IMAGE وضعیت حقوق زن در جوامع غربی را به چالش بکشیم / پژوهش هنوز مهمان ناخوانده آموزش است1403/02/26
چهارشنبه, 26 ارديبهشت 1403
  حضرت آیت الله حسینی بوشهری«دامت برکاته» با بیان اینکه در مواجهه با دشمن، مطالبه... Read More...
IMAGE حضور رئیس جمهور در جلسه جامعه مدرسین حوزه علمیه قم1403/02/21
جمعه, 21 ارديبهشت 1403
  رئیس جمهور با حضور در جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در جلسه‌ای با اعضای این نهاد... Read More...
IMAGE در وصول مالیات، رضایت عامه مدنظر باشد1403/02/21
جمعه, 21 ارديبهشت 1403
  رئیس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم گفتند: معتقدیم که نفت ثروتی است که باید برای... Read More...
IMAGE کلید درب‌های فضای مجازی را در اختیار بگیرید1403/02/21
جمعه, 21 ارديبهشت 1403
  رئیس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم با اشاره به اهمیت مدیریت فضای مجازی گفتند:... Read More...

 

    درس تفسیر حضرت آیة الله حسینی بوشهری

موضوع کلی: سوره بقره                 تاریخ: 4 بهمن 1391  

موضوع جزئی: تفسیر آیات 12-11              مصادف با: 11 ربیع الاول 1434     
   سال: چهارم جلسه: 26

«الحمدلله رب العالمين و صلي‌الله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»

 

تفسیر آیات12-11: «وَ إِذَا قِيلَ لَهُمْ لاَ تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ قَالُوا إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ * أَلاَ إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَ لكِنْ لاَ يَشْعُرُونَ»[2]؛ و هنگامى كه به آنان گفته شود: «در زمين فساد نكنيد» مى‌گويند: «ما فقط اصلاح كننده‌ايم»! آگاه باشيد! اينها همان مفسدانند؛ ولى نمى‌فهمند. یعنی منافقان یا به خاطر جهل مرکب و یا به دروغ و ادعا، خود را از فساد مبرّی می‏دانند و نه تنها می‏گویند: ما مفسد نیستیم بلکه ادعای مصلح بودند می‏کنند.

خداوند متعال در رابطه با منافقان پی‏در‏پی افشاگری می‏کند و در این آیه هم نقاب از چهره آنها برمی‏دارد و با تأکید و صراحت آنان را مفسد معرفی می‏کند و با این بیان که اینها افرادی فاقد شعور هستند و دچار وهم و خیال شده‏اند، مفسد بودن آنها را به صورت علنی اعلام می‏کند.

سؤال: چرا منافقان به این روز افتاده‏اند که این ادعاها را مطرح می‏کنند؟

پاسخ: پافشاری منافقان و خو گرفتن آنها با کارهای فساد انگیز، سبب شده تا تدریجاً به این توهم بیفتند که ما کار سازنده انجام می‏دهیم و کار ما اصلاح طلبانه است. همان گونه که سابقاً هم اشاره شد، اگر گناه در زندگی انسان از مرز بگذرد کم کم حس تشخیص از انسان گرفته می‏شود و طبیعت انسان یک حالت دیگری پیدا می‏کند و تشخیص او به صورت واژگون جلوه داده می‏شود.

نکته دیگر؛ اینکه خداوند متعال می‏فرماید: «وَ إِذَا قِيلَ لَهُمْ»، آوردن لفظ «قیل» به صورت مجهول دلالت بر عموم می‏کند و مقصود این است که دعوت کننده خاصی مراد نیست، چه دعوت کننده خداوند متعال، یا پیامبر (ص) و معصومین (ع) و یا مؤمنان باشند. که منافقان در مقابل همه این گفته‏ها عکس العمل نشان می‏دهند یعنی این طور نیست که منافقان با یک عده خاصی مشکل داشته باشند بلکه با همه مشکل دارند چه خدا باشد و چه خلق خدا و هر کس به آنها بگوید در زمین فساد نکنید پاسخشان یکی است و می‏گویند: ما مصلح هستیم نه مفسد. لذا گوینده هر کس که باشد، موضع گیری منافقان یکسان است که می‏گویند: ما اهل اصلاح هستیم.

