IMAGE لزوم مبارزه با فرار مالیاتی / مصارف مالیات برای مردم تبیین شود1403/02/02
یکشنبه, 02 ارديبهشت 1403
  رئیس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم خطاب به مدیران سازمان امور مالیاتی گفتند: باید... Read More...
IMAGE نهایت تلاش برای حفظ متخصصین و نخبگان در داخل کشور صورت گیرد1403.02/02
یکشنبه, 02 ارديبهشت 1403
  رئیس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم با اشاره به تلاش کشورهای رقیب برای جذب نخبگان... Read More...
IMAGE بقیع در سطح بین المللی معرفی شود1403/02/02
یکشنبه, 02 ارديبهشت 1403
  رئیس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم با اشاره به اینکه به سرزمینی به نام بقیع نباید به... Read More...
IMAGE امام موسی صدر و سیدحسن نصرالله مایه افتخار جهان اسلام‌اند1403/02/02
یکشنبه, 02 ارديبهشت 1403
  رئیس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم با اشاره به نقش مثبت مرحوم امام موسی صدر در رشد و... Read More...

 درس تفسیر حضرت آیتالله حسینی بوشهری (دامت برکاته)

موضوع کلی: تفسیر سوره «بقره»                                                          تاریخ: 9 شهریور 1401

موضوع جزئی: تفسیر آیه94                                                          مصادف با: 3 صفر 1444

سال تحصیلی: 1402-1401                                                          جلسه: 210

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ادامه تفسیر آیه94: «قُلْ إِنْ كَانَتْ لَكُمُ الدَّارُ الْآخِرَةُ عِنْدَ اللَّهِ خَالِصَةً مِنْ دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ»[1]؛ بگو: «اگر آن (چنان كه مدعى هستيد) سراى ديگر در نزد خدا، مخصوص شماست نه ساير مردم، پس آرزوى مرگ كنيد، اگر راست مى‌گوييد».

خداوند متعال در آیات قبل به یهودیان فرمود که اگر ایمانتان شما را به کشتن انبیاء و گوساله پرستی و عصیان در مقابل فرامین الهی فرا می‏خواند، ایمان بدی است و استقامت و پایبندی بر سر چنین ایمانی جز هلاکت و نابودی در پی ندارد.

در آیه مورد بحث (آیه 94 بقره)، خداوند متعال به یکی از توهمات و اعتقاداتِ بدون پشتوانه یهود و حالت انحصار گرایانه‏ای که در یهود بود، اشاره کرده است و آن، اینکه یهودیان مدعی بودند که آخرت از آنِ ما است و بقیه مردم در نعمات اُخروی نصیبی نخواهند داشت. خداوند متعال این خیال باطل را مورد نقد قرار داده است و فرموده است که اگر چنین است که شما ادعا می‏کنید، پس هر آیینه آرزوی مرگ کنید، اگر راست می‏گویید.

واژه «دار» به مکانی اطلاق می‏شود که انسان در آن استقرار پیدا می‏کند.

واژه «آخرة» به معنای واپسین است، یعنی چیزی که اکنون وجود ندارد و بعداً خواهد آمد. قرآن از جهان باقی به واژه «آخرة» تعبیر کرده است، اما درباره دنیا این تعبیر به کار نرفته است. البته در رابطه با دنیا نیز واژه «دار» به کار رفته است، لکن این کلمه با واژگانی قرین شده است که عدم استقرار را در رابطه با دنیا می‏فهماند که به بعضی از آن تعابیر اشاره می‏شود؛

«دَارٌ بِالْبَلَاءِ مَحْفُوفَةٌ وَ بِالْغَدْرِ مَعْرُوفَة»[2]؛ [دنیا] سرایی است که بلاها از هر سو آن را احاطه کرده است و به غَدر و بی‏وفایی شهرت یافته است.

«أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ الدُّنْيَا دَارُ فَنَاءٍ وَ الْآخِرَةُ دَارُ بَقَاء»[3]؛ ای مردم! به راستی که دنیا سرای نیستی است و آخرت، سرای ماندگاری است.

بنابراین، کلمه «دار»، مسامحةً در رابطه با دنیا به کار رفته است وگرنه «دار» به معنای محل قرار و استقرار است و اطلاق «دار» بر خانه نیز به همین خاطر است که خانه محل استقرارِ [نسبی] است.

امیرالمؤمنین؛ امام علی بن ابیطالب (ع) در همین رابطه فرموده است: «أَيُّهَا النَّاسُ إِنَ‏ الدُّنْيَا لَيْسَتْ‏ لَكُمْ‏ بِدَارٍ وَ لَا قَرَار»[4]؛ ای مردم دنیا برای شما دار و قرار نیست. آمدن کلمه «قرار» در کنار «دار» نشان دهنده این است که «دار» به معنای محل استقرار و قرار است که انسان بتواند در آنجا بماند و مستقر شود.

