IMAGE لزوم مبارزه با فرار مالیاتی / مصارف مالیات برای مردم تبیین شود1403/02/02
یکشنبه, 02 ارديبهشت 1403
  رئیس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم خطاب به مدیران سازمان امور مالیاتی گفتند: باید... Read More...
IMAGE نهایت تلاش برای حفظ متخصصین و نخبگان در داخل کشور صورت گیرد1403.02/02
یکشنبه, 02 ارديبهشت 1403
  رئیس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم با اشاره به تلاش کشورهای رقیب برای جذب نخبگان... Read More...
IMAGE بقیع در سطح بین المللی معرفی شود1403/02/02
یکشنبه, 02 ارديبهشت 1403
  رئیس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم با اشاره به اینکه به سرزمینی به نام بقیع نباید به... Read More...
IMAGE امام موسی صدر و سیدحسن نصرالله مایه افتخار جهان اسلام‌اند1403/02/02
یکشنبه, 02 ارديبهشت 1403
  رئیس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم با اشاره به نقش مثبت مرحوم امام موسی صدر در رشد و... Read More...

                    

    درس تفسیر حضرت آیة الله حسینی   بوشهری

موضوع کلی: سوره   بقره                                       تاریخ: 25   بهمن 1391  

موضوع جزئی: تفسیر آیه 14              مصادف با: 2 ربیع الثانی 1434            سال:چهارم              جلسه: 28

«الحمدلله رب العالمين و صلي‌الله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»

 

تفسیر آیه14: «وَ إِذَا لَقُوا الَّذِينَ آمَنُوا قَالُوا آمَنَّا وَ إِذَا خَلَوْا إِلَى شَيَاطِينِهِمْ قَالُوا إِنَّا مَعَكُمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِءُونَ»[4]؛ هنگامی که منافقان با مؤمنان ملاقات می‏کنند می‏گویند ما ایمان آورده‏ایم اما هنگامی که با شیطان‏های خود (همفکران خود) خلوت می‏کنند می‏گویند ما با شما هستیم و ما فقط اهل ایمان را مسخره می‏کنیم. نشانه دیگر منافقان آن است که هر روز به رنگی در می‏آیند و در میان هر جمعیتی سعی می‏کنند با آنها هم‏آوایی کنند که نمونه آن را قرآن در این آیه بیان کرده که منافقان به دوستان خود می‏گویند اگر می‏بینید ما در مقابل مؤمنان اظهار ایمان می‏کنیم این گونه نیست و ما آنها را به تمسخر گرفته‏ایم و دوست واقعی ما، شما هستید. خداوند تبارک و تعالی در این آیه تمایل درونی منافقان را نسبت به کفر، افشاء می‏کند و چون شیطان موجودی مکار و حیله‏گر و گریزان از حق است، در اینجا به جای واژه «کفار» از «شیطان» استفاده شده، چرا که شیطان و کفار در ویژگی‏هایی مثل مکر و حق گریزی مانند هم هستند. از نظر اهل لغت، خدای متعال برای نشان دادن رفتار منافقان نسبت به مؤمنان از یک واژه و نسبت به رفتار آنها با دوستان و همفکران خودشان از واژه دیگر استفاده کرده؛ برای برخورد منافقان با اهل ایمان از فعل «لقوا» اما برای برخورد آنان با همفکرانشان از فعل «خلوا» استفاده می‏کند، تفاوت بین این دو فعل روشن است؛ چون واژه «لقوا» از ریشه «لقاء» به معنای روبرو شدن آمده است، البته الزاماً هر روبرو شدنی نیاز به قصد و اراده ندارد و ممکن است این روبرو شدن، ناگهانی و تصادفی باشد. مرحوم راغب هم در مفردات می‏گوید: «اللّقاء مقابلة الشیء و مصادفته معها»[5]، بکار بردن واژه «لقوا» در برخورد با مؤمنان نشان می‏دهد که منافقان چندان اشتیاقی نسبت به دیدار مؤمنان نداشته اما هر گاه به طور اتفاقی با آنان مواجه می‏شدند، به دروغ ادعای ایمان کرده اما فعل «خلوا» همراه با قصد و اراده است و به معنای خلوت کردن با کسی است و نشانه یک نوع پیش‏بینی قبلی است و از علاقه و پیوند منافقان با دوستان شیطان صفت آنها حکایت دارد، یعنی ملاقات پنهانی تشکیل می‏دهند و در آنجا به تبادل افکار می‏پردازند.