فساد در مقابل صلاح است، همان طور که افساد در مقابل اصلاح است و فساد در لغت عرب- آن گونه که در مفردات راغب آمده- به معنای خروج شیء از اعتدال و توازن است؛ هر پدیده‏ای که از حد اعتدال بگذرد فاسد می‏شود و نقطه مقابل آن، صلاح است و صلاح به معنای جاری شدن شیء در مسیر اعتدال است و صلاح بر خلاف فساد که ثمر دهی لازم را ندارد، چیزی است که ثمر دهی مناسب خود را دارد. در موارد متعددی از قرآن کریم افساد و اصلاح در مقابل هم بکار رفته‏ است:

1- آیه شریفه: «الَّذِينَ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ وَلَا يُصْلِحُونَ»[3].

2- آیه شریفه: «إِنَّ اللَّهَ لَا يُصْلِحُ عَمَلَ الْمُفْسِدِينَ»[4].

3- آیه شریفه: «وَلَا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلَاحِهَا»[5].

4- آیه شریفه: «وَاللَّهُ يَعْلَمُ الْمُفْسِدَ مِنَ الْمُصْلِحِ»[6].

آیه محل بحث ما هم از همین قبیل است که مصلح در مقابل مفسد قرار گرفته است.

انواع فساد:

فساد دارای انواعی است:

الف) نوع اول فسادی است که در نظام طبیعی اتفاق می‏افتد و انسان‏ها با زیاده خواهی‏ها و رفتارهای غیر عادلانه موجب آن می‏شوند. مثل کسانی که بر اثر پرخوری بیمار می‏شوند.

ب) فساد تشریعی که انسان‏ها اگر قوانین الهی را زیر پا گذارند موجب فساد جامعه می‏شوند، یعنی به خاطر عدم رعایت قوانین الهی حقوق یکدیگر را پایمال کرده و نوعی تعارض در جامعه پدید می‏آورند و روابط آنها دچار اخلال می‏شود.

ج) فساد در رفتارهای اخلاقی.

د) فساد در رابطه با انسان و خداوند که باورهای حقیقی را متزلزل می‏کنند.

منافقان چون از مسیر اعتدال خارج شده‏اند ممکن است به انوع مفاسد مبتلا شوند، یعنی کارهایی در رفتار شخصی، اجتماعی و در رابطه با خدا و در رابطه با مردم مرتکب می‏شوند که نتیجه آن فساد در جامعه و تخریب اعتقادات مردم است.

«والحمد لله رب العالمین»



[1]. کافی، ج2، ص72، باب حسن الظن بالله عزّ و جلّ.

[2]. بقره/11و12.

[3]. شعراء/152.

[4]. یونس/81.

[5]. اعراف/56.

[6]. بقره/220.

درس تفسیر حضرت آیة الله حسینی بوشهری

موضوع کلی: سوره بقره                                                                                                                   تاریخ: 23 اسفند 1391   
موضوع جزئی: تفسیر آیه 17    مصادف با: 1 جمادی‏الاول 1434
                                                                                                                                            سال: چهارم    جلسه: 31

  

«الحمدلله رب العالمين و صلي‌الله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»

تفسیر آیه17: «مَثَلُهُمْ كَمَثَلِ الَّذِي اسْتَوْقَدَ نَاراً فَلَمَّا أَضَاءَتْ مَا حَوْلَهُ ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ وَ تَرَكَهُمْ فِي ظُلُمَاتٍ لاَ يُبْصِرُونَ»[1]؛ آنان‌[منافقان‌] همانند كسى هستند كه آتشى افروخته (تا در بيابان تاريك، راه خود را پيدا كند)، ولى هنگامى كه آتش اطراف او را روشن ساخت، خداوند (طوفانى مى‌فرستد و) آن را خاموش مى‌كند؛ و در تاريكي‏هاى وحشتناكى كه چشم كار نمى‌كند، آنها را رها مى‌سازد.

خداوند در آیات قبل به بخشی از ویژگی‏های منافقان پرداخت؛ از آن جمله این بود که منافقان کسانی هستند که تمایل قلبی به اسلام ندارند و در عین حال که تمایلی به اسلام ندارند دوست دارند از امتیازات جامعه اسلامی استفاده کنند، کسانی که اندورن آنها را کفر فرا گرفته ولی بر زبان آنها ایمان جاری است، ریا کار هستند ولی رفتاری مسلمان گونه دارند و به اسلام تظاهر می‏کنند. خداوند متعال در آیه فوق برای اینکه وضع منافقان را مجسم کند در قالب یک مثال به تبیین مسئله می‏پردازد و از حقیقت رفتار آنها پرده بر می‏دارد.