از آیه مورد بحث (آیه94 بقره)، استفاده می‏شود که انسان در این دنیا مسافر است، لکن مسافری است که مسؤولیت‏هایی نیز متوجه اوست که عبارتند از اینکه استعدادهایش را از حالت بالقوه به فعل درآورد، توانمندی‏های خود را شکوفا کند و از باب اینکه دنیا مزرعه آخرت است، از دنیای خود توشه بگیرد. بنابراین، انسان در این دنیا مسافر است و مقصد نهایی او، خانه آخرت است، کما اینکه در روایات زیادی آمده است که دنیا محل عبور است و محل قرار نیست و همان‏گونه که انسان عاقل روی پل خانه نمی‏سازد، بلکه از آن عبور می‏کند، دنیا را نیز پُلی برای رسیدن به آخرت می‏داند و به آن دل نمی‏بندد.

بعضی گفته‏اند که آیه مذکور، حالت مباهله دارد- خداوند متعال در قرآن به داستان مباهله بین پیامبر (ص) و نصارای نجران را اشاره کرده و فرموده است: «...فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَكُمْ وَ نِسَاءَنَا وَ نِسَاءَكُمْ وَ أَنْفُسَنَا وَ أَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَةَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ»[5]؛ به آنها بگو: «بياييد ما فرزندان خود را دعوت كنيم، شما نیز فرزندان خود را؛ ما زنان خويش را دعوت نماييم، شما نیز زنان خود را؛ ما از نفوس خود دعوت كنيم، شما نیز از نفوس خود؛ آن گاه مباهله كنيم و لعنت خدا را بر دروغگويان قرار دهيم»، وقتی پیامبر (ص) همراه با امیرالمؤمنین؛ علی بن ابیطالب (ع)، حضرت زهرا (س)، امام حسن (ع) و امام حسین (ع) برای مباهله خارج شد، نصارای نجران گفتند که ما یارای مقاومت در مقابل این پیامبر (ص) را نداریم لذا تسلیم شدند و به حکم پیامبر (ص) گردن نهادند- و خداوند متعال به یهودیان فرموده است که بگو: «اگر آن (چنان كه مدعى هستيد) سراى ديگر در نزد خدا، مخصوص شماست نه ساير مردم، پس آرزوى مرگ كنيد، اگر راست مى‌گوييد». لکن یهودیان هیچ‏گاه چنین مرگی را آرزو نکردند و  این از دروغگو بودن آنان حکایت دارد.   

نکته: تقاضای مرگ کردن غیر از به یاد مرگ بودن است. در روایات، تأکید شده است که انسان به یاد مرگ باشد لذا سفارش شده است که انسان زیاد به قبرستان سر بزند تا بفهمد که این دنیا اعتباری ندارد و یاد مرگ کردن، ممدوح است، ولی طلب مرگ کردن، مذموم است.

سؤال: اگر تمنّای مرگ، مذموم است و کراهت دارد چرا بعضی از معصومین (ع)، مثل حضرت زهرای مرضیه (س) [از خدای خود مرگش را تمنّا کرد و به درگاه الهی عرض کرد: «یَا إلهی عَجِّل وفاتی سریعاً»[6]] و برخی دیگر از اولیاء الهی نیز آروزی مرگ کرده‏اند؟

پاسخ: دلیل کراهتِ آرزوی مرگ کردن، این است که چون انسان مصلحت و مفسده کار را نمی‏داند و نمی‏داند که مصلحت او در ماندن او در دنیاست یا مصحلت در رفتن اوست لذا کراهت دارد که آرزوی مرگ کند، حتی گفته‏اند که آرزوی مرگ از طرف افراد معمولی، نوعی اعتراض به خداوند متعال است که مثلاً چرا زندگی من این‏گونه شده است؟ اما عدم کراهتِ آرزوی مرگ از جانب معصومین (ع) به این خاطر است که معصومین (ع) به مصلحت و مفسده امور علم دارند و در رابطه با اینکه مصلحت در ماندنشان است یا مصلحت در رفتن است، تردیدی ندارند و لذا آرزوی مرگ از جانب آن بزرگواران، از باب شوق به دیدار الهی است.

«الحمد لله رب العالمین»



[1]. «البقرة»:94.

[2]. نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ص348، خطبه266.

[3]. شیخ صدوق، الأمالي( للصدوق)، ص110.   

[4]. محمد بن يعقوب، كلينى، الكافي (ط- الإسلامية)، ج‏8، ص171.

[5]. «آل عمران»:61.

[6]. علامه مجلسی، بحارالأنوار (ط- بیروت، ج43، ص177.

 

درس تفسیر حضرت آیتالله حسینی بوشهری (دامت برکاته)

موضوع کلی: تفسیر سوره «بقره»                                               تاریخ: 18 اسفند 1400

موضوع جزئی: تفسیر آیه93                                               مصادف با: 6 شعبان 1443

سال تحصیلی: 1401-1400                                              جلسه: 209

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ادامه تفسیر آیه93: «وَ إِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَكُمْ وَ رَفَعْنَا فَوْقَكُمُ الطُّورَ خُذُوا مَا آتَيْنَاكُمْ بِقُوَّةٍ وَ اسْمَعُوا قَالُوا سَمِعْنَا وَ عَصَيْنَا وَ أُشْرِبُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْعِجْلَ بِكُفْرِهِمْ قُلْ بِئْسَمَا يَأْمُرُكُمْ بِهِ إِيمَانُكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ»[1]؛ و [به ياد آوريد] زمانى را كه از شما پيمان گرفتيم و كوه طور را بالاى سر شما برافراشتيم [و گفتيم:] «اين دستوراتى را كه به شما داده‌ايم، محكم بگيريد و درست بشنويد!» آنها گفتند: «شنيديم ولى مخالفت كرديم» و دل‏های آنها بر اثر كفرشان، با محبت گوساله آميخته شد. بگو: «ايمان شما، چه فرمان بدى به شما مى‌دهد، اگر ايمان داريد!».

 

یکی دیگر از نکاتی که در رابطه با بنی‏اسرائیل مطرح است، این است که آنان به عادات ناپسند دلبستگی داشتند. بنی اسرائیل در پاسخ به توصیه خداوند متعال در آیه مذکور، گفتند که ما شنیدیم. ظاهر این سخن این است که گویا بنی‏اسرائیل در ابتدای امر گفتند که ما پذیرای عهدی که بسته‏ایم، می‏باشیم و وحی را قبول داریم، اما در واقع آنان بر خلاف تعالیم وحی عمل کردند و عصیان و تمرّد در قبال آموزه‏های وحی را در پیش گرفتند. البته این شیوه برخورد از بنی‏اسرائیل مختص آنان نبوده است و مشکل اساسی گروهی از دینداران کنونی نیز می‏باشد زیرا گروهی از دینداران هستند که به ظاهر دین را می‏پذیرند، لکن در ادامه، همان مسیر قبلی را در پیش می‏گیرند و از عمل به دستورات الهی سر باز می‏زنند و رسم و آیینی غیر از آیین مسلمانی را در پیش می‏گیرند و مقصد و مقصودشان غیر از مسیری است که قرآن برای آنان ترسیم کرده است، یعنی فقط اسم مسلمان را دارند ولی در عمل، پایبند به آیین اسلام نیستند.

 

خداوند متعال در ادامه آیه، به ریشه عصیان و تمرّد بنی‏اسرائیل اشاره کرده است و فرموده است: «وَ أُشْرِبُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْعِجْلَ بِكُفْرِهِمْ»؛ و دل‏های آنها بر اثر كفرشان، با محبت گوساله آميخته شد. از این قسمت از آیه شریفه استفاده می‏شود که ریشه تمرّد بنی‏اسرائیل این بود که فرهنگ دیرینه مصر هنوز از جان‏های آنان رخت برنبسته بود و بنی‏اسرائیل هنوز تحت تأثیر فرهنگ دوران فراعنه مصر بودند و هنوز دلبسته گوساله و گاو بودند و هنوز گوساله را مقدس می‏دانستند، در صورتی که کسی که ایمان می‏آورد باید افکار غلط گذشته را کنار بگذارد. در طول تاریخ نیز کم نبوده‏اند کسانی که ایمان ظاهری داشتند و نتوانسته بودند افکار و عقاید غلط گذشته خود را کنار بگذارند، کما اینکه در واقعه عاشورا، عده‏ای به خاطر حفظ منافعشان از یاری امام زمان خود سر باز زدند و عده‏ای نیز تا روز عاشورا در کنار امام حسین (ع) بودند، ولی وقتی دیدند که جان و منافعشان به خطر می‏افتد، میدان را خالی کردند.

 

شاید با توجه به آیه مذکور، بتوان نتیجه گرفت که دلیل نقص رفتاری بسیاری از متدینین، دلبستگی به چیزهایی است که مخالف تعالیم دین است و لذا تا فرصتی به دست می‏آورند به همان افکار و عقاید قبلی خودشان رجوع می‏کنند، مثلاً شخصی که تا دیروز محجبه بود، مهاجرت می‏کند و حجاب از سرش برمی‏دارد و از همان اسلام ظاهری که داشت نیز دست برمی‏دارد زیرا دین را مانع رسیدن به خواسته‏هایش می‏بیند. امام حسین (ع) فرموده است: «إنَّ النَّاسَ عَبِيدُ الدُّنْيَا وَ الدِّينُ لَعْقٌ عَلَى أَلْسِنَتِهِمْ يَحُوطُونَهُ مَا دَرَّتْ مَعَايِشُهُمْ فَإِذَا مُحِّصُوا بِالْبَلَاءِ قَلَّ الدَّيَّانُونَ»[2]؛ اکثر مردم بندگان دنیا هستند و دین لقلقه زبان آنهاست، تا آنجایی که به زندگی روزمره‏شان لطمه نخورده به سوی دین میآیند، هرگاه بلا و آزمایش آمد دینداران حقیقی اندک خواهد بود.

 

البته باید توجه داشت که چنین افرادی از زندگی دنیوی خود نیز بهره نخواهند برد لذا خداوند متعال در پایان آیه مذکور، هشدار داده است و فرموده است: «قُلْ بِئْسَمَا يَأْمُرُكُمْ بِهِ إِيمَانُكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ»؛ [ای پیامبر] بگو: ايمان شما، چه فرمان بدى به شما مى‌دهد، اگر ايمان داريد!

 

وقتی روحیه انسان یک روحیه انحصار گرایانه شود که حق را فقط از زبانی بپذیرد که خودش می‏پسندد، آنچه را با مذاقش سازگار نباشد، نمی‏پذیرد؛ هرچند که حق باشد و به همین خاطر است که حتی آیات الهی را به گونه‏ای تفسیر می‏کند که با مذاق خودش سازگار باشد و لذا چنین افرادی از ایمان واقعی تهی می‏باشند و ایمان آنان، ایمانی غیر مقبول است که آنان را به اعمال ناپسند وادار می‏کند.

 

نتیجه، اینکه بیان داستان قوم بنی‏اسرائیل به این معنا نیست که سرباز زدن از فرامین الهی مختص به آنان بوده است، بلکه منظور، این است که چنین روحیه‏ای مربوط به کل بشر است و هر انسانی ممکن است که چنین روحیه‏ای داشته باشد و دستورات الهی را تا جایی که با منافعش سازگار باشد، عمل کند و چه بسا انسان به خاطر منافع شخصی‏اش تظاهر به دین کند، ولی در واقع قلبش از دین تهی باشد.

 

«الحمد لله رب العالمین»

 



[1]. «البقرة»:93.

[2]. تحف العقول، ص245.

 

 

درس تفسیر حضرت آیتالله حسینی بوشهری (دامت برکاته)

موضوع کلی: تفسیر سوره «بقره»                                               تاریخ: 4 اسفند 1400

موضوع جزئی: تفسیر آیه93-92                                               مصادف با: 21 رجب 1443

سال تحصیلی: 1401-1400                                              جلسه: 208

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ادامه تفسیر آیه92: «وَ لَقَدْ جَاءَكُمْ مُوسَى بِالْبَيِّنَاتِ ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَنْتُمْ ظَالِمُونَ»[1]؛ و (نيز) موسى آن همه معجزات را براى شما آورد و شما پس از (غيبت) او، گوساله را انتخاب كرديد؛ در حالى كه ستمگر بوديد.

 

عرض شد که واژه «ظلم»، به معنای قرار دادن شیء در غیر موضع اختصاصی آن است؛ چه به نحو نقصان باشد و چه به نحو زیادی باشد و در مقابل، «عدل»، به معنای قرار دادن شیء در موضع خودش می‏باشد. راغب در مفردات، در معنای ظلم نوشته است: «وضعُ الشیء فی غیر موضعه المختص به اما بنقصانٍ او بزیادةٍ»[2].

 

ظلم، مصادیق زیادی دارد؛ هر کاری که در زمان و جایگاه واقعی‏اش انجام نشود، ظلم است، استفاده از غذایی که با جسم و روح انسان سازگاری ندارد، ظلم است، سخنی که در غیر جایگاه خودش گفته شود، ظلم است و از این قبیل، زیادند مواردی که در غیر موضع خودشان واقع می‏شوند و از مصادیق ظلم‏اند.

 

در آیه مورد بحث (آیه92 بقره)، نیز گویا خداوند متعال به بنی‏اسرائیل گفته است که شما چگونه ادعای پیروی از آیین حضرت موسی (ع) را می‏کنید، در حالی که گوساله‏پرست شده‏اید، پس شما دروغ می‏گویید و با این کار، ظلم کرده‏اید.

 

تفسیر آیه93: «وَ إِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَكُمْ وَ رَفَعْنَا فَوْقَكُمُ الطُّورَ خُذُوا مَا آتَيْنَاكُمْ بِقُوَّةٍ وَ اسْمَعُوا قَالُوا سَمِعْنَا وَ عَصَيْنَا وَ أُشْرِبُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْعِجْلَ بِكُفْرِهِمْ قُلْ بِئْسَمَا يَأْمُرُكُمْ بِهِ إِيمَانُكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ»[3]؛ و [به ياد آوريد] زمانى را كه از شما پيمان گرفتيم و كوه طور را بالاى سر شما برافراشتيم [و گفتيم:] «اين دستوراتى را كه به شما داده‌ايم محكم بگيريد و درست بشنويد!» آنها گفتند: «شنيديم ولى مخالفت كرديم» و دل‏های آنها بر اثر كفرشان، با محبت گوساله آميخته شد. بگو: «ايمان شما، چه فرمان بدى به شما مى‌دهد، اگر ايمان داريد!».

 

خداوند متعال در آیه مذکور، یکی دیگر از شواهدی را که ادعای باطل یهودیان را نشان می‏دهد، بیان می‏کند و آن، اینکه یهودیان در ایمان آوردنشان دروغگو بودند و معجزه‏ی برافراشتن کوه طور بر بالای سر بنی‏اسرائیل همان چیزی است که در آیه63 بقره به طور مفصل شرح داده شد بنابراین، در آیه مورد بحث (آیه93 بقره) حکایت نافرمانی بنی‏اسرائیل از اوامر الهی، بعد از دیدن معجزه روشن خداوند بیان شده است.

 

نکته اول در رابطه با آیه مورد بحث، لزوم جدیّت در تعامل با وحی است، یعنی برای پایبند بودن به وحی الهی باید در تعامل با وحی جدیّت کرد. خداوند متعال در ابتدای آیه مذکور، فرموده است: و [به ياد آوريد] زمانى را كه از شما پيمان گرفتيم و كوه طور را بالاى سر شما برافراشتيم، یعنی همان‏گونه که قبلاً در آیه 63 گفته شد، برای اینکه بنی‏اسرائیل تورات را قبول کنند و آن را به عنوان وحی الهی بپذیرند برایشان معجزه آورده شد تا باور کنند که خداوند متعال آیه و معجزه دیگری به آنان نشان می‏دهد. در این معجزه، کوه طور آنچنان به لرزه درمی‏آید که بنی‏اسرائیل باور می‏کنند که کوه بالای سرشان قرار گرفته است و هر لحظه ممکن است که بر سرشان فرو بریزد و همه اینها برای این بود که بنی‏اسرائیل باور کنند که غیر از اراده بشری، اراده دیگری نیز وجود دارد و حضرت موسی (ع) با پشتوانه معجزه، بنی‏اسرائیل را به سوی حق دعوت می‏کرد و لذا سرکشی بنی‏اسرائیل جایگاه ندارد.

 

خداوند متعال در ادامه فرموده است که اين دستوراتى را كه به شما داده‌ايم محكم بگيريد و درست بشنويد. اساساً راز موفقیت بشر در تعامل با آموزه‏های انبیاء الهی، جدّیّتِ در تبعیت از تعالیم آنان است وگرنه تمرّد از انبیاء الهی و ایستادن در مقابل آنان هنر نیست لذا اگر کسی با جدیّت، با وحی تعامل نکند و برخوردی همراه با تساهل و سستی داشته باشد، نمی‏تواند موفقیّت لازم را داشته باشد و به موفّقیّت مورد نظر دست نخواهد یافت و اگر انسان می‏خواهد به موفقیّت دست یابد باید لساناً و عملاً با وحی و آموزه‏های دینی تعامل جدّی و صحیح داشته باشد. کم نیستند کسانی که بنای زندگی خود را بر تبعیت از آموزه‏های وحی می‏گذارند و با تمام وجود پا به میدان می‏گذارند و در رکاب اولیاء الهی حتی از جان خود می‏گذرند و شهادت را به جان می‏خرند و اینان کسانی هستند که همیشه پیروزند، هرچند به ظاهر شکست بخورند چون در مسیر الهی قدم گذاشته‏اند. اما اگر انسان آهسته حرکت کند و یک روز پای کار باشد و روز دیگر از آن دست بکشد و به قول معروف به هر جا باد بوزد، حرکت کند، نه تنها در تعامل با وحی بلکه در هیچ کاری به جایی نخواهد رسید بنابراین، رویارویی انسان متدیّن با آموزه‏های وحی نباید به گونه‏ای باشد که برخی از آن را بپذیرد و برخی را که با منافعش سازگار نباشد، نپذیرد و شعارش این باشد که به بعضی از آن ایمان دارم و به بعضی کافرم. خداوند متعال فرموده است: «إِنَّ الَّذِينَ يَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ يُرِيدُونَ أَنْ يُفَرِّقُوا بَيْنَ اللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ يَقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَكْفُرُ بِبَعْضٍ وَ يُرِيدُونَ أَنْ يَتَّخِذُوا بَيْنَ ذلِكَ سَبِيل»[4]؛ كسانى كه خدا و پيامبرانِ او را انكار مى‌كنند و مى‌خواهند ميان خدا و پيامبرانش تبعيض قائل شوند و مى‌گويند: «به بعضى ايمان مى‌آوريم و بعضى را انكار مى كنيم» و مى‌خواهند در ميان اين دو، راهى براى خود انتخاب كنند.

 

بنابراین، مؤمن واقعی کسی است که از تمام تعالیم الهی با تمام وجودش استقبال کند و آن تعالیم و آموزه‏ها را بپذیرد و به آن عمل کند.

 

اما بنی‏اسرائیل با تمام وجود تابع آموزه‏های الهی نبودند و هر چه را که به نفعشان بود می‏پذیرفتند و آنچه را که با منافعشان سازگار نبود، نمی‏پذیرفتند و متأسفانه این مختص بنی‏اسرائیل و یهودیان نبوده است و در جامعه کنونی نیز هستند کسانی که با اینکه خود را پیرو حضرت محمد (ص) می‏دانند، بسیاری از آموزه‏های قرآن را به این خاطر که با منافعشان منافات دارد زیر پا می‏گذارند و در جاهایی که باید حضور داشته باشند، چون نفعی برای آنها ندارد، حضور ندارند لذا اگر انسان بخواهد در سایه دین زندگی کند و فقط دلخوش به این نباشد که او را دیندار و متدیّن بنامند باید تابع محض آموزه‏های الهی باشد و این‏گونه نباشد که اسلام ظاهری داشته باشد ولی در واقع بر خلاف آموزه‏های الهی عمل کند. بنابراین، تنها راه رسیدن به قلّه‏های کمال عمل به آموزه‏های الهی است.

 

واژه «سمع» و مشتقات آن، گاهی به معنای گوش کردن است و گاهی به معنای پذیرش و طاعت است. در محاورات عرفی نیز گفته می‏شود که فلان مطلب، مسموع است، یعنی پذیرفتنی است. پس یک گوش دادن است و یک پذیرفتن است و واژه «سمع» در آیه مورد بحث (93 بقره)، به معنای پذیرفتن است و خداوند متعال فرموده است که اين دستوراتى را كه به شما داده‌ايم محكم بگيريد و درست بشنويد و در آن اندیشه کنید و آن را با عمق جان خود بپذیرید.

 

«الحمد لله رب العالمین»

 



[1]. «البقرة»:92.

[2]. حسین بن محمد، راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص537.

[3]. «البقرة»:93.

[4]. «النساء»:150.  

 

 

درس تفسیر حضرت آیتالله حسینی بوشهری (دامت برکاته)

موضوع کلی: تفسیر سوره «بقره»                                                    تاریخ: 20 بهمن 1400

موضوع جزئی: تفسیر آیه92                                                     مصادف با: 7 رجب 1443

سال تحصیلی: 1401-1400                                                     جلسه: 207

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ادامه تفسیر آیه92: « وَ لَقَدْ جَاءَكُمْ مُوسَى بِالْبَيِّنَاتِ ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَنْتُمْ ظَالِمُونَ»[1]؛ و (نيز) موسى آن همه معجزات را براى شما آورد و شما پس از (غيبت) او، گوساله را انتخاب كرديد؛ در حالى كه ستمگر بوديد.

 

عرض شد که خداوند متعال در آیه مذکور، با کلمه «جاء» در رابطه با رسالت حضرت موسی (ع) سخن گفته است. گفته شد که تفاوت «أتی» با «جاء» در این است که «أتی» در موردی به کار می‏رود که بیّنات الهی به آسانی و سهولت در اختیار مردم قرار می‏گیرد، کما اینکه خداوند متعال فرموده است: «أَتَى أَمْرُ اللَّهِ فَلاَ تَسْتَعْجِلُوهُ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ»[2]؛ فرمان خدا (براى مجازات مشركان و مجرمان،) فرا رسيده است، براى آن عجله نكنيد! منزّه و برتر است خداوند از آنچه همتاى او قرار مى‌دهند! منظور، این است که خداوند متعال به سهولت و آسانی فرمان خود را صادر کرد.

 

اما «جاء» در موردی به کار می‏رود که آورنده پیام با سختی و دشواری پیام الهی را در اختیار مردم قرار بدهد، کما اینکه حضرت موسی (ع) در راه رساندن پیام الهی به بنی‏اسرائیل سختی‏ها و دشواری‏های زیادی را متحمّل شد تا آنان به راه راست هدایت شوند، لکن بنی‏اسرائیل با بهانه‏های مختلف از دستورات الهی سرپیچی می‏کردند.

 

نکته‏ای که باید به آن توجه شود، این است که «جاء» در مواردی به کار می‏رود که قصد، هدف و رسیدن به آن حائز اهمیت است و اینکه خداوند متعال در آیه مورد بحث (آیه92 بقره)، فعل «جاء» را به کار برده است و از کار حضرت موسی (ع) با فعل «جاء» یاد کرده است، نشان دهنده سختی‏های فراوانِ مسئولیتِ خطیر این پیامبر بزرگ الهی است که در این مسیر سختی‏های زیادی را متحمّل شده است که در آیات گذشته به این مشکلات اشاره شد که مشکلات مردم مصر، مشکلات نظام فروعنیِ حاکمِ بر مصر، هجرت و دوری از وطن، سال‏های خدمت به حضرت شعیب (ع)، بازگشت به مصر، گذر از صحرای سینا، دریافت رسالت و در نهایت چالش عظیم و بزرگی که با دستگاه طاغوت پیدا کرد از جمله آن مشکلات می‏باشند. پس آیه مورد بحث، به این مطلب اشاره دارد که حضرت موسی (ع) در مسیر هدایت بنی‏اسرائیل و نجات جان و ایمان آنان سختی‏های زیادی را متحمّل شده است و برای هدایت آنان معجزات متعددی آورد که اژدها شدن عصا، شکافته شدن دریا، شکافته شدن سنگ، جاری شدن دوازده چشمه از جمله آن معجزات می‏باشند که هیچ یک از این معجزات برای پیامبران سابقِ بر حضرت موسی (ع) و بعد از ایشان نبوده است، اما با همه این معجزات، بنی‏اسرائیل راه غیر صحیح را در پیش گرفتند و سرانجام بعد از غیبت حضرت موسی (ع) به گوساله پرستی مشغول شدند.

 

خداوند متعال در ذیل آیه مورد بحث (آیه92 بقره)، به ارتداد بنی اسرائیل اشاره کرده است و فرموده است: «ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَنْتُمْ ظَالِمُونَ»؛ شما پس از (غيبت) او، گوساله را انتخاب كرديد؛ در حالى كه ستمگر بوديد.

 

واژه «اتّخاذ» از ریشه «اخذ» است. «اخذ» به معنای هر نوع برگرفتنی است، اما «اتّخاذ» به معنای گرفتنِ با اعتقاد و ایمان و اراده است، منظور این است که انسان با جان و دل و اعتقاد چیزی را باور می‏کند. خداوند متعال فرموده است: «... وَ اتَّخَذَ اللَّهُ إِبْرَاهِيمَ خَلِيلاً»[3]. منظور این است که خداوند متعال حضرت ابراهیم (ع) را دوست خودش گرفته است و این دوستی عادی نیست، بلکه نشان دهنده اراده خداوند متعال در مهرورزی نسبت به حضرت ابراهیم خلیل الرحمن (ع) است. همچنین، خداوند متعال فرموده است: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاَ تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَ عَدُوَّكُمْ أَوْلِيَاءَ...»[4]؛ یعنی ای کسانی که ایمان آورده‏اید، دشمن من و دشمنان خود را به دوستی نگیرید، یعنی ایمان و باور به دشمنان نداشته باشید.

 

پس به کار بردن فعلِ اتّخاذ، بیان‏گر تصمیم و اراده  جدی بنی‏اسرائیل در رجوع از آیین موسی است.

 

واژه «عجل» به معنای گوساله و از ریشه «عجله» گرفته شده است و دلیل اینکه به گوساله «عجل» گفته می‏شود به خاطر شتاب و تند راه رفتن گوساله است. مراد از «عجل» در آیه مورد بحث (آیه92 بقره)، تندیسی بود که سامری به شکل گوساله درست کرد و بنی‏اسرائیل به ندای سامری پاسخ مثبت دادند و با اراده و انتخاب به سوی گوساله‏پرستی روی آوردند.

 

خداوند متعال در آخر آیه مورد بحث (آیه92بقره)، از رفتار ناپسند بنی‏اسرائیل به ظلم تعبیر کرده است، یعنی اعتقاد شما به گوساله و رها کردن دعوت حضرت موسی (ع) یک نوع ظلم است.

 

واژه «ظلم»، به معنای قرار دادن شیء در غیر موضع اختصاصی آن؛ چه به نحو نقصان باشد و چه به نحو زیادی باشد و «عدل»، به معنای قرار دادن شیء در موضع خودش می‏باشد. راغب در مفردات در معنای ظلم نوشته است: «وضعُ الشیء فی غیر موضعه المختص به اما بنقصانٍ او بزیادةٍ»[5]. پس هر کاری که در زمان و جایگاه واقعی‏اش انجام نشود، ظلم است، کما اینکه اگر انسان از غذایی استفاده کند که با جسم و روح او سازگاری ندارد، به خودش ظلم کرده است.

 

در آیه مورد بحث (آیه92 بقره)، نیز گویا خداوند متعال به بنی‏اسرائیل گفته است که شما چگونه ادعای پیروی از آیین حضرت موسی (ع) را می‏کنید، در حالی که گوساله‏پرست شده‏اید، پس شما دروغ می‏گویید و با این کار، ظلم کرده‏اید.

 

«الحمد لله رب العالمین»

 



[1]. «البقرة»:92.

[2]. «النحل»:1.  

[3]. «النساء»:125.  

[4]. «الممتحنة»:1.  

[5]. حسین بن محمد، راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص537.

 

تذکر اخلاقی: اهمیّت یاد مرگ1402/09/01
دوشنبه, 13 آذر 1402
  روایت اول: سَأَلَهُ بَعْضُهُمْ، فَقَالَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ هَلْ يُحْشَرُ مَعَ... Read More...
تذکر اخلاقی: حُرمت آبروی مؤمن1402/08/24
دوشنبه, 29 آبان 1402
  روایت اول: قال مولینا و مقتدینا الإمام الصادق (ع): «لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِي... Read More...
تذکر اخلاقی: لزوم تبعیت از امام زمان (عج) 1402/08/17
دوشنبه, 29 آبان 1402
  روایت اول: قال رسول الله (ص): «يَخْرُجُ الْمَهْدِيُّ وَ عَلَى رَأْسِهِ غَمَامَةٌ... Read More...
تذکر اخلاقی: عزّت در پرتو پیروی از حق 1402/08/03
دوشنبه, 29 آبان 1402
  روایت اول: قال مولینا و مقتدینا الإمام العسکری (ع): «مَا تَرَكَ الْحَقَّ عَزِيزٌ... Read More...
فصل فی الحیض 1402/11/07
یکشنبه, 08 بهمن 1402
درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: فصل فی... Read More...
فصل فی الحیض 1402/11/03
یکشنبه, 08 بهمن 1402
درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: فصل فی... Read More...
فصل فی الحیض 1402/11/02
یکشنبه, 08 بهمن 1402
درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: فصل فی... Read More...
فصل فی الحیض 1402/10/30
یکشنبه, 08 بهمن 1402
درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: فصل فی... Read More...
خلاصه خطبه های نماز جمعه مورخ 1402/10/29
سه شنبه, 03 بهمن 1402
    حضرت آیت‌الله حسینی بوشهری«دامت برکاته»، در خطبه‌های نماز جمعه ۲۹ دی ۱۴۰۲ که... Read More...
خلاصه خطبه های نماز جمعه مورخ 1402/09/17
دوشنبه, 20 آذر 1402
خطیب جمعه قم با تاکید بر برگزاری پرشور انتخابات ۱۱اسفندگفتند: مشکلات، زنان و... Read More...
خلاصه خطبه های نماز جمعه مورخ 1402/08/26
یکشنبه, 28 آبان 1402
حضرت آیت‌الله حسینی بوشهری«دامت برکاته» در خطبه‌های نماز جمعه ۲۶ آبان که در مصلی... Read More...
خلاصه خطبه های نماز جمعه مورخ 1402/06/31
شنبه, 01 مهر 1402
  خطیب جمعه قم گفتند: دفاع مقدس در شرایط بایکوت و تحریف رخ داد، اما این دفاع مقدس... Read More...
تفسیر سوره بقره آیه 105مورخ 1402/09/01
دوشنبه, 13 آذر 1402
درس تفسیر حضرت آیت ‎الله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: تفسیر سوره «بقره»  ... Read More...
تفسیر سوره بقره آیه 103مورخ 1402/07/12
دوشنبه, 29 آبان 1402
درس تفسیر حضرت آیت ‎الله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: تفسیر سوره «بقره»  ... Read More...
تفسیر سوره بقره آیه 104 مورخ 1402/08/24
دوشنبه, 29 آبان 1402
درس تفسیر حضرت آیت ‎الله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: تفسیر سوره «بقره»... Read More...
تفسیر سوره بقره آیه 104 مورخ 1402/08/17
دوشنبه, 29 آبان 1402
درس تفسیر حضرت آیت ‎الله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: تفسیر سوره «بقره» ... Read More...

مطالب برجسته

تصویر نمونه یک

اگر مجاهدت علما نبود اثری از دین و دین باوری در جامعه دیده نمی شد

آیت الله حسینی بوشهری

فرا رسيدن ايام سوگواري حضرت امام حسين (ع) و ياران باوفايش تسليت و تعزيت باد.

آیت الله حسینی بوشهری

حوزه‌های علمیه باید به نصایح رهبری و مراجع پایبند باشند

آیت الله حسینی بوشهری

Please publish modules in offcanvas position.