درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته)

موضوع کلی: فصل فی الحیض                                                                      تاریخ: 24 اردیبهشت 1402

موضوع جزئی: اجتماع حیض با شیر دادن و حمل                                                                         مصادف با: 23 شوال 1444                                                                                                                                       

سال تحصیلی: 1402-1401                                                                                              جلسه: 85   

 

  

 

 

 

 

 

 

 

خلاصه جلسه گذشته

 

بحث در روایت سوم از روایاتی بود که قائلین به امتناعِ اجتماع حیض با حمل به آنها استناد کرده بودند. عرض شد که سند این روایت مشکلی ندارد چون احمد بن محمد که در سند این روایت آمده است بین دو نفر مشترک است [که یکی احمد بن محمد بن خالد البرقی است و دیگری احمد بن محمد بن عیسی الأشعری است] که هر دو از ثقات می‏باشند و طریق شیخ طوسی (ره) به این دو صحیح است و علی بن حکم [أو حکیم] و حُمید بن مثنّی نیز از أجلّاء ثقات می‏باشند بنابراین، سند این روایت مشکلی ندارد.

 

بررسی روایت سوم از حیث دلالت

 

خواسته‏اند از تعبیر «تِلْكَ الْهِرَاقَةُ لَيْسَ تُمْسِكُ هَذِهِ عَنِ الصَّلَاةِ» که در این روایت آمده است [و به این معناست که خونی که در ایام بارداری یک بار یا دو بار از زن خارج می‏شود موجب ترک نماز نمی‏شود]، نتیجه بگیرند که زن باردار خون حیض نمی‏بیند وگرنه اگر خونی که از او خارج می‏شود، خون حیض باشد، نمی‏تواند نماز بخواند و باید نمازش را ترک کند، در حالی که طبق این روایت، زن باردار باید نمازش را بخواند.

 

لکن در پاسخ، عرض می‏شود که حداقل مدت حیض، سه روز است، در حالی که در این روایت تعبیر «دفقة و دفقتین» به کار رفته است که به معنای یک مرتبه و دو مرتبه خارج شدن خون از زن باردار است لذا موضوع حیض، تخصّصاً از محل بحث خارج است یعنی اساساً عنوان حیض بر خون مورد نظر، صدق نمی‏کند چون حداقل مدت حیض، سه روز است، در حالی که خونی که در روایت به آن اشاره شده است یک بار یا دو بار از زن باردار خارج می‏شود لذا این خون، خون حیض نیست در نتیجه، زن باردار باید نمازش را بخواند. بله! اگر خون از سه روز کمتر نباشد در این صورت، زن باید نمازش را ترک کند چون خون حیض است و زن، در حالِ حیض نمی‏تواند نماز بخواند. پس خون مذکورِ در روایت اصلاً خون حیض نیست و از این روایت استفاده نمی‏شود که زن باردار خون حیض نمی‏بیند زیرا ملاک برای حکم به حیضیّت خون، این است که حداقل سه روز، خونی که صفات حیض را داشته باشد از زن خارج شود لذا از این جهت، بین زن باردار و غیر باردار فرقی نیست و زن غیر باردار نیز اگر کمتر از سه روز خون ببیند باید نمازش را بخواند و آن خون، محکوم به حیضیّت نیست. بنابراین، این روایت نمی‏تواند دلیل بر امتناع اجتماع حیض با حمل باشد و مدعا (عدم امکان اجتماع حیض با حمل) را ثابت نمی‏کند.

 

مرحوم آیت الله خویی (ره) فرموده است که مؤیدی نیز وجود دارد که اجتماع حیض با حمل را تأیید می‏کند و آن مؤیّد، این است که یکی از رواتی که در سلسله روایت مورد بحث (روایت سوم)، قرار دارد، حُمید بن مثنّی است که کنیه او ابو المَغراء است و او روایت دیگری را نقل کرده است که آن روایت بر خروج خون حیض از زن باردار دلالت دارد؛

 

[محمد بن الحسن] عَنْهُ [ای الحسین بن سعید] عَنْ فَضَالَةَ عَنْ أَبِي الْمَغْرَاءِ؛ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) عَنِ الْحُبْلَى قَدِ اسْتَبَانَ ذَلِكَ مِنْهَا تَرَى كَمَا تَرَى الْحَائِضُ مِنَ الدَّمِ، قَالَ: «تِلْكَ الْهِرَاقَةُ، إِنْ كَانَ دَماً كَثِيراً فَلَا تُصَلِّينَ وَ إِنْ كَانَ قَلِيلًا فَلْتَغْتَسِلْ عِنْدَ كُلِّ صَلَاتَيْنِ»[1].

 

ابی المغراء (کنیه حُمید بن مثنّی) از امام صادق (ع) در رابطه با زن بارداری که خونی می‏بیند که همانند خونی است که زن حائض می‏بیند، سؤال کرد [که وظیفه‏اش چیست؟]، آن حضرت (ع) در پاسخ فرمود که اگر آن خون زیاد باشد [در این صورت، حیض است لذا] نماز نمی‏خواند و باید نمازش را ترک کند ولی اگر آن خون کم باشد [، یعنی کمتر از سه روز باشد] نمازش را می‏خواند.

 

مرحوم آیت الله خویی (ره) فرموده است که در این روایت بین خون قلیل و خون کثیر تفصیل داده شده است و خون قلیل، محکوم به حیضیّت نیست، لکن خون کثیر، محکوم به حیضیّت است و این منافاتی ندارد که اگر خونی از حیث مدّت و دیگر شرایط، همانند خون حیض باشد و صفات حیض را داشته باشد، خون حیض قرار داده شود و احکام حیض بر آن بار شود، چه آن خونی که صفات حیض را دارد از زن غیر باردار خارج شود و چه از زن باردار خارج شود بنابراین، زن باردار نیز می‏تواند خون حیض ببیند[2].

 

سند این روایت در مشیخه کتاب تهذیبِ مرحوم شیخ طوسی (ره)، به حسین بن سعید اهوازی، نُه طریق دارد که در دو طریق، شیخ حسین بن حسن أبان و در یک طریق شیخ احمد بن محمد بن یحیی العطّار قرار دارد که گفته‏اند این دو نفر مجهول‏اند و مرحوم آیت الله خویی (ره) فرموده است که به غیر از این سه طریق، شش طریق دیگر صحیح‏اند، ولی طبق مبنای آیت الله شبیری زنجانی (حفظه الله تعالی) هر نُه طریق صحیح می‏باشند زیرا مبنای ایشان این است که اگر أجلّاء از شخصی إکثار روایت کرده باشند [، یعنی از او زیاد روایت نقل کرده باشند]، موجب وثاقت آن شخص می‏شود و در رابطه با شیخ حسین بن حسن أبان و شیخ احمد بن محمد بن یحیی العطّار نیز فرموده است که چون بزرگان از این دو نفر، إکثار روایت دارند، این دو مجهول نیستند و ثقه می‏باشند در نتیجه، هر نُه طریقی که مرحوم شیخ طوسی (ره) به حسین بن سعید اهوازی دارد، صحیح‏اند. البته اگر از نُه طریق مذکور، فقط یک طریق صحیح باشد برای اینکه این روایت به عنوان مؤیّد، مورد استناد قرار بگیرد کفایت می‏کند.

 

از جمیع آنچه تا کنون ذکر شد، نتیجه گرفته می‏شود که سه روایتی که قائلین به امتناعِ اجتماع حیض با حمل به آنها استناد کرده‏اند، مدعای آنها را ثابت نمی‏کند و دلالتشان بر مدعا تمام نیست. البته مرحوم آیت الله حکیم (ره) روایت دوم را در مستمسک ذکر نکرده است و فقط روایت اول و سوم را ذکر کرده است، لکن نظرشان همان است که ذکر شد، یعنی ایشان نیز دلالت این روایات را تمام نمی‏داند. ایشان فرموده است: «و لكن الخبرين لا يصلحان لمعارضة ما سبق من وجوه كثيرة لكثرة العدد و أصحية السند و مخالفة العامة و موافقة المشهور»[3]؛ لکن دو خبرِ مذکور، به خاطر وجوه کثیری، صلاحیت معارضه با روایات دالِّ بر امکان اجتماع حیض با حمل را ندارند که از آن وجوه؛ کثرت عدد روایات دال بر امکان اجتماع حیض با حمل است، همچنین آن روایات از حیث سند از روایات دال بر امتناع اجتماع حیض با حمل، صحیح‏ترند و مخالف با عامّه و موافق با مشهور می‏باشند.

 

مقام دوم

 

سابقاً عرض شد که قول دوم از اقوال سه‏گانه در رابطه با اجتماع حیض با حمل (بارداری)، قول به عدم امکان اجتماع حیض با حمل است مطلقا؛ اعم از اینکه حیض قبل از آشکار شدن حمل باشد یا بعد از آشکار شدن حمل باشد و اعم از اینکه زن در ایام عادت خون ببیند یا قبل از ایام عادت یا بعد از ایام عادت خون ببیند.

 

مرحوم آیت الله خویی (ره)، قولِ دوم (امتناع اجتماع حیض با حمل) را در دو مقام مورد بررسی قرار داده است؛

 

مقام اول، بررسی اخباری است که قائلین به امتناع اجتماع حیض با حمل به آنها استناد کرده‏اند که به سه روایت در این رابطه اشاره شد و مورد بررسی قرار گرفتند و عرض شد که دلالت این روایات بر مدعا (امتناع اجتماع حیض با حمل) تمام نیست.