یکی از نکات برجسته‏ای که در قرآن وجود دارد تمسک به امثله است- مثال نقشی کلیدی برای انتقال مسائل ذهنی و معقولات به ذهن مخاطب دارد- خداوند متعال از تمامی قابلیت‏های مثال بهره گرفته تا معارف عرشی را برای مخاطبان عینیت بخشد، همان گونه که خداوند متعال در سوره روم می‏فرماید: «وَ لَقَدْ ضَرَبْنَا لِلنَّاسِ فِي هذَا الْقُرْآنِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ وَ لَئِنْ جِئْتَهُمْ بِآيَةٍ لَيَقُولَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ أَنْتُمْ إِلاَّ مُبْطِلُونَ»[2]؛ ما براى مردم در اين قرآن از هر گونه مثال و مطلبى بيان كرديم؛ و اگر آيه‌اى براى آنان بياورى، كافران مى‌گويند: «شما اهل باطليد (و اينها سحر و جادو است)!». اینکه قرآن با تمسک به امثله حقایق را برای مخاطبین خود بیان می‏کند به این خاطر است که اکثریت انسان‏ها برای درک مطالب به محسوسات بیشتر توجه می‏کند، از روزی که انسان از مادر متولد می‏شود تا روزی که از دنیا می‏رود عمدتاً با محسوسات سر و کار دارد، تشویقات و تنبیهات، امیدهایی که به انسان داده می‏شود غالباً بر پایه محسوسات استوار است و لذا خداوند متعال برای بیان حقایق از مَثل استفاده می‏کند چون مَثل یک امر محسوس است.

واژه «مثال» از ریشه «مثول» گرفته شده و «مثول» به معنای قیام و پا برجایی است و به همین دلیل است که در کلام عرب تصویری که از حال مسطح بودن خارج شود و سر پا بایستد را تمثال گویند. در مورد شخصی هم که فرمانی را می‏پذیرد گفته می‏شود امتثال امر کرده است؛ یعنی پای کار ایستاده است، پس معنای «مثال»، ایستادن و قیام کردن و پا برجا بودن است.

خداوند متعال در آیه 17 سوره بقره دو مثل ذکر می‏کند که به آنها اشاره می‏کنیم. مثال اول این است که خداوند متعال می‏فرماید: مَثل منافقان مَثل کسی است که آتشی در شب ظلمانی بر افروخته تا در پرتو نور آن راه را بشناسد و از آن نور استفاده کند اما همین که این آتش شعله‏ور شد، خداوند متعال آن را خاموش می‏کند و آنان را در ظلمت قرار می‏دهد به گونه‏ای که چیزی را نمی‏بینند، یعنی انسان فکر می‏کند در پرتو آتشی که روشن کرده می‏تواند اطراف خود را ببیند و از نور آن استفاده کند ولی خداوند آن آتش را خاموش می‏کند و ظلمت را بر آنان مستولی می‏کند. ارتباط این مثال با ما نحن فیه که بحث از ویژگی‏های منافقان است بیان‏گر یک واقعیت است و آن اینکه «نفاق» یعنی تظاهر به دین داری دوام ندارد، روشنی آتش در این مثال همان نور اسلام است و کسانی که نفاق دارند و تظاهر به دین داری می‏کنند می‏خواهند از پرتو نور اسلام در جهت پیش بُرد اهداف خود استفاده کنند ولی خداوند متعال نمی‏گذارد منافقان برای بلند مدت از نور اسلام استفاده کنند و با افشاگری، آنها را رسوا می‏کند- مقصود از «ذهب الله بنورهم»، افشاگری خداوند متعال در رابطه با منافقان است- یعنی منافقان می‏خواهند از نور اسلام به نفع خود استفاده کنند تا دیگران در پرتو اسلام ظاهری آنها را ببینند و به آنها توجه کنند مثل کسی که قصد دارد از نور آتش در تاریکی شب استفاده کند و اطراف خود را ببیند، ولی خداوند متعال با افشاگری آنها را رسوا می‏کند و این نور را خاموش می‏کند و نمی‏گذارد که از نور اسلام برای مدتی طولانی به نفع خود استفاده کنند و ظلمت و تاریکی را بر آنها مستولی می‏کند.

«والحمد لله رب العالمین»



[1]. بقره/17.

[2]. روم/58.

 

                                «الحمدلله رب العالمين و صلي‌الله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»

                       درس تفسیر حضرت آیة الله حسینی بوشهری

                                موضوع کلی: سوره بقره   تاریخ: 9 اسفند 1391  

                                        موضوع جزئی: تفسیر آیه 16  مصادف با: 16 ربیع الثانی 1434                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                          

.                               سال: چهارم  جلسه: 30

 

تفسیر آیه 16: «أُولئِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُا الضَّلاَلَةَ بِالْهُدَى فَمَا رَبِحَتْ تِجَارَتُهُمْ وَ مَا كَانُوا مُهْتَدِينَ»[1]؛ آنان كسانى هستند كه «هدايت» را به «گمراهى» فروخته‌اند؛ و (اين) تجارت آنها سودى نداده؛ و هدايت نيافته‌اند. یکی دیگر از نشانه‏های منافقان این است که در تجارت‏خانه این دنیا، هدایت را با گمراهی معاوضه کرده‏اند و به همین دلیل در این تجارت سودی نبرده بلکه اصل سرمایه را هم از دست دادند و هرگز هدایت نیافته‏اند. از نظر قرآن و کلام وحی، عرصه حیات دنیایی انسان، میدان تجارت است و به تعبیر امام معصوم (ع) «الدنيا سوق، ربح فيها قوم، و خسر آخرون»[2]؛ دنیا به بازاری شبیه است که عده‏ای در آن سود و منفعت برده‏اند و عده‏ای هم جز خسران و ضرر چیزی بدست نیاورده‏اند.

واژه «اشتراء» از ریشه «شراء» اخذ شده و ملازم با واژه «بیع» است و اینها کلماتی هستند که دو معنای متقابل دارند. راغب صاحب مفرادت می‏فرماید: «الشِّرَاءُ و البيع يتلازمان، فَالْمُشْتَرِي دافع الثّمن، و آخذ المثمن، و البائع دافع المثمن، و آخذ الثّمن. هذا إذا كانت المبايعة و الْمُشَارَاةُ بناضّ و سلعة، فأمّا إذا كانت بيع سلعة بسلعة صحّ أن يتصور كلّ واحد منهما مُشْتَرِياً و بائعا، و من هذا الوجه صار لفظ البيع و الشّراء يستعمل كلّ واحد منهما في موضع الآخر. و شَرَيْتُ بمعنى بعت أكثر، و ابتعت بمعنى اشْتَرَيْتُ أكثر»[3]؛ شراء و بیع ملازم یکدیگرند، مشتری ثمن را می‏پردازد و مثمن را دریافت می‏کند و بایع مثمن را می‏دهد و ثمن را می‏گیرد، سپس می‏فرماید: هر کدام از شراء و بیع به جای دیگری به کار می‏رود و لفظ «شریتُ» بیشتر به جای «بعتُ» بکار می‏رود و لفظ «ابتعتُ» هم بیشتر به جای «اشتریتُ» بکار می‏رود. به تعبیر روشن‏تر شراء و بیع به معنای داد و ستد و ملازم یکدیگرند.

همچنین شِراء و بیع در آیات قرآن هم به جای یکدیگر بکار رفته‏اند و شاید علت، این باشد که در گذشته خرید و فروش به صورت معاملات کالا به کالا بوده، یعنی جنسی را می‏داده و در مقابل جنس دیگری را می‏گرفته‏اند و ثمن و مثمن مشخص نبوده لذا «اشتریتُ» و «بعتُ» به جای هم بکار می‏رفته‏اند در نتیجه هر یک از طرفین معامله، هم خریدار بوده و هم فروشنده.

واژه «شِراء» در قرآن به معنای فروختن بکار رفته است و حال اینکه باید به معنای خریدن باشد کما اینکه در ماجرای حضرت یوسف (ع) و داستان فروختن او توسط برادرانش، خداوند متعال می‏فرماید: «وَ شَرَوْهُ بِثَمَنٍ بَخْسٍ دَرَاهِمَ مَعْدُودَةٍ وَ كَانُوا فِيهِ مِنَ الزَّاهِدِينَ»[4]؛ و(سرانجام) او را به بهاى كمى- چند درهم- فروختند؛ و نسبت به ( فروختن) او، بى رغبت بودند (چرا كه مى‌ترسيدند رازشان فاش شود). «شِراء» در این آیه به معنای فروختن آمده است در حالی که «شِراء» به معنای خریدن است. در آیه دیگری هم این گونه آمده «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاةِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ»[5]؛ بعضى از مردم (همچون على(ع) در«ليلة المبيت» به هنگام خفتن در جايگاه پيغمبر (ص))، جان خود را به خاطر خشنودى خدا مى‌فروشند؛ و خداوند نسبت به بندگان مهربان است. در این آیه هم «شِراء» به معنای فروختن آمده است.

واژه «بیع» هم همین طور است؛ مثلاً در رابطه با بیعت که از بیع گرفته شده در قرآن آمده «إِنَّ الَّذِينَ يُبَايِعُونَكَ إِنَّمَا يُبَايِعُونَ اللَّهَ يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ فَمَنْ نَكَثَ فَإِنَّمَا يَنْكُثُ عَلَى نَفْسِهِ وَ مَنْ أَوْفَى بِمَا عَاهَدَ عَلَيْهُ اللَّهَ فَسَيُؤْتِيهِ أَجْراً عَظِيماً»[6]؛ كسانى كه با تو بيعت مى‌كنند(در حقيقت) تنها با خدا بيعت مى‌نمايند، و دست خدا بالاى دست آنهاست؛ پس هر كس پيمان‌شكنى كند، تنها به زيان خود پيمان شكسته است؛ و آن كس كه نسبت به عهدى كه با خدا بسته وفا كند، بزودى پاداش عظيمى به او خواهد داد. پس اگر کسی با کسی بیعت کرده به این معنی است که تمام اختیارش را به دیگری واگذار می‏کند، یعنی همان گونه که مالش را به دیگری می‏فروشد زمانی هم که انسان با دیگری بیعت می‏کند، کأنّ تمام اختیاراتش را به طرف مقابل واگذار می‏کند. مؤمنان هم با اعلام بیعت نسبت به رسول خدا (ص) اختیار خویش را به پیامبر (ص) می‏دهند، پس بیع و شِراء در این گونه تعبیرات به معنای داد و ستد است. لذا معنای آیه مورد بحث این است که منافقان، هدایت و گمراهی را با هم معاوضه می‏کنند.

سؤال: منافقین هدایتی نداشتند که قرآن می‏فرماید: هدایت را با گمراهی معاوضه کردند.

پاسخ: زمینه هدایت در منافقان هم وجود داشته و فطرتاً هدایت خواه بوده‏اند و می‏توانستند راه هدایت را که بالقوه در وجود آنها بوده انتخاب کنند ولی این هدایت را با گمراهی معاوضه کردند، کما اینکه در زیارت اربعین آمده «و بذل مُهجَته فیک لیستنقذَ عبادک من الجهالة و حَیرة الضّلالة و قد تَوازَرَ علیه مَن غَرّتهُ الدّنیا و باعَ حَظَّه بِلاَرذَلِ الاَدنی»؛ کسانی که به جنگ امام  حسین (ع) آمدند آن سهم و بهره‏ای که می‏توانستند داشته باشند را به بهای پست و ناچیزی فروختند، یعنی زمینه بهره و سعادت در وجود آنها بود اما از آن استفاده نکردند و آن را به بهای ناچیزی فروختند.  

«والحمد لله رب العالمین»



[1]. بقره/16.

[2]. الوافی، ج26، ص285.

[3]. مفردات الفاظ القرآن، ص453.

[4]. یوسف/20.

[5]. بقره/207.

[6]. فتح/10.

    درس تفسیر حضرت آیة الله حسینی بوشهری

 

                                                         موضوع کلی: سوره بقره    تاریخ: 2اسفند 1391 

 

                              موضوع جزئی: تفسیر آیه 14 و 15مصادف با: 9 ربیع الثانی 1434    سال:چهارم    جلسه:29

 

«الحمدلله رب العالمين و صلي‌الله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»

 

ادامه تفسیر آیه14: «وَ إِذَا لَقُوا الَّذِينَ آمَنُوا قَالُوا آمَنَّا وَ إِذَا خَلَوْا إِلَى شَيَاطِينِهِمْ قَالُوا إِنَّا مَعَكُمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِءُونَ»[3]؛ و هنگامى كه افراد با ايمان را ملاقات مى‌كنند، مى‌گويند: «ما ايمان آورده‌ايم!» (ولى) هنگامى كه با شيطان‏هاى خود خلوت مى‌كنند، مى‌گويند: «ما با شمائيم! ما فقط(آنها را) مسخره مى‌كنيم!»

 

واژه «مستهزءون» از ریشه «هُزء» گرفته شده و به معنای خُرد کردن و شکستن است، استهزاء، رفتار و کرداری است که همراه با اهانت باشد، مثل خُرد کردن حیثیت و شخصیت طرف مقابل. هرچند استهزاء و تمسخرِ نسبت به دیگران در همه موارد حرام است کما اینکه خداوند متعال می‏فرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاَ يَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسَى أَنْ يَكُونُوا خَيْراً مِنْهُمْ وَ لاَ نِسَاءٌ مِنْ نِسَاءٍ عَسَى أَنْ يَكُنَّ خَيْراً مِنْهُنَّ»[4]؛ اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! نبايد گروهى از مردان شما، گروه ديگر را مسخره كنند، شايد آنها از اينها بهتر باشند؛ و نه زنانى زنان ديگر را، شايد آنان بهتر از اينان باشند. ولی مراتب قبح استهزاء نسبت به موارد آن متفاوت است. منافقان گاهی مؤمنان را مسخره می‏کنند، گاهی اولیاء الهی را، گاهی امام و پیامبر را و گاهی آیات الهی را که این موارد با هم متفاوت است، استهزاء مؤمنان گرچه موجب فسق است اما استهزاء امام، خدا و رسول و آیات الهی موجب کفر است همان گونه که خداوند متعال می‏فرماید: «وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ لَيَقُولُنَّ إِنَّمَا كُنَّا نَخُوضُ وَ نَلْعَبُ قُلْ أَ بِاللَّهِ وَ آيَاتِهِ وَ رَسُولِهِ كُنْتُمْ تَسْتَهْزِءُونَ* لاَ تَعْتَذِرُوا قَدْ كَفَرْتُمْ بَعْدَ إِيمَانِكُمْ إِنْ نَعْفُ عَنْ طَائِفَةٍ مِنْكُمْ نُعَذِّبْ طَائِفَةً بِأَنَّهُمْ كَانُوا مُجْرِمِينَ»[5]؛ «و اگر از آنها بپرسى«چرا اين اعمال خلاف را انجام داديد؟!»، مى‌گويند: «ما بازى و شوخى مى‌كرديم!» بگو:«آيا خدا و آيات او و پيامبرش را مسخره مى‌كرديد؟» بگو: عذر خواهى نكنيد (كه بيهوده است؛ چرا كه) شما پس از ايمان آوردن، كافر شديد! اگر گروهى از شما را (بخاطر توبه) مورد عفو قرار دهيم، گروه ديگرى را عذاب خواهيم كرد؛ زيرا مجرم بودند!»، البته استهزاء مؤمنان هم اگر به خاطر وصف ایمان آنان باشد نه خودشان، موجب کفر است، یعنی اگر مؤمن را به خاطر ایمانش مسخره کنند گویا خدا را مسخره کرده‏اند لذا استهزاء مؤمن هم اگر به خاطر ایمان او باشد منجر به کفر خواهد شد.

 

پیام‏های آیه 14:

 

1-به هر اظهار ایمانی، نمی‏شود اعتماد کرد بلکه باید از عوامل نفوذی دشمن پرهیز کرد، چون ممکن است کسی که اظهار ایمان می‏کند دو چهره و نفوذی باشد.

 

2- منافق، شهامت صداقت ندارد و گویا از مؤمنان ترس و وحشت دارد؛ چون هنگامی که با دوستان خودشان گفتگو می‏کنند سعی دارند دور از نظر مؤمنان باشد «و اذا خلو الی شیاطینهم» که این حاکی از ترس و وحشت از مؤمنان است و لذا ملاقات با مؤمنان آشکار انجام می‏گیرد اما ملاقات با کفّار و رهبرانشان سرّی و محرمانه است.

 

3- کفار و منافقان ارتباط تشکیلاتی دارند «و اذا خلو الی شیاطینهم، قالوا انّا معکم» و منافقان از کفار خط فکری می‏گیرند.

 

4- منافقان و کفار نه تنها همفکر هستند بلکه در خدمت یکدیگرند «قالوا انّا معکم»؛ چون کلمه «مع» در جایی به کار می‏رود که علاوه بر همفکری، همکاری نیز وجود دارد.

 

تفسیر آیه 15:«اللَّهُ يَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَ يَمُدُّهُمْ فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ»[6]؛ خداوند آنان را استهزاء مى‌كند؛ و آنها را در طغيانشان نگه مى‌دارد، تا سرگردان شوند.

 

گفتیم منافقان با استهزاء مؤمنان در صدد تحقیر آنان بودند اما خداوند متعال در این آیه پاسخ منافقان را مطرح می‏کند و نتیجه استهزاء مؤمنان را این گونه متذکر می‏شود که خداوند نیز منافقان را به استهزاء می‏گیرد اما استهزاء خداوند متعال با استهزاء منافقان تفاوت دارد، تفاوت مقاصد منافقان با مقاصد خداوند متعال در رابطه با استهزاء این است که انسان‏ها گاهی به دلیل حسادت و کینه‏توزی و دیگر صفات زشت، به تمسخر دیگران می‏پردازند اما این گونه صفات از ساحت خداوند تبارک و تعالی به دور است؛ چون خداوند نسبت به دیگران، کینه و حسادت ندارد، بنابراین آنچه در میان انسان‏ها متداول است از شأن خداوند متعال به دور است، اما استهزاء خداوند متعال تحقق همان مقصدی است که منافقان به دنبال آن هستند، یعنی همان گونه که منافقان قصد داشتند با استهزاء مؤمنان، آنان را تحقیر کنند، خداوند متعال هم منافقان را خُرد و تحقیر می‏کند، شخصی از وجود مبارک امام رضا (ع) در رابطه با تفسیر آیه «اللَّهُ يَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَ يَمُدُّهُمْ فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ» سؤال کرد، حضرت فرمودند: «انّ الله تعالی لایسخر و لایستهزء و لکنّه تعالی یجازیهم جزاء السّخریّة و جزاء الإستهزاء»[7]؛ یعنی خداوند متعال مانند انسان‏ها کسی را مسخره و استهزاء نمی‏کند لکن جزاء تمسخر و استهزاء مسخره کننده‏گان را می‏دهد.

 

نکته دیگر این است که خداوند متعال نفرمود: «الله یستهزئهم» بلکه فرمود: «الله یستهزئ بهم»، این تفاوت تعبیر و بکار بردن حرف «باء» در عین اینکه به تأکید کلام می‏افزاید دلالت دارد بر اینکه استهزاء خداوند متعال با استهزاء منافقان فرق دارد همان طور که در آیات مشابه، چنین نکته‏ای وجود دارد؛ مثلاً خداوند متعال می‏فرماید: «قُلْ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ هَادُوا إِنْ زَعَمْتُمْ أَنَّكُمْ أَوْلِيَاءُ لِلَّهِ مِنْ دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ»؛ بگو: «اى يهوديان! اگر گمان مى‌كنيد كه (فقط) شما دوستان خدائيد نه ساير مردم، پس آرزوى مرگ كنيد اگر راست مى‌گوييد (تا به لقاى محبوبتان برسيد)، در اینجا می‏توانست به جای تعبیر «اولیاء لله» از تعبیر «اولیاء الله» استفاده کند ولی این کار را نکرده و «لام» اضافه در «اولیاء لله» نشان دهنده فاصله ادعای یهودیان با حقیقت است و این نشان می‏دهد که یهودیان حقیقتاً اولیاء الله نیستند؛ چون خداوند دوستان واقعی‏‏‏‏‏اش را «اولیاء الله» می‏داند کما اینکه می‏فرماید: «الا انّ اولیاءَ الله لا خوفٌ علیهم و لا هم یحزنون»[8]، مفسرین گفته‏اند «لله» که در «اولیاء لله» وجود دارد دال بر این است که مرز «اولیاء لله» با مرز «اولیاء الله» فرق می‏کند.

 

«والحمد لله رب العالمین»

 

[1]. بحار الانوار، ج76، ص16.

 

[2]. ص/82.

 

[3]. بقره/14.

 

[4]. حجرات/11.

 

[5]. توبه/65و66.

 

[6]. بقره/15.

 

[7]. عیون اخبار الرضا، ج1، ص126.

 

[8]. یونس/62.

 

 

تذکر اخلاقی: اهمیّت یاد مرگ1402/09/01
دوشنبه, 13 آذر 1402
  روایت اول: سَأَلَهُ بَعْضُهُمْ، فَقَالَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ هَلْ يُحْشَرُ مَعَ... Read More...
تذکر اخلاقی: حُرمت آبروی مؤمن1402/08/24
دوشنبه, 29 آبان 1402
  روایت اول: قال مولینا و مقتدینا الإمام الصادق (ع): «لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِي... Read More...
تذکر اخلاقی: لزوم تبعیت از امام زمان (عج) 1402/08/17
دوشنبه, 29 آبان 1402
  روایت اول: قال رسول الله (ص): «يَخْرُجُ الْمَهْدِيُّ وَ عَلَى رَأْسِهِ غَمَامَةٌ... Read More...
تذکر اخلاقی: عزّت در پرتو پیروی از حق 1402/08/03
دوشنبه, 29 آبان 1402
  روایت اول: قال مولینا و مقتدینا الإمام العسکری (ع): «مَا تَرَكَ الْحَقَّ عَزِيزٌ... Read More...
فصل فی الحیض 1403/02/11
چهارشنبه, 26 ارديبهشت 1403
درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: فصل فی... Read More...
فصل فی الحیض 1403/02/10
چهارشنبه, 26 ارديبهشت 1403
درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: فصل فی... Read More...
فصل فی الحیض 1403/02/09
چهارشنبه, 26 ارديبهشت 1403
درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: فصل فی... Read More...
فصل فی الحیض 1403/02/08
چهارشنبه, 26 ارديبهشت 1403
درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: فصل فی... Read More...
خطبه های نماز جمعه مورخ 1403/01/17
سه شنبه, 11 ارديبهشت 1403
  خطیب جمعه قم با تاکید بر این که ترس سراسر سرزمین‌های‌ اشغالی را فرا گرفته است،... Read More...
خطبه های نماز جمعه مورخ 1403/02/07
سه شنبه, 11 ارديبهشت 1403
  خطیب جمعه قم با تاکید بر اینکه حجاب یک واجب شرعی و اصل قانونی است، گفتند: از همه... Read More...
خطبه های نماز جمعه مورخ 1402/12/25
سه شنبه, 11 ارديبهشت 1403
  خطیب جمعه قم گفتند: مساله امر به معروف و نهی منکر اصل مسلم اسلامی است اما توجه... Read More...
خطبه های نماز جمعه مورخ 1402/11/20
سه شنبه, 11 ارديبهشت 1403
  خطیب جمعه قم گفتند: شرکت در راهپیمایی ۲۲ بهمن مقدمه شرکت در انتخابات مجلس شورای... Read More...
تفسیر سوره بقره آیه 105مورخ 1402/09/01
دوشنبه, 13 آذر 1402
درس تفسیر حضرت آیت ‎الله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: تفسیر سوره «بقره»  ... Read More...
تفسیر سوره بقره آیه 103مورخ 1402/07/12
دوشنبه, 29 آبان 1402
درس تفسیر حضرت آیت ‎الله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: تفسیر سوره «بقره»  ... Read More...
تفسیر سوره بقره آیه 104 مورخ 1402/08/24
دوشنبه, 29 آبان 1402
درس تفسیر حضرت آیت ‎الله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: تفسیر سوره «بقره»... Read More...
تفسیر سوره بقره آیه 104 مورخ 1402/08/17
دوشنبه, 29 آبان 1402
درس تفسیر حضرت آیت ‎الله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: تفسیر سوره «بقره» ... Read More...

مطالب برجسته

تصویر نمونه یک

اگر مجاهدت علما نبود اثری از دین و دین باوری در جامعه دیده نمی شد

آیت الله حسینی بوشهری

فرا رسيدن ايام سوگواري حضرت امام حسين (ع) و ياران باوفايش تسليت و تعزيت باد.

آیت الله حسینی بوشهری

حوزه‌های علمیه باید به نصایح رهبری و مراجع پایبند باشند

آیت الله حسینی بوشهری

Please publish modules in offcanvas position.