مراد از شیاطین، کفار است، یعنی چهره واقعی منافقان، کُفر است؛ زیرا شیطان موجودی باطل‏گرا، متمّرد و سرکش است و چون منافقان صدر اسلام دو دسته بودند که گروهی از همان آغاز کافر بودند و حتی یک لحظه هم به پیامبر (ص) ایمان نیاورده بودند اما تظاهر به ایمان می‏کردند، یعنی مسبوق به ایمان نبودند بلکه مسبوق به کفر با تظاهر به ایمان بودند- فرق است بین اینکه انسان مؤمن باشد بعد کافر شود یا از اول کافر باشد و تظاهر به ایمان کند- پس عده‏ای از منافقان از ابتدا کافر بوده ولی تظاهر به ایمان می‏کردند کما اینکه خداوند می‏فرماید: «یقولون بأفواههم ما لیس فی قلوبهم»[6]. اما عده دیگر از منافقان، کسانی بودند که در ابتدا ایمان آوردند اما آن گاه که اسلام را مانع اغراض دنیوی خود دیدند کافر شدند ولی برای اینکه بتوانند در جامعه اسلامی زندگی کنند ایمان خود را در ظاهر، حفظ کردند و در سایه آن ایمان ظاهری به مبارزه بنیادین با دین پرداختند همان گونه که خداوند تبارک و تعالی درباره منافقان می‏فرماید: «اتَّخَذُوا أَيْمَانَهُمْ جُنَّةً فَصَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنَّهُمْ سَاءَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ* ذلِكَ بِأَنَّهُمْ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا فَطُبِعَ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لاَ يَفْقَهُونَ»[7]؛ آنها سوگندهايشان را سپر ساخته‌اند تا مردم را از راه خدا باز دارند، و كارهاى بسيار بدى انجام مى‌دهند! اين بخاطر آن است كه نخست ايمان آوردند سپس كافر شدند؛ از اين رو بر دلهاى آنان مهر نهاده شده، و حقيقت را درك نمى‌كنند! پس منافقان در سایه اسلام ظاهری به مبارزه با دین می‏پردازند در حالی که بی خبرند از اینکه خداوند متعال سرّ و نهان آنها را می‏داند «أَوَ لاَيَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا يُسِرُّونَ وَ مَا يُعْلِنُونَ»[8].

این نکته لطیف در این آیه به عنوان یک هشدار وجود دارد که انسان می‏تواند با این شیوه، ایمان خود را بیازماید که گرایش قلبی و ظاهری او کجاست و بنگرد میل خلوت کردن با چه کسانی را دارد و از هم سخنی با چه افرادی لذت می‏برد، نوع این انتخاب می‏تواند بیانگر باورهای درونی انسان باشد، اگر نسبت به اهل ایمان چنین گرایشی دارد باید بداند که قطعاً جزء مؤمنان است اما اگر با غیر مؤمنان همراهی قلبی دارد باید در حال خود تجدید نظر کند؛ پیامبر اکرم(ص) هم در همین رابطه می‏فرمایند: «اختبروا الناس باخدانهم»[9]؛ مردم را به همنشینانشان امتحان کنید. نکته دیگری که در این آیه وجود دارد این است که خداوند متعال برخورد منافقان با مؤمنان را با جمله فعلیه «آمنّا» مطرح می‏کند که جمله فعلیه بر حدوث دلالت می‏کند نه ثبوت، یعنی ناپایداری را می‏رساند. اما وقتی نگاه منافقان را در رابطه با شیاطین و کفار مطرح می‏کند از جمله اسمیه استفاده می‏کند و می‏فرماید «انّا معکم» که لفظ انّ دال بر تأکید است و همچنین از «معکم» استفاده شده که دال بر این است که منافقان به همفکران خود می‏گویند ما علاوه بر گرایش فکری با شما همکاری عملی هم داریم.

«والحمد لله رب العالمین»



[1]. اصول کافی، ج4، ص459.

[2]. تحف العقول، ص279.

[3]. نهج البلاغه، ص1155، حکمت 2.

[4]. بقره/14.

[5]. مفردات الفاظ القرآن، ص745.

[6]. آل عمران/167.

[7]. منافقون/1و2.

[8]. بقره/77.

[9]. مستدرک الوسائل، ج8، ص327.

                     

    درس تفسیر حضرت آیة الله حسینی   بوشهری

موضوع کلی: سوره   بقره                                                                  تاریخ: 18 بهمن 1391  

موضوع جزئی: تفسیر آیه 13                                                                                   مصادف   با: 25 ربیع الاول 1434                     سال: چهارم                                        جلسه: 27

«الحمدلله رب العالمين و صلي‌الله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»

 

تفسیر آیه13: « وَ إِذَا قِيلَ لَهُمْ آمِنُوا كَمَا آمَنَ النَّاسُ قَالُوا أَنُؤْمِنُ كَمَا آمَنَ السُّفَهَاءُ أَلاَ إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهَاءُ وَ لكِنْ لاَ يَعْلَمُونَ»[2]؛ و هنگامى كه به آنان گفته شود: «همانند(ساير) مردم ايمان بياوريد!» مى‌گويند: «آيا همچون ابلهان ايمان بياوريم؟!» بدانيد اينها همان ابلهانند ولى نمى‌دانند! خداوند در آیه قبل، منافقان را از ایجاد فساد بازداشت – آیاتی که عرض می‏شود تحت عنوان نشانه‏های منافقان است که دیگران را به افساد و سفاهت متهم می‏کنند- و در این آیه، آنان (منافقان) را به ایمان دعوت می‏کند، ایمانی که اگر آن را بپذیرند از ورطه سقوط در باتلاق فساد و اِفساد نجات پیدا می‏کنند. همان گونه که در آیه قبل به این مسئله اشاره شد، پیشنهاد دهنده این مطلب وجود مقدس خداوند تبارک و تعالی است اما با فعل مجهول شروع شده «و إذا قیل لهم» و سخن از گوینده و دعوت کننده به میان نیامده که چه کسی منافقان را به ایمان آوردن دعوت کرده است، البته معلوم نبودن گوینده در این گونه موارد به انگیزه تعظیم و احترام است، یعنی الزاماً این طور نیست که مجهول آوردن گوینده دال بر نقص باشد بلکه گاهی شأن خداوند تبارک و تعالی بالاتر از این است که در مقابل افرادی مثل منافقان قرار بگیرد.

منافقان به خاطر روحیه خود برتر بینی، همواره خود را عاقل و هوشیار و مؤمنان را سفیه و ساده لوح و خوش باور می‏دانند اما داوری خداوند متعال این است که سفیه واقعی اینها هستند که نمی‏توانند خط زندگی خود را مشخص کنند و در میان هر گروهی به رنگ همان گروه در می‏آیند، یعنی آنچه بر زبان جاری می‏کنند با آنچه در دل دارند فرق می‏کند و این چیزی جز دو رویی و نفاق نیست، و چنین شخصی به جای وحدت شخصیت، دچار دوگانگی شخصیت است و تمام استعداد خود را در طریق شیطنت و توطئه و تخریب دیگران به کار می‏برد و در عین حال خود را عاقل و هوشیار می‏داند.

مراد از «ناس» چه کسانی هستند؟

اینکه مراد از «ناس» در این آیه شریفه «وَ إِذَا قِيلَ لَهُمْ آمِنُوا كَمَا آمَنَ النَّاسُ» که ایمان آنان معیار برای ایمان آوردن منافقان است، چه کسانی هستند، دو احتمال وجود دارد:

احتمال اول: آنچه از ظاهر آیه استفاده می‏شود این است که مراد از «ناس»، عموم مؤمنان و انسان‏های صالح است، کسانی که در اوج بی ادعایی، مؤمن هستند و در پناه این ایمان، احساس آرامش می‏کنند لذا خداوند متعال به منافقان می‏فرماید: شما تافته جدا بافته نیستید پس خود را با صفوف مؤمنان همراه کنید و بدون ادعای نا مقبول ایمان بیاورید، اما منافقان بر خلاف دعوت قرآن، مؤمنان را انسان‏های سفیه می‏دانند و کلامشان این است که مگر ما مانند اینان هستیم که ایمان آوردنمان مثل آنان باشد.

احتمال دوم: عده‏ای از مفسرین، «ناس» را به شخص پیامبر (ص) تفسیر کرده؛ زیرا گاهی در جامعه افرادی وجود دارند که به خاطر گستره وجودی و شخصیتی، این ارزش را دارند که به تنهایی به اندازه همه انسان‏ها به حساب بیایند، همان گونه که خداوند متعال درباره حضرت ابراهیم (ع) می‏فرماید: «انَّ إِبْرَاهِيمَ كَانَ أُمَّةً قَانِتاً لِلَّهِ حَنِيفاً وَ لَمْ يَكُ مِنَ الْمُشْرِكِينَ»[3]؛ ابراهيم(به تنهايى) امّتى بود مطيع فرمان خدا؛ خالى از هر گونه انحراف؛ و از مشركان نبود و شخصیت او را به تنهایی یک امت می‏داند، پیامبر اسلام (ص) هم به دلیل شخصیت گسترده‏ای که داشت به اندازه همه انسان‏ها است لذا خداوند متعال او را الگو برای همه قرار داده و فرموده: «لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَ الْيَوْمَ الْآخِرَ وَ ذَكَرَ اللَّهَ كَثِيراً»[4]؛ مسلّماً براى شما در زندگى رسول خدا سرمشق نيكويى بود، براى آنها كه اميد به رحمت خدا و روز رستاخيز دارند و خدا را بسيار ياد مى‌كنند.

در رابطه با کلمه «سفیه» دو احتمال وجود دارد:

الف) سِفاهت به معنای خفت و سبکی است و اگر در مورد انسان‏ها به کار رود به معنای خفت عقل و نقصان در فکر است. لذا خداوند متعال می‏فرماید: «وَ لاَ تُؤْتُوا السُّفَهَاءَ أَمْوَالَكُمُ»[5]؛ اموال خود را به دست سفيهان نسپاريد. بر اساس این احتمال منافقان وقتی به مؤمنان می‏رسند آنان را جماعت کم فکر می‏دانند و می‏گویند ایمان آنها بر اساس عقلانیت نیست.

ب) نگاه منافقان به مؤمنان نه به خاطر عدم بهره از عقلانیت است بلکه سفاهت به معنای پایین بودن منزلت اجتماعی و اقتصادی مؤمنان است، یعنی منافقان، مؤمنان را به خاطر تهی دستی و فقر، سفیه می‏دانند و چون آن زمان تعداد زیادی از مؤمنان مانند: بلال، مقداد، عمار و غیره از کسانی بودند که فقیر و تهی دست بودند، منافقان به آنها با دید سفیهانه نگاه می‏کردند همان گونه که خداوند در مورد حضرت نوح می‏فرماید: «فَقَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ مَا نَرَاكَ إِلاَّ بَشَراً مِثْلَنَا وَ مَا نَرَاكَ اتَّبَعَكَ إِلاَّ الَّذِينَ هُمْ أَرَاذِلُنَا بَادِيَ الرَّأْيِ وَ مَا نَرَى لَكُمْ عَلَيْنَا مِنْ فَضْلٍ بَلْ نَظُنُّكُمْ كَاذِبِينَ»؛  اشراف كافر قومش(در پاسخ او) گفتند: «ما تو را جز بشرى همچون خودمان نمى‌بينيم! و كسانى را كه از تو پيروى كرده‌اند، جز گروهى اراذل ساده‌لوح و فرو دست، مشاهده نمى‌كنيم؛ و براى شما فضيلتى نسبت به خود نمى‌بينيم؛ بلكه شما را دروغگو تصور مى‌كنيم.»[6].

«والحمد لله رب العالمین»



[1]. بحار الانوار، ج78، ص261.

[2]. بقره/13.

[3]. نحل/120.

[4]. احزاب/21.

[5]. نساء/5.

[6]. هود/27.

                     


درس تفسیر حضرت آیة الله حسینی   بوشهری

موضوع کلی: سوره   بقره                        تاریخ: 27 دی 1391  

موضوع جزئی: تفسیر آیه9 و10            مصادف با: 5 ربیع الاول 1434               سال: چهارم         جلسه:25:

«الحمدلله رب العالمين و صلي‌الله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»

 

تفسیر آیه 9: «يُخَادِعُونَ اللَّهَ وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ مَا يَخْدَعُونَ إِلاَّ أَنْفُسَهُمْ وَ مَا يَشْعُرُونَ»[2].

نکته‏ای که در مورد این آیه وجود دارد رابطه نفاق، ریا و شرک است که باید ببینیم چه رابطه‏ای بین این سه وجود دارد؟ از امام صادق (ع) روایت شده که حضرت می‏فرمایند: «الرِّيَاءُ شَجَرَةٌ لَا تُثْمِرُ إِلَّا الشِّرْكَ الْخَفِيَّ وَ أَصْلُهَا النِّفَاقُ يُقَالُ لِلْمُرَائِي عِنْدَ الْمِيزَانِ خُذْ ثوابك ممن عملت له‌»[3]؛ ریا درختی است که میوه آن چیزی جز شرک خفی نیست و اصل آن نفاق است که روز قیامت به ریاکار گفته می‏شود: پاداشت را از کسی که به خاطر او ریا کرده‏ای بگیر.

نفاق مصداقی از شرک است و تا اصل شرک در نهان کسی پدید نیاید، نفاق از او سر نمی‏زند؛ چنانچه عمل منافقانه زمینه شدت شرک را فراهم می‏کند.

در روایت دیگری آمده است: «إن رسول الله (ص) سُئل عن النّجاة غداً؟ فقال: انّما النّجاة فی أن لاتخادع الله، فیخدعکم، فإنه مَن یخادع الله یخدعُه قیل له و کیف یخادع الله؟ قال: یعمل بما أمر الله به ثم یریدُ به غیرَه فاتّقوا الله»[4]؛ از رسول اکرم (ص) سؤال شد: روز قیامت، نجات در چیست؟ حضرت فرمودند: نجات در این است که با خداوند از در مکر وارد نشوی که مکر شما را به خودتان برمی‏گرداند و کسی که قصد کرده خدا را فریب دهد در اصل خود را فریب داده است، از حضرت سؤال شد: چگونه قصد فریب خدا را دارند؟ حضرت فرمودند: به این نحو که عملی را که خداوند متعال دستور داده انجام می‏دهند ولی غیر خدا را اراده می‏کنند.

جمع بندی:

در مقام جمع بندی در رابطه با این آیه شریفه (آیه 9 سوره بقره) سه نکته استفاده می‏شود:

1- حیله گری نشانه نفاق است. 2- منافق همواره در فکر ضربه زدن است؛ چون معنای «یخادعون» پنهان کردن امری و اظهار نمودن امر دیگری به منظور غافل‏گیر کردن و ضربه زدن است. 3- خدعه و نیرنگ نشانه عقل و شعور نیست.

تفسیر آیه 10: «فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزَادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً وَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُوا يَكْذِبُونَ»[5]؛ در دلهای آنان (منافقان) بیماری وجود دارد پس خداوند متعال بر این بیماری می‏افزاید و برای آنان عذابی دردناک است به خاطر آنکه دروغ می‏گویند.

از نظر قرآن انسان‏ها سه دسته‏اند: دسته اول: مؤمنان عادل که زنده‏اند و قلبی سلیم و سالم دارند. دسته دوم: مؤمنان ضعیف که زنده‏اند ولی بیمار دل هستند. دسته سوم: کافران و منافقان که مرده‏اند. در این آیه سخن از بیمار دلی منافقان است؛آنها افزون بر آنکه بر دل‏هایشان مُهر نهاده شده، حقایق را نیز درک نمی‏کنند «ذلِكَ بِأَنَّهُمْ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا فَطُبِعَ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لاَ يَفْقَهُونَ»[6]. پس منافقان هم در حکم مرده هستند و هم بیمارند؛ چون قلبشان مرده است و بهره‏ای از آن نمی‏برند.

نکته‏ مهمی که در اینجا وجود دارد این است که خداوند متعال سرنوشت منافقان و کافران را به هم گره زده است «وَ قَدْ نَزَّلَ عَلَيْكُمْ فِي الْكِتَابِ أَنْ إِذَا سَمِعْتُمْ آيَاتِ اللَّهِ يُكْفَرُ بِهَا وَ يُسْتَهْزَأُ بِهَا فَلاَ تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ إِنَّكُمْ إِذاً مِثْلُهُ إِنَّ اللَّهَ جَامِعُ الْمُنَافِقِينَ وَ الْكَافِرِينَ فِي جَهَنَّمَ جَمِيعاً»[7]؛ و خداوند(اين حكم را) در قرآن بر شما نازل كرده كه هر گاه بشنويد افرادى آيات خدا را انكار و استهزا مى‌كنند، با آنها ننشينيد تا به سخن ديگرى بپردازند! و گر نه، شما هم مثل آنان خواهيد بود. خداوند، منافقان و كافران را همگى در دوزخ جمع مى‌كند.

سؤال: چرا افزودن بیماری قلب منافقان، به خداوند متعال نسبت داده شده است؟

پاسخ: سنت خداوند بر این نیست که دل آدمی را بیمار کند یا بر آن بیماری بیفزاید، بلکه با دستور به ایمان و تقوا، خدای متعال از بیمار شدن دل، پیشگیری می‏کند. اما کسانی که با سوء اختیار خود از درمان‏های خداوند بهره نمی‏برند، دچار مرض قلبی و بیمار دلی می‏شوند. خداوند متعال می‏فرماید: «وَ آمِنُوا بِمَا أَنْزَلْتُ مُصَدِّقاً لِمَا مَعَكُمْ وَ لاَ تَكُونُوا أَوَّلَ كَافِرٍ بِهِ وَ لاَ تَشْتَرُوا بِآيَاتِي ثَمَناً قَلِيلاً وَ إِيَّايَ فَاتَّقُونِ»[8]؛ و به آنچه نازل كرده‌ام‌[قرآن‌] ايمان بياوريد! كه نشانه‌هاى آن، با آنچه در كتابهاى شماست، مطابقت دارد؛ و نخستين كافر به آن نباشيد! و آيات مرا به بهاى ناچيزى نفروشيد! (و به خاطر درآمد مختصرى، نشانه‌هاى قرآن و پيامبر اسلام را، كه در كتب شما موجود است، پنهان نكنيد!) و تنها از من(و مخالفت دستورهايم) بترسيد(نه از مردم)! پس مسیر الهی، مسیر هدایت و هشدار است. سرِّ اِسناد افزایش بیمار دلیِ منافقان به خداوند، به این دلیل است که همه امور عالم با تدبیر خداوند متعال انجام می‏گیرد، لذا ازدیاد بیماری دل نیز با واسطه، به خداوند نسبت داده می‏شود؛ چون کل عالم هستی تحت سلطنت الهی قرار دارد و الا خداوند متعال جز سلامت، به قلب کسی افاضه نمی‏کند. لذا اگر عذابی هم وجود دارد از رهگذر عمل منافقان و کذب اعتقادی آنهاست.

برخی از مفسران خواسته‏اند جمله «فَزَادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً» را انشائی بدانند نه اخباری، گویا اینکه خداوند در مقام نفرین منافقان برآمده است؛ در صورتی که این چنین نیست؛ زیرا «فاء» در این جمله با چنین ترکیبی نشان دهنده جمله خبریه است.

«والحمد لله رب العالمین»



[1]. بحار الانوار، ج2، ص117.

[2]. بقره/9.

[3]. بحار الانوار، ج69، ص300.

[4]. همان، ص295.

[5]. بقره/10.

[6]. منافقون/3.

[7]. نساء/140.

[8]. بقره/41.

                     


    درس تفسیر حضرت آیة الله حسینی   بوشهری

موضوع کلی: سوره   بقره                                    تاریخ: 29 آذر 1391  

موضوع جزئی: تفسیر آیه10               مصادف با: 5 صفر 1434               سال:چهارم جلسه 23

«الحمدلله رب العالمين و صلي‌الله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»

 

تفسیر آیه 10 سوره بقره:

«يُخَادِعُونَ اللَّهَ وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ مَا يَخْدَعُونَ إِلاَّ أَنْفُسَهُمْ وَ مَا يَشْعُرُونَ »[3] منافقان به گمان خود می‏خواهند خدا و مؤمنان را فریب دهند در حالی که خودشان را فریب می‏دهند اما نمی‏دانند. این آیه تکمله آیه قبل است که خداوند فرمود: «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَ مَا هُمْ بِمُؤْمِنِين»[4]، این خودش یک خدعه است که بعضی از مردم می‏گویند: به خدا و روز قیامت ایمان داریم در حالی که به خدا و روز قیامت مؤمن نیستند، در آیه بعد خداوند می‏فرماید: اینها به گمان خود، خدا و مؤمنان را فریب می‏دهند و از درِ مکر و نیرنگ با خدا و مؤمنان وارد می‏شوند و خیال می‏کنند اگر ظاهرسازی کنند و بگویند مؤمن هستیم، می‏توانند خدا و مؤمنان را فریب دهند، لذا در بین مردم هم تعبیری به این مضمون وجود دارد که می‏گویند: «از دشمنی که مقابل تو است، نترس و از کسی بترس که از درِ آشتی وارد می‏شود»، لذا عمدتاً مواردی که شخصی به شخص دیگر توانسته ضربه بزند، مواردی بوده که دشمن از راه دوستی وارد شده و نهایتاً ضربه خودش را وارد کرده است و از راه دوستی انسان می‏تواند از اسرار و رازهای دیگران آگاهی پیدا کند و ضربه خود را به او وارد کند. قرآن می‏فرماید: منافقان با انحراف از راه درست و صراط مستقیم، عمری را در بیراهه می‏گذرانند و خیال می‏کنند که کار درست انجام می‏دهند، تمام نیروها و امکانات خود را در این راه مصرف می‏کنند و جز عذاب الهی بهره‏ای نمی‏گیرند.

سؤالی که مطرح می‏شود این است که خدعه منافقان با خداوند متعال چه نوع خدعه‏ای است، آیا خدعه حقیقی است یا خدعه مجازی؟ لذا باید ببینیم خدعه چیست و از چه نوع است؟

خدعه منافقان با خداوند متعال؛ یا تعبیری مجازی است یا مقصود، چیزی است که به پندار باطل آنها می‏رسد؛ یعنی آنچه را که منافقان درباره خداوند متعال ممکن می‏پندارند و یا مقصود از یخادعون الله، یخادعون رسول الله می‏باشد؛ زیرا همان گونه که در باب اطاعت، اطاعت رسول مساوی با اطاعت خداوند متعال است «مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ»[5] در اینجا هم منظور از خدعه با خداوند، خدعه با رسول خدا است. پس منظور از خدعه منافقان با خداوند یا خدعه با احکام خداوند و دین الهی است که آن را مورد تمسخر قرار می‏دهند و یا خدعه‏ای است که منافقان آن را ممکن می‏پندارند و یا منظور از خدعه با خدا، خدعه با رسول خدا می‏باشد، ولی این خدعه با هر معنایی که بیان شود در واقع یک نوع خود فریبی است نه دگر فریبی؛ زیرا این خدعه و نیرنگ خود آنان را می‏سوزاند؛ مثل اینکه کسی به پزشک مراجعه کند و پزشک به او دستوری دهد و دارویی را نسخه کند و بیمار به دروغ بگوید آن را مصرف کرده‏ام، به گمان اینکه پزشک را فریب داده است ولی در حقیقت خودش را فریب داده و به خاطر مصرف نکردن دارو جان خود را در معرض خطر قرار داده است.

معانی واژه‏ها:

خدعه: خدعه در لغت، عبارت است از پنهان نگه داشتن چیزی که شأن آن آشکار بودن است و منافقان از رهگذر خدعه، حقیقتی را پنهان می‏کنند، لذا کلمه خدعه در این آیه به کار رفته است و چون این حالت به صورت پیوسته و مستمر در وجود آنان هست خداوند متعال از لفظ مضارع (یخادعون) که مفید استمرار است استفاده کرده؛ یعنی پیوسته کارشان خدعه و فریب می‏باشد، فعل یخادعون گرچه از باب مفاعله است ولی می‏تواند به معنی خدعه طرفینی نباشد؛ چون خدعه خداوند مثل خدعه منافقین نیست بلکه کیفر خدعه آنهاست و این از مواردی است که در باب مفاعله در فعل یک طرفه بکار می‏رود همان گونه که در صرف خوانده‏اید که «عاقَبتُ اللَّص»؛ یعنی دزد را تعقیب می‏کنم که این تعقیب یک طرفه است؛ یعنی من دزد را تعقیب می‏کنم. یا اینکه گفته می‏شود: «عافاه الله»؛ یعنی خداوند به او عافیت بدهد که این عافیت دادن یک طرفه است.

یشعرون: از شعور گرفته شده و از ریشه «شعر» می‏باشد و به معنای باریک بینی و درک دقیق است و به چنین باریک اندیشی، مو‏شکافی گفته می‏شود و هرگز در مورد ادراک امور بدیهی اطلاق نمی‏شود، به شاعر هم از این جهت شاعر گفته می‏شود که ظرائف را ادراک می‏کند. خداوند متعال در این آیه می‏خواهد بفرماید که چون خداوند متعال عالم به نهان و آشکار است و هیچ صحنه‏ای از جهان هستی برای او غیب نیست و «لاَ جَرَمَ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا يُسِرُّونَ وَ مَا يُعْلِنُونَ إِنَّهُ لاَ يُحِبُّ الْمُسْتَكْبِرِينَ»[6] بنابراین خدعه و پنهان کاری در مقابل خداوند متعال معنی ندارد ولی منافقان این حقیقت ظریف را نمی‏دانند؛ چون آنها به خاطر جهل به علم فراگیر خداوند و مغرور بودن، تصور می‏کنند که خدعه نسبت به خداوند متعال امکان پذیر است.

مقصود از خدعه با مؤمنان هم همان چیزی است که در آیه شریفه: «وَ إِذَا لَقُوا الَّذِينَ آمَنُوا قَالُوا آمَنَّا وَ إِذَا خَلَوْا إِلَى شَيَاطِينِهِمْ قَالُوا إِنَّا مَعَكُمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِءُونَ »[7] به آن اشاره شده است که بعداً در تفسیر این آیه بیان خواهد شد.

«والحمد لله رب العالمین»



[1]. امالی مفید، ص110، مجلس 12 و امالی شیخ طوسی، ص115، مجلس 4.

[2]. وسائل الشيعة، ج‌15، ص 219، باب 14 من ابواب الوجوب الخوف من الله.

[3]. بقره/ 10.

[4]. همان/ 9.

[5]. نساء/ 80.

[6]. نحل/ 23.

[7]. بقره/ 14.

تذکر اخلاقی: اهمیّت یاد مرگ1402/09/01
دوشنبه, 13 آذر 1402
  روایت اول: سَأَلَهُ بَعْضُهُمْ، فَقَالَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ هَلْ يُحْشَرُ مَعَ... Read More...
تذکر اخلاقی: حُرمت آبروی مؤمن1402/08/24
دوشنبه, 29 آبان 1402
  روایت اول: قال مولینا و مقتدینا الإمام الصادق (ع): «لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِي... Read More...
تذکر اخلاقی: لزوم تبعیت از امام زمان (عج) 1402/08/17
دوشنبه, 29 آبان 1402
  روایت اول: قال رسول الله (ص): «يَخْرُجُ الْمَهْدِيُّ وَ عَلَى رَأْسِهِ غَمَامَةٌ... Read More...
تذکر اخلاقی: عزّت در پرتو پیروی از حق 1402/08/03
دوشنبه, 29 آبان 1402
  روایت اول: قال مولینا و مقتدینا الإمام العسکری (ع): «مَا تَرَكَ الْحَقَّ عَزِيزٌ... Read More...
فصل فی الحیض 1402/11/07
یکشنبه, 08 بهمن 1402
درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: فصل فی... Read More...
فصل فی الحیض 1402/11/03
یکشنبه, 08 بهمن 1402
درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: فصل فی... Read More...
فصل فی الحیض 1402/11/02
یکشنبه, 08 بهمن 1402
درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: فصل فی... Read More...
فصل فی الحیض 1402/10/30
یکشنبه, 08 بهمن 1402
درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: فصل فی... Read More...
خلاصه خطبه های نماز جمعه مورخ 1402/10/29
سه شنبه, 03 بهمن 1402
    حضرت آیت‌الله حسینی بوشهری«دامت برکاته»، در خطبه‌های نماز جمعه ۲۹ دی ۱۴۰۲ که... Read More...
خلاصه خطبه های نماز جمعه مورخ 1402/09/17
دوشنبه, 20 آذر 1402
خطیب جمعه قم با تاکید بر برگزاری پرشور انتخابات ۱۱اسفندگفتند: مشکلات، زنان و... Read More...
خلاصه خطبه های نماز جمعه مورخ 1402/08/26
یکشنبه, 28 آبان 1402
حضرت آیت‌الله حسینی بوشهری«دامت برکاته» در خطبه‌های نماز جمعه ۲۶ آبان که در مصلی... Read More...
خلاصه خطبه های نماز جمعه مورخ 1402/06/31
شنبه, 01 مهر 1402
  خطیب جمعه قم گفتند: دفاع مقدس در شرایط بایکوت و تحریف رخ داد، اما این دفاع مقدس... Read More...
تفسیر سوره بقره آیه 105مورخ 1402/09/01
دوشنبه, 13 آذر 1402
درس تفسیر حضرت آیت ‎الله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: تفسیر سوره «بقره»  ... Read More...
تفسیر سوره بقره آیه 103مورخ 1402/07/12
دوشنبه, 29 آبان 1402
درس تفسیر حضرت آیت ‎الله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: تفسیر سوره «بقره»  ... Read More...
تفسیر سوره بقره آیه 104 مورخ 1402/08/24
دوشنبه, 29 آبان 1402
درس تفسیر حضرت آیت ‎الله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: تفسیر سوره «بقره»... Read More...
تفسیر سوره بقره آیه 104 مورخ 1402/08/17
دوشنبه, 29 آبان 1402
درس تفسیر حضرت آیت ‎الله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: تفسیر سوره «بقره» ... Read More...

مطالب برجسته

تصویر نمونه یک

اگر مجاهدت علما نبود اثری از دین و دین باوری در جامعه دیده نمی شد

آیت الله حسینی بوشهری

فرا رسيدن ايام سوگواري حضرت امام حسين (ع) و ياران باوفايش تسليت و تعزيت باد.

آیت الله حسینی بوشهری

حوزه‌های علمیه باید به نصایح رهبری و مراجع پایبند باشند

آیت الله حسینی بوشهری

Please publish modules in offcanvas position.