 

مقام دوم، بررسی سخنان و کلمات قائلین به امتناع اجتماع حیض با حمل است.

 

کلام مرحوم ابن ادریس (ره)[4]

 

مرحوم ابن ادریس برای امتناع اجتماع حیض با حمل دو دلیل اقامه کرده است؛

 

دلیل اول

 

مرحوم ابن ادریس (ره) فرموده است که اخبار مستفیضه، بلکه متواتره وجود دارند که بر وجوب استبراء کنیز به یک حیض دلالت دارند، کما اینکه در رابطه با کنیزی که به اسارت گرفته شده است، کنیزی که خریداری می‏شود، کنیزی که به دیگری داده می‏شود، کنیزی که به واسطه سبب دیگری غیر از عقد به دیگری داده می‏شود، مثل موردی که کنیز به ارث می‏رسد، استبراء به یک حیض واجب است تا معلوم شود که  کنیز باردار نیست و این نشان دهنده این است که اگر باردار باشد حیض نمی‏بیند و این اخبار مستفیضه، بلکه متواتره دلیل بر این می‏باشند که حیض با حمل جمع نمی‏شوند. بنابراین، در همه موارد مذکور، واجب است که قبل از نزدیکی با کنیز، او با یک حیض استبراء شود تا معلوم شود که باردار نیست.

 

مرحوم ابن ادریس (ره)، در ادامه گفته است که همچنین، در مورد زنی که مرتکب زنا شده است نیز گفته‏اند که اگر خواست به عقد کسی درآید باید به یک حیض استبراء شود تا معلوم شود که حامله نیست، هر چند که آن زن آزاد باشد. بنابراین، بعید نیست که این روایات متواتره، هرچند که تواتر آنها اجمالی باشد و تواتر لفظی نداشته باشند، بر این دلالت دارند که اجتماع حیض با حمل امکان ندارد چون اگر امکان اجتماع حیض با حمل وجود داشته باشد، استبراء به یک حیض برای کنیز فایده و خاصیتی نخواهد داشت چون اگر زن باردار نیز حیض ببیند استبراء به یک حیض برای کنیز لغو خواهد بود، در حالی که استبراء به یک حیض برای این بود که ثابت شود که کنیز مورد نظر، باردار نیست و استبراء، کاشف از پاکی رَحِم کنیز قرار داده شده است و چنین کاشفیتی با فرض امکان اجتماع حیض با حمل وجود ندارد.

 

بحث جلسه آینده: پاسخ از دلیل اول، ان‏شاءالله، در جلسه آینده بیان خواهد شد.

 

«الحمدلله رب العالمین»

 



[1]. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج2، کتاب الطهارة، ابواب الحیض، باب30، ص331، ح5.

[2]. سید ابوالقاسم، موسوی خویی، موسوعة الإمام الخوئي، ج‌7، ص82.

[3]. سید محسن، حکیم طباطبایی، مستمسك العروة الوثقى‌، ج3، ص164.

[4]. ابن ادریس حلی (ره)، السرائر الحاوي لتحرير الفتاوى، ج‌1، ص150.  

 

درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته)

موضوع کلی: فصل فی الحیض                                                                      تاریخ: 23 اردیبهشت 1402

موضوع جزئی: اجتماع حیض با شیر دادن و حمل                                                                         مصادف با: 22 شوال 1444                                                                                                                                       

سال تحصیلی: 1402-1401                                                                                              جلسه: 84   

 

  

 

 

 

 

 

 

 

 

 خلاصه جلسه گذشته

 

بحث در بررسی قول دوم از اقوال سه‏گانه در رابطه با اجتماع حیض با حمل (بارداری)، یعنی قول به امتناع اجتماع حیض با حمل بود، عرض شد که مرحوم آیت الله خویی (ره)، این قول را در دو مقام مورد بررسی قرار داده است؛

 

مقام اول، بررسی اخباری است که قائلین به امتناع اجتماع حیض با حمل، به آنها استناد کرده‏اند. در جلسات گذشته به روایت اول در این رابطه اشاره شد و مورد بررسی قرار گرفت. عرض شد که گرچه در موثقه بودن روایت اول، مشکلی نیست و سند آن مشکلی ندارد، لکن در جهت صدور این روایت مشکل است زیرا این روایت موافق با عامّه است و لذا ممکن است که این روایت از باب تقیه صادر شده باشد. پس، با اینکه دلالت و سند روایت مشکلی ندارد، لکن جهت صدور این روایت مشکل دارد لذا استناد به این روایت تمام نیست.

 

روایت دوم: مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ فِي الْعِلَلِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي الْقَاسِمِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الْكُوفِيِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ الْأَصَمِّ عَنِ الْهَيْثَمِ بْنِ وَاقِدٍ عَنْ مُقَرِّنٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع)؛ قَالَ: سَأَلَ سَلْمَانُ عَلِيّاً (ع) عَنْ رِزْقِ الْوَلَدِ فِي بَطْنِ أُمِّهِ؛ فَقَالَ: «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى حَبَسَ عَلَيْهِ الْحَيْضَةَ فَجَعَلَهَا رِزْقَهُ فِي بَطْنِ أُمِّهِ»[1].

 

امام صادق (ع) در روایت مذکور، فرموده است که سلمان از امام علی (ع) درباره رزق بچه در شکم مادرش سؤال کرد، آن حضرت (ع) در پاسخ سلمان فرمود که خداوند تبارک و تعالی خون حیض را برای او حبس کرده است، پس خون حیض را رزق او در شکم مادرش قرار داده است.

 

گفته‏اند که از این روایت استفاده می‏شود که زمانی که زن، باردار می‏شود خون حیض به عنوان غذای بچه حبس می‏شود و لذا امکان ندارد که زن باردار خون حیض ببیند، در نتیجه امکان اجتماع حیض با حمل وجود ندارد.

 

بررسی وثاقت رُواتِ روایت مذکور

 

محمد بن علی کوفی، اگر گفته شود که محمد بن علی کوفی که در سند روایت مذکور، آمده است، همان محمد بن علی است که به ابو سمیّه معروف است، کما اینکه نظر حضرت آیت الله العظمی شبیری زنجانی (حفظه الله تعالی) همین است، در این صورت محمد بن علی کوفی علاوه بر اینکه غیر امامی است، کذّاب می‏باشد.

 

اما اگر همانند مرحوم آیت الله خویی (ره)، گفته شود که محمد بن علی کوفی با ابوسمیّه فرق می‏کند، در این صورت چون محمد بن علی کوفی در سلسله اسناد تفسیر علی بن ابراهیم قمی قرار گرفته است، مشکلی ندارد و ثقه است چون مرحوم آیت الله خویی (ره) تمام اسناد تفسیر قمّی را معتبر می‏داند.

 

پس در رابطه با محمد بن علی کوفی دو نظر است؛

 

اول، نظر مرحوم آیت الله خویی (ره) است که محمد بن علی کوفی را ثقه می‏داند چون در اسناد تفسیر قمّی قرار گرفته است.

 

دوم، نظر آیت الله العظمی شبیری زنجانی (حفظه الله تعالی) است که فرموده است که محمد بن علی کوفی همان ابو سمیّه است که غیر امامی و کذّاب است.

 

عبد الله بن عبد الرحمن أصم، دومین شخصی که در سند روایت مورد بحث (روایت دوم)، قرار گرفته است عبد الله بن عبد الرحمن أصم است. گفته‏اند که این شخص غیر امامی و ضعیف است. تعبیرات دیگری، از جلمه «غال» و «کذّاب» نیز در رابطه با او به کار رفته است. نجاشی به ضعف عبد الله بن عبد الرحمن أصم تصریح کرده است[2].

 

هیثم بن واقد، در رابطه با هیثم بن واقد نیز توثیق خاصی وارد نشده است، اما مرحوم آیت الله خویی (ره) فرموده است که چون این شخص در سلسله سند روات تفسیر علی بن ابراهیم قمّی واقع شده است، ثقه است.

 

مقرّن، در رابطه با مقرِّن نیز مدح و ذمّی وارد نشده است لذا او را مجهول دانسته‏‏اند و گفته‏اند که معلوم نیست که ثقه باشد یا ثقه نباشد لذا نمی‏توان به روایات منقول از او اعتماد کرد.

 

بنابراین، روایت مورد بحث (روایت دوم)، به خاطر وجود عبد الله بن عبد الرحمن أصم در سند این روایت، ضعیف است، همچنین، مقرِّن؛ یکی دیگر از رُوات این روایت، مجهول است و مدح و ذمّی درباره او وارد نشده است پس، طبق مبنای مرحوم آیت الله خویی (ره) و دیگر رجالییون، سند این روایت ضعیف است. البته مرحوم آیت الله خویی (ره) نفیاً و اثباتاً در مورد سند این روایت ورود نکرده است و فقط روات این روایت را به طور جداگانه در رجال، مورد بحث قرار داده است، ولی این روایتِ خاص را که به عنوان دلیلِ قائلین به امتناعِ اجتماع حیض با حمل مطرح شده است، سنداً مورد بحث قرار نداده است و دلیل اینکه ایشان به سند این روایت نپرداخته است این است که ایشان دلالت این روایت بر مدعا (امتناع اجتماع حیض با حمل) را مخدوش می‏داند و گفته است که وقتی دلالت روایت تمام نیست نیازی به بررسی سند آن نیست.

 

مرحوم آیت الله خویی (ره) فرموده است که دلالت این روایت بر مدعا (امتناع اجتماع حیض با حمل) تمام نیست زیرا منافاتی ندارد که خداوند متعال خون حیض را برای تغذیه بچه‏ی در رَحِم مادر قرار داده باشد اما مازاد آن به صورت خون حیض از رَحِم زن باردار خارج شود، پس معنای روایت این نیست که زن باردار به هیچ وجه خون حیض نمی‏بیند[3]. ایشان در ادامه فرموده است که روایت صحیحه سلیمان بن خالد نیز بر این مطلب که رزق بچه از خون حیضی است که در رَحِم مادر قرار داده شده است و مازاد آن به صورت خون حیض از رَحِم زن باردار خارج می‏شود، تصریح دارد و مؤید سخن مذکور است؛

 

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ خَالِدٍ؛ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) جُعِلْتُ فِدَاكَ الْحُبْلَى رُبَّمَا طَمِثَتْ، قَالَ: «نَعَمْ وَ ذَلِكَ أَنَّ الْوَلَدَ فِي بَطْنِ أُمِّهِ غِذَاؤُهُ الدَّمُ فَرُبَّمَا كَثُرَ فَفَضَلَ عَنْهُ فَإِذَا فَضَلَ دَفَقَتْهُ فَإِذَا دَفَقَتْهُ حَرُمَتْ عَلَيْهَا الصَّلَاةُ‌»[4].

 

سلیمان بن خالد در روایت مذکور، از امام صادق (ع) درباره زن باردار سؤال کرد که آیا ممکن است چنین زنی خون حیض ببیند؟ آن حضرت (ع) فرمود که بله، بچه در شکم مادر، غذایش خون است، پس چه بسا آن خون زیاد شود و از غذای بچه اضافه باشد، پس وقتی اضافه باشد، آن خون را دفع می‏کند و وقتی زن آن خون را دفع کند، نماز خواندن، برای او حرام می‏باشد.

 

مرحوم آیت الله خویی (ره) گفته است که این روایت، مؤید سخن ماست، یعنی اجتماع حیض با بارداری ممکن است و منعی ندارد[5].

 

نتیجه اینکه، روایت دوم از نظر سند ضعیف است چون بعضی از روات واقع شده در سند این روایت، مجهول‏اند و لذا نمی‏توان به روایات آنان اعتماد کرد، دلالت این روایت نیز [آن‏گونه که مرحوم آیت الله خویی (ره) فرمود] تمام نیست بنابراین، امکان اجتماع حیض با حمل وجود دارد.

 

روایت سوم: عَنْهُ [أی مُحَمَّد بنِ الحَسَنَ بِإِسنَادِهِ عَن أَحمَدَ بن مُحَمَّدٍ] عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ حُمَيْدِ بْنِ الْمُثَنَّى؛ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ الْأَوَّلَ (ع) عَنِ الْحُبْلَى تَرَى الدَّفْقَةَ وَ الدَّفْقَتَيْنِ مِنَ الدَّمِ فِي الْأَيَّامِ وَ فِي الشَّهْرِ وَ الشَّهْرَيْنِ، فَقَالَ: «تِلْكَ الْهِرَاقَةُ لَيْسَ تُمْسِكُ هَذِهِ عَنِ الصَّلَاةِ»[6].

 

در روایت مذکور، راوی در رابطه با زن بارداری که در ایام بارداری و در یک ماه و دو ماه، یک بار یا دو بار خون می‏بیند؛ از امام کاظم (ع) سؤال کرده است، آن حضرت (ع) فرموده است که آن خونی که خارج می‏شود موجِب امساک و ترک نماز نمی‏شود [چون یک یا دو بار خارج شده است، در حالی که خون حیض که موجب می‏شود نماز ترک شود حداقل سه روز خارج می‏شود].

 

گفته‏اند که از این روایت استفاده می‏شود که خونی که در ایام بارداری از زن خارج می‏شود خون حیض نیست، در نتیجه خون حیض با باردای جمع نمی‏شود.

 

نکته: اگر ابوالحسن (ع) با قید «الأوّل» یا قید «الماضی» باشد، منظور، امام کاظم (ع) است، اگر ابوالحسن (ع) به «الرضا» یا «الثانی» مقیّد باشد، منظور، امام رضا (ع) است، اگر به «الثالث» مقیّد باشد، منظور، امام هادی (ع) است و اگر هیچ قیدی در کنار آن نیامده باشد، با توجه به محتوای روایت و رُواتی که در سند روایت آمده‏اند [که با کدام امام (ع) هم‏عصر بوده‏اند،] مشخص می‏شود که منظور، کدام امام (ع) است.

 

سند روایت مذکور، مشکلی ندارد چون احمد بن محمد که در سند این روایت آمده است بین دو نفر مشترک است [که یکی احمد بن محمد بن خالد البرقی است و دیگری احمد بن محمد بن عیسی الأشعری است] که هر دو از ثقات می‏باشند و طریق شیخ طوسی (ره) به این دو صحیح است و علی بن حکم [أو حکیم] و حُمید بن مثنّی نیز از أجلّاء ثقات می‏باشند بنابراین، سند این روایت مشکلی ندارد.

 

بحث جلسه آینده: روایت سوم، ان‏شاءالله، در جلسه آینده از حیث دلالت بررسی خواهد شد.

 

«الحمدلله رب العالمین»

 



[1]. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج2، کتاب الطهارة، ابواب الحیض، باب30، ص333، ح13.

[2]. نجاشی، رجال النجاشی، ص217.

[3]. سید ابوالقاسم، موسوی خویی، موسوعة الإمام الخوئي، ج‌7، ص81.

[4]. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج2، کتاب الطهارة، ابواب الحیض، باب30، ص333، ح14.  

[5]. سید ابوالقاسم، موسوی خویی، موسوعة الإمام الخوئي، ج‌7، ص81.

[6]. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج2، کتاب الطهارة، ابواب الحیض، باب30، ص332، ح8.  

 

درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته)

موضوع کلی: فصل فی الحیض                                                                  تاریخ: 10 مهر 1402

موضوع جزئی: اجتماع حیض با شیر دادن و حمل                                                                   مصادف با: 16 ربیع‏ الأول 1445                                                                                                                                       

سال تحصیلی: 1403-1402                                                                                         جلسه: 4

 

  

 

 

 

 

 

 

دیدگاه سوم، قول به تفصیل است. سه تفصیل در کلمات فقها مطرح شده است؛

 

تفصیل اول، از طرف مرحوم شیخ طوسی (ره) در کتاب خلاف مطرح شده است و آن، اینکه ایشان بین خونی که زنِ باردار قبل از آشکار شدن حمل [به حرکت بچه و امثال آن] می‏بیند و بین خونی که بعد از آشکار شدن حَمل می‏بیند، تفصیل داده است، به این نحو که گفته است که خونی که زن باردار قبل از آشکار شدن حمل می‏بیند خون حیض است، ولی خونی که که زن باردار بعد از آشکار شدن حمل می‏بیند خون حیض نیست.

 

مرحوم شیخ طوسی (ره) فرموده است: «الحامل عندنا تحيض قبل أن يستبين حملها، فاذا استبان فلا حيضَ»[1]؛ زن باردار نزد ما [امامیه]، قبل از اینکه حملش آشکار شود حیض می‏شود، پس اگر حمل آشکار شود، حیض نمی‏شود.

 

دلیل حکم مذکور در تفصیل اول

 

دلیل حکم مذکور، روایاتی است که قائلین به امتناع اجتماع حیض با حمل به آنها استناد کرده‏اند که حاکی از این است که زن وقتی که باردار می‏شود بچه در رَحِم او از خون حیض که در رَحِم حبس شده است، تغذیه می‏کند، یعنی قائلین به تفصیل نیز به آن روایات استناد کرده و می‏گویند که حَمل قبل از آشکار شدن نیازی به تغذیه ندارد ولی بعد از آشکار شدن نیاز به تغذیه پیدا می‏کند لذا از خون حیض که در رَحِم حبس شده است به عنوان تغذیه استفاده می‏کند و چیزی از آن خون باقی نمی‏ماند تا به عنوان خون حیض از رَحِم خارج شود. روایت ذیل از جمله آن روایات است؛

 

مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ فِي الْعِلَلِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي الْقَاسِمِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الْكُوفِيِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ الْأَصَمِّ عَنِ الْهَيْثَمِ بْنِ وَاقِدٍ عَنْ مُقَرِّنٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع)؛ قَالَ: سَأَلَ سَلْمَانُ عَلِيّاً (ع) عَنْ رِزْقِ الْوَلَدِ فِي بَطْنِ أُمِّهِ؛ فَقَالَ: «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى حَبَسَ عَلَيْهِ الْحَيْضَةَ فَجَعَلَهَا رِزْقَهُ فِي بَطْنِ أُمِّهِ»[2].

 

امام صادق (ع) در روایت مذکور، فرموده است که سلمان از امام علی (ع) درباره رزق بچه در شکمِ مادرش سؤال کرد، آن حضرت (ع) در پاسخ سلمان فرمود که خداوند تبارک و تعالی خون حیض را برای او حبس کرده است، پس خون حیض را رزق او در شکم مادرش قرار داده است.

 

پاسخ از دلیل مذکور

 

درست است که خون حیض، غذا برای بچه‏ی داخل رَحِم است، لکن این سخن با دیدن خون حیض از طرف زن باردار منافات ندارد زیرا چه بسا مقداری از خون حیض به عنوان غذای بچه در رَحِم حبس شود و بچه‏ی داخل رَحِم از آن تغذیه کند، لکن مازاد بر آن به صورت خون حیض از رَحِم خارج می‏شود لذا امکان دارد که زنِ باردار خون حیض ببیند، هرچند که حمل آشکار شده باشد. بنابراین، تفصیل مذکور، وجهی ندارد.

 

روایت صحیحه أبی المغراء نیز بر این مطلب دلالت دارد که زنِ بارداری که حَملش آشکار شده باشد خون حیض می‏بیند؛

 

عَنْ أَبِي الْمَغْرَاءِ؛ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) عَنِ الْحُبْلَى قَدِ اسْتَبَانَ ذَلِكَ مِنْهَا تَرَى كَمَا تَرَى الْحَائِضُ مِنَ الدَّمِ، قَالَ: «تِلْكَ الْهِرَاقَةُ، إِنْ كَانَ دَماً كَثِيراً فَلَا تُصَلِّينَ وَ إِنْ كَانَ قَلِيلًا فَلْتَغْتَسِلْ عِنْدَ كُلِّ صَلَاتَيْنِ»[3].   

 

ابی المغراء (کنیه حُمید بن مثنّی) از امام صادق (ع) در رابطه با زن بارداری که خونی می‏بیند که همانند خونی است که زن حائض می‏بیند، سؤال کرد [که وظیفه‏اش چیست؟]، آن حضرت (ع) در پاسخ فرمود که اگر آن خون زیاد باشد [در این صورت، حیض است] نماز نمی‏خواند ولی اگر آن خون کم باشد [، یعنی کمتر از سه روز باشد] نمازش را می‏خواند.

 

پس امکان دارد که زن باردار، خون حیض ببیند مطلقا؛ چه دیدن خون، بعد از آشکار شدن حَمل باشد و چه قبل از آشکار شدن حَمل باشد.

 

تفصیل دوم، این است که خونی که زن باردار پس از سپری شدن بیست روز از آغاز ایام عادت ماهیانه می‏بیند [، یعنی خونی که از روز بیستم به بعد می‏بیند] خون حیض نیست هرچند که خونی که می‏بیند اوصاف حیض را داشته باشد ولی خونی که زنِ باردار در ایام عادتِ خودش می‏بیند یا قبل از گذشت بیست روز از ایام عادتش می‏بیند خون حیض است هرچند که اوصاف حیض را نداشته باشد. بنابراین، قائلین به این تفصیل، اصل این مطلب را که زن باردار خون حیض می‏بیند قبول دارند، لکن می‏گویند که خونی که قبل از روز بیستم از آغاز ایام عادت می‏بیند خون حیض است، ولی خونی که بعد از روز بیستم می‏بیند خون حیض نیست.

 

بنابراین، تفصیل دوم این است که خونی که زن باردار پس از سپری شدن بیست روز از آغاز ایام عادت ماهانه می‏بیند، خون حیض نیست و خونی که زنِ باردار در ایام عادتِ خودش می‏بیند یا قبل از گذشت بیست روز می‏بیند خون حیض است که این تفصیل به دو بیان آمده است و تفاوت این دو بیان این است که در بیان اول به نفی حیض اشاره شده است و در بیان دوم به اثبات حیض اشاره شده است.

 

مرحوم شیخ طوسی (ره) [که از قائلین تفصیل اول است] از قائلین تفصیل دوم نیز می‏باشد. ایشان در کتاب نهایه، فرموده است: «فإن تأخّر عنها الدّم بمقدار عشرين يوما ثمَّ رأته، فإنّ ذلك ليس بدم حيض، فلتعمل ما تعمله المستحاضة»[4]؛ اگر خون به مقدار بیست روز از آغاز ایام عادت تأخیر بیفتد و سپس خون ببیند، آن خون، خون حیض نیست، پس زن باردار در این صورت، بر طبق عمل مستحاضه، عمل می‏کند.

 

همچنین، مرحوم شیخ طوسی (ره) در کتاب تهذیب [که کتابِ حدیثی مرحوم شیخ (ره) است و کتاب فتوایی نیست] فرموده است: «إِذَا رَأَتِ الدَّمَ وَ كَانَ قَدِ احْتَبَسَ عَلَيْهَا عَنْ مَا كَانَ قَدْ جَرَتْ عَادَتُهَا بِهِ بِمِقْدَارِ عِشْرِينَ يَوْماً فَصَاعِداً ثُمَّ رَأَتِ الدَّمَ فَإِنَّهَا تُصَلِّي وَ تَصُومُ وَ لَيْسَ حُكْمُهَا حُكْمَ الْحَائِضِ وَ الَّذِي يَدُلُّ عَلَى هَذَا التَّفْصِيلِ»[5].

 

در این عبارت نیز ملاک برای حکم به حیض بودن خونی که زن باردار می‏بیند، بیست روز قرار داده شده است.

 

ایشان در کتاب استبصار نیز فرموده است: «اعْتَبَرْنَا أَنَّهُ مَتَى تَأَخَّرَ عَنْ عَادَتِهَا بِعِشْرِينَ يَوْماً فَلَيْسَ ذَلِكَ بِدَمِ حَيْضٍ يَدُلُّ عَلَى ذَلِكَ مَا»[6].

 

از این عبارت نیز استفاده می‏شود که ملاک برای حکم به حیض بودن خونِ زن باردار، این است که خونی که به مقدار بیست روز از آغاز ایام عادت از زن خاج شود، خون حیض است و خونی که بعد از بیست روز ببیند حیض نیست.

 

مرحوم عاملی (ره) [صاحب کتاب مدارک] نیز از قائلین این تفصیل است.

 

دلیل حکم مذکور در تفصیل دوم

 

قائلین تفصیل دوم برای کلام خود به روایت صحیحه حسین بن نعیم صحّاف استناد کرده‏اند؛

 

عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ نُعَيْمٍ الصَّحَّافِ؛ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع): إِنَّ أُمَّ وَلَدِي تَرَى الدَّمَ وَ هِيَ حَامِلٌ كَيْفَ تَصْنَعُ بِالصَّلَاةِ؟ قَالَ: فَقَالَ لِي: «إِذَا رَأَتِ الْحَامِلُ الدَّمَ بَعْدَ مَا يَمْضِي عِشْرُونَ يَوْماً مِنَ الْوَقْتِ الَّذِي كَانَتْ تَرَى فِيهِ الدَّمَ مِنَ الشَّهْرِ الَّذِي كَانَتْ تَقْعُدُ فِيهِ فَإِنَّ ذَلِكَ لَيْسَ مِنَ الرَّحِمِ وَ لَا مِنَ الطَّمْثِ فَلْتَتَوَضَّأْ وَ تَحْتَشِي بِكُرْسُفٍ وَ تُصَلِّي وَ إِذَا رَأَتِ الْحَامِلُ الدَّمَ قَبْلَ الْوَقْتِ الَّذِي كَانَتْ تَرَى فِيهِ الدَّمَ بِقَلِيلٍ أَوْ فِي الْوَقْتِ مِنْ ذَلِكَ الشَّهْرِ فَإِنَّهُ مِنَ الْحَيْضَةِ فَلْتُمْسِكْ‌ عَنِ‌ الصَّلاَةِ‌ عَدَدَ أَيَّامِهَا الَّتِي كَانَتْ‌ تَقْعُدُ فِي حَيْضِهَا فَإِنِ‌ انْقَطَعَ‌ عَنْهَا الدَّمُ‌ قَبْلَ‌ ذَلِكَ‌ فَلْتَغْتَسِلْ‌ وَ لْتُصَل»[7].

 

راوی گفته است که به امام صادق (ع) عرض کردم که اُمّ ولد من [کنیزی که انسان از او صاحب فرزند شود] در حالی که باردار است، خون می‏بیند، تکلیفش درباره نماز چیست؟ امام صادق (ع) به او فرمود که اگر زن باردار خون را بعد از اینکه بیست روز از آغاز ایام عادت ماهیانه‏اش گذشته، دیده است در این صورت، آن خون از رَحِم نیست و خون حیض نیست پس، باید وضو بگیرد و پنبه داخل فرج بگذارد و نماز بخواند و اگر زن باردار خون را قبل از ایامی که در آن خون می‏بیند (ایام عادت)، ببیند [و حداقل سه روز ببیند] یا در وقتی که خون می‏بیند [، یعنی در ایام عادت ماهیانه]، ببیند آن خون، خون حیض است پس، به اندازه عدد روزهایی که به خاطر حیض نماز نمی‏خواند، از خواندن نماز امساک کند [و نماز نخواند] پس، اگر قبل از آن، خون قطع شود غسل کند و نماز بخواند.

 

بر اساس این روایت صحیحه خونی که از زن باردار خارج می‏شود سه قسم است[8]؛

 

قسم اول، خونی است که در ایام عادت از زن باردار خارج می‏شود. این خون محکوم به حیضیّت است مطلقا؛ اعم از اینکه اوصاف حیض از حرارت، خروج با سوزش و امثال آن را داشته باشد یا اوصاف حیض را نداشته باشد.

 

دلیل حکم مذکور، اطلاق صحیحه حسین بن نعیم صحّاف است چون در این روایت به طور مطلق، آمده است که خونی که زن باردار قبل از بیست روز می‏بیند خون حیض است و اطلاق این روایت، هم خونی را شامل می‏شود که اوصاف حیض را داشته باشد و هم خونی را شامل می‏شود که اوصاف حیض را نداشته باشد.

 

روایت صحیحه محمد بن مسلم نیز بر این دلالت دارد که خون زرد رنگی که در ایام عادت از زن خارج می‏شود خون حیض است؛

 

عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ؛ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) عَنِ الْمَرْأَةِ تَرَى الصُّفْرَةَ فِي أَيَّامِهَا، فَقَالَ: «لَا تُصَلِّي حَتَّى تَنْقَضِيَ أَيَّامُهَا وَ إِنْ رَأَتِ الصُّفْرَةَ فِي غَيْرِ أَيَّامِهَا تَوَضَّأَتْ وَ صَلَّتْ»[9].

 

پس، با اینکه خونِ مورد نظر، زرد رنگ است و صفات خون حیض را ندارد، لکن به حیضیت آن حکم می‏شود. این روایت اطلاق دارد و هم زن غیر باردار را شامل می‏شود و هم زن باردار را شامل می‏شود.    

 

مختار، این است که خونی که در ایام عادت از زن خارج می‏شود خون حیض است؛ اعم از اینکه از زن باردار خارج شود یا از زن غیر باردار خارج شود و اعم از اینکه صفات حیض را داشته باشد یا صفات حیض را نداشته باشد.

 

قسم دوم، خونی است که بعد از گذشت بیست روز از ایام عادت، از زن باردار خارج می‏شود. این خون محکوم به عدم حیضیّت است مطلقا؛ اعم از اینکه اوصاف حیض را داشته باشد یا اوصاف حیض را نداشته باشد.

 

دلیل حکم مذکور، روایت صحیحه حسین بن نعیم صحّاف است و این صحیحه، اطلاقات وارده که بر حیض بودن خونی که زن می‏بیند و آن خون، صفات حیض را دارد تقیید می‏زند به این نحو که خونی که صفات حیض را داشته باشد محکوم به حیضیّت است مگر اینکه آن خون را زن باردار، بعد از بیست روز از ایام عادت ببیند که در این صورت، آن خون، حیض نیست مطلقا، هرچند که صفات حیض را داشته باشد پس، آن مطلقات به غیر زن باردار اختصاص دارند.

 

مرحوم صاحب جواهر (ره)، مرحوم شیخ انصاری (ره) و بعضی دیگر از علما، تقیید اطلاقات ادله اوصاف را به وسیله صحیحه حسین بن نعیم صحّاف بعید دانسته‏اند، لکن مرحوم آیت الله خویی (ره) فرموده است که تقیید اطلاقات ادله اوصاف، به روایت صحیحه مذکور، مشکلی ندارد زیرا در فقه، موارد متعددی وجود دارند که اطلاقات اخبار کثیری به وسیله یک خبر تقیید خورده است.

 

«الحمدلله رب العالمین»

 



[1]. شیخ طوسی، محمد‏‏بن حسن، الخلاف، ج1، ص239.

[2]. حر عاملی، محمدبن حسن، وسائل الشیعة، ج2، کتاب الطهارة، ابواب الحیض، باب30، ص333، ح13.

[3]. همان، ص331، ح5.

[4]. شیخ طوسى، محمد بن حسن، النهاية في مجرد الفقه و الفتاوى، ص25.  

[5]. شیخ طوسی، محمد‏‏بن حسن، تهذیب الاحکام، ج‌1، ص388.

[6]. شیخ طوسی، محمدبن حسن، الاستبصار فيما اختلف من الأخبار‌، ج1، ص140.

[7]. حر عاملی، محمدبن حسن، وسائل الشیعة، کتاب الطهارة، ابواب الحیض، باب30، ص330، ح3.  

[8]. موسوی خویی، سید ابوالقاسم،  موسوعة الإمام الخوئی، ج7، ص86.

[9]. حر عاملی، محمدبن حسن، وسائل الشیعة، ج2، کتاب الطهارة، ابواب الحیض، باب4، ص279، ح1.

 

درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته)

موضوع کلی: فصل فی الحیض                                                                  تاریخ: 9 مهر 1402

موضوع جزئی: اجتماع حیض با شیر دادن و حمل                                                                   مصادف با: 15 ربیع ‏الأول 1445                                                                                                                                       

سال تحصیلی: 1403-1402                                                                                         جلسه: 3

 

  

 

 

 

 

 

 

 

 

 

خلاصه جلسه گذشته

 

عرض شد که دیدگاه دوم از سه دیدگاهی که در رابطه با اجتماع حیض با حمل وجود دارد این است که حیض با بارداری قابل جمع نیست مطلقا؛ اعم از اینکه حیض قبل از آشکار شدن حمل باشد یا بعد از آشکار شدن حمل باشد و اعم از اینکه در ایام عادت خون ببیند یا قبل از ایام عادت یا بعد از ایام عادت خون ببیند.

 

ابن جنید اسکافی (ره)، شیخ مفید (ره) و ابن ادریس (ره) این دیدگاه را پذیرفته‏اند که قول این بزرگان در سال تحصلی گذشته به طور مفصل ذکر شد. در دلیل این دیدگاه به روایت سکونی [بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنِ النَّوْفَلِيِّ عَنِ السَّكُونِيِّ عَنْ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ (ع)؛ أَنَّهُ قَالَ: «قَالَ النَّبِيُّ (ص): "مَا كَانَ اللَّهُ لِيَجْعَلَ حَيْضاً مَعَ حَبَلٍ يَعْنِي إِذَا رَأَتِ الدَّمَ وَ هِيَ حَامِلٌ لَا تَدَعُ الصَّلَاةَ إِلَّا أَنْ تَرَى عَلَى رَأْسِ الْوَلَدِ إِذَا ضَرَبَهَا الطَّلْقُ وَ رَأَتِ الدَّمَ تَرَكَتِ الصَّلَاةَ"»[1]؛ سکونی در روایت مذکور، از جعفر از پدرش (امام صادق (ع)) نقل کرده است که آن حضرت (ع) فرموده است که پیامبر (ص) فرموده است که خداوند حیض را با حمل قرار نمی‏دهد، یعنی اگر زن در حالی که باردار است خون ببیند نماز را ترک نکند [، یعنی باید نمازش را بخواند] مگر زمانی که سر بچه از فرج او خارج شود و تولد بچه شروع شود و درد زایمان بر او عارض شود و خون ببیند که در این صورت، نمازش را ترک می‏کند [، یعنی اگر زن خون نفاس ببیند باید از خواندن نماز خودداری کند] اشاره شد.

 

گفته شد که در مورد نوفلی که در سند این روایت وارد شده است توثیق خاصی وارد نشده است، اما طبق مبنای آیت الله شبیری زنجانی (حفظه الله تعالی) سکونی و نوفلی توثیق شده‏اند و آن مبنا این است که اگر یک راوی از مشاهیر و صاحب کتاب باشد و اصحاب به روایات او عمل کنند و همچنین، أجلّاء از او إکثار روایت داشته باشند و روایات زیادی را از او نقل کرده باشند، موثق است. البته اینکه یک راوی در سلسله سند اسناد کامل الزیارات یا اسناد تفسیر علی‏بن ابراهیم قمّی باشد نیز می‏تواند با انضمام بعضی دیگر از شواهد و قرائن ما را به توثیق راوی برساند.

 

در کتاب کافی روایات زیادی از نوفلی و سکونی نقل شده است و بعضی از اصحاب اجماع نیز از این دو روایت نقل کرده‏اند و همچنین، نام این دو نفر در سلسله اسناد روایات کامل الزیارات و تفسیر علی‏بن ابراهیم قمّی نیز آمده است و این موارد، دلیل بر توثیق این دو نفر می‏باشد.

 

اشکالات وارده از طرف مرحوم امام خمینی (ره) بر استناد به روایت سکونی

 

مرحوم امام (ره) اشکالاتی بر روایت مذکور، وارد کرده است؛

 

اشکال اول، این است که تعبیر «مَا كَانَ اللَّهُ» که در این روایت آمده است [«مَا كَانَ اللَّهُ لِيَجْعَلَ حَيْضاً مَعَ حَبَلٍ»] در مقامات خاصی وارد می‏شود و این واژه در همه جا کاربرد ندارد بلکه در موارد خاصه و مربوط به مواردی است که یک فعل، خلاف شأن فاعل یا خلاف شأن مفعولٌ‏به [کسی که کار در رابطه با او انجام می‏شود،] باشد و در سایر موارد، مثل مانحن‏فیه کاربرد ندارد و با مانحن‏فیه تناسب ندارد.

 

در بررسی صورت گرفته در کتاب وسائل نیز تعبیر «مَا كَانَ اللَّهُ لِيَجْعَلَ حَيْضاً مَعَ حَبَلٍ» یک تعبیر منحصر به فرد است و مشاهده نشده است که در وسائل از چنین اسلوبی استفاده شده باشد و چنین تعبیری به کار رفته باشد.

 

مرحوم امام (ره) به چند مورد از مواردی که تعبیر «مَا كَانَ اللَّهُ» در آنها به کار رفته است، اشاره کرده است که مورد اول و دوم، فعل مورد نظر خلاف شأن فاعل است و مورد سوم، خلاف شأن مفعولٌ‏به است؛

 

مورد اول، «وَ مَا كَانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِيهِمْ وَ مَا كَانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ»[2]؛ ولى (اى پيامبر!) تا تو در ميان آنها هستى، خداوند آنها را مجازات نخواهد كرد و (نيز) تا استغفار مى‌كنند، خدا عذابشان نمى‌كند.

 

مورد دوم، «مَا كَانَ اللَّهُ لِيَذَرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى مَا أَنْتُمْ عَلَيْهِ حَتَّى يَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَ مَا كَانَ اللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ وَ لكِنَّ اللَّهَ يَجْتَبِي مِنْ رُسُلِهِ مَنْ يَشَاءُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ إِنْ تُؤْمِنُوا وَ تَتَّقُوا فَلَكُمْ أَجْرٌ عَظِيمٌ»[3]؛ چنين نبود كه خداوند، مؤمنان را به همان‌گونه كه شما هستيد واگذارد؛ مگر آنكه ناپاك را از پاك جدا سازد و نيز چنين نبود كه خداوند شما را از اسرار غيب، آگاه كند (تا مؤمنان و منافقان را از اين راه بشناسيد؛ اين بر خلاف سنت الهى است،) ولى خداوند از ميان رسولان خود، هر كس را بخواهد برمي‏گزيند (و قسمتى از اسرار نهان را كه براى مقام رهبرى او لازم است، در اختيار او مى‌گذارد.) پس (اكنون كه اين جهان، محل آزمايش پاك و ناپاك است،) به خدا و رسولان او ايمان بياوريد! و اگر ايمان بياوريد و تقوا پيشه كنيد، پاداش بزرگى براى شماست.

 

مورد سوم، «وَ مَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْ لاَ نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَ لِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ»[4]؛ شايسته نيست مؤمنان همگى (به سوى ميدان جهاد) كوچ كنند، چرا از هر گروهى از آنان، طايفه‌اى كوچ نمى‌كند (و طايفه‌اى در مدينه بماند) تا در دين (و معارف و احكام اسلام) آگاهى يابند و به هنگام بازگشت بسوى قوم خود، آنها را بيم دهند؟! شايد (از مخالفت فرمان پروردگار) بترسند و خوددارى كنند!

 

مرحوم امام (ره) بعد از ذکر موارد مذکور، فرموده است که اجتماع حیض با حمل تکویناً و تشریعاً هیچ منافاتی با شأن خداوند متعال ندارد تا نیاز باشد از واژه «ما کان الله» استفاده شود، یعنی نه تکویناً مخالف شأن خداوند متعال است که زن باردار در عین بارداری خون حیض ببیند چون واضح است که زن باردار می‏تواند در ایام عادت خون حیض ببیند و هیچ منع عقلائی از اینکه زن باردار خون ببیند وجود ندارد و در عالَمِ وجود خللی ایجاد نمی‏شود همچنین، تشریعاً نیز محذوری وجود ندارد که زن باردار در ایام بارداری خون حیض ببیند و از نظر شرعی مشکلی پیش نمی‏آید که بر خونی که صفات حیض را دارد و از زن باردار خارج می‏شود، آثار شرعیِ حیض بار شود. بنابراین، به نظر می‏رسد که تعبیر «مَا كَانَ اللَّهُ لِيَجْعَلَ حَيْضاً مَعَ حَبَلٍ»، تعبیری نیست که از لسان معصوم (ع) صادر شده باشد لذا دلالت این روایت بر مدعا (امتناع اجتماع حیض با حمل) تمام نیست.

 

به علاوه اینکه روایات کثیره‏ای وجود دارند که بر این دلالت دارند که خونی که زن باردار در ایام بارداری می‏بیند و صفات حیض را دارد، خون حیض است و آثار حیض بر آن بار می‏شود.

 

اشکال دوم، این است که ممکن است که گفته شود که تعبیر «مَا كَانَ اللَّهُ لِيَجْعَلَ حَيْضاً مَعَ حَبَلٍ» در صدد نفی تلازم بین حیض با حمل است، یعنی بین حیض و حمل تلازمی وجود ندارد و گمان نشود که بین حیض و حمل همیشه معیّت و تلازم وجود دارد چون حیض و حمل گاهی با هم جمع می‏شوند و گاهی نیز با هم جمع نمی‏شوند بنابراین، تعبیر مذکور، فقط تلازم بین حیض و حمل را نفی می‏کند و نمی‏خواهد بگوید که حمل با حیض اصلاً جمع نمیشوند، بلکه امکان جمع حمل با حیض وجود دارد لذا نمی‏توان به عنوان دلیل بر امتناع اجتماع حیض با حمل، به این روایت استناد کرد، بلکه چه بسا گفته شود که این روایت، مؤیّد بر امکان اجتماع حیض با حمل است چون قائلین به امکان اجتماع حیض با حمل، در صدد اثبات این نکته نیستند که زن باردار حتماً حیض می‏بیند، بلکه فقط می‏گویند که امکان دارد که زن باردار خون حیض ببیند. بنابراین، این روایت اگر سنداً و دلالةً نیز تمام باشد، مؤیّد سخن قائلین به امکان اجتماع حیض با حمل است و نمی‏تواند دلیل برای قول قائلین به امتناع اجتماع حیض با حمل قرار بگیرد.

 

مرحوم امام (ره) در ادامه فرموده است که ممکن است که سخن ما در ابتدا خلاف فهم عرف باشد، لکن در مقام جمع بین این روایت با روایاتی که بر امکان اجتماع حیض با حمل تصریح دارند، عرض می‏شود که تعبیر «مَا كَانَ اللَّهُ لِيَجْعَلَ حَيْضاً مَعَ حَبَلٍ» در صدد نفی تلازم بین حیض با حمل است و لذا نمی‏توان به عنوان دلیل بر امتناع اجتماع حیض با حمل، به این روایت استناد کرد، بلکه چه بسا گفته شود که این روایت، مؤیّد بر امکان اجتماع حیض با حمل است.

 

اشکال بر کلام مرحوم امام (ره)

 

عرض می‏شود که توجیه مذکور، خلاف فهم عرف است زیرا هیچ کس این توهّم را ندارد که حیض همیشه با حمل تلازم دارند تا امام معصوم (ع) با آن جلالت و شأن و مقام در صدد دفع آن توهّم برآید و بفرماید: «مَا كَانَ اللَّهُ لِيَجْعَلَ حَيْضاً مَعَ حَبَلٍ» و حتی در مورد زنی که باردار نیست نیز توهّم تلازم همیشگی او با حیض وجود ندارد چون بسیارند زنانی که باردار نیستند ولی حیض نمی‏شوند لذا عرض می‏شود که توجیه مذکور در نهایت بُعد قرار دارد. 

 

البته مرحوم امام (ره) در پایان فرموده است: «و إن أَبيتَ عنه فلا محيصَ مِن رَدّ علمِها إلى أهلِه بعد عدم مقاومتها سنداً و دلالةً لما تقدّم و بعد كونها موافقة لأشهر فتاوى العامّة و كون الراوي عامّياً»[5]، اگر این سخن را نمی‏پذیری، چاره‏ای نیست جز اینکه علمش به اهلش برگردانده شود، بعد از اینکه این روایت سنداً و دلالةً نمی‏تواند در مقابل سایر روایت [دال بر امکان اجتماع حیض با حمل] مقاومت کند و بعد از اینکه این روایت موافق با أشهر فتاوای عامّه است و راویِ آن عامّی است.

 

«الحمدلله رب العالمین»

 



[1]. حر عاملی، محمدبن حسن، وسائل الشیعة، ج2، کتاب الطهارة، ابواب الحیض، باب30، ص333، ح12.  

[2]. أنفال: 33.

[3]. آل عمران: 179.

[4]. توبه: 122.

[5]. موسوى خمينى، سید روح اللّه، كتاب الطهارة (ط- الحدیثة)، ج1، ص335.  

 

درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته)

موضوع کلی: فصل فی الحیض                                                                  تاریخ: 8 مهر 1402

موضوع جزئی: اجتماع حیض با شیر دادن و حمل                                                                   مصادف با: 14 ربیع‏ الأول 1445                                                                                                                                       

سال تحصیلی: 1403-1402                                                                                         جلسه: 2

 

  

 

 

 

 

 

 

مروری بر مباحث مربوط به مسأله 703

 

مسأله 703: «لا إشكال في أن الحيض يجتمع مع الإرضاع ‌و في اجتماعه مع الحمل قولان الأقوى أنه يجتمع معه سواء كان قبل الاستبانة أو بعدها و سواء كان في العادة أو قبلها أو بعدها. نعم فيما كان بعد العادة بعشرين يوما الأحوط الجمع بين تروك الحائض و أعمال المستحاضة‌»[1]‌.

 

به نظر مرحوم سید (ره)، اشکالی در این نیست که حیض با شیر دادن جمع شود [، یعنی می‏شود که زنی که به بچه شیر می‏دهد، هم‏زمان حیض نیز ببیند]، اما در اجتماع حیض با بارداری دو قول است که أقوی این است که حیض با بارداری جمع می‏شود؛ اعم از اینکه خون دیدن، قبل از آشکار شدن بارداری باشد یا بعد از آشکار شدن بارداری باشد و اعم از اینکه در ایام عادت باشد و خون ببیند یا قبل از ایام عادت باشد یا بعد از ایام عادت باشد. بله! اگر بعد از گذشت بیست روز بعد از عادت، خون ببیند، احتیاط [واجب] این است که بین تروک حائض و اعمال مستحاضه جمع کند.

 

نکته: منظور از جمع بین تروک حائض و اعمال مستحاضه این است که آنچه انجام آن بر حائض حرام است را ترک کند و بعداً در ایام پاکی قضای آنچه بر عهده مستحاضه بوده است را اتیان کند. مثل اینکه دست زدن به خط قرآن بر حائض و مستحاضه حرام است که باید آن را ترک کند و نمازش را به خاطر حیض نخواند و بعداً که پاک شد قضای آن را به خاطر استحاضه بخواند.

 

دو فرع در رابطه با مسأله مذکور، مطرح است؛

 

فرع اول، اینکه آیا حیض با شیر دادن به بچه قابل جمع است یا قابل جمع نیست؟ یعنی آیا زنی که حیض می‏بیند، می‏تواند به بچه شیر بدهد؟

 

فرع دوم، اینکه آیا حیض با آبستن شدن و بارداری قابل جمع است یا قابل جمع نیست؟

 

بررسی فرع اول

 

مرحوم آیت الله خویی(ره)، در دلیل حکم مذکور، فرموده است:

 

اولاً، اطلاق ادله‏‏ای که می‏گویند که هر خونی که زن ببیند و صفات حیض را داشته باشد، محکوم به حیضیّت است بر این دلالت دارند که اگر زن در حالی که به بچه شیر می‏دهد، خونی ببیند که صفات حیض را داشته باشد، محکوم به حیضیّت است و آثار و احکام حیض بر آن مترتّب می‏شود همچنین، اطلاق ادله‏ای که بر این دلالت دارند که خونی که زن در ایام عادت می‏بیند، حیض است بر این دلالت دارند که زنی که به بچه شیر می‏دهد اگر در ایام عادتش خون ببیند، آن خون محکوم به حیضیّت است بنابراین، چون ادله‏ی تحقّق حیض، به عدم شیر دادن مقیّد نشده‏اند مقتضای اطلاق این ادله، این است که حیض با شیر دادن قابل جمع است.

 

ثانیاً، اجتماع حیض با شیر دادن، مسأله‏ای متسالمٌ‏علیها نزد فقهاست، حتی بعضی از فقها علاوه بر متسالمٌ‏علیها بودن این مسأله گفته‏اند که امکان اجتماع حیض با شیر دادن از ضروریات دین است[2].  

 

بررسی فرع دوم

 

مرحوم آیت الله خویی (ره) فرموده است که در رابطه با اجتماع حیض با بارداری سه دیدگاه وجود دارد؛

 

دیدگاه اول، اینکه حیض با بارداری قابل جمع است مطلقا؛ اعم از اینکه حیض قبل از آشکار شدن حمل باشد یا بعد از آشکار شدن حمل باشد و اعم از اینکه زن، در ایام عادت خون ببیند یا قبل از ایام عادت یا بعد از ایام عادت خون ببیند. البته اگر بیست روز بعد از ایام عادت خون ببیند احتیاط این است که بین تروک حائض و اعمال مستحاضه جمع شود.

 

بعضی از فقها از جمله محقق ثانی (ره)[3]، مرحوم عاملی (ره)[4]، مرحوم صاحب جواهر (ره)[5] این قول را به مشهور فقها نسبت داده‏اند. مرحوم محقق حلی (ره)[6] این قول را به صدوقین (ره) (علی بن بابویه و محمد بن علی بن بابویه) نسبت داده است. مرحوم سید مرتضی (ره) ادعای اجماع کرده است و فرموده است: «عندنا: أن الحامل قد يكون معها الحيض كالحائل... دليلنا على صحة ما ذهبنا إليه، إجماع الفرقة المحقة المتقدم ذكره»[7].

 

اشکال مرحوم امام (ره) بر کلام مرحوم صاحب جواهر (ره)

 

مرحوم امام خمینی (ره) در مقام اشکال به کلام مرحوم صاحب جواهر (ره) که برای اثبات امکان جمع بین حمل و حیض به شهرت و اجماعِ ادعا شده از طرف سید مرتضی (ره) در ناصریات تمسک کرده است، فرموده است: «فالمسألة ليست من المسائل التي يمكن فيها التمسّك بالشهرة و الإجماع، فلا بدّ من النظر في أدلّة القوم»[8]؛ مسأله از مسائلی نیست که تمسک به شهرت و اجماع در رابطه با آن ممکن باشد، پس باید به ادله قوم نظر شود.

 

ایشان فرموده است که با وجودِ روایات زیادی که در این رابطه وجود دارد نیازی به تمسک به شهرت و اجماع نیست و اگر کسی به اجماع تمسک کرد مشکل مدرکی بودن اجماع پیش می‏آید، یعنی با وجود روایات، احتمال داده می‏شود که مدرک اجماع ادعا شده، آن روایات باشند و اجماع مدرکی معتبر نیست. بله! تمسک به اجماع از باب مؤید اشکالی ندارد، ولی تمسک به اجماع از باب اینکه دلیلی مستقل است، مشکل است. همچنین، با وجود اقوال متعدد و تفاصیلی که در مسأله مطرح شده است، نمی‏توان اجماع فقها را به عنوان دلیل بر قول اول احراز کرد پس، فرمایش مرحوم صاحب جواهر (ره) که به اجماع استناد کرده است، جایگاه ندارد.

 

پاسخ از اشکال مرحوم امام (ره)

 

البته مبنای صاحب جواهر (ره)، بر تراکم ظنون است، یعنی از کنار هم قرار گرفتن چند ظن مطلبی را استنتاج کرده است لذا هر چند که روایات زیادی در رابطه با بحث مورد نظر وجود داشته باشند، لکن تراکم فتاوای اصحاب، شهرت و اجماعات در کنار هم از نظر مرحوم صاحب جواهر (ره) مورد توجه قرار گرفته است و تمسک به اجماع را مطرح کرده است لذا به نظر می‏رسد که اشکال مرحوم امام (ره) به مرحوم صاحب جواهر (ره) وارد نباشد.

 

خودِ مرحوم امام (ره) نیز به فتاوای قدمای اصحاب و مشهور فقها اهتمام ویژه‏ای داشته است و بر اساس آن فتوا داده است.

 

روایات مربوط به دیدگاه اول، در جلسه 76 و 77 سال تحصیلی گذشته ذکر و سنداً و دلالةً مورد بررسی قرار گرفتند و نتیجه گرفته شد که با استناد به این روایات، فی‏الجمله می‏توان اجتماع حیض با حمل را پذیرفت.

 

دیدگاه دوم، اینکه حیض با بارداری قابل جمع نیست مطلقا؛ اعم از اینکه حیض قبل از آشکار شدن حمل باشد یا بعد از آشکار شدن حمل باشد و اعم از اینکه در ایام عادت خون ببیند یا قبل از ایام عادت یا بعد از ایام عادت خون ببیند.

 

ابن جنید اسکافی (ره)، شیخ مفید (ره) و ابن ادریس (ره) این دیدگاه را پذیرفته‏اند که قول این بزرگان در سال تحصلی گذشته به طور مفصل ذکر شد. در دلیل این دیدگاه به روایاتی اشاره شد که یکی از آن روایات، روایت سکونی بود؛

 

بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنِ النَّوْفَلِيِّ عَنِ السَّكُونِيِّ عَنْ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ (ع)؛ أَنَّهُ قَالَ: «قَالَ النَّبِيُّ (ص): "مَا كَانَ اللَّهُ لِيَجْعَلَ حَيْضاً مَعَ حَبَلٍ يَعْنِي إِذَا رَأَتِ الدَّمَ وَ هِيَ حَامِلٌ لَا تَدَعُ الصَّلَاةَ إِلَّا أَنْ تَرَى عَلَى رَأْسِ الْوَلَدِ إِذَا ضَرَبَهَا الطَّلْقُ وَ رَأَتِ الدَّمَ تَرَكَتِ الصَّلَاةَ"»[9].

 

سکونی در روایت مذکور، از جعفر از پدرش (امام صادق (ع)) نقل کرده است که آن حضرت (ع) فرموده است که پیامبر (ص) فرموده است که خداوند حیض را با حمل قرار نمی‏دهد، یعنی اگر زن در حالی که باردار است خون ببیند نماز را ترک نکند [، یعنی باید نمازش را بخواند] مگر زمانی که سر بچه از فرج او خارج شود و تولد بچه شروع شود و درد زایمان بر او عارض شود و خون ببیند که در این صورت، نمازش را ترک می‏کند [، یعنی اگر زن خون نفاس ببیند باید از خواندن نماز خودداری کند].

 

عرض شد که در مورد نوفلی که در سند روایت مورد بحث، وارد شده است توثیق خاصی وارد نشده است، اما طبق مبنایی که از آیت الله شبیری زنجانی (حفظه الله تعالی) نقل شد، سکونی و نوفلی توثیق شده‏اند و آن مبنا این است که اگر یک راوی از مشاهیر و صاحب کتاب باشد و اصحاب به روایات او عمل کنند و همچنین، أجلّاء از او إکثار روایت داشته باشند و روایات زیادی را از او نقل کرده باشند، موثق است. البته اینکه یک راوی در سلسله سند اسناد کامل الزیارات یا اسناد تفسیر علی‏بن ابراهیم قمّی باشد نیز می‏تواند با انضمام بعضی دیگر از شواهد و قرائن ما را به توثیق راوی برساند.

 

در کتاب کافی روایات زیادی از نوفلی و سکونی نقل شده است و بعضی از اصحاب اجماع نیز از این دو روایت نقل کرده‏اند و همچنین، نام این دو نفر در سلسله اسناد روایات کامل الزیارات و تفسیر علی‏بن ابراهیم قمّی نیز آمده است و این موارد، دلیل بر توثیق این دو نفر می‏باشد.

 

لکن دلالت روایت مورد بحث، تمام نیست که ان‏شاءالله، در جلسه آینده بیان خواهد شد.

 

«الحمدلله رب العالمین»

 



[1]. طباطبایی یزدی، سید محمدکاظم، العروة الوثقی، ج1، ص316.

[2]. موسوی خویی، سید ابوالقاسم،  موسوعة الإمام الخوئی، ج7، ص79.

[3]. عاملى كركی، على بن حسين (محقق ثانى)، جامع المقاصد في شرح القواعد، ج1، ص286.

[4]. حسينى عاملى، سيد جواد‏بن محمد، مفتاح الكرامة في شرح قواعد العلاّمة (ط- القدیمة)، ج1، ص340.

[5]. نجفی، محمدحسن، جواهر الكلام في شرح شرائع الإسلام‌، ج3، ص262.

[6]. محقق حلّى نجم الدين، جعفر‏بن حسن، المعتبر في شرح المختصر، ج1، ص200.

[7]. شریف مرتضی، على بن حسين موسوى،‌ المسائل الناصريات، ص170.

[8]. موسوى خمينى، سید روح اللّه، كتاب الطهارة (ط- الحدیثة)، ج‌1، ص331.

[9]. حر عاملی، محمدبن حسن، وسائل الشیعة، ج2، کتاب الطهارة، ابواب الحیض، باب30، ص333، ح12.  

 

درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته)

موضوع کلی: شروع سال جدید تحصیلی                                تاریخ: 3 مهر 1402

موضوع جزئی: تذکر اخلاقی                                                          مصادف با: 9 ربیع‏ الأول 1445                                                                                                                                       

سال تحصیلی: 1403-1402                                                                                           جلسه: 1

 

  

 

 

 

 

 

 

تذکر اخلاقی: خوش‏زبانی

 

روز اول سال تحصیلی با روز ولایت و امامت امام عصر حضرت بقیة الله الأعظم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) مصادف شده است، این مناسبت خجسته را به شما عزیزان تبریک عرض می‏کنیم و از خداوند متعال می‏خواهیم که به ما توفیق عنایت کند که به گونه‏ای عمل کنیم که موجب رضایت آن حضرت (عج) باشد وگرنه دچار خسران و زیان و ضرر خواهیم شد چون کارنامه اعمال ما به دست اوست، خوبی‏های ما را به خوبی ثبت می‏کند و بدی‏های ما نیز ثبت می‏شود لذا بر ما لازم است که نسبت به اعمالمان مراقبت داشته باشیم و به بایدها و نبایدهای الهی پایبند باشیم زیرا دیر یا زود همه از این دنیا رخت برخواهیم بست، آن‏گونه که خداوند متعال فرموده است: «كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْت‏»[1]، لکن انسان نمی‏داند که چه زمانی از دنیا خواهد رفت و گرنه اگر زمان مرگ خود را می‏دانست خیلی دلبسته و وابسته به دنیا نمی‏شد. امام صادق (ع) فرموده است: «إِنْ أُجِّلْتَ فِي عُمُرِكَ يَوْمَيْنِ فَاجْعَلْ أَحَدَهُمَا لِأَدَبِكَ لِتَسْتَعِينَ بِهِ عَلَى يَوْمِ مَوْتِك»[2]؛ اگر از عمرت دو روز باقى مانده باشد، يكى از آن دو روز را براى ادب (دانشِ) خود صرف كن تا براى روز مردنت از آن كمك بگيرى.

 

در بحث امروز به دو روایت از امام عسکری (ع) اشاره می‏کنیم و بعد روایتی در رابطه با سه ویژگی از ویژگی‏های حضرت حجت بن الحسن (عج) اشاره خواهیم کرد؛

 

روایت اول: عن مولینا و مقتدینا الإمام العسکری (ع)؛ قال: «قُولُوا لِلنَّاسِ كُلِّهِمْ حُسْناً مُؤْمِنِهِمْ وَ مُخَالِفِهِمْ أَمَّا الْمُؤْمِنُونَ فَيَبْسُطُ لَهُمْ وَجْهَهُ وَ أَمَّا الْمُخَالِفُونَ فَيُكَلِّمُهُمْ بِالْمُدَارَاةِ لِاجْتِذَابِهِمْ إِلَى الْإِيمَان‏»[3].

 

امام حسن عسکری (ع) در روایت مذکور، فرموده است که با همه مردم، چه مؤمن و چه مخالف، به زبان خوش سخن بگویید. مؤمن، به مؤمنان روی خوش نشان می‏دهد و با مخالفان با مدارا سخن می‏گوید تا به ایمان، جذب بشوند.

 

انسان مؤمن باید با مؤمنان با روی خوش سخن بگوید و با مخالفان مدارا کند، رسول اکرم (ص) فرموده است: «أَمَرَنِي رَبِّي بِمُدَارَاةِ النَّاسِ كَمَا أَمَرَنِي بِأَدَاءِ الْفَرَائِض‏»[4]؛ پروردگارم من را به مدارا کردن با مردم امر کرده است، همان‏طور که به أداء واجبات امر کرده است.

 

امام کاظم (ع) در پاسخ شخصی که از ایشان در رابطه با همسایه خوب سؤال کرد، آن حضرت (ع) فرمود: «لَيْسَ حُسْنُ الْجِوَارِ كَفَّ الْأَذَى وَ لَكِنَّ حُسْنَ الْجِوَارِ الصَّبْرُ عَلَى الْأَذَى‏»[5]؛ حُسنِ همسایگی این نیست که به همسایه آزار نرسانی، بلکه حسن همسایگی آن است که در برابر آزار همسایه شکیبا باشی.

 

مدارا کردن با مخالفان باعث می‏شود که به اسلام جذب شوند. در حالات امام حسن مجتبی (ع) وارد شده است که ایشان همسایه‏ای یهودی داشت که رطوبت منزلش به منزل امام مجتبی (ع) سرایت کرده بود، روزی دید که دیوار منزل امام مجتبی (ع) از رطوبت خیس شده است، به امام (ع) عرض کرد که چرا اعتراض نکردی؟ آن حضرت (ع) فرمود که تصورم این بود که خودت متوجه هستی و نیازی به تذکر از طرف من نیست، این شخص بعد از برخوردی که از امام (ع) دید، مسلمان شد.

 

بنابراین، باید با مخالفین مدارا شود و سعی شود تا چهره دین و اسلام به شیوه صحیح به آنها معرفی شود تا نه تنها از اسلام و دین فاصله نگیرند، بلکه جذب اسلام شوند و بفهمند که دین و آموزه‏های دین علاوه بر زندگی اخروی پاسخگوی نیازهای دنیوی آنان نیز می‏باشد.

 

روایت دوم: قال الإمام العسکری (ع): «مَنْ لَمْ يَتَّقِ وُجُوهَ النَّاسِ لَمْ يَتَّقِ اللَّهَ»[6]؛ کسی كه از مردم پروا نكند از خدا نيز پروا نمى‏كند.

 

اگر حیا نباشد، هیچ چیزی مانع و جلودار ارتکاب گناهان نخواهد بود لذا باید کوشید تا تربیت فرزندان بر محورحیا باشد تا گستاخ و تبهکار نشوند.

 

امام عسکری در روایت مذکور، فرموده است که کسی که از مردم شرم نکند، از خدا هم حیا نخواهد کرد زیرا وقتی انسان برای مردمی که آنها را می‏بیند ارزشی قائل نباشد و در حضور آنان بی‏حیایی کند به طریق اولی در برابر خدایی که او را با چشم سر نمی‏بیند، بی‏پروایی و بی‏حیایی خواهد کرد.

 

روایت سوم: ویژگی‏های حضرت بقیة الله الأعظم (ع)؛ «ألمَهديُّ سَمِحٌ بِالمالِ، شديدٌ على العمّال، رحيمٌ بالمساكين»[7]؛ حضرت مهدی (عج) بخشنده است و مال را به وفور می بخشد، بر مسئولان و کارگزاران بسیار سخت‌گیر و بر فقرا و ضُعفا رئوف و مهربان است.

 

با سختگيرى و اعمال روش دور از نرمش و چشم پوشى، درباره كارگزاران حكومت و مجريان امور، امام عصر (عج) روش‏هاى عادلانه خويش را در جامعه جامه عمل می‏پوشاند و نمونه كامل حکومت الهی را به همگان نشان می‏دهد و اصلى‏ترين مشكلى كه همه حكومت‏هاى بشرى در طول تاريخ گرفتار آن بودند را از ميان برمی‏دارد.

 

«الحمدلله رب العالمین»

 



[1]. عنکبوت: 57.

[2]. کلینی، محمدبن یعقوب، الکافی (ط- الإسلامیة)، ج8، ص150.

[3]. نورى (محدث نوری)، حسين‏‏‏بن محمدتقى، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج12، ص261، ح14061.

[4]. کلینی، محمدبن یعقوب، الکافی (ط- الإسلامیة)، ج2، ص117.

[5]. ابن شعبه حرانى، حسن‏بن على، تحف العقول، ص409.

[6]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار الجامعه لدرر اخبار الائمه الأطهار علیهم السلام (ط- بیروت)، ج68، ص336.

[7]. ابن طاووس، على‏بن موسى،‏ التشريف بالمنن في التعريف بالفتن، ص325.

 

زیر مجموعه ها

Please publish modules in offcanvas position.