الحمدلله رب العالمين و صلي‌الله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»

 

ادامه تفسیر آیه26:

«إِنَّ اللَّهَ لاَ يَسْتَحْيِي أَنْ يَضْرِبَ مَثَلاً مَا بَعُوضَةً فَمَا فَوْقَهَا فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا فَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَ أَمَّا الَّذِينَ كَفَرُوا فَيَقُولُونَ مَا ذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهذَا مَثَلاً يُضِلُّ بِهِ كَثِيراً وَ يَهْدِي بِهِ كَثِيراً وَ مَا يُضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفَاسِقِينَ »[4]

بحث رسید به این فقره از آیه شریفه: «يُضِلُّ بِهِ كَثِيراً وَ يَهْدِي بِهِ كَثِيراً» اینجا صحبت از اضلال و هدایت مطرح شده است. ممکن است از این آیه چنین مطلبی برداشت شود که خداوند نسبت به بندگانش حالت جبر دارد و عده‏ای را گمراه و عده‏ای را هدایت می‌کند ولی باید گفت اضلال و هدایت نسبت به خداوند دو قسم است:

قسم اول اضلال و هدایت ابتدایی و قسم دوم اضلال کیفری و هدایت پاداشی.

قسم اول: هدایت و اضلال ابتدایی

هدایت ابتدایی از صفات کمالیه خداوند است؛ اینکه در قرآن می‌فرماید: «إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً»[5] ما راه را به او نشان داديم، خواه شاكر باشد (و پذيرا گردد) يا ناسپاس!

و در جایی دیگر می‌فرماید: «هُدىً لِلنَّاسِ وَ بَيِّناتٍ مِنَ الْهُدى‏»[6] 

این نوع از هدایت یعنی هدایت ابتدایی که از اوصاف خداوند است، بر دو قسم است: هدایت تشریعی که به معنای ارائه طریق از ناحیه خداوند است و همه انسان‏ها مشمول هدایت تشریعی هستند. و هدایت تکوینی که به معنای عام و فراگیرتر از هدایت تکوینی است، بوده و همه عالم آفرینش و ممکنات را پوشش می‏دهد، و هیچ چیزی خارج از آن نیست. «قالَ رَبُّنَا الَّذي أَعْطى‏ كُلَّ شَيْ‏ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى»[7] پروردگار ما همان كسى است كه به هر موجودى، آنچه را لازمه آفرينش او بوده داده؛ سپس هدايت كرده است.

قسم دوم: هدایت پاداشی و اضلال کیفری

اضلال ابتدایی که از اوصاف سلبی خدا است و اضلال تشریعی در مورد خداوند معنا ندارد که خدای متعال قانونی وضع کند که باعث گمراهی شود. البته اضلالی که در قرآن آمده است معنای آن عدم توفیق است. اینکه پیامبر (ص) می‏فرماید: «إِلَهِي وَ إِلَهَ آبَائِي لاتَكِلْنِي إِلَى نَفْسِي طَرْفَةَ عَيْن‏»[8] معنای این دعا این است که: «خدایا مرا به اضلال و توفیق ندادن مبتلا مکن و به حال خود وامگذار» یعنی به من توفیق بده.

هدایت پاداشی ‏ با هدایت ابتدایی متفاوت است؛ در هدایت ابتدایی ارائه طریق است اما در هدایت پاداشی، ایصال الی مطلوب است، البته هدایت پاداشی برای کسانی است که با اختیار خودشان ایمان آورده‏اند و هدایت ابتدایی را پذیرفته‌اند و عمل کرده‌اند و لذا خداوند توفیق می‌دهد که ادامه مسیر دهند. چنانچه در آیات زیر به این مسئله به وضوح اشاره شده است:

1) «وَ الَّذينَ جاهَدُوا فينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنين»[9] و آنها كه در راه ما (با خلوص نيّت) جهاد كنند، قطعاً به راه‏هاى خود، هدايتشان خواهيم كرد؛ و خداوند با نيكوكاران است.

2) «فَأَمَّا مَنْ أَعْطى‏ وَ اتَّقى‏ وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنى‏ فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرى»[10]‏ امّا آن كس كه (در راه خدا) انفاق كند و پرهيزگارى پيش گيرد و جزاى نيك(الهى) را تصديق كند، ما او را در مسير آسانى قرار مى‏دهيم.

3) «و الَّذينَ اهْتَدَوْا زادَهُمْ هُدىً وَ آتاهُمْ تَقْواهُمْ »[11]كسانى كه هدايت يافته‏اند، خداوند بر هدايتشان مى‏افزايد و روح تقوا به آنان مى‏بخشد. (منظور از «الَّذينَ اهْتَدَوْا» هدایت تکوینی و منظور از «زادَهُمْ هُدىً» هدایت پاداشی است.)

4) «مَنْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ يَهْدِ قَلْبَهُ وَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَليمٌ»[12]هر كس به خدا ايمان آورد، خداوند قلبش را هدايت مى‏كند؛ و خدا به هر چيز داناست. (این هدایت پاداشی است.)

5) «إِنْ تُطيعُوهُ تَهْتَدُوا وَ ما عَلَى الرَّسُولِ إِلاَّ الْبَلاغُ الْمُبينُ»[13]امّا اگر از او اطاعت كنيد، هدايت خواهيد شد؛ و بر پيامبر چيزى جز رساندن آشكار نيست. (البته این هدایت غیر از هدایت اولیه است که همان هدایت پاداشی است.)

6) «آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَ زِدْناهُمْ هُدىً»[14]آنها جوانانى بودند كه به پروردگارشان ايمان آوردند، و ما بر هدايتشان افزوديم. (منظور از هدایت افزودنی، همان هدایت پاداشی است.)

«والحمد لله رب العالمین»



[1]. پاينده، ابوالقاسم‏، نهج الفصاحة، ص523، حدیث1736.

[2]. بحار الأنوار، ج‏72، ص49. (قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ (ع‏): «أَشْرَفُ خِصَالِ الْكَرَمِ غَفْلَتُكَ عَمَّا تَعْلَمُ.» و قال (ع): «مِنْ أَشْرَفِ أَفْعَالِ الْكَرِيمِ غَفْلَتُهُ عَمَّا يَعْلَمُ.» وَ قَالَ (ع)‏: «مَنْ نَظَرَ فِي عَيْبِ نَفْسِهِ اشْتَغَلَ عَنْ عَيْبِ غَيْرِهِ.» وَ قَالَ (ع): «مَنْ نَظَرَ فِي عُيُوبِ النَّاسِ فَأَنْكَرَهَا ثُمَّ رَضِيَهَا لِنَفْسِهِ فَذَلِكَ الْأَحْمَقُ بِعَيْنِهِ.» وَ قَالَ (ع): «أَكْبَرُ الْعَيْبِ أَنْ تَعِيبَ مَا فِيكَ مِثْلُهُ.» وَ قَالَ (ع)‏: «يَا أَيُّهَا النَّاسُ طُوبَى لِمَنْ شَغَلَهُ عَيْبُهُ عَنْ عُيُوبِ النَّاسِ وَ طُوبَى لِمَنْ لَزِمَ بَيْتَهُ وَ أَكَلَ قُوتَهُ وَ اشْتَغَلَ بِطَاعَةِ رَبِّهِ وَ بَكَى عَلَى خَطِيئَتِهِ فَكَانَ نَفْسُهُ مِنْهُ فِي شُغُلٍ وَ النَّاسُ مِنْهُ فِي رَاحَة»)

[3]. الحدید/23.

[4]. بقره/ 26.

[5]. انسان /3.

[6].  بقره /185.

[7]. ‏طه/ 50.

[8]. من لا يحضره الفقيه، ج‏4، ص188.

[9]. عنکبوت/ 69.

[10]. اللیل/ 5-7.

[11]. محمد/ 17.

[12]. تغابن/ 11.

[13]. النور/54.

[14]. الکهف/ 13.

تذکر اخلاقی: اهمیّت یاد مرگ1402/09/01
دوشنبه, 13 آذر 1402
  روایت اول: سَأَلَهُ بَعْضُهُمْ، فَقَالَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ هَلْ يُحْشَرُ مَعَ... Read More...
تذکر اخلاقی: حُرمت آبروی مؤمن1402/08/24
دوشنبه, 29 آبان 1402
  روایت اول: قال مولینا و مقتدینا الإمام الصادق (ع): «لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِي... Read More...
تذکر اخلاقی: لزوم تبعیت از امام زمان (عج) 1402/08/17
دوشنبه, 29 آبان 1402
  روایت اول: قال رسول الله (ص): «يَخْرُجُ الْمَهْدِيُّ وَ عَلَى رَأْسِهِ غَمَامَةٌ... Read More...
تذکر اخلاقی: عزّت در پرتو پیروی از حق 1402/08/03
دوشنبه, 29 آبان 1402
  روایت اول: قال مولینا و مقتدینا الإمام العسکری (ع): «مَا تَرَكَ الْحَقَّ عَزِيزٌ... Read More...
فصل فی الحیض 1403/02/11
چهارشنبه, 26 ارديبهشت 1403
درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: فصل فی... Read More...
فصل فی الحیض 1403/02/10
چهارشنبه, 26 ارديبهشت 1403
درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: فصل فی... Read More...
فصل فی الحیض 1403/02/09
چهارشنبه, 26 ارديبهشت 1403
درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: فصل فی... Read More...
فصل فی الحیض 1403/02/08
چهارشنبه, 26 ارديبهشت 1403
درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: فصل فی... Read More...
خطبه های نماز جمعه مورخ 1403/01/17
سه شنبه, 11 ارديبهشت 1403
  خطیب جمعه قم با تاکید بر این که ترس سراسر سرزمین‌های‌ اشغالی را فرا گرفته است،... Read More...
خطبه های نماز جمعه مورخ 1403/02/07
سه شنبه, 11 ارديبهشت 1403
  خطیب جمعه قم با تاکید بر اینکه حجاب یک واجب شرعی و اصل قانونی است، گفتند: از همه... Read More...
خطبه های نماز جمعه مورخ 1402/12/25
سه شنبه, 11 ارديبهشت 1403
  خطیب جمعه قم گفتند: مساله امر به معروف و نهی منکر اصل مسلم اسلامی است اما توجه... Read More...
خطبه های نماز جمعه مورخ 1402/11/20
سه شنبه, 11 ارديبهشت 1403
  خطیب جمعه قم گفتند: شرکت در راهپیمایی ۲۲ بهمن مقدمه شرکت در انتخابات مجلس شورای... Read More...
تفسیر سوره بقره آیه 105مورخ 1402/09/01
دوشنبه, 13 آذر 1402
درس تفسیر حضرت آیت ‎الله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: تفسیر سوره «بقره»  ... Read More...
تفسیر سوره بقره آیه 103مورخ 1402/07/12
دوشنبه, 29 آبان 1402
درس تفسیر حضرت آیت ‎الله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: تفسیر سوره «بقره»  ... Read More...
تفسیر سوره بقره آیه 104 مورخ 1402/08/24
دوشنبه, 29 آبان 1402
درس تفسیر حضرت آیت ‎الله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: تفسیر سوره «بقره»... Read More...
تفسیر سوره بقره آیه 104 مورخ 1402/08/17
دوشنبه, 29 آبان 1402
درس تفسیر حضرت آیت ‎الله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: تفسیر سوره «بقره» ... Read More...

مطالب برجسته

تصویر نمونه یک

اگر مجاهدت علما نبود اثری از دین و دین باوری در جامعه دیده نمی شد

آیت الله حسینی بوشهری

فرا رسيدن ايام سوگواري حضرت امام حسين (ع) و ياران باوفايش تسليت و تعزيت باد.

آیت الله حسینی بوشهری

حوزه‌های علمیه باید به نصایح رهبری و مراجع پایبند باشند

آیت الله حسینی بوشهری

Please publish modules in offcanvas